• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

معنای دعا و مشتقات آن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: دعا، نیایش، مناجات، نجوا، ندا، تقاضا، خواهش.

پرسش: معانی دعا، نیایش، مناجات، نجوا، ندا، تقاضا و خواهش، و فرق بین آن‌ها را بیان کنید؟

پاسخ: تفاوت اساسی میان معنای دعا و نیایش نیست؛ زیرا نیایش نوعی دعا کردن است و به معنی عبادت نیز استعمال شده و همین‌طور دعای مصطلح نیز نوعی عبادت محسوب می‌شود.
معانی مناجات و نجوا نیز از هم‌دیگر جدا نیستند؛ بلکه ریشه واحد دارند و شاید نوعی دعا و نیایش باشند که توأم با پنهانی و خصوصی بودن است و گفت‌وگوی عبد و مولی در خلوت دل را حکایت دارد؛ اما ندا می‌تواند نوعی دعای علنی باشد و نیز می‌تواند در غیر مورد نیایش و دعا نیز استعمال شود.
تفاوت خواهش با تقاضا در این است که شاید خواهش به درخواست توأم با التماس و تضرع و میل اطلاق شود و تقاضا به صرف درخواست و طلب تعبیر گردد؛ وگرنه همان‌طور که قبلاً بیان شد، هر دو، نوعی خواستن و تمنا را بیان می‌کنند و در خواستن با هم فرقی ندارند؛ البته خواهشگر به شفاعت‌کننده، شفیع و میانجی نیز معنا شده است.



در ابتدا تذکر این نکته ضروری است که در محاورات عامه، الفاظی که معنای نزدیک به هم دارند، به جای هم‌دیگر استعمال می‌شوند و اکثراً فرقی میان آن‌ها نمی‌گذارند؛ ولی هر چه فصاحت یک گفتار بیش‌تر باشد، (مثل قرآن و سخنان معصومین (علیهم‌السلام)) انتخاب هر کلمه با دقت بیش‌تری صورت می‌گیرد، بنابراین بیش‌ترین فایده در شناخت دقیق این کلمات و فرق میان آن‌ها مربوط به تحقیق پیرامون قرآن و سخنان معصومین (علیهم‌السلام) می‌باشد.
اینک با توجه به این‌که میان معانی این کلمات ارتباطی تنگاتنگ وجود دارد، به بررسی این الفاظ می‌پردازیم:


دعا، در لغت فارسی، عربی و در تعابیر مختلف به معانی طلب کردن، احضار و خواستن، دعوت کردن، برانگیختن بر چیزی، استعانت، حاجت خواستن، استغاثه به خدا، استدعا، تضرع، نیایش، تحیت و درود، مدح و ثنا، و برکت استعمال شده است؛ ولی در اصطلاح برای خواندن کلماتی مأثور از حضرت حق و پیغمبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) و ائمه معصومان (علیهم‌السلام) که در اوقات معین و برای طلب آمرزش و برآوردن حاجات می‌باشد، به کار می‌رود.
[۱] دهخدا، لغت‌نامه دهخدا، ص۲۵، حرف دال، مسلسل ۱۸۱ صفحه ۲۵.
[۲] شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۱، ص۳۳۷.
[۳] هنائی، علی بن حسن، المنجد فی اللغة و الاعلام، ص۲۱۶.



ریشه نیایش از زبان فارسی ایرانی، سنسکریت است و مصدر آن در زبان فارسی مستعمل نمی‌باشد. امروزه به معانی مختلف (از جمله عبادت، پرستش، دعای آفرین، دعای نیکو، دعایی که از روی تضرع و زاری باشد، ستایش، تحسین، خواهش، تضرع، زاری، دوستی و مهربانی) استعمال می‌شود.
[۴] دهخدا، لغت‌نامه دهخدا، ص۹۸۳، حرف نون، مسلسل ۱۷۴.
[۵] معین، محمد، فرهنگ لغت فارسی معین، ج۴، ص۹-۴۸۷۸.



مناجات به معنی راز و نیاز کردن با خدا، نجوا کردن با کسی، راز و نیاز کردن با دیگری، برای پی بردن به عقاید نهانی یک‌دیگر، راز‌گویی با کسی، رازونیازی که غم را از دل می‌برد و انسان را از هم‌و‌غم نجات می‌دهد، به کار رفته است.
[۷] شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۲، ص۷-۱۲۷۶.



نجوا به معنای راز، سرّ، سرگوشی، پچ‌پچ، تنگ‌گوشی، راز گفتن، زیر‌گوشی حرف زدن و نهفتن آفات از اطلاع غیر، راز گفتن با کسی از اسرار و عواطفی که در دل است و سرّ بین دو نفر یا بیش‌تر که متمایل نیستند یا به مصلحت نمی‌دانند دیگران از آن مطلع شوند، استعمال شده است.
[۹] مجموعه مؤلفان، معجم الوسیط، ج۲، ص۹۰۵.
[۱۰] معین، محمد، فرهنگ لغت فارسی معین، ج۴، ص۴۶۷۸.



ندا به معنای بانگ، فریاد، آواز، اعلان، خطاب، دعا، صوت، اذان، دعوت، جود، کرم و طلب کمک و صدا زدن استعمال شده است؛ البته ندا به خطاب جهت جمع شدن و کمک یا امور مشابه که واضح و علنی منظور ندادهنده را برساند نیز، تعبیر شده است.
[۱۲] معین، محمد، فرهنگ لغت فارسی معین، ج۴، ص۴۶۹۶.



تقاضا در زبان و ادبیات فارسی بجای تقاضی استعمال شده است و مأخوذ از لغت عربی می‌باشد و به معنای درخواست، طلب، خواهش، مطالبه، سخت‌گیری، احتیاج، تأکید و اقتضای ترغیب و عادت به کار می‌رود.
[۱۳] دهخدا، لغت‌نامه دهخدا، ص۸۳۰، حرف تاء، مسلسل ۱۲۶.
[۱۴] معین، محمد، فرهنگ لغت فارسی معین، ج۱، ص۱۱۱۶.



خواهش به معنای درخواست، استدعا، تقاضا، التماس، طلب، تمنّا، رغبت، میل، اراده، شفاعت، مراد، مطلوب، مقصود، آرزو، هوس، شهوت، سؤال و مسئلت، ملتمس، دعا، مال، اسباب، خواسته، و تضرع به کار رفته است.
[۱۵] معین، محمد، فرهنگ لغت فارسی معین، ج۱، ص۱۴۵۱.
[۱۶] دهخدا، لغت‌نامه دهخدا، ص۸۲۹، حرف خاء، مسلسل ۱۵۹.



از آن‌چه گذشت چنین نتیجه گرفته می‌شود که فرقی اساسی بین معنای دعا و نیایش نیست؛ زیرا نیایش نوعی دعا کردن است و به معنی عبادت نیز استعمال شده و همین‌طور دعای مصطلح نیز نوعی عبادت محسوب می‌شود.


معانی مناجات و نجوا نیز از هم‌دیگر جدا نیستند؛ بلکه ریشه واحد دارند و شاید نوعی دعا و نیایش باشند که توأم با پنهانی و خصوصی بودن است و گفت‌وگوی عبد و مولی در خلوت دل را حکایت دارد؛ اما ندا می‌تواند نوعی دعای علنی باشد و نیز می‌تواند در غیر مورد نیایش و دعا نیز استعمال شود. (رابطه فیمابین دعا و ندا، عموم و خصوص من وجه است؛ یعنی بعضی دعاها نداست و بعضی ندا نیست؛ هم‌چنین بعضی نداها دعاست و بعضی دعا نیست).


فرق بین خواهش و تقاضا در این است که شاید خواهش به درخواست توأم با التماس و تضرع و میل اطلاق شود و تقاضا به صرف درخواست و طلب تعبیر گردد؛ وگرنه همان‌طور که قبلاً بیان شد، هر دو، نوعی خواستن و تمنا را بیان می‌کنند و در خواستن با هم فرقی ندارند؛ البته خواهشگر به شفاعت‌کننده، شفیع و میانجی نیز معنا شده است.
[۱۷] معین، محمد، فرهنگ لغت فارسی معین، ج۱، ص۱۴۵۱.



۱. لغت‌نامه دهخدا.
۲. فرهنگ لغت فارسی معین.
۳. مجمع البحرین.


۱. دهخدا، لغت‌نامه دهخدا، ص۲۵، حرف دال، مسلسل ۱۸۱ صفحه ۲۵.
۲. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۱، ص۳۳۷.
۳. هنائی، علی بن حسن، المنجد فی اللغة و الاعلام، ص۲۱۶.
۴. دهخدا، لغت‌نامه دهخدا، ص۹۸۳، حرف نون، مسلسل ۱۷۴.
۵. معین، محمد، فرهنگ لغت فارسی معین، ج۴، ص۹-۴۸۷۸.
۶. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، (تک جلدی)، ص۲۷۸.    
۷. شرتونی، سعید، اقرب الموارد، ج۲، ص۷-۱۲۷۶.
۸. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، (تک جلدی)، ص۲۷۶.    
۹. مجموعه مؤلفان، معجم الوسیط، ج۲، ص۹۰۵.
۱۰. معین، محمد، فرهنگ لغت فارسی معین، ج۴، ص۴۶۷۸.
۱۱. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، (تک جلدی)، ص۲۸۹ و ۲۹۰.    
۱۲. معین، محمد، فرهنگ لغت فارسی معین، ج۴، ص۴۶۹۶.
۱۳. دهخدا، لغت‌نامه دهخدا، ص۸۳۰، حرف تاء، مسلسل ۱۲۶.
۱۴. معین، محمد، فرهنگ لغت فارسی معین، ج۱، ص۱۱۱۶.
۱۵. معین، محمد، فرهنگ لغت فارسی معین، ج۱، ص۱۴۵۱.
۱۶. دهخدا، لغت‌نامه دهخدا، ص۸۲۹، حرف خاء، مسلسل ۱۵۹.
۱۷. معین، محمد، فرهنگ لغت فارسی معین، ج۱، ص۱۴۵۱.




سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «معنای دعا، نیایش، مناجات، نجوا، ندا، تقاضا و خواهش»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۷/۰۸.    



رده‌های این صفحه : آداب دعا | دعا ومناجات | شرایط دعا




جعبه ابزار