لباسهای روشن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: لباسهای روشن،
رنگ لباس،
پوشش اسلامی،
امنیت،
حجاب، جلب توجه.
پرسش: چرا در جامعه ایران پوشیدن لباسهای روشن و تند برای خانمها مشکلآفرین است؟
پاسخ: اساساً لباس برای
پوشش و متانت انسانها بوده و از میان تمام موجودات زنده، این تنها
انسان است که علاوه بر پوشش طبیعی بدن خود، لباسی بر تن خود نموده تا علاوه بر محافظت او از گرما و سرما، نشانگر شخصیت او نیز باشد و این امر اختصاصی به جامعۀ ایران نداشته، بلکه در تمام جوامع بشری وجود دارد، نهایت امر اینکه در نوع و مقدار پوشش اختلافاتی وجود دارد. بدین جهت هر کاری که با این مقصد عالی منافات داشته باشد، مورد قبول نبوده و این امر، اختصاصی به خانمها و یا آقایان ندارد؛ اما در مورد رنگ لباس، اگرچه
قرآن و
روایات معتبر، به لزوم رنگ خاصی در پوشش اسلامی اشاره نفرمودهاند، ولی با توجه به
فلسفه حجاب و اینکه پوشش باید به گونهای باشد که جلب توجه ننماید و از طرفی استفاده از برخی رنگها در لباس، سبب جلب توجه و در پی آن، از بین رفتن فایدۀ
حجاب میگردد، بسیاری از دانشمندان دینی،
فتوا به استفاده ننمودن از چنین رنگهایی دادهاند.
برای تحلیل و بررسی این پرسش، ابتدا باید اصل پوشیدن لباس توسط انسانها را امری مورد قبول دانسته و سپس به زمینههای وجوب حجاب در
دین اسلام پرداخته و در نهایت، به این قسمت بپردازیم که آیا رنگ خاصی در پوشش اسلامی تعیین شده یا خیر؟
میدانیم که انسانها با دیگر موجودات زنده تفاوتهای بسیاری دارند و بر همین اساس، انسان به عنوان اشرف مخلوقات شناخته شده است.
یکی از این اختلافات، پوششی است که
انسان برای خود انتخاب مینماید، خصوصیتی که سایر موجودات از آن بیبهره هستند!
در همین راستا،
امام صادق (علیهالسلام) در تفسیر آیهای که لباس را به عنوان نعمتی از جانب
خداوند برشمرده است، («يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْءَاتِكُمْ وَ ...»)
میفرمایند: پوشش ظاهری، نعمتی است که خداوند آن را تنها به انسانها هدیه نموده، تا با آن خود را بپوشانند و افراد با
ایمان، آن را وسیلهای قرار میدهند تا با کمک آن، دستورات خداوند را انجام دهند. بهترین پوشش شما، لباسی است که شما را از یاد خداوند باز نداشته؛ بلکه موجب توجه به پروردگار و شکرگزاری و فرمانبرداری از او شود! پوشش باید به گونهای باشد که موجب خودبزرگبینی و نشان دادن خود به دیگران و
فخرفروشی و چشم و همچشمی نگردد که تمام اینها موجب آفات
دین بوده و موجب سنگدلی انسانها خواهد شد و... .
(بعضی کتاب مصباح الشریعه را تألیفی از امام صادق (علیهالسلام) میدانند).
با نگاهی به جوامع بشری درمییابیم که تمام آنها، پوششی برای خود انتخاب نموده و صرف نظر از نوع پوشش، از حالت برهنگی کامل خارج شدهاند که میتوان این امر را دلیلی بر نیاز غریزی انسانها به
پوشش دانست. به همین دلیل فرض را بر آن میگذاریم که
شک و شبههای در مورد اصل پوشش وجود نداشته و اگر ابهامی نیز وجود دارد، در ارتباط با نوع و مقدار آن میباشد و بر همین اساس است که رعایت پوشش، به عنوان قاعدهای اخلاقی در بیشتر جوامع به رسمیت شناخته شده است.
اما کشورهای اسلامی ـ که کشور ما ایران نیز بخشی از آن است ـ باید در تهیۀ مقررات خود، تابع دستورات دین الهی اسلام باشند.
حال باید بررسی نمود که عقیدۀ
اسلام در مورد پوشش چیست؟
در بخشی از
قرآن کریم میبینیم که چون لباس، نعمتی الهی ـ چه برای مردان و چه برای
زنان ـ در نظرگرفته شده، عریان و بیلباس شدن
آدم و حوا، به عنوان مجازاتی در ردیف اخراجشان از
بهشت بیان شده است!
این نکته را نیز باید از یاد نبریم که هر دستوری که از جانب خداوند بیان میشود، در راستای رشد و تعالی انسانها و
سلامت جامعۀ آنان بوده و فرمانهای مرتبط با پوشش نیز استثنایی از این قاعدۀ کلی نیست.
اگر خداوند، پوشیدن لباس حریر و زینت نمودن با طلا را برای
مردان حرام نموده، یا اگر در مورد پوشش بانوان دستورات خاصی ارائه فرموده و یا اگر لباسی که مردان و
زنان را انگشتنما مینماید، برای هر دو گروه حرام نموده است،
یقیناً این فرامین، جهت منافع دنیوی و اخروی آنان بوده و نباید در مقابل آن مقاومت نمود!
از طرفی، باید توجه نماییم که با
حکمت الهی، جایگاه بانوان در جهان
آفرینش به گونهای طراحی گردیده که آنها در بسیاری از موارد، تفاوتهای چشمگیری با مردان دارند. به عنوان نمونه، هیچگاه نمیتوان احساسات مادرانه را با احساسات پدرانه مقایسه نمود و
جهان امروز هم با تمام شعارهایی که در زمینۀ تساوی کامل مردان و زنان ارائه مینماید، نتوانسته این تفاوت فطری را انکار نماید و در جای خود ثابت شده که چنین تفاوتی، به معنای تبعیض نبوده؛ بلکه در راستای تقسیم وظایف بوده و این دو جنسیت، مکمل هم میباشند («هن لباس لکم و انتم لباس لهن»)
و تمام آنها به مقدار عملکرد خود، شایستۀ
پاداش هستند.
بیان تمام این مقدمات برای آن بود که حجاب را حکمی تبعیضآمیز و به ضرر بانوان ندانیم؛ بلکه باید آن را دستوری جهت سلامت زندگی اجتماعی ارزیابی نماییم. دلیل چنین برداشتی از حکم
حجاب را میتوان در شأن نزول آیۀ حجاب
جستوجو نمود که بخشی از آن را بیان مینماییم:
بانوانی برای اقامۀ نماز جماعت به
امامت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به
مسجد النبی میآمدند؛ اما هنگام نماز مغرب و عشا که هوا تاریک بود، برخی جوانان ناباب در مسیر حرکت آنها ایستاده و برایشان ایجاد مزاحمت مینمودند،
و اگر در پی شکایت آن بانوان محترم، به جوانان مزاحم اعتراضی میشد، میگفتند که ما گمان میگردیم که این خانمها حساسیتی نسبت به رفتار ما ندارند که بر این اساس، خداوند آیاتی در مورد حجاب نازل فرموده و به بانوان خطاب فرمود که شما بدین طریق میتوانید اعلام نمایید که از ایجاد مزاحمت متنفر بوده و بهانه را از دست بهانهجویان بگیرید.
با دقت در مضمون این
آیه و
آیات مشابه، نکاتی به دست میآید که شاید دیدگاه ما را در مورد موضوع حجاب تغییر دهد:
اکنون به نکاتی درباره حجاب توجه کنید:
با توجه به اینکه در طراحی سیستم
خلقت به شیوهای
عمل شده که به طور معمول، مردان به جانب زنان رفته و همانگونه که در تمام
دنیا معمول است، در بیشتر موارد، این آقایان هستند که به بانوان پیشنهاد
ازدواج و
زندگی مشترک میدهند و طبیعی است که مردانی نیز وجود داشته باشند که در این مسیر، نزاکت لازم را نداشته و برای بانوان ایجاد مزاحمت نمایند و از طرفی، چون این امکان وجود ندارد که با تمام این مزاحمان، برخورد قانونی نمود، لذا سزاوار است تدابیری اندیشیده شود که زمینههای ایجاد مزاحمت از میان رفته و امنیت اجتماعی بانوان تأمین گردد.
آیۀ حجاب نیز در همین راستا بوده و بدیهی است که با توجه به مقتضای آن، بانوان باید با خودداری از هر رفتاری که موجب جرئت مزاحمان میگردد، خود را از آزار آنان برهانند و پوششی که با عرف جامعه همخوانی نداشته باشد، گامی برخلاف این جهت خواهد بود که باید از آن خودداری ورزید.
برخلاف آنچه گاهی بیان میشود، پوشش اسلامی برای ناشناخته ماندن بانوان نیست؛ بلکه
حجاب، به تصریح
قرآن («ذلک ادنی ان یعرفن») دقیقاً برعکس و برای شناخته شدن بانوان است که بدین وسیله، افراد لاابالی تشخیص دهند که آنان عفیف بوده و از مزاحمت برای آنان خودداری نمایند و بانوان عفیف بتوانند در نهایت
امنیت، به زندگی اجتماعی خود ادامه دهند. احکام دیگری همانند خودآرایی ننمودن و بدون ضرورت از خانه خارج نشدن و با ناز و عشوه سخن نگفتن و...،
نیز تماماً در همین راستا ارزیابی میشوند. بر این اساس میبینیم که
همسران و
دختران پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، افراد ناشناختهای نبوده؛ بلکه در
تاریخ، بسیار میبینیم که اصحاب پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به گفتوگوی عادی با آنان پرداختهاند تا جایی که جابر بن عبدالله برای تبریک تولد
امام حسین (علیهالسلام)، به حضور
فاطمۀ زهرا (سلاماللهعلیها) شرفیاب شده
یا اینکه
سلمان فارسی، زمام مرکبی را به دست میگیرند که دختر گرامی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) در
شب زفاف، سوار بر آن مرکب به خانۀ همسرشان،
علی (علیهالسلام) روانه بودند
و... .
بنابراین بانوان میتوانند همزمان با رعایت پوشش اسلامی و عفت در گفتار و رفتار، در جامعۀ خود به عنوان فردی موفق و سرمشقی برای دیگران شناخته شوند.
گاهی نیز این
تردید برای برخی بانوان پدید میآید که چرا ما باید خود را محدود نموده و دشواریهایی را تحمل نماییم، تا مردان به
وسوسههای شیطانی دچار نگردند؟! ما هر طور که میل داریم، رفتار مینماییم!
مردان نگاه نکنند!
باید گفت که این شبهه نیز ناشی از برداشت نادرست ما از احکام اسلامی و به ویژه
حکم حجاب است؛ زیرا دستکم دو دلیل وجود دارد که چنین نگرشی نسبت به حجاب صحیح نیست:
اینکه همانگونه که خداوند، دستوراتی در مورد حجاب برای بانوان صادر فرموده، در مقابل به آقایان هم فرمان داده تا مراقب چشمان خود بوده و
پاکدامنی را رعایت نمایند
و مقداری از
پوشش برای مردان نیز واجب است و اگر این پوشش کمتر از میزان تعیینشده برای بانوان باشد، در عوض
تکالیف دشوارتری همانند تأمین مخارج زندگی و
جهاد بر عهدۀ آنان نهاده شده که بانوان از اینگونه دشواریها معاف میباشند.
اینکه دلیل اصلی حجاب،
امنیت بانوان است، نه منحرف نشدن آقایان! زیرا همانگونه که میدانیم، بعد از نزول آیۀ حجاب، بانوان غیر مسلمانی در مدینه وجود داشتند که ملزم به رعایت حجاب نبودند و از آن مهمتر، اینکه پوشش
کنیزان مسلمان و غیر مسلمان در حد سایر بانوان نبوده و آنان میتوانستند سر و روی خود را نپوشانند تا حدی که گاهی برای تمایز آنان با بانوان آزاد، مجبور به عدم رعایت حجاب میشدند!
از طرفی مسلم است که میان چنین بانوان غیر مسلمان یا کنیز،
زنان زیبارویی نیز وجود داشتهاند که میتوانستند نظر مردان را به خود جلب نمایند! و اگر حکم حجاب تنها برای جلوگیری مردان از
انحراف وضع شده بود، با چنین واقعیاتی سازگاری نداشت.
رعایت حجاب و پوشش اسلامی، اگر با
اختیار و میل اشخاص باشد، موجب پاداش الهی خواهد بود و حجابی که تنها با
اجبار و
ترس رعایت گردد، چنین پاداشی را به دنبال نخواهد داشت؛ اما باید بدانیم که از طرفی، حجاب اسلامی و رعایت متانت از مواردی است که از احکام ضروری و بدیهی اسلام برای بانوان مسلمان بوده، و از جانبی دیگر، تمام مؤمنان نیز موظفاند در حد توان خود و بدون برهم زدن نظم عمومی، همکیشان خود را به رعایت دستورات
اسلام دعوت نمایند. بر این اساس، توصیههای مهربانانهای که در این راستا انجام میشود؛ همانند سفارش فرزندان به اقامۀ
نماز یا
روزه گرفتن بوده و نباید آن را دخالت افراد بیگانه در امور شخصی
انسان دانست و در مقابل آن موضعگیری نمود. جالب است که اسلام دعوت به رعایت حجاب را تنها برای اشخاصی توصیه مینماید که معتقد به دستورات این دین بوده و با قبول تقاضای آمران به معروف، اقدام به اصلاح پوشش خود مینمایند؛ وگرنه به تصریح
روایات، برخی بانوان غیر مسلمان یا بادیهنشینی که در مقابل چنین دعوتی، موضعگیری مینمایند، مشمول این دعوت نبوده و حتی نگاه کردن به آنان نیز ایرادی نخواهد داشت؛
زیرا وقتی آنان برای خود حرمتی نمیشناسند، دلیلی ندارد که دیگران این حرمت را رعایت نمایند!
مقدار پوششی که بانوان ملزم به رعایت آن میباشند، در رسالههای مراجع وجود دارد که میتوان به آن مراجعه نمود با توجه به این نکته که نمیتوان ادعای مسلمانی نمود، ولی دستورات مسلم
اسلام را زیر پا گذاشت.
اما در مورد رنگ لباس، اگرچه
قرآن و
روایات معتبر، به لزوم رنگ خاصی در پوشش اسلامی اشاره نفرمودهاند، ولی با توجه به
فلسفه حجاب و اینکه پوشش باید به گونهای باشد که جلب توجه ننماید و از طرفی استفاده از برخی رنگها در لباس، سبب جلب توجه و در پی آن، از بین رفتن فایدۀ حجاب میگردد، بسیاری از
دانشمندان دینی،
فتوا به استفاده ننمودن از چنین رنگهایی دادهاند که در این مورد میتوانید به مطالب ارائه شده همین سایت مراجعه فرمایید؛ اما در نگاهی کلی میتوان نتیجه گرفت که مستند این فتاوی، لزوم رعایت عرف جامعه در استفاده از پوششی خاص میباشد.
شاید این پرسش برایتان به وجود آید که چرا در برخی کشورهای
مسلمان (همانند اندونزی و مالزی) بانوان محجبهای وجود دارند که با اینکه رنگ لباسشان روشن است، ولی پوشش کامل خود را رعایت نموده و این حجابشان موجب توجه دیگران نیز نمیشود؟ و چرا ما در ایران نمیتوانیم چنین پوششی داشته باشیم؟!
پاسخ چنین پرسشی میتواند این باشد که آن رنگهای سفید یا روشن به قدری در آن جامعه استفاده شده که به صورت عرف درآمده و به دلیل استفاده فراوانی که از این نوع پوشش میشود، دیگر نمیتواند موجب انگشتنما شدن افراد گردد و اگر چنین وضعیتی نیز در کشور ما وجود داشت، مشکلی در پوشش با آن رنگها ایجاد نمیشد؛ اما با توجه به وضعیت موجود و اینکه عرف جامعه دینی ما، استفاده از لباسهای دیگری را میپسندد، ما میتوانیم یکی از دو راه را انتخاب نماییم:
یا باید عرف جامعۀ ایران را به گونهای تغییر دهیم که حجاب با لباسهای سفید و روشن نیز همانند برخی کشورهای یادشده، به عنوان شاخصهای از
زنان متدین به شمار آید و در پی آن، چنین لباسهایی موجب جلب نگاههای مسموم نشود و یا اینکه خود را با عرف موجود در کشورمان انطباق داده و از پوشش معمول در میان بانوان دیندار استفاده نماییم.
نظر به اینکه انتخاب گزینۀ اول، علاوه بر آنکه موجب سوء استفاده برخی افرادی خواهد شد که اساساً به دین اسلام و دستورات آن اعتقادی ندارند؛ به احتمال زیاد ممکن است که به نتیجۀ مطلوب نرسیده و بدون آنکه حجاب جدیدی با لباسهای رنگ روشن در جامعه پدید آید، همان
حجاب سابق و عرفی جامعۀ ایرانی نیز تضعیف گردد!. به همین دلیل، گزینۀ دوم و حفظ پوشش اسلامی با همان شیوۀ موجود، میتواند انتخاب بهتری بوده، بدون اینکه مشکلی جدی در رشد و
پیشرفت بانوان ایرانی بر جای گذارد.
اما اگر روزی فرا رسد و
رنگ لباس نتواند عاملی تأثیرگذار در جلب توجه دیگران باشد، میتوان استفاده از آنها را بلا مانع دانست.
از این نکته نیز نباید
غفلت نمود که هرچند نقش رنگها در شادابی انسان قابل انکار نیست، ولی میتوان از تفاوت رنگها در محیط داخل منزل استفاده نمود و بهره بردن از رنگهای سنگین و تیره در پوشش بیرون از منزل، لزوماً به معنای شاداب نبودن نیست؛ وگرنه میبایست تمام
مردان و زنانی که از چنین رنگهایی استفاده مینمایند، افرادی غمزده و ناامید از
زندگی باشند؛ در حالی که با اندک بررسی درمییابیم که چنین امری واقعیت ندارد.
و در نهایت باید بدانیم که
مشکلات ناشی از تذکر برخی اشخاص دلسوز یا نیروهای انتظامی، غیر قابل تحملتر از مشکلاتی نیست که بر اثر مزاحمتهای خیابانی ناشی از رعایت ننمودن عرف عمومی در نوع
پوشش و رنگ آن به وجود میآید. البته آمران به معروف نیز باید همانند پیشوایان
معصوم خود، رفتار مناسب را از یاد نبرده تا مصداق این گفتار
امام صادق (علیهالسلام) باشند که نهتنها با
زبان (بلکه با کردار خود) مردم را به
دین دعوت نمایید.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «لباسهای روشن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱/۱۶.