فساد در مدینه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: امام سجاد علیهالسلام،
امامت،
فساد،
تقیه،
دعا،
عبادت.
پرسش: آیا در دوره امامت
امام سجاد ـ علیهالسلام ـ در مدینه،
مدینه پر از فسق و فجور بود و ساز و آواز در مدینه رواج داشت و چرا امام برخورد نکرد؟
پاسخ: از آنجایی که فساد، سیاست حساب شده فرهنگی
بنیامیه بود، بدیهی است که معاویه و فرزندش یزید مظاهر فساد و فحشا را که در
جاهلیت رایج بود دوباره احیا کنند، خلفای اموی خوانندگان و مغنیهها را وارد دستگاه
خلافت کردند و در این زمان غنا، قماربازی و نردبازی رواج یافت و فرهنگ مردم بهشدت متنزل و منحط شد و یادآور دوران جاهلیت کور بود.
از سال شصت و پنجم هجری به بعد مدینه گرفتار تباهی اخلاق و فساد عمومی گشت، تباهی و فسادی که مقدمات آن از سالهای قبل آغاز شده بود؛ برخی از خانوادههای اشراف قریش که از بخششهای خلفا بهرهمند بودند و از خزانه دولت درآمد کلانی داشتند، به ثروتاندوزی پرداختند، بالا رفتن رقم
ثروت و خرید ملکها و
مستغلات، آنان را به زندگانی پر تجمل و افزون بر وسائل
آسایش کشاند، و در اینباره با یکدیگر به همچشمی برخاستند، کنیزان و غلامان بسیار خریدند؛ بهخصوص کنیزکانی که از موسیقی و خوانندگی آگاه باشند، اندکاندک دیگر مردم نیز در این کارها به آنان اقتدا کردند.
قتل عام زن و مرد در
واقعه حره (این واقعه در سال ۶۳ هـ بود که جنگ سختی بین سپاه یزید و مردم در مدینه در
حره منطقهای نزدیک مدینه درگرفت و سپاه شام پس از
پیروزی به قتل عام و غارت مردم در شهر مدینه پرداختند و....)
این قتل عام مردم شهر مدینه را دگرگون ساخت و ثروتمندان سَرکوفته و بیاعتنا به مقررات دینی و اخلاقی، به میگساری و شنیدن آواز مغنیهها روی آوردند که میخواستند خود را از رنج درون و یا آنچه پیرامونشان میگذرد، بیخبر نگه دارند.
بهگونهای غنا، خنیاگری و لهو در مدینه مورد توجه بود که هنگامی که
جمیله یکی از مغنیهها از محل خود سنج که نزدیک مدینه بود به قصد
حج بیرون شد، از بزرگان مغنیهها عده زیادی او را مشایعت کردند.
جمیله مغنیه در مدینه برای تعلیم غنا مینشست و مردم و دختران به خانهاش هجوم میآوردند و آوازهای او را میآموختند او در همسایگی ابوجعفر سائب خاثر بود و در همسایگی سائب نغمههای او را شنیده و از بر میکرد تا اینکه آوازخوان مشهوری در مدینه شد.
امام علی بن الحسین ـ علیهالسلام ـ نیمه دوم زندگانی خود را در چنین محیطی گذرانده است، محیطی که زیر مراقبت مأموران
شام و مواظبت بر آنکه مبادا از آلعلی و خاندان او نامی به نیکی برده شود و چنان در این کار سخت میگرفتند که مردم میکوشیدند خود را از چشم آنها دور نگه دارند، مبادا متهم شوند.
تا آنجا که
امام سجاد ـ علیهالسلام ـ در تنگنای شدید قرار گرفتند و ناچار بودند غیر مستقیم عمل کنند. امام در قالب
دعا و
مناجات عمل میکنند؛ نیایشهای امام آینهای است که تصویر اجتماع آن روز مخصوصاً مدینه را در آن میتوان دید. بیزاری از گفتار و کردار زشت مردم آن روز و پناه بردن به خدا از آنچه میبیند و میشنود، و روشن نمودن راه درست در پرتو
تربیت دین و
قرآن و پاکیزه ساختن جانها از آلایش، گویی امام میخواهد تا آنجا که ممکن است، به زبان ادعا مردم را از شیطان بِبُرد و به خدا پیوند دهد.
امام سجاد ـ علیهالسلام ـ میفرمودند: «در تمام مکه و مدینه محبین واقعی اهلبیت به بیست نفر نمیرسند، امام میفرمودند که نمیدانم با این مردم چه کنم، آنچه از پیامبر شنیدم بگوییم، میخندند و اگر در مقابل پرسش آنها سکوت کنیم، پذیرا نیستند.»
دورانی که امام در آن زندگی میکرد، دورانی بود که مردم از
ترس امام را رها کرده بودند و ارزش های دینی و اخلاقی دستخوش تحریف امویان قرار گرفته بوده و میگساری
غنا و فساد و فحشا جامعه را فراگرفته بود، بهگونهای که در دو شهر مکه و مدینه برخی از
فقیهان و زاهدان به سر وقت خنیاگران میرفتند (علما و زاهدانی مکه با اهلبیت سرسازش نداشتند) انگار که این دو شهر را برای خنیاگران ساختهاند.
آری زمانی كه
احکام اسلامی بازيچه افرادی چون
معاویه و يزيد و
ابن زیا د،
حجاج و
عبدالملک بن مروان باشد، نبايد توقعی غير از اين داشت و اينچنين بود كه امام قدرتی نداشت و چارهای نمیديد جز اينكه بهصورت غير مستقيم و با استفاده از سپر تقيه و با عبادت و
دعا و نيايش و رفتار خويش مردم را به اسلام و اهلبيت فراخواند و از
انحراف و
ابتذال جدا سازد و موجبات تداوم و حفظ و بقای
تشیع را فراهم سازد.