عوامل گمراهی انسان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: ضلالت، گمراهی، انسان.
پرسش: راههای عمدهای که سبب ضلالت و گمراهی انسان میشود، کدام است؟
پاسخ: برخی عوامل گمراهی انسان، عبارتاند از: فاصله گرفتن از قرآن و عترت، تندروی و کندروی بیجا، نظام و حاکم گمراه، دوستان گمراه و ناباب، تهاجم فرهنگی، بیتقوایی، و وسوسههای شیطان.
هدایت از نظر معنای لغوی، به معنای دلالت و راهنمایی کردن است. این راهنمایی، گاهی فقط در حد (ارائه طریق) و نشان دادن راه محدود است؛ گاهی فراتر از (ارائه طریق)، به مفهوم (ایصال الی المطلوب) و رساندن شخص به مقصد است؛ اما در مجموع آنچه از واژه هدایت فهمیده میشود، این است: هدایت، دلالت و رساندن به غایت، با ارائه طریق است؛ چون ارائه طریق، نحوی از ایصال به مطلوب و رساندن شخص به مقصد است.
گمراهی، که در
زبان عرب از آن به
ضلالت یاد میشود، وقتی در برابر هدایت قرار میگیرد، مفهوم روشنتری پیدا میکند؛ زیرا اغلب ضلالت و گمراهی، در جایی به کار برده میشود که شخصی به هدایت و راهنمایی افراد راهنما، گوش ندهد یا بعد از پذیرش
حق و راه مستقیم، دوباره از راه راست منحرف شود و راه گمراهی، یعنی راه غیر هدایت را در پیش گیرد و در مسیری برود که هرگز از آن طریق، به مقصد و
هدف نمیرسد.
لازم به یادآوری است که هدایت و گمراهی، هر دو امر اختیاری است و هیچکس در هدایت و
گمراهی خود، مجبور نیست.
قبل از هر چیز باید اشاره شود که انسان فطرتاً در مسیر هدایت قرار دارد؛ زیرا راههای
هدایت و ضلالت در
فطرت همه انسانها نهفته و تعبیه شده و
خداوند تمام امور را به نفس انسان الهام کرده است.
لذا
قرآن کریم فرمود:
«
وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا • فَاَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا • قَدْ اَفْلَحَ مَنْ زَکَّاهَا • وَقَدْ خَابَ مَنْ دَسَّاهَا»؛
«سوگند به نفس و آن کس که آن را آفرید؛ سپس پلیدکاری و پرهیزکاریاش را به آن الهام کرد که هر کس آن را پاک گردانید، قطعاً رستگار شد و آن کس که نفس خویش را با معصیت آلوده ساخت، نومید و محروم گشت».
از این آیه بهخوبی معلوم میشود که انسان دارای هدایت فطری است. پس اگر
انبیای الهی فرستاده شده و کتابهای آسمانی نازل گردیده، در واقع برای شکوفا کردن و به فعلیت رساندن همان بذر هدایت فطری انسان است.
چه اینکه در
نهجالبلاغه نیز، درباره انگیزه
بعثت انبیا آمده: «
وَ یُثیرُوا لَهُم دَفائِنَ العُقول»؛
یعنی یکی از انگیزههای بعثت انبیا، ظاهر کردن و شکوفا کردن گنجینهها و عقلهای نهفته انسانهاست. بنابراین اگر کسی از این فطرت توحیدی و هدایت فطری خود، با سوء اختیارش بیرون برود و از هواوهوس خویش پیروی کند، دچار گمراهی میشود. پس یکی از علل گمراهی انسان، بیرون رفتن او از
فطرت اصلی و الهی خود است.
بعد از روشن شدن مفهوم هدایت و گمراهی باید گفت، گمراهی انسان در محورهای مختلف و با انگیزهها و عوامل متعدد ممکن است پیش آید، به همین دلیل، هم از نظر محورها و هم از نظر عوامل و انگیزه، نیازمند بحث مبسوط و مفصل است که در اینجا به برخی از آنها به طور خلاصه اشاره میشود:
چیز دیگری که سبب گمراهی انسان میشود، فاصله گرفتن از
قرآن و
عترت است؛ یعنی کسانی که در سایه قرآن و عترت هدایت شدهاند، اگر بر اثر عوامل و انگیزهها و هواهای نفسانی یا هر انگیزه دیگر، از قرآن و عترت فاصله بگیرند، گمراه میشوند؛
لذا در حدیثی که
شیعه و
سنی آن را با تواتر (خبری قطعی و یقینآور) نقل کردهاند، پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود:
«
أَیهَا النَّاسُ! إِنِّی تَارِک فِیکمْ أَمْرَینِ لَنْ تَضِلُّوا ان اتَّبَعْتُمُوهُما، و هما کتَابَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَهْلَ بَیتِی عِتْرَتِی»؛
«یعنی ای مردم! من در میان شما، دو چیز به جا میگذارم که اگر از آن دو پیروی کنید، هرگز گمراه نمیشوید و آن دو یکی
کتاب خدا و دیگری اهل بیت و عترت من است».
طبق این
حدیث نورانی، یکی از عوامل عمده که باعث میشود، انسان به دام گمراهی بیافتد و از راه هدایت فاصله بگیرد، این است که به قرآن و دستورات اهل بیت
عمل نکند. اگر امت اسلامی، بعد از
رحلت پیامبر دچار مشکلات اعتقادی شده و گرههای متعدد و مختلف در میانشان پدید آمد و گمراهیهایی پیدا شد، همه به خاطر آن بود که مردم از قرآن فاصله گرفتند و به آیات
ولایت عمل ننمودند و
اهل بیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را خانهنشین کردند و پیآمد دردناک این خانهنشینی آن شد که بهتدریج گمراهی و عقاید گمراهکننده، در میان مردم ریشه پیدا کرد و زمینه عقاید نادرست را فراهم ساخت.
یکی از عوامل گمراهی انسان، تندروی و کندروی بیجا و بیرون رفتن از حد
اعتدال است.
لذا در کلمات
امیرمؤمنان (علیهالسّلام) آمده: «
الْيَمِينُ وَ الشِّمَالُ مَضَلَّةٌ وَ الطَّرِيقُ الْوُسْطَى هِيَ الْجَادَّةُ»؛
یعنی گرایشهای افراطی و تفریطی، سبب گمراهی انسان میشود و راه اعتدال، طریق مستقیم هدایت است.
عامل دیگر گمراهی، نظام و حاکم گمراه است؛ یعنی اگر
حاکم و فرمانروای مردم، گمراه باشد، بهتدریج عملکرد سوء او، سبب گمراهی همه مردم میشود؛ لذا در روایتی از پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) رسیده که فرمود: «من بر امت خود از سه چیز میترسم؛ یکی از آنها پیشوای گمراه است».
عامل دیگر که سبب گمراهی انسان میشود؛ دوستان و رفیقهای گمراه و ناباب است؛ به خصوص در عصر حاضر، یکی از عوامل عمده گمراهی افراد، به خصوص نسل جوان، دوستهای بد و گمراه هستند که نقش بسیار اساسی در گمراهی جوانها دارند.
حکیم
خواجه نصیرالدین طوسی در آداب المتعلمین، با این
شعر خطر دوستهای ناباب را گوشزد کرده و گفته است:
تا توانی میگریز از یار بد ••• یار بد، بدتر بود از مار بد
مار بد تنها ترا بر جان زند ••• یار بد بر جان و بر
ایمان زند
عامل دیگر در گمراهی افراد،
تهاجم فرهنگی و تبلیغات
دشمنان اسلام است که با انواع کارهای فرهنگی و رسانهای و هنری، سعی در گمراه کردن جوامع اسلامی دارند و از آنجا که بسیاری فیلمهای بدآموز و گمراهکننده، در قالب هنرنمای کاذب طرح و ارائه میشود، افراد کمتر و یا دیرتر متوجه جوانب منفی قضیه میشوند و در نتیجه گمراهی ناخواسته برای او پدید میآید.
یکی از عوامل عمده که جزء علل شایع و فراگیر گمراهی و ضلالت در محورهای مختلف اعتقادی، اخلاقی و اجتماعی میشود، بیتقوایی است؛ یعنی اگر انسان نور
تقوا را از دست بدهد، یا از آن بیبهره باشد، همواره در گرداب
گمراهی غوطهور میشود و در هر تصمیمی و عملی بیراه میرود؛ چون انسان هر لحظه و در هر آن، بر سر دو راهیهای زندگی، نیازمند تصمیمگیری تازه است و اگر نور تقوا او را همراهی نکند، بیراه میرود. به دلیل اهمیت عنصر تقواست که خدای سبحان فرمود: «
وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُضِلَّ قَوْمًا بَعْدَ إِذْ هَدَاهُمْ حَتَّى يُبَيِّنَ لَهُمْ مَا يَتَّقُونَ»؛
خدا بر آن نیست که گروهی را پس از آن که هدایتشان نمود، بیراه بگذارد؛ مگر آنکه راه تقوا را برای آنها بیان کرده باشد.
علامه طباطبایی ذیل این
آیه میگوید: در این آیه،
مؤمنین تهدید شدهاند که اگر تقوا پیشه نکنند، ممکن است بعد از آنکه هدایت یافتهاند، دوباره گرفتار گمراهی و ضلالت شوند، چه اینکه اگر کسی
نعمت هدایت را
کفران کند و براساس آن
عمل ننماید، دچار گمراهی میشود؛ یعنی نعمت هدایت از آنها گرفته شده و در نتیجه گرفتار گمراهی میشود.
نکته دیگر که در همه علل و عوامل گمراهی نقش کلیدی دارد و در واقع منشأ اصلی گمراهی انسان میشود، جریان
وسوسههای شیطان است؛ زیرا او خود
سوگند یاد کرده که همواره در جهت گمراه نمودن انسانها تلاش کند:
«
قَالَ فَبِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ • ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ وَعَنْ أَيْمَانِهِمْ وَعَنْ شَمَائِلِهِمْ»؛
گفت: به سبب آن که مرا به بیراهه افکندی، من هم برای فریفتن آنان حتماً بر سر راه راست تو خواهم نشست، آنگاه از پیش رو و از پشت سرشان و از طرف راست و از طرف چپشان بر آنها میتازم».
شیطان برای گمراه کردن انسان، کمینگاههای حساسی را مورد استفاده قرار میدهد از جمله:
عُجب و خودپسندی و به عبادت و عمل
خیر خود بالیدن و
فخرفروشی کردن که از حساسترین کمینگاههای شیطان است.
حسادت، یأس و
ناامیدی،
خشم و
غضب بیجا، آزاد گذاشتن نفس سرکش و مانند آن از مواردی است که
شیطان با استفاده از آنها،
انسان را به گمراهی میکشد.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «عوامل گمراهی انسان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۵/۰۴.