دیدگاه امام علی درباره زنان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: امام علی (علیهالسلام)، مشورت با زن، شر بودن زن، نهجالبلاغه.
پرسش: دیدگاههای حضرت علی (علیهالسلام) درباره زنان مثل «
الْمَرْاَةُ شَرٌّ کُلُّهَا» چه توجیهی دارد؟
پاسخ: آنچه مایه
کمال است، در آن جهت تفاوتی بین
زن و مرد نیست و آنچه که موجب تفاوت است، نقشی در کمال ندارد. بنابراین آنجا که از
مشورت با زن منع شده، یا ناظر به فرد خاصی است یا ناظر به این جهت است که چون زن در صحنه نبود و اطلاعات لازم سیاسی اجتماعی نداشت و به جوانب امر آگاه نبود؛ لذا نباید طرف مشورت قرار میگرفت؛ همچنین آنجا که زن نکوهش شده، مراد
طبیعت و ذات زن نیست، زنپرستی منظور است.
جایگاه زن در نظام ارزشی
اسلام، یکی از مباحثی است که از دیرباز توجه پژوهشگران را به خود جلب نموده و با مرور زمان و بروز نیازها کاوشها، عمیقتر و گستردهتر میگردد. در این تحقیق و پژوهش، گاه به مواردی برمیخوریم که ظاهراً از زن با مذمت و بیاحترامی یاد شده است؛ مانند برخی تعابیر زیر که در نهجالبلاغه میخوانیم:
۱. «
الْمَرْاَةُ شَرٌّ کُلُّهَا وَ شَرُّ مَا فِیهَا اَنَّهُ لَا بُدَّ مِنْهَا زن همهاش شر است و شرتر از آن این است که چارهای از او نیست».
۲. «
الْمَرْاَةُ عَقْرَبٌ حُلْوَةُ اللَّسْبَةِ زن مانند
عقرب است که نیش شیرین، ولی زهردار دارد».
۳. «
اِیَّاکَ وَ مُشَاوَرَةَ اَلنِّسَاءِ فَاِنَّ رَاْیَهُنَّ اِلَی اَفْنٍ وَ عَزْمَهُنَّ اِلَی وَهْنٍ از
مشاورت با زنان بپرهیز که رایشان سست و تصمیمشان ناقص است».
حال این سوال مطرح است که آیا این احادیث میتوانند مبین جایگاه واقعی زن، در نظام اسلامی باشند و اگر اینچنین نیست، پس علت این تعابیر چیست و چگونه توجیه میشوند؟
برای فهم نظر دین در یک موضوع باید آیات و روایات متعدد و گاه به ظاهر متناقض را کنار هم گذاشت و پس از بررسی و نقض و ابرام همه اینها نتیجه گرفت که نظر دین در این زمینه چیست. دراین مورد نیز نیازمند بهرهگیری از یک چنین شیوهای هستیم. آیات و روایات بسیاری مبین این حقیقت است که زن در نظام اسلامی از همان جایگاهی بهرهمند است که مرد از نظر ارزش انسانی و امکان رسیدن به کمالات انسانی داراست.
قرآن کریم درباره ارزش انسانی برابر بین زن و مرد میفرماید:
«ای مردم! از پروردگارتان پروا داشته باشید؛ همان کسی که شما را از یک نَفْس آفرید و از همان نفس جفت وی را
خلق کرد».
منظور از نفس در این آیه، همان گوهر و ذات و اصل و واقعیت عینی شیء است؛ یعنی همه انسانها اعم از زن و مرد از یک ذات و گوهر خلق شدهاند و اولین زن که همسر اولین مرد است نیز، از همان ذات و گوهر عینی آفریده شد.
در
حدیث از قول
پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) آمده است: «به
یقین زنان همتایان
مردان هستند».
در حدیث دیگری چنین میخوانیم: «
مؤمنان (زن و مرد) کفو و همتای یکدیگرند».
همچنین
قرآن در مورد امکان رسیدن برابر زن و مرد به کمالات انسانی تصریح میکند:
«مردان
مسلمان و زنان مسلمان، مردان مؤمن و
زنان مؤمن، مردان مطیع فرمان خدا و زنان مطیع خدا ... . برای همه آنها خداوند
مغفرت و پاداش عظیمی فراهم ساخته است.» .
«هر کس کار شایستهای انجام دهد، خواه مرد باشد، خواه زن، درحالیکه
مؤمن است، او را به
حیاتی پاک زنده میداریم و
پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام میدادند، خواهیم داد».
شاید بتوان گفت زنان در جذب کمالات انسانی موفقترند؛ زیرا راه رسیدن به معارف و کمالات الهی دو تاست: یکی راه فکر و یکی راه ذکر. یکی راه
عقل و دیگری راه دل.
قرآن کریم هر دو راه را فرا روی ما نصب کرده است، ولی به راه دل که راه
فطرت است، بیشتر از عقل و
اندیشه بها میدهد
و زنان در گام زدن در راه دل که راه
عاطفه، شور،
علاقه و
محبت است از مردان موفقترند و موعظه در آنها بیشتر و زودتر تأثیر میکند.
به رغم این تساوی، تفاوتهایی نیز بین زن و مرد موجود است.
مردان محکمکارند، زنان ظریف کار. مردان مظهر سختکوشی، مقاومت و
استقامت در ناملایمات، قهر،
قیام، مبارزه و ستمستیزیاند و زنان مظهر مهر، محبت، عاطفه، رأفت، لطف و صمیمیت.به همین جهت گفتهاند: «
عُقُولُ اَلنِّسَاءِ فِی جَمَالِهِنَّ وَ جَمَالُ اَلرِّجَالِ فِی عُقُولِهِمْ؛ یعنی زن موظف است یا میتواند عقل و اندیشه انسانی خود را در ظرافت عاطفه و
زیبایی گفتار، رفتار، کیفیت محاوره، مناظره، نحوه برخورد و حکایت و نظایر آن ادامه دهد؛ چنانکه مرد موظف است و میتواند
هنر خود را در اندیشه انسانی و
تفکر عقلانی خویش متجلی سازد. بدین معنی که از یکسو زن باید ظرایف
حکمت را در ظرایف هنر ارائه دهد و در دامن پر از مهر، محبت و عاطفه خود کانون
خانواده را گرم سازد و آن را به محل
آرامش و سکونت مرد و پرورش صحیح فرزندان تبدیل کند.از سوی دیگر، مرد باید ظرایف هنر را در ظرایف
حکمت جلوهگر سازد تا با اندیشه و تعقل، تامینات لازم برای زندگی خود و خانواده فراهم آورد و این توزیع کار، نه نکوهشی برای زن است و نه ستایشی برای مرد؛ بلکه رهنمود و دستورالعملی برای هر کدام از آنهاست.
بدین ترتیب تفاوت زن و مرد در نحوه ارائه اندیشههای درست ظهور مینماید و گرنه
زن چون
مرد شایستگی فراگیری علوم و
معارف را داشته و بایسته
تقدیر و ثناست؛
یعنی زنان نیز اگر در پرتو
تعلیم و تربیت صحیح پرورش یابند، همچون مردان هم میتوانند بیندیشند و هم میتوانند آثار بزرگ و گرانسنگ علمی از خویش بر جای بگذارند. این در اثر جبر زمان و شرایط حاکم زمانه بوده است که
عقل فطری و استعداد خدادادی زن به مرحله ظهور و شکوفایی نرسیده و در نتیجه تفاوتهایی بین زن و مرد از لحاظ «
عقل نظری» ایجاد شده است وگرنه تجربههای عصر ما نشان میدهد که زنان برابر مردان،
استعداد و قابلیت
رشد و شکوفایی را دارند. خلاصه تفاوتهایی طبیعی و روحی بین زن و مرد موجود است؛ اما این تفاوت به گونهای نیست که باعث تفاوت در کمالات انسانی گردد.
حال در پرتو این مطالب بهروشنی میتوانیم از مواردی که زن در آن مذمت و نکوهش شده پاسخ بگوییم.
اما قبلاً توجه به این نکته ضروری است که قضایای کلی بر دو نوعاند: یکی حقیقیه، دیگر خارجیه. قضایای حقیقیه ناظر به طبیعت اشیاست؛ مثل اینکه بگوییم: «دزدی بد است» و «
عدالت خوب است»؛ ولی قضایای خارجیه ناظر به افراد موجود در خارج است؛ مثل اینکه بگوییم: ملت ایران به
برکت انقلاب هوشیار و بیدار است.
ستایشها و نکوهشهایی که در
قرآن و
احادیث آمده، گاه از نوع اول است؛ یعنی به
طبیعت اشیا نظر دارد و گاه از نوع دوم و به موارد و مصادیق خارجی ناظر است.
روایتی که در
نهجالبلاغه آمده و در آن از مشورت با زن منع شده، از نوع قضیه حقیقیه نیست تا به اصل طبیعت زن نظر داشته باشد؛ بلکه از نوع قضیه خارجیه است، یعنی با توجه به شرایط زمانی و مکانی خاصی گفته شده است. اتفاقاً
حضرت علی (علیهالسلام) این سخن را درباره زن بعد از جنگ جمل فرمودند که نظر به عایشه دارد؛ یعنی حضرت میخواهند بفرمایند با
عایشه که به نام پیامبر و نسبت با او، علیه حق و دین مقدس، جنگ به راه انداخت و مورد سوءاستفاده دیگران قرار گرفت، مشورت نکنید که ثمری جز شر ندارد.
قضایایی از این نوع که به ظاهر کلی است؛ ولی در خارج ناظر به یک فرد یا افراد خاصی است، فراوان است. اگر مراد تنها شخص عایشه هم نباشد، از آن جهت است که زنان در آن زمان به علت انزوای عمومی، غالباً تخصص لازم در امور را نداشتند و لذا نمیتوانستند طرف مشورت قرار بگیرند و الا از دیدگاه اسلام
مشورت با زنان نسبت به اموری که در حیطه تخصص و
دانش آنها باشد، مانعی ندارد.
خداوند در قرآن میفرماید: «هرگاه پدر و مادر با تراضی و با مشورت یکدیگر بخواهند کودک را از شیر بازگیرند، گناهی بر آنان نیست».
در این
آیه به صراحت، مشورت با زن در امور مربوط به کودک مورد تأیید و امضا قرار گرفته است.
همچنین
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمود: «
آمروا النِّسَاءَ فِی بَنَاتِهِنَّ با زنانتان درامور مربوط به دخترانتان مشورت کنید».
لذا در آنجا که تخصص هست، باید مشورت کرد و فرقی بین
زن و مرد نیست و چون در آن زمان (از جمله
عایشه) تخصص لازم در امور اجتماعی نداشتند، با احساسات خود موجب
انحراف میشدند.
حضرت امیر (علیهالسلام) از مشورت با آنان نهی کرد. اگر بخواهیم بین آن نگرش
اسلام نسبت به زن و این سخن امام جمع کنیم، حاصلش همان میشود که خود امام فرمود: «
ایَّاکَ وَ مُشَاوَرَةَ النِّسَاءِ اِلَّا مَنْ جَرَّبْتَ بِکَمَالِ عَقْلٍ از مشورت با
زن بپرهیزید، مگر اینکه به
تجربه، کمال عقل او به شما ثابت شده باشد».
اما در آنجا که فرمود: زن عقرب است، یا زن شر است، منظور مذمت و نکوهش زن نیست؛ بلکه هشداری به مرد است که به وسیله
نگاه به نامحرم خود را به
آتش ندهید.
دیدن نامحرم و تماس با او شیرین است؛ اما این شیرینی
آدم را به
جهنم میاندازد؛ چنانکه مذمتها و نکوهشهایی که در مورد
دنیا آمده نیز، از همین قبیل است. در آنجا مراد مذمت
دنیا نیست.
دنیاپرستی و جذب به
دنیا مورد نکوهش قرار گرفته است.
در اینجا نیز آنچه مورد نکوهش قرار گرفته، زنپرستی، جذب به زن، تماس با زن نامحرم و ... است و به همین لحاظ،
اموال و اولاد نیز در
قرآن کریم «
فتنه»
خوانده شده است؛ یعنی مالپرستی
شر است و موجب بدبختی و هلاکت؛ و الا اگر زن همهاش شر باشد، چگونه میتواند مایه آسایش و آرامش مرد قرار گیرد («
لِیَسْکُنَ اِلَیْهَا»)
؟ و چگونه میتواند به عنوان یک مادر مسئولیت خطیر پرورش و تربیت فرزندان و آیندهسازان جامعه را بر عهده گیرد؟
به همین جهت در حدیثی از
امام صادق (علیهالسلام) میخوانیم: «
اَکثَرُ الخَیرِ فِی النِّساءِ».
حاصل کلام اینکه آنچه مایه کمال است، در آن جهت تفاوتی بین
زن و مرد نیست و آنچه که موجب تفاوت است، نقشی در
کمال ندارد. بنابراین آنجا که از مشورت با زن منع شده، یا ناظر به فرد خاصی است یا ناظر به این جهت است که چون زن در صحنه نبود و اطلاعات لازم سیاسی اجتماعی نداشت و به جوانب امر آگاه نبود؛ لذا نباید طرف مشورت قرار میگرفت؛ همچنین آنجا که زن نکوهش شده، مراد
طبیعت و ذات زن نیست، زنپرستی منظور است.
۱. نظام حقوق زن در اسلام، شهید مطهری، انتشارات صدرا.
۲. زن در آیینه جمال و جلال، آیتالله جوادی آملی، نشر اسراء.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «دیدگاه امام علی درباره زنان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۳/۰۶.