خواستگاری امام حسین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: خواستگاری، امام حسین علیهالسلام، ارینب،
یزید.
پرسش: آیا خواستگاری توأمان یزید بن معاویه و
امام حسین علیهالسلام از ارینب همسر عبدالله بن سلام صحت دارد؟ تأثیر آن در واقعه
کربلا چه بوده است؟
پاسخ: در بعضی از کتابهای تاریخی آمده است: یزید با اینکه همه نوع وسائل شهوترانی و کامجویی و کامروایی در اختیار داشت، اما باز چشمان ناپاک خود را به بانوی شوهردار عفیفی به نام ارینب دختر اسحاق، همسر عبدالله بن سلام دوخته و بهشدت علاقهمند به
ازدواج با او بود. پدرش
معاویه نیز با حیلهگری مقدماتی فراهم ساخت تا این
زن پاکدامن
مسلمان را از شوهر جدا ساخته به بستر گناهآلود پسرش یزید بکشاند. حسین بن علی ـ علیهالسلام ـ از قضیه با خبر شد، در برابر این تصمیم زشت ایستاد و نقشه شوم معاویه را نقش بر آب ساخت و با استفاده از قوانین
اسلام، زن را به شوهرش عبدالله بن سلام باز گرداند و دست تعدی و
تجاوز یزید را از این خانواده مسلمان و پاکیزه قطع نمود.
آنچه در بعضی کتابهای تاریخی درباره این قضیه آمده است، این است که در زمان
خلافت معاویه، زن مؤمنی به نام «ارینب» دختر اسحاق
زندگی میکرد که در
زیبایی و ادب و کمالات، شهرتی درخور داشت.
یزید که در این زمان ولیعهد بود، شیفته و
عاشق او بود؛ اما قبل از اینکه در جهت ازدواج با وی اقدامی انجام دهد، «ارینب» با پسر عموی خود «عبدالله بن سلام» که از شخصیتهای معروف بود، ازدواج کرده و در عراق با همسر خود در
کمال آسایش و راحتی زندگی میکردند.
معاویه از
عشق و دلباختگی یزید آگاه شد و قول داد که او را به مقصود برساند. در این زمان عبدالله از سوی معاویه در عراق مسئولیتی داشت. معاویه او را از عراق به شام احضار کرد و توسط
ابوهریره و ابودرداء به وی پیغام داد که دوست دارد دختر خود را به ازدواج تو درآورد؛ زیرا تو شایستگی داری که داماد خلیفه باشی.
عبدالله این پیشنهاد را پذیرفت، ابوهریره و
ابودرداء جریان را به معاویه گزارش کردند. معاویه پیش از این، به دختر خود گفته بود که اگر آن دو نزد تو آمدند که تو را برای عبدالله خواستگاری نمایند، موافقت کن! ولی به آنان بگو: "در صورتی موافقت میکنم که عبدالله، همسر خود را طلاق دهد." عبدالله
فریب معاویه را خورده و همسر خود را
طلاق داد و از معاویه درخواست کرد به وعده خود وفا کند.
معاویه پاسخ داد: اگر دخترم رضایت دهد، میپذیرم. آن دو نزد دختر معاویه رفتند و جریان طلاق «ارینب» را به او گفتند. دختر معاویه پاسخ داد: باید درباره این موضوع
اندیشه و
مشورت نمایم.
مدتی گذشت تا عِدّه «ارینب» سپری شد. مجدداً آن دو نزد دختر معاویه رفتند؛ اما او پاسخ منفی داد و گفت: این
ازدواج به مصلحت من نمیباشد!!
سپس معاویه، ابودرداء را به عراق فرستاد تا «ارینب» را برای یزید خواستگاری نماید. چون وی وارد عراق (کوفه) شد، فهمید که امام حسین ـ علیهالسلام ـ هم در عراق است. تصمیم گرفت در آغاز خدمت
امام برسد و بعد مأموریت خود را انجام دهد. چون خدمت امام رسید، حضرت فرمود: برای چه به عراق آمدهای؟ ابودرداء موضوع را به امام گفت، امام فرمود: من هم تصمیم داشتم کسی را نزد «ارینب» برای خواستگاری بفرستم. اکنون که نزد او میروی، پیام مرا نیز به او برسان. ابودرداء چون نزد ارینب رفت، او را برای امام و یزید
خواستگاری نمود. «ارینب» با وی مشورت کرد که کدام خواستگار بهتر است، ابودرداء پاسخ داد: امام برای همسری با تو شایستهتر است.
امام با همان مهریهای که بنا بود یزید بدهد، «ارینب» را به عقد خود درآورد.
عبدالله همسر سابق ارینب که در شام بود، مورد بیمهری معاویه واقع شد و حقوق او را قطع کرد. عبدالله برای گرفتن اموالی که نزد همسر خود به
امانت گذاشته بود، رهسپار عراق شد و به خدمت امام حسین ـ علیهالسلام ـ رسید و موضوع پس گرفتن امانت خود را با حضرت مطرح کرد. آنگاه برای گرفتن
اموال خود نزد همسر سابقش رفت و اموال خود را دریافت کرد. آن دو چون به یاد گذشته افتادند، متأثر شدند و هر دو به
گریه افتادند. امام با دیدن آن صحنه نسبت به آن دو ترحم کرد و فرمود: "باش که او را سه طلاقه کردم. خدایا! آگاهی که او را به جهت
مال و
زیبایی، به عقد خود درنیاوردم؛ بلکه به جهت اینکه او را برای شوهرش نگه دارم، با او ازدواج کردم." سپس دستور داد تمام
مهریه او را بدهند. آن دو خواستند بهعنوان تشکر اموالی را به امام بدهند که حضرت نپذیرفت و فرمود: پاداشی که
امید است به من داده شود، بهتر از اموال است؛ سپس آن دو دوباره با یکدیگر
زندگی کردند.
اشکالاتی در این داستان وجود دارد که دلیل کذب و
دروغ بودن آن است. بعضی از این اشکالات عبارتاند از:
روایت فوق مرسل است و هیچگونه سندی برای آن ذکر نشده تا بتوان آن را مورد بررسی قرار داد؛ زیرا ابن قتیبه (نویسنده کتاب
الامامة و السیاسة) از مؤلفان قرن سوم هجری است که به سال ۲۱۳ه ق در کوفه متولد شد و امام حسین ـ علیهالسلام ـ در سال ۶۱ ه.ق در
کربلا به شهادت رسید. بنابراین ابن قتیبه ۱۵۲ سال بعد از شهادت امام حسین به دنیا آمد و در زمان وقوع این داستان هنوز به
دنیا نیامده و همعصر این ماجرا نبوده است. بر این اساس باید داستان را از کسی یا کسانی نقل کند که اسمی از آنها نبرده است تا ما بتوانیم سلسله
راویان را بررسی کنیم. چه بسا فرد
دروغگویی این ماجرا را جعل و به او گفته باشد.
ابودرداء که در این داستان بهعنوان واسطه بین معاویه و عبدالله بن سلام و ارینب از او نام برده شده است، بنا به نظر معروف در زمان حکومت
عثمان از دنیا رفته است. (بسیاری از مورخان سال
مرگ او را ۳۹ یا ۳۸ هجری ذکر کردهاند).
بنابراین او چگونه میتواند در این ماجرا که در اواخر حکمرانی معاویه و در زمان
ولایتعهدی یزید روی داده است، حضور داشته باشد؟
از این داستان در اسناد دسته اول و مشهور هیچ خبری نیست. مشهورترین کتابی که این داستان را ذکر کرده است کتاب "الامامة و السیاسة" است که برخی در اینکه نویسنده آن "ابن قتیبه" باشد،
شک دارند.
هیچ سند معتبری به آمدن امام حسین ـ علیهالسلام ـ به عراق پس از شهادت
حضرت علی علیهالسلام و رفتن به
مدینه اشاره ندارد، مگر در حماسه
عاشورا؛ درحالیکه روایت فوق ماجرای ارینب را پیش از آن میداند.
در این داستان آمده است که امام علیهالسلام ، ارینب را در یک مجلس سه طلاقه کرد؛ درحالیکه سه طلاقه کردن، در یک مجلس در
شریعت ما صحیح نیست و یک طلاق به حساب میآید.
یکی از شرایط طلاق حضور دو شاهد
عادل است.
قرآن میفرماید: "... و دو مرد عادل از خودتان را گواه گیرید و شهادت را برای خدا برپا دارید...".
و نیز
امام صادق علیهالسلام میفرماید: "طلاق جایز نمیباشد مگر با حضور دو شاهد".
درحالیکه طبق این نقل در داستان فوق این شرط مهم رعایت نشده و هیچ شاهدی حضور نداشت.
هر یک از این اشکالات بهتنهایی کافی است تا
اعتماد ما نسبت به صحت و درستی این داستان سلب شود؛ اما بههرحال اگر از تمام اشکالاتی که در متن و سند این روایت وجود دارد صرف نظر کنیم و قائل به صحت این داستان شویم، این واقعه نهتنها هیچ نقص و عیبی برای امام حسین ـ علیهالسلام ـ نیست، بلکه نشان از فضیلت، سیاست، کیاست، رأفت و
رحمت آن حضرت دارد که این کار را فقط و فقط برای خنثا کردن نقشه شوم و شیطانی
یزید انجام داده و با این کار از پاشیده شدن زندگی یک
خانواده جلوگیری کرده است.
طبق این نقل تاریخی امام حسین ـ علیهالسلام ـ این زن را از توطئه کثیف معاویه نجات میدهد و به شوهرش باز میگرداند. حتی روایت تأکید دارد که
امام حسین علیهالسلام فرمودند: «خدایا! آگاهی که او را به جهت مال و زیبایی، به
عقد خود در نیاوردم»، و به محض آگاهی از دلبستگی مجدد این
زن به شوهر سابقش او را طلاق دادند.
شدت
علاقه امام حسین ـ علیهالسلام ـ به دفاع از
مظلوم و حمایت از ستمدیدگان در این داستان به چشم میخورد.
توجه به این مطلب نیز ضروری است که در هیچیک از منابع معتبر علت یا یکی از علتهای نهضت
کربلا، این جریان ذکر نشده است که یزید به جهت کینهای که در این باره از امام حسین داشت، با حضرت
جنگ کرده باشد.
کتاب
امامت و سیاست (ترجمه
الامامة و السیاسة، دینوری، ابومحمد عبدالله بن مسلم بن قتیبه)، ص ۲۱۶ ـ ۲۱۲.
پایگاه اسلام کوئست.