حدیث رد الشمس
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: حدیث رد الشمس.
پرسش: آیا حدیث رد الشمس در کتابهای
شیعه با سند معتبر ذکر شدہ است؟ آیا این
اعجاز منافاتی با بدیهیات عقلی ندارد؟
پاسخ: حدیث «رد الشمس» از جمله احادیث مشهوری است که در منابع اسلامی و در مورد اشخاص مختلف نقل شده است؛ همانطور که برخی مفسران میگویند واقعه رد الشمس در مورد حضرت سلیمان ـ علیهالسلام ـ نیز اتفاق افتاده است. بر طبق روایات، واقعه رد الشمس دو مرتبه برای حضرت علی ـ علیهالسلام ـ اتفاق افتاده است؛ یکی در زمان پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و دیگری در برگشت امام علی ـ علیهالسلام ـ از جنگ نهروان. اصل رد الشمس به جهت شهرتی که در میان روایات دارد، قابل استناد بوده و باید بدان اعتنا کرد و این شهرت، به طریقی اشکالات سندی آن را برطرف میکند، و حتی برخی آن را از متواترات میدانند.
حدیث «ردّ الشمس» از جمله
احادیث مشهوری است که در منابع اسلامی و در مورد اشخاص مختلف نقل شده است.
براساس برخی منابع تفسیری با واقعه رد الشمس برای حضرت سلیمان ـ علیهالسلام ـ نیز اتفاق افتاده است، و استناد به این آیات شریفه میکنند: «
إِذْ عُرِضَ عَلَیْهِ بِالْعَشیِِّ الصَّافِنَاتُ الجْیَادُ فَقَالَ إِنیِّ أَحْبَبْتُ حُبَّ الخْیرْ عَن ذِکْرِ رَبیِّ حَتیَ تَوَارَتْ بِالحْجَابِ رُدُّوهَا عَلیََّ فَطَفِقَ مَسْحَا بِالسُّوقِ وَ الْأَعْنَاقِ»؛ بهخاطر بیاور هنگامی را که عصرگاهان اسبان چابک تندرو را بر او عرضه داشتند، گفت:من این اسبان را به خاطر پروردگارم دوست دارم (و میخواهم از آنها در
جهاد استفاده کنم، او همچنان به آنها نگاه میکرد) تا از دیدگانش پنهان شدند، بار دیگر آنها را نزد من بازگردانید! و دست به ساقها و گردنهای آنها کشید (و آنها را نوازش داد)».
گروهی از مفسران ضمیر در «رُدُّوها» را به شمس ارجاع داده و در نتیجه
آیه را نشانی از رد الشمس برای سلیمان ـ علیهالسلام ـ دانستهاند،
حتی بعضی از
تفاسیر، روایاتی را پیرامون این
تفسیر از آیه ذکر کردهاند،
اما برخی مفسران با این قول، مخالفت کردهاند و ضمیر را به «الصافنات»
یا به «الجیاد»
برگرداندهاند.
علاوه بر این، از
اهل سنت نیز روایاتی وجود دارد که رد الشمس را برای
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله نقل کردهاند.
همانطور که گفته شده واقعه رد الشمس برای حضرت یوشع ـ علیهالسلام ـ نیز پیش آمده است.
بر طبق
روایات، دو مرتبه نیز واقعه رد الشمس برای
حضرت علی علیهالسلام اتفاق افتاده است:
اولین از آنها در زمان حضرت رسول اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ بوده که بنا بر قولی در
مسجد فضیح که در اطراف
مدینه آن زمان بوده، واقع شد و بنا بر قولی در داخل مدینه، واقع شده است.
یکی از روایاتی که بیانگر این واقعه است، روایت عمار بن موسی میباشد.
عمار میگوید: من و [امام صادق|امام صادق ـ علیهالسلام ـ]] وارد مسجد فَضیح (فضیخ) شدیم.
امام علیهالسلام فرمود: ای عمار! این قسمت از زمین فرو رفته را میبینی؟ عمار گفت:بلی، امام فرمود:
اسماء بنت عمیس که با امیرالمؤمنین ـ علیهالسلام ـ ازدواج کرده بود، در این مکان نشسته بود ... (ایشان نقل کرد:) من و امیرالمؤمنین در این مسجد نشسته بودیم. ایشان گفتند این قسمت از
زمین فرو رفته را میبینی؟ بله، امام فرمود: من و رسول الله در این مکان نشسته بودیم. ایشان سر خود را در آغوش من قرار داد و به
خواب رفت،
وقت نماز عصر رسید. دوست نداشتم سر ایشان را تکان دهم تا موجب اذیت شدن ایشان را فراهم کنم. اوضاع بر همین منوال بود تا اینکه وقت نماز عصر فوت شد.
سپس پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ بیدار شد و فرمود: یا
علی آیا نماز خواندی؟ گفتم: نه
فرمود: چرا؟ گفتم: دوست نداشتم با برداشتن سر شما از آغوش خود، شما را اذیت کنم. ایشان بلند شد و به روی قبله ایستاد و دو دست خود را باز کرد و فرمود خدایا! خورشید را برگردان تا علی
نماز خود را بخواند. پس خورشید به مکانی که در وقت نماز عصر بود، برگشت و من نماز عصر خود را خواندم و سپس غروب کرد.
گفتنی است برخی منابع،
روایت بالا را بهگونهای دیگر نقل کردهاند؛ مانند اینکه گفتهاند: این واقعه در منزل پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ رخ داده است.
دسته دوم از روایات رد الشمس مربوط به زمان زمامداری امام علی ـ علیهالسلام ـ و بعد از
جنگ نهروان واقع شده است.
بنا بر تحقیق، تمام روایات موجود در این قسم از شخصی به نام جُوَیْرِیَةَ بن مُسْهِر نقل شده است. او میگوید:
همراه
امیرالمؤمنین علیهالسلام از جنگ با
خوارج باز میگشتیم تا اینکه به زمین بابِل رسیدیم. ایشان از اسب پیاده شد، دیگران نیز پیاده شدند. سپس فرمود: این زمینِ ملعونی است که سه بار در طول زمان بر آن بلا نازل شده است ... اینجا اولین سرزمینی است که در آن بت پرستیده شد. همانا برای هیچ پیامبری و بر هیچ جانشین پیامبری جایز نیست که در این مکان نماز بخواند. پس هرکس میخواهد در این مکان نماز بخواند. پس مردم به اطراف رفته و نماز گذاردند و امام سوار بر اسب شده و رفت ... من به دنبال ایشان رفتم و قسم خوردم نمازم را با ایشان بخوانم، ... آفتاب غروب کرد
...
پس امام به سمتی رفت و
وضو گرفت و جملاتی را به
زبان آورد ... به خدا قسم خورشید را دیدم که از بین دو کوه
طلوع کرد ... پس نماز عصر را اقامه کرد و من نیز به ایشان اقتدا نمودم. وقتی نماز ما تمام شد، دوباره شب شد ...».
این داستان بهگونهای دیگر در منابع نیز آمده که در اینجا نیازی به ذکر آنها نیست.
نتیجه اینکه:
اصل رد الشمس به جهت شهرتی که در میان روایات دارد، قابل استناد بوده و باید بدان اعتنا کرد و این شهرت، به طریقی اشکالات سندی آن را برطرف میکند، و حتی برخی آن را از
متواترات میدانند.
همچنین علاوه بر کتابهای حدیثی، واقعهی رد الشمس در اشعار سدههای نخستین نیز یافت میشود که خود نشانهای است از شهرت این واقعه در میان مردم.
همانگونه که گفته شد، اصل واقعه رد الشمس مورد پذیرش است و غالب شبهات مربوط به آن پاسخ داده شده است که در این باره باید به منابع مربوط به آن مراجعه نمود.
در این فرصت، برخی از این پاسخها بیان میشود.
باید توجه داشت که این امر توسط خداوند باری تعالی انجام شده است. در دامنه
قدرت الهی نیز تمام ممکنات عقلی قابلیت وقوع دارند؛ همانگونه که عصای چوبین بیجان حضرت
موسی علیهالسلام تبدیل به ماری شده و سحر ساحران مصری را بلعید، دریایی بزرگ بر روی بنیاسرائیل باز شد، کور مادرزاد
شفا یافت و ... رد الشمس نیز در حیطهی قدرت الاهی بوده و میتواند واقع شده باشد.
این واقعه را نیز میتوان بهگونههای دیگری
تفسیر و تبیین کرد. لزوماً لغت رد الشمس به این معنا نیست که خورشید از مسیر خود منحرف شده و به عقب برگشته باشد
تا نظم کرات به همخورده و خورشید سیر خود را از دست بدهد و در مناطقی از
کره زمین، شب روز شود و
روز شب و تمام محاسبات نجومی با این واقعه از بین برود.
این احتمال وجود دارد که با قدرت الاهی
حجاب از دیدگان آنها برداشته شده و آنها توانستند خورشید را ببینند؛ اینگونه
اعجاز در داستانهای دیگر نیز مانند داشته؛ بهطوریکه کسی در مکانهای بسیار دورتر، توسط یکی از انبیای الاهی دیده شده است، و این رفع حجاب تنها برای عدهای از خواصّ رُخ میدهد؛ لذا بسیاری از افراد دیگر نیز که حتی در نزدیکی آنها بودهاند، بهگونهای دیگر این امر را دیدهاند.
مجلسی اول در اینباره میگوید: «و اما خواب حضرت سیدالمرسلین ـ صلیاللهعلیهوآله ـ پس
احادیث بسیار وارد شده است که خواب و
بیداری آن حضرت مساوی بود و در خواب
علم آن حضرت به آنچه واقع میشد، مثل بیداری بود؛ پس ممکن است که حضرت با آنکه علم داشته باشند که حضرت
امیر المؤمنین علیهالسلام نماز نکرده است برنخاسته باشند؛ چون میدانستند که
دعا میتوانند کرد یا خواهند کرد و حضرت نماز را در وقت خود خواهند کرد و در چنین صورتی تأخیر ضرر نداشته باشد؛ بلکه مطلوب باشد تا فضیلت آن حضرت ظاهر شود و ممکن است که خواب نباشد و اسماء خیال کرده باشد که حضرت بخواب رفته است؛ بلکه غشیه بوده باشد که آن حضرت را همیشه در
مقام قرب الیاللّٰه دست میداد و چون آن حضرت را در آن اختیاری نبود و متوجه
عالم قدس بودند، خبر ازین عالم نداشته باشند.
اما ظاهراً آن حضرت همیشه در مقام جمع الجمع بودند و توجه به آن جانب مانع از توجه به این جانب نبود؛ اما ظاهراً چنین بوده باشد که با وجود عدم مانعیت متوجه این عالم نمیشدهاند؛ چنانکه در خبر مستفیض وارد شده است که حضرت سیدالمرسلین ـ صلیاللهعلیهوآله ـ فرمودند که مرا با جناب اقدس الهی وقتی هست که در آن حالت گنجایش ندارد نه
ملک مقرب و نه نبی مرسل و این مقام اعلی مقام تفرید است و
حق این است که مقامات حضرت سیدالمرسلین را به عقول ضعیفه ادراک نمیتوان کرد؛ چنانکه هیچ شک نیست که عوام مراتب فضلا را ادراک نمیتوانند کرد و همچنین فضلای علوم ظاهریه ادراک علوم و کمالات فضلای علوم باطنیه را ادراک نمیتوانند کرد ...».
با توجه به این احتمال، برای نماز، دیدن خورشید کافی است و لزومی ندارد که در واقع، نیز خورشید به آنجا آمده باشد؛ پس نماز آنها نیز اشکالی ندارد.
نور خورشید ـ با توجه به فاصله زمین با خورشید ـ با تأخیری حدوداً ۷ دقیقهای به زمین میرسد؛ یعنی ما همیشه تصویر ۷ دقیقه پیش خورشید را در
آسمان میبینیم و در واقع خورشیدی که میبینیم، خورشید ۷ دقیقه پیش است.
بر این اساس اگر در سرعت حرکت
نور تغییر ایجاد شود و نور قدری کندتر به ما برسد یا در زاویه تابش آن تفاوتی ایجاد شود و نور بهجای تابش مستقیم به حالت منحنی قابل
رؤیت باشد، دیدن نور خورشید در چند دقیقه بعد از غروب هم ممکن میشود. و میتوان احتمال داد که در این
کرامت و اعجاز، خورشید جابهجا نشده تا در حرکت اجرام آسمانی و ارتباط این اجرام مشکلی به وجود بیاید؛ بلکه در سرعت و کندی حرکت نور یا زاویه تابش آن در همان لحظه معین تفاوت مختصری ایجاد شده و تصویری که از خورشید در چند دقیقه قبل دیده شده بود، دوباره رؤیت شد. در نتیجه خورشید دوباره در انتهای افق دیده شد و آن حضرت نماز خود را بهجا آورد.
پایگاه اسلام کوئست.