حبّ نفس
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: حب نفس، خودخواهی، ضعف شخصیت.
پرسش: حب نفس چیست؟ نشانهها و درمان عملی آن چیست؟
پاسخ: حب نفس كه در پی خود
عبودیت نفس را تثبیت میكند، در نقطه مقابل
حب خدا و به دنبال آن عبودیت
خداوند قرار دارد. تا انسان از حب نفس نرهد، به حب خدا نمیرسد و با عبور از نفسانیت است كه
وحدانیت به صورت اقرار لسانی و تجلی عملی تحقق مییابد.
برخی نشانههای خودخواهی، عبارتاند از:
خودمحوری و ناسپاسی،
چاپلوسی و
تملق،
شهرتطلبی، و محرومیت از آزاداندیشی.
راهکارهایی که در درمان خودخواهی مؤثر است، مانند: تشخیص بیماری، احساس وابستگی به
خدا و تعادل در آرزوها.
خودخواهی و حب نفس، از قویترین و اصیلترین تمایلات انسانی است که میتواند زمینه میل به
رشد و
کمال یا سرچشمه تمام
رذایل و
مفاسد اخلاقی باشد؛ بنابراین
حب ذات اگر در مسیر صحیح خود قرار گیرد و از حدود معین تجاوز نکند، موجب رشد
شخصیت و شکفته شدن استعدادها میشود و یکی از ارکان
سعادت مادی و معنوی انسان محسوب میشود. حب و
علاقه به خویشتن،
روح امید و
عشق به
زندگی را در
انسان تقویت میکند و او را به جلب منافع و فرا گرفتن دانش و کمالات نفسانی وامیدارد و سرانجام انسان را به اوج
عزت و سربلندی میرساند.
حب نفس و خودخواهی
عیب و
نقص نیست؛ بلکه یکی از مواهب عظیم و از نعمتهای گرانبهای
آفرینش است؛ اما اگر تمایل برخورد از مسیر اصلیاش منحرف گردد و رنگ افراطی به خود بگیرد، به صورت بیماری
خودپرستی بروز میکند و در صورت اصطکاک منافع خود با دیگران، منافع دیگران را نادیده گرفته و سبب ضرر و زیان به دیگران را فراهم میسازد. این خودخواهی، انسان را از مسیر تکامل و ترقی منحرف و از حقیقت متعالی خویش غافل میکند و به ضد ارزشها گرایش مییابد؛ بهگونهای که تنها به خواستهها و آرزوهای حیوانی توجه مینماید و خود را معیار خوبی و بدی،
حق و باطل میداند. حق و عدالتی را میخواهد که به نفع او و در مسیر خواستههای او باشد و اگر به ضرر او تمام شود خواستار چنین عدالتی نیست؛ بلکه به خود
حق میدهد که با آن مبارزه نماید، حتی احکام و قوانین
دین را طبق دلخواه خود تأویل و توجیه میکند.
برخی نشانههای خودخواهی بدین شرح است:
یکی از نشانههای انسانهایی که در دام خودخواهی گرفتار هستند این است که همه چیز و همه کس را برای خود میخواهند و به غیر خود اعتنایی ندارند.در جلسات تنها برای خود حق سخن گفتن قائلاند و توقع دارند دیگران حرفهای آنان را گوش کنند و رای آنان را بپذیرند و همواره از هر کس توقع خدمت دارند بیآنکه خود به فکر خدمت به دیگران باشند و چون دیگران از خدمت به آنان کوتاهی نمایند
کینه آنان را به دل گرفته و تمام خدمات گذشته آنها را فراموش میکنند؛ ازینرو این قبیل افراد نمیتوانند دوستان خود را حفظ کنند؛ زیرا آنان به سبب توقعات نابجا، را از دست میدهند. انسانهای خودخواه اگر خدمتی در حق دیگران انجام دهند، هرگز آن را فراموش نکرده و همواره آن را به رُخ طرف مقابل میکشند؛ اما اگر دیگران خدمات بزرگی در حق آنان انجام دهند به زودی آن را فراموش میکنند و در مقابل زحمات آنان قدردان نیستند، مگر اینکه امید برخورداریهای دیگر داشته و برای جلب منافع بیشتر در مقام قدردانی برآیند. اینان چون
امید تمتع را از دست دهند همه آن خدمات را فراموش میکنند قدرناشناسی یکی از ویژگیهای بارز آنهاست.
انسانهای وارسته هرگز خدمات خود را به رُخ طرف مقابل نمیکشند و اگر کسی در حق آنان نیکی کند ولو این نیکی ظاهراً بسیار کوچک و کماهمیت باشد هرگز آن را فراموش نمیکنند و در فرصتهای مناسب وظیفهشناسی را به جا میآورند.
یکی دیگر از نشانههای خودخواهی، این است که فرد مبتلا، چون نمیتواند
کرامت نفس و مناعت طبع و عزت انسانی را درک نماید و از سویی هواهای نفسانی و جلب منافع و لذایذ مادی و حیوانی برایش مطلوب و پسندیده است، برای جلب منفعت، به ثناگویی بیجا و چاپلوسی و تملق میپردازد و بدین وسیله شخصیت انسانی خود را تنزل میدهد.
از دیگر نشانههای خودخواهی،
شهرتطلبی است که گاهی ممکن است انسان را به کارهای ناروا بکشاند؛ مثلاً جنایت کند یا مرتکب کارهای جنونآمیز شود تا در میان مردم مشهور شود. مانند مسابقه بلندترین صدا،
شنا در میان سرما و یخبندان،
پرخوری و مسابقات پرش و ... .
خودخواهی سبب میشود در مواردی که به نحوی پای منافع و خواستههای شخصی در میان است فرد نتواند آزادانه و از روی حق و
انصاف به داوری نشسته به درک حقیقت توفیق یابد؛ بلکه قضاوتهای او در چنین مواردی اغلب متمایل به نتیجه است که مورد خواست و
علاقه اوست؛ مثلاً اگر بخواهد در یک مسئله مورد
اختلاف بین یکی از بستگان خود با فردی بیگانه داوری کند یا در مسئله مالی که پای خودش در میان است یا در خصوص کسی که با او سابقه خصومت دارد
قضاوت کند، قضاوت آزاد و عاری از هرگونه
حب و بغض بسیار مشکل است؛ و خودخواهی به
انسان اجازه نمیدهد
چهره حقیقت را آنچنان که هست ببیند.
امام خمینی (رضواناللهعلیه) در این زمینه میفرماید: «سه نظر در عالم هست: یک نظری که از روی حب، موجودات را
مطالعه میکند و یک نظری که از راه
بغض نظر میکند و یک نظر ثالث که حب و بغض در آن نیست و آزاد است. آن دو نظر، نظر اشخاصی است که آزاد نیستند. بزرگترین گرفتاری بشر و ماها، این
گرفتاری است که خودمان داریم و از ناحیه خود ما هست. کسی که از روی حب نفس به مردم و اشیایی نظر میکند و یا از راه دشمنی و بغض نظر میکند. این نمیتواند آزاد باشد و در نظر دادن گرفتار است ... انسان گمان میکند که من خودم هر چه میگویم از روی
آزادی و بینظری است؛ لکن اگر کسی یک همچون ادعایی کرد، این را نپذیرید. نمیتواند این انسان، موجود آزاد از هواهای نفسانی و از حب نفس که منشأ همه گرفتاریهاست، باشد. مدعی آزادی از این امور زیاد است، لکن واقعیت کم است. ممکن است بسیاری از اشخاص حتی خودشان هم توجه نداشته باشند به اینکه بنده خودشان هستند، نه بنده خدا. خودشان هم خودشان را مبرا و منزه میدانند و این همان حب نفسی است که انسان دارد و تا انسان با مجاهدتها و
تبعیت از تعلیمات
انبیا از این گرفتاری و
عبودیت نفس، خارج نشود، نه خودش اصلاح میشود و نه میتواند احکام و رأیهایی را که میدهد صحیح و مطابق با واقع باشد».
اسلام در مبارزه همهجانبه و عملی با خودخواهی، اصولی را مورد توجه قرار داده است که در اینجا به چند نمونه از آنها اشاره میکنیم:
در درمان بیماریهای جسمانی، رکن اساسی تشخیص بیماری است. در معالجه و درمان بیماریهای روحی و روانی نیز باید ریشه و منشأ بیماری کشف شود؛
در این باره
امام علی (علیهالسلام) فرمود: «
طُوبی لِمَنْ شَغُلَهُ عَیْبُهُ عَنْ عُیُوبِ النّاس»؛ خوشا به حال کسی که قبل از پرداختن به عیوب دیگران در برطرف کردن
عیوب خود کوشا باشد.
بهترین راه نجات از خودخواهی این است که انسان باور کند که در وجودش نوعی وابستگی به خداوند قرار دارد و آنچه او را به راهی جز راه حق میکشاند، خودِ واقعی نیست؛ به عبارتی سرچشمه اصلی خودخواهی، عدم
شناخت خویشتن است؛ چراکه اگر انسان خود را بهخوبی بشناسد کوچکی خود را در برابر عظمت
پروردگار، و ناچیز بودن اعمالش را در برابر مسئولیتهای سنگین که بر عهده دارد و نعمتهای عظیمی را که خداوند به او بخشیده بداند، هرگز گام در مسیر خودخواهی نخواهد گذاشت. خودخواهی و حب ذات، مایه عقبماندگی است؛ زیرا رمز تکامل، اعتراف به
تقصیر و قبول وجود نقصها و ضعفهاست.
به همین دلیل اولیای خدا همیشه به تقصیر و قبول وجود نقصها و ضعفها معترف بودند. آنان همیشه به تقصیر خود در برابر وظایف الهی معترف بودند و مردم را از خودخواهی و بزرگ شمردن
اعمال خویش، نهی میکردند.
اسلام با ارائه دستورهای بیشماری، در تمام زمینهها حدود مناسب برای هر گرایش را تعیین فرموده است؛ به طوری که اگر این مرزها رعایت شود، سهم هر آرزویی ادا شده و از هر گونه
افراط و تفریط جلوگیری به
عمل میآید.
التزام به احکام شرعی در تمام زمینهها یک راهحل عملی برای ایجاد تعادل در بین امیال گوناگون و جلوگیری از رشد بیرویه خودخواهی در انسان است.
۱. خود و ناخود، اکبری، محمود، چاپ اول، قم، مؤسسه فرهنگی سماء، ۱۳۸۱ش.
۲. خودسازی (تزکیه و تهذیب نفس)، امینی، ابراهیم، چ۱، قم، شفق، ۱۳۷۲ش.
۳. استقامت، صدر، رضا، چاپ دوم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۷ش.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «حب نفس»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۱۰/۲۸.