• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

تفسیر صحابه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: تفسیر صحابه، تفسیر مأثور.

پرسش: اهمیت و ویژگی‌های تفسیر عصر صحابه چیست؟

پاسخ: بعد از پیامبر اکرم ـ صلي‌الله‌عليه‌وآله ـ صحابه به تفسیر قرآن کریم پرداختند؛ و اگر سؤالی برای تازه مسلمانی پدید می‌آمد، آن‌ را با یاران پیامبر درمیان می‌گذاشت و در صورت امکان‌ پاسخ سؤال را از آنان دریافت می‌کرد؛ اما حقیقت این است که اطلاعات صحابه درباره مفاهیم قرآنی متفاوت بود.

بسیاری از صحابه، تفسیر قرآن کریم را بدون واسطه از زبان پیامبر شنیده بودند، اگرچه این تفسیر به‌طور کامل به ما نرسیده است، و غیر از حضرت علی ـ علیه‌السلام ـ هم در طول تاریخ کسی نگفته است که تفسیر قرآن کریم را به‌طور کامل در اختیار داشته یا آن‌که پیامبر ـ صلي‌الله‌عليه‌وآله ـ راجع به فرد دیگری او را مفسر کامل دانسته باشد، اما به‌طور کلی، تفسیر صحابه به‌عنوان گنجینه‌ای کم‌نظیر قابل دقت است.

برای تفسیر در عصر صحابه‌، که نقطه آغاز تبیین قرآن است‌، ویژگی‌های گوناگونی در کتاب‌های علوم قرآنی بیان شده است؛ مانند: استفاده از ادبیات و لغت در تفسیر، استفاده زیاد از حدیث، و بسنده کردن به گزارش‌های کوتاه. البته این شیوه‌ها تا امروز نیز از ویژگی‌های برخی تفاسیر به شمار می‌آید.


فهرست مندرجات

۱ - معنی صحابه
۲ - معنی صاحب
۳ - مصاحبت
۴ - دیدگاه اندیشمندان دربارة صحابه
       ۴.۱ - اول
       ۴.۲ - دوم
۵ - شرط لازم صحابی بودن
۶ - مشهورترین مفسران صحابه
       ۶.۱ - روایتی از انس
       ۶.۲ - روایتی از مجاهد
       ۶.۳ - نحوه‌ برخورد امام علی با سؤالات قرآنی
       ۶.۴ - یادآوری یک نکته
              ۶.۴.۱ - توجیه اول
              ۶.۴.۲ - توجیه دوم
       ۶.۵ - نتیجه
۷ - اهمیت تفسیر صحابه‌
       ۷.۱ - أ. شنیدن بدون واسطه
              ۷.۱.۱ - ب. سخنی از شقیق بن سلمة
              ۷.۱.۲ - ج.سخنی از انس بن مالک
       ۷.۲ - د. همراهی صحابه با پیامبر
              ۷.۲.۱ - سخنی از وهب بن عبداللّه
       ۷.۳ - و. سخن گفتن به زبان عربی فصیح
              ۷.۳.۱ - کلام امام علی
              ۷.۳.۲ - سخنی از عبداللّه ابن ابی‌زید
       ۷.۴ - ز. آگاهی صحابه درباره سیره پیامبر
۸ - وظایف صحابه در ارتباط با قرآن
۹ - ویژگی‌های تفسیر در عصر صحابه‌
       ۹.۱ - اول
       ۹.۲ - دوم
       ۹.۳ - سوم
       ۹.۴ - چهارم
۱۰ - پانویس
۱۱ - منبع



«صحابه» از ریشه «صحب» در لغت جمع «صحابی»، به معنای همراهی و معاشرت است؛ وقتی که گفته می‌شود «تصاحب الرجلان»؛ یعنی آن دو مرد همراه شدند و «استصحبه»؛ یعنی همیشه همراه او بود.


«صاحب» به معنای ملازم و هم‌نشین است؛ خواه انسان باشد، یا حیوان و یا مکان و زمان؛ و تفاوتی نمی‌کند میان مصاحبتی که با همراهی جسم مادی بوده و یا با توجه و عنایت باشد.


مصاحبت به‌کار گرفته نمی‌شود، مگر آن‌جا که همراهی زیاد باشد؛ پس هر مصاحبتی اجتماع است؛ اما هر اجتماعی‌ مصاحبت نیست.


اندیشمندان دینی تعاریف متفاوتی از صحابه ارائه نموده‌اند؛
[۳] قاسمی، محمد جمال‌الدین، قواعد التحدیث، ص ۴۹، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۴ق.
[۴] ابوزهو، محمد بن محمد، الحدیث و المحدثون، ص ۱۲۹، دارالکتب العربیة، ۱۹۸۴ق.
[۵] ابوریه، شیخ محمود، اضواء علی السنة المحمدیه، ص ۳۴۸، مصر، دار المعارف، ۱۴۰۶ق.
مانند این‌که گفته‌اند:

۴.۱ - اول

صحابی کسی است که یک و یا دو سال با پیامبر همراه بوده و یا در یک و یا دو غزوه شرکت کرده باشد.
[۶] ابن صلاح، عثمان بن عبدالرحمن، معرفة أنواع علوم الحدیث (مقدمه ابن صلاح)، محقق، عتر، نور الدین، ص ۲۹۳، سوریه، دارالفکر، ۱۴۰۶ق.


۴.۲ - دوم

و یا صحابه به کسی گفته می‌شود که ملازمت و همراهی او به اندازه‌ای بوده است که عرفاً به او صحابی گفته شود؛ بدون این‌که بتوانند زمان معینی برای این ملازمت و همراهی مشخص نموده باشند.
[۷] خضری بک، محمد، اصول الفقه، ص ۲۲۴، مصر، المکتبة التجاریة الکبری، ۱۳۸۹ق.



از آن‌چه در تعریف صحابه گفته‌اند، به دست می‌آید که بعضی اندیشمندان و حدیث‌شناسان، زمان مشخص و قید معینی برای صحابه در نظر گرفته و بعضی دیگر معنای آن‌ را توسعه داده و به هر کسی که پیامبر را دیده باشد، صحابی گفته‌اند؛ چه از پیامبر روایت کرده و یا نکرده باشد؛ اما حقیقت مطلب این است که شرط لازم صحابی بودن، ملاقات، همراهی و هم‌نشینی با پیامبر خدا ـ صلي‌الله‌عليه‌وآله ـ است و تا زمانی که ملاقات و همراهی صورت نگرفته باشد، مصاحبت نیز به عمل نیامده است.
[۸] مروتی‌، سهراب، پژوهشی پیرامون ناریخ تفسیر قرآن، ص ۸۴، تهران، نشر رمز، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.



بدون تردید بعد از پیامبر اکرم ـ صلي‌الله‌عليه‌وآله ـ صحابه به تفسیر قرآن کریم پرداختند؛ و اگر سؤالی برای تازه مسلمانی پدید می‌آمد، آن‌ را با یاران پیامبر درمیان می‌گذاشت و در صورت امکان‌ پاسخ سؤال را از آنان دریافت می‌کرد، اما حقیقت این است که اطلاعات صحابه درباره مفاهیم قرآنی متفاوت بود؛ این تفاوت در آگاهی نسبت به قرآن کریم را می‌توان به‌روشنی از زبان خود آنان به‌دست آورد؛ برای نمونه:

۶.۱ - روایتی از انس

اَنَس روایت کرده است که عمر (خلیفه دوم) بر فراز منبر آیه «وَ فاکِهَةً وَ أَبًّا» را خواند و سپس گفت: اما کلمه «فاکهه» را شناختیم، ولی معنای «أب» چیست؟ سپس به تأمل فرو رفت و گفت: به جانم سوگند! این مطلب سخت و دشواری است.
[۱۰] شاطبی، ابو اسحق، الموافقات، ج ۲، ص ۱۳۹، بی‌جا، دار ابن عفان، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.


۶.۲ - روایتی از مجاهد

مجاهد از قول ابن عباس نقل می‌کند که گفت: معنای آیه «فاطِرِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» را نمی‌دانستم تا این‌که دو عرب بادیه‌نشین بر سر چاهی با یک‌دیگر به نزاع برخاستند. یکی از آنان گفت: «أنا فطرتها» و دیگری در مقابل گفت: «أنا ابتدأتها».

۶.۳ - نحوه‌ برخورد امام علی با سؤالات قرآنی

اما وقتی که به نحوه‌ی برخورد امام علی علیه‌السلام با سؤالات قرآنی می‌نگریم، متوجه می‌شویم که نه‌تنها هیچ سؤالی از سؤالات قرآنی را بدون پاسخ نگذاشته، بلکه با بیانی شیرین و همه فهم می‌فرماید: «از من بپرسید».

۶.۴ - یادآوری یک نکته

نکته مهم این‌جاست که در کتاب‌های علوم قرآنی به این مطلب اشاره شده است که ده تن از صحابه در تفسیر شهرت یافته‌اند؛ خلفای چهارگانه، ابن مسعود، ابن عباس، ابی بن کعب، زید بن ثابت، ابوموسی اشعری و عبداللّه بن زبیر.

۶.۴.۱ - توجیه اول

اما چون در عمل با مشکل کمی روایت از بعضی صحابه مانند خلفای سه‌گانه مواجه شده‌اند، به توجیه روی آورده و گفته‌اند: اما خلفا آن‌که بیش‌تر از همه آنها از او روایت شده، علی بن ابی‌طالب است و روایت از آن سه جدّاً کم است، و گویا علت این بود که آنها قبل از علی از دنیا رفتند.

۶.۴.۲ - توجیه دوم

هم‌چنین گفته‌اند: علی بن ابی‌ طالب علیه‌السلام از بین خلفای راشدین بیش‌ترین روایت را در زمینه تفسیر دارد.

علت آن در مرحله نخست این است که وی مدت طولانی مشغول امور مربوط به خلافت نبود و این مدت تا پایان [۱۲]     عثمان ادامه داشت و دیگر این‌که او تا زمانی که در قید حیات بود مردم نیاز بیش‌تری به کسی پیدا کردند که معانی قرآن کریم را برای آنها تفسیر نماید.

علت دیگر آن گسترش سرزمین اسلام است و نیز این‌که بسیاری از غیر عرب‌ها اسلام آوردند و اسلام آوردن آنها نزدیک بود که خصوصیات زبان عربی را از بین ببرد.

۶.۵ - نتیجه

به‌هر‌حال خلفای قبل از امام علی را نمی‌توان از مفسران قرآن کریم به شمار آورد؛ زیرا آنان در برابر سؤالات مسلمانان درباره قرآن درمانده می‌شدند. بنابراین از بررسی اقوال اندیشمندان و تحلیل گفتار آنان به دست می‌آید که پیشگامان تفسیر در زمان شکل‌گیری حدیث و در بین صحابه، عبارتند از: حضرت علی بن ابی‌طالب عليه‌السلام، عبداللّه بن مسعود، ابی ابن کعب و عبداللّه بن عباس.
[۲۰] مروتی‌، سهراب، پژوهشی پیرامون ناریخ تفسیر قرآن، ص ۸۷ و ۸۸، تهران، نشر رمز، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.


از یاران دیگر پیامبر روایاتی درباره تفسیر قرآن کریم نقل شده است، اما تعداد روایات نقل شده از آنان از انگشتان دست تجاوز نمی‌کند.
[۲۱] امین، احمد، فجر الاسلام، ص ۲۰۲، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۱۲ق.
[۲۲] مروتی‌، سهراب، پژوهشی پیرامون ناریخ تفسیر قرآن، ص ۸۸، تهران، نشر رمز، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.



رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله رسالت ابلاغ و تبیین برنامه‌ای را بر عهده داشت که دربرگیرنده تمام جوانب زندگانی انسان و جامعه انسانی در تمام زمان‌ها و مکان‌هاست. اما مردم زمانش با پدیده وحی آشنا نبوده و در پذیرش آن برنامه دچار شک و تردید بودند؛ تردید آنها به این جهت بود که پیامبر ـ صلي‌الله‌عليه‌وآله ـ می‌فرمود: سخن خداست و از طریق جبرئیل آمده است و آنها نمی‌توانستند این مسیر ارتباطی را بپذیرند؛ اما وقتی به محتوای برنامه می‌نگریستند، آن‌ را زیبا و دل‌ربا می‌دیدند؛ لذا خیلی از اوقات در پذیرش آن با تأخر زمانی مواجه می‌شدند و تعداد پذیرندگان آیین جدید به‌تدریج رو به افزایش می‌گذاشت.

علاوه بر این چون پیامبر در بین آنان بود و هرگاه سؤالی برایشان پدید می‌آمد، آن‌ را از پیامبر ـ صلي‌الله‌عليه‌وآله ـ می‌پرسیدند و پاسخ سؤال خویش را دریافت می‌کردند، می‌توان گفت: ضرورت تفسیر را خیلی زیاد احساس نمی‌کردند؛ اما در این بین هم، عده‌ای از یاران نزدیک ایشان به‌ دنبال آن بودند که نظر پیامبر را درباره قرآن کریم جویا شده و آن‌ را به خاطر بسپارند؛ هرچند اینان در مقدار تفسیر آیات با یک‌دیگر متفاوت بودند، اما مجموعه اطلاعاتی که درباره قرآن کریم داشتند، به‌عنوان یک ذخیره کم‌نظیر در خور اهمیت بوده است.
[۲۳] مروتی‌، سهراب، پژوهشی پیرامون ناریخ تفسیر قرآن، ص ۸۸، تهران، نشر رمز، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
این اهمیت و برجستگی از جنبه‌های ذیل قابل بررسی است:

۷.۱ - أ. شنیدن بدون واسطه

بسیاری از صحابه، تفسیر قرآن کریم را بدون واسطه از زبان پیامبر شنیده بودند، گرچه این تفسیر به‌طور کامل به ما نرسیده است، و غیر از حضرت علی علیه‌السلام هم در طول تاریخ کسی نگفته است که تفسیر قرآن کریم را کاملاً در اختیار داشته و یا از سوی پیامبر ـ صلي‌الله‌عليه‌وآله ـ راجع به کسی دیگر گفته شده باشد؛ اما به‌طور کلی تفسیر صحابه به‌عنوان گنجینه‌ای کم‌نظیر قابل دقت است:
[۲۴] مروتی‌، سهراب، پژوهشی پیرامون ناریخ تفسیر قرآن، ص ۸۹، تهران، نشر رمز، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.


۷.۱.۱ - ب. سخنی از شقیق بن سلمة

شقیق بن سلمة می‌گوید: «عبداللّه بن مسعود به ما گفت: به خدا قسم هفتاد و چند سوره از قرآن کریم را از زبان رسول خدا فرا گرفتم».
[۲۵] ابن حجر عسقلانی، أحمد بن علی، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج ۹، ص ۴۸، بیروت، دارالمعرفة، ۱۳۷۹ق.


۷.۱.۲ - ج.سخنی از انس بن مالک

انس بن مالک نقل می‌کند: «رسول خدا ـ صلي‌الله‌عليه‌وآله ـ به ابیّ ابن کعب گفت: خداوند به من دستور داده است که قرآن را بر شما بخوانم. ابی از پیامبر پرسید: خداوند اسم مرا برای شما مشخص کرده است؟ پیامبر فرمود: بلی! سپس ابیّ شروع به گریه کردن نمود».
[۲۶] قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلی رسول الله (صحیح مسلم)، محقق، عبدالباقی، محمد فؤاد، ج ۴، ص ۱۹۱۵، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بی‌تا.


۷.۲ - د. همراهی صحابه با پیامبر

برخی یاران پیامبر خدا ـ صلي‌الله‌عليه‌وآله ـ در هنگام فرود آمدن قرآن کریم همراه و ملازم وی بودند، و با سبب نزول و شرایط زمانی و مکانی آیات آشنا بودند.
[۲۷] مروتی‌، سهراب، پژوهشی پیرامون ناریخ تفسیر قرآن، ص ۸۹، تهران، نشر رمز، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.


۷.۲.۱ - سخنی از وهب بن عبداللّه

وهب بن عبداللّه بن ابی الطفیل نقل می‌کند که به هنگام ایراد خطبه علی ـ عليه‌السلام ـ حضور داشتم که این مطلب را فرمود:«از من سؤال کنید. به خدا قسم از هر چیزی که بپرسید، پاسخ آن‌ را می‌دهم. از من در مورد قرآن بپرسید. به خدا قسم آیه‌ای در قرآن وجود ندارد، مگر آن‌که من شأن نزول آن‌ را می‌دانم و می‌دانم در شب نازل شده است یا در روز؛ در زمین هموار نازل شده است یا در کوه...».

۷.۳ - و. سخن گفتن به زبان عربی فصیح

در زمان صحابه، مردم با زبان عربی فصیح صحبت می‌کردند، و این نحوه سخن گفتن به فهم دقیق‌تر قرآن کریم کمک می‌کرد. لذا آنچه را که خودشان از قرآن می‌فهمیدند ممکن بود که مورد قبول پیامبر ـ صلي‌الله‌عليه‌وآله ـ نیز واقع شود.
[۲۹] مروتی‌، سهراب، پژوهشی پیرامون ناریخ تفسیر قرآن، ص ۹۰، تهران، نشر رمز، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.


۷.۳.۱ - کلام امام علی

امام علی علیه‌السلام می‌فرماید: «پیامبر خدا ـ صلي‌الله‌عليه‌وآله ـ مرا (برای قضاوت) به یمن فرستاد. گفتم:ای پیامبر خدا! مرا به‌سوی قومی که از من سالمندترند، می‌فرستی تا میان آنان قضاوت کنم؟ پیامبر فرمود: برو که خدای متعال، زبانت را استوار می‌دارد و قلبت را راه‌نمایی می‌کند».
[۳۰] شیبانی، أحمد بن محمد، مسند احمد بن حنبل، محقق، شاکر، أحمد محمد، ج ۱، ص ۴۵۹، قاهره، دارالحدیث، چاپ اول، ۱۱۴۱۶ق.


۷.۳.۲ - سخنی از عبداللّه ابن ابی‌زید

در همین ارتباط است که عبداللّه ابن ابی‌زید درباره روش تفسیری ابن‌عباس گوید: «وقتی که سؤالی از ابن عباس می‌پرسیدند، اگر جوابش در قرآن بود، آن‌ را بیان می‌کرد و اگر جوابش را در قرآن پیدا نمی‌کرد، ولی در سخنان رسول خدا ـ صلي‌الله‌عليه‌وآله ـ وجود داشت، آن‌ را گزارش می‌کرد، و اگر نه در قرآن و نه در سخنان رسول خدا نمی‌یافت، نظر خودش را بیان می‌کرد».
[۳۱] عسقلانی، ابن حجر، احمد بن علی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج ۲، ص ۹۶۱ ؟؟، قاهره، مطبعة السعادة، ۱۳۲۸ق.


۷.۴ - ز. آگاهی صحابه درباره سیره پیامبر

با توجه به این‌که صحابه با پیامبر ـ صلي‌الله‌عليه‌وآله ـ حشر و نشر داشتند و در بسیاری از اوقات در خدمت آن‌ حضرت بودند، لذا اطلاعات زیادی درباره سیره عملی و نظری پیامبر داشتند و این اطلاعات کمک زیادی به فهم آیات قرآن می‌نمود.


در نتیجه باید گفت که صحابه در ارتباط با قرآن، دو وظیفه مهم بر عهده داشتند:

أ. حفظ و حراست از قرآن و جلوگیری از تحریف آن؛
ب. تفسیر و تبیین قرآن برای تازه مسلمانان.
[۳۲] مروتی‌، سهراب، پژوهشی پیرامون ناریخ تفسیر قرآن، ص ۹۰، تهران، نشر رمز، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.




برای این دوره، که نقطه آغاز تبیین قرآن است‌،
[۳۳] مروتی‌، سهراب، پژوهشی پیرامون ناریخ تفسیر قرآن، ص ۹۰، تهران، نشر رمز، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
ویژگی‌های گوناگونی در کتاب‌های علوم قرآنی بیان شده است؛ که در این‌جا به برخی از آنها اشاره می‌شود:

۴.۱ - اول

تفسیر از محدوده ادبی و لغوی فراتر نمی‌رفت و استفاده از شواهد کهن شعر جاهلی (بیشتر در توضیح مفردات قرآنی) امری رایج بود؛ به‌ویژه نزد برخی صحابه این موضوع کاربرد بیش‌تری داشت و یکی از منابع تفسیر در این دوره نیز به‌شمار می‌رفت.
[۳۴] حجتی، سید محمدباقر، سه مقاله در تاریخ تفسیر و نحو، ص ۱۰۵، تهران، بنیاد قرآن، چاپ اول، ۱۳۶۰ش.
[۳۵] شاهرودی‌، عبد الوهاب، ارغنون آسمانی، جستاری در قرآن، عرفان و تفاسیر عرفانی‌، ص ۹۸، رشت، کتاب مبین‌، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.


۴.۲ - دوم

تفسیر در این دوره شاخه‌ای از علم حدیث می‌باشد و در حوزه نقل احادیث قرار دارد و تفسیر صحابه‌، گزارشگر روایات نبوی است نه تفسیر به معنای اصطلاحی آن. از این شیوه، به تفسیر مأثور (اثری و نقلی) تعبیر می‌شود و از این بابت، اختلاف، اندک است
[۳۶] شاهرودی‌، عبد الوهاب، ارغنون آسمانی، جستاری در قرآن، عرفان و تفاسیر عرفانی‌، ص ۹۸، رشت، کتاب مبین‌، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
[۳۷] طاهری، حبیب الله‌، درس‌هایی از علوم قرآنی، ج ‌۲، ص ۲۴، قم، اسوه‌، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
و تفاوت‌های چشمگیر در تفسیر آیات دیده نمی‌شود.

۹.۳ - سوم

تمام قرآن تفسیر نشد؛ زیرا نه عمر شریف پیامبر اکرم ـ صلي‌الله‌عليه‌وآله ـ به این امر کفاف کرد و نه جامعه اسلامی ـ به خاطر شکل‌گیری مراحل نخستین ـ نیازی داشت و نه سطح افکار چنان بود که از دقایق آیات، بتوان پرده برداشت.
[۳۸] متولی‌، عبدالحمید محمود، أضواء علی مناهج بعض المفسرین من زوایا علوم القرآن، ص ۹۵، بی‌جا، اسلامیة، ۱۴۲۰ق.
[۳۹] شاهرودی‌، عبد الوهاب، ارغنون آسمانی، جستاری در قرآن، عرفان و تفاسیر عرفانی‌، ص ۹۸ و ۹۹، رشت، کتاب مبین‌، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.


۹.۴ - چهارم

صحابه در تفسیر به گزارش‌های کوتاه بسنده می‌کردند و الزامی به تفصیل معانی در خویش نمی‌دیدند و قرآن را با زمینه‌های ادبی، فلسفی، کلامی، عرفانی، علمی و ... آمیخته نمی‌کردند و اگرچه گاه ضوابط ادبی را در تفسیر قرآن می‌بینیم ـ چنان‌که روش ابن عباس چنین بود ـ ولی هنوز این دیدگاه شکل کامل به خود نگرفته بود.
[۴۰] شاهرودی‌، عبد الوهاب، ارغنون آسمانی، جستاری در قرآن، عرفان و تفاسیر عرفانی‌، ص ۹۸ و ۹۹، رشت، کتاب مبین‌، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.


البته از این شیوه‌ها نیز بعداً تا امروز استفاده شد، و می‌توان گفت؛ هنوز نیز از ویژگی‌های برخی تفاسیر به حساب می‌آید.


۱. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ۱، ص ۵۱۹ ۵۲۰، بیروت، دار صادر، چاپ سوم.    
۲. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ قرآن‌، ص ۴۷۶، بیروت، دار القلم‌، چاپ اول.    
۳. قاسمی، محمد جمال‌الدین، قواعد التحدیث، ص ۴۹، بیروت، دارالکتب العلمیة، ۱۴۱۴ق.
۴. ابوزهو، محمد بن محمد، الحدیث و المحدثون، ص ۱۲۹، دارالکتب العربیة، ۱۹۸۴ق.
۵. ابوریه، شیخ محمود، اضواء علی السنة المحمدیه، ص ۳۴۸، مصر، دار المعارف، ۱۴۰۶ق.
۶. ابن صلاح، عثمان بن عبدالرحمن، معرفة أنواع علوم الحدیث (مقدمه ابن صلاح)، محقق، عتر، نور الدین، ص ۲۹۳، سوریه، دارالفکر، ۱۴۰۶ق.
۷. خضری بک، محمد، اصول الفقه، ص ۲۲۴، مصر، المکتبة التجاریة الکبری، ۱۳۸۹ق.
۸. مروتی‌، سهراب، پژوهشی پیرامون ناریخ تفسیر قرآن، ص ۸۴، تهران، نشر رمز، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
۹. عبس (۸۰)، آیه ۳۱.    
۱۰. شاطبی، ابو اسحق، الموافقات، ج ۲، ص ۱۳۹، بی‌جا، دار ابن عفان، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
۱۱. انعام (۶)، آیه ۱۴.    
۱۲. طبری، محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القرآن (ت شاکر)، ج ‌۱۱، ص ۱۰۱، بیروت، دارالمعرفة، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.    
۱۳. سیوطی، جلال‌الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج ‌۱، ص ۳۰۴، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۴۲۱ق.    
۱۴. سیوطی، جلال‌الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج ‌۲، ص ۴۹۳، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۴۲۱ق.    
۱۵. ذهبی، محمد حسین‌، التفسیر و المفسرون، ج ‌۱، ص ۶۳، بیروت، دار احیاء التراث العربی‌، بی‌تا.    
۱۶. ذهبی، محمد حسین‌، التفسیر و المفسرون، ج ‌۱، ص ۵۰، بیروت، دار احیاء التراث العربی‌، بی‌تا.    
۱۷. زرقانی، محمد عبدالعظیم، مناهل العرفان فی علوم القرآن‌، ج ‌۱، ص ۳۰، بیروت، دار احیاء التراث العربی‌، بی‌تا.    
۱۸. سیوطی، جلال‌الدین، الاتقان فی علوم القرآن، ج ‌۲، ص ۴۹۳، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۴۲۱ق.    
۱۹. ذهبی، محمد حسین‌، التفسیر و المفسرون، ج ‌۱، ص ۵۰، بیروت، دار احیاء التراث العربی‌، بی‌تا.    
۲۰. مروتی‌، سهراب، پژوهشی پیرامون ناریخ تفسیر قرآن، ص ۸۷ و ۸۸، تهران، نشر رمز، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
۲۱. امین، احمد، فجر الاسلام، ص ۲۰۲، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۱۲ق.
۲۲. مروتی‌، سهراب، پژوهشی پیرامون ناریخ تفسیر قرآن، ص ۸۸، تهران، نشر رمز، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
۲۳. مروتی‌، سهراب، پژوهشی پیرامون ناریخ تفسیر قرآن، ص ۸۸، تهران، نشر رمز، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
۲۴. مروتی‌، سهراب، پژوهشی پیرامون ناریخ تفسیر قرآن، ص ۸۹، تهران، نشر رمز، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
۲۵. ابن حجر عسقلانی، أحمد بن علی، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج ۹، ص ۴۸، بیروت، دارالمعرفة، ۱۳۷۹ق.
۲۶. قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلی رسول الله (صحیح مسلم)، محقق، عبدالباقی، محمد فؤاد، ج ۴، ص ۱۹۱۵، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، بی‌تا.
۲۷. مروتی‌، سهراب، پژوهشی پیرامون ناریخ تفسیر قرآن، ص ۸۹، تهران، نشر رمز، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
۲۸. ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله‌، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق، بجاوی، علی محمد، ج ‌۳، ص ۱۱۰۷، بیروت، دار الجیل، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.    
۲۹. مروتی‌، سهراب، پژوهشی پیرامون ناریخ تفسیر قرآن، ص ۹۰، تهران، نشر رمز، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
۳۰. شیبانی، أحمد بن محمد، مسند احمد بن حنبل، محقق، شاکر، أحمد محمد، ج ۱، ص ۴۵۹، قاهره، دارالحدیث، چاپ اول، ۱۱۴۱۶ق.
۳۱. عسقلانی، ابن حجر، احمد بن علی، الاصابه فی تمییز الصحابه، ج ۲، ص ۹۶۱ ؟؟، قاهره، مطبعة السعادة، ۱۳۲۸ق.
۳۲. مروتی‌، سهراب، پژوهشی پیرامون ناریخ تفسیر قرآن، ص ۹۰، تهران، نشر رمز، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
۳۳. مروتی‌، سهراب، پژوهشی پیرامون ناریخ تفسیر قرآن، ص ۹۰، تهران، نشر رمز، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
۳۴. حجتی، سید محمدباقر، سه مقاله در تاریخ تفسیر و نحو، ص ۱۰۵، تهران، بنیاد قرآن، چاپ اول، ۱۳۶۰ش.
۳۵. شاهرودی‌، عبد الوهاب، ارغنون آسمانی، جستاری در قرآن، عرفان و تفاسیر عرفانی‌، ص ۹۸، رشت، کتاب مبین‌، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
۳۶. شاهرودی‌، عبد الوهاب، ارغنون آسمانی، جستاری در قرآن، عرفان و تفاسیر عرفانی‌، ص ۹۸، رشت، کتاب مبین‌، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
۳۷. طاهری، حبیب الله‌، درس‌هایی از علوم قرآنی، ج ‌۲، ص ۲۴، قم، اسوه‌، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
۳۸. متولی‌، عبدالحمید محمود، أضواء علی مناهج بعض المفسرین من زوایا علوم القرآن، ص ۹۵، بی‌جا، اسلامیة، ۱۴۲۰ق.
۳۹. شاهرودی‌، عبد الوهاب، ارغنون آسمانی، جستاری در قرآن، عرفان و تفاسیر عرفانی‌، ص ۹۸ و ۹۹، رشت، کتاب مبین‌، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
۴۰. شاهرودی‌، عبد الوهاب، ارغنون آسمانی، جستاری در قرآن، عرفان و تفاسیر عرفانی‌، ص ۹۸ و ۹۹، رشت، کتاب مبین‌، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.



پایگاه اسلام کوئست.    



جعبه ابزار