تدوین حدیث
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: تدوین حدیث، صدر اسلام.
پرسش: گزارشی از سیر تدوین حدیث در
شیعه در قرون اولیه
اسلام را بنویسید؟
پاسخ: مدار
حدیث اهل سنت تا نیمه قرن دوم هجری نقل شفاهی و مستند آن حافظه روات بود؛ زیرا عامه بهواسطه نهی
خلیفه دوم از کتابت حدیث، به تدوین و ضبط آن نپرداختند.
هروی (در کتاب ذم الکلام به نقل سیوطی در تنویر الحوالک از وی) از
عبدالله بن دینار نقل کرده که
صحابه و
تابعین، حدیث را نمینوشتند و فقط به حفظ میسپردند تا اینکه بهواسطه گذشت زمان و درگذشت
علما،
ترس نابودی حدیث پیش آمد. لذا
عمر بن عبدالعزیز به
ابابکر حزمی نوشت که سنن و
احادیث را جمع نماید.
ولی این روش در عقیده
اهل بیت رسالت ـ علیهمالسلام ـ مورد مخالفت بوده و علاوه بر دستور کتابت حدیث، خود به ضبط آن پرداختند؛ چنانکه ابن حجر و سیوطی، امام علی ـ علیهالسلام ـ و
امام حسن ـ علیهالسلام ـ را در شمار
صحابه رسول اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ که نوشتن احادیث پیغمبر را روا میدانستند، شمردهاند.
لذا اول کتاب حدیث، طبق نوشته
شیعه و بعض عامه از آنِ
علی بن ابیطالب علیهالسلام و به املای پیغمبر است؛
این کتاب نزد
امام باقر ـ علیهالسلام ـ وجود داشته که حضرتش آن را به
حکم بن عتیبه نشان داده (در کتاب تأسیس الشیعه، ص ۲۷۹ قضیه را چنین مینگارد: عن عذافر الصیرفی قال کنت مع الحکم بن عتیبة عندابی جعفر محمد بن علی الباقر ـ علیهالسلام ـ فجعل یسأله و کان ابوجعفر له مکرها (مکرما.کذا فی النجاشی) فاختلفا فی شی ء فقال ابو جعفر یا بنی قم فاخرج کتاب علی فاخرج کتابا مدرجا عظیما ففتحه و جعل ینظر حتی اخرج المسئلة. فقال ابوجعفر هذا خط علی و املاء رسول الله ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و اقبل علی الحکم و قال یا ابا محمد اذهب انت و سلمة و المقداد حیث شئتم یمینا و شمالا فو الله لا تجدون العلم اوثق منه عند قوم کان ینزل علیهم جبرائیل. گرچه در کتاب مزبور (حکم بن عیینه بادویاء) نوشته؛ ولی مسلما (حکم بن عتیبه است؛ زیرا علاوه بر اینکه در رجال نجاشی در ترجمه
محمد بن عذافر (ص ۲۷۹ نجاشی چاپ تهران) (عتیبه) آمده. اصلاً حکم بن عیینه در کتب رجالیه مذکور نیست و همان
حکم بن عتیبه است که زیدی مسلک و (بتری. منسوب به فرقهای از زیدیه) بوده و به سال ۱۱۳ یا ۱۱۴ یا ۱۱۵ فوت کرده وی استاد زراره و حمران پسران اعین (قبل از استبصارشان) بوده است.ب عضی او را جزو
مرجئه دانستهاند؛ چنانکه در رجال ابوعلی (منتهی المقال، ص ۱۱۷) وی را از فقهای عامه شمرده و همین قول را از کشی نیز نقل نموده. در تقریب التهذیب آمده: ثقة. ثبت. فقیه. الا انه ربما دلس. من الخامسة. مات سنة ثلاث عشرة او بعدها، و له نیف و ستون) ظاهراً وی قاضی کوفه بوده. چون استاد زراه و حمران و علاوه مردی مسن بوده، مورد احترام حضرت واقع گردیده و مسلما عبارت تأسیس الشیعه (کان ـ علیهالسلام ـ له مکرها) تحریف مکرما است.)
و همچنین کتاب السنن و الاحکام و القضاء از آنِ ابورافع آزاد کرده رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ (وی از آن عباس عموی پیغمبر بوده که به آن جناب بخشید و چون خبر اسلام
عباس را به پیغمبر نوید داد، حضرت وی را آزاد فرمود)
و خزانهدار امیرالمؤمنین ـ علیهالسلام ـ است که شیخ
نجاشی (رجال نجاشی، ص ۵، طبع تهران)
وی را از متقدمان شیعه شمرده و اسناد خود را به کتاب او پیوسته و هم اوست که برای اولینبار به تبویب اخبار پرداخت.
فوت ابورافع به نقل ابن حجر در تقریب (ابورافع القبطی مولی رسول الله صلیاللهعلیهوآله، اسمه ابراهیم ... مات فی اول خلافة علی علی الصحیح.)
در سال ۳۵ هجری بوده است؛ (مطابق با اولین سال
خلافت امیرالمؤمنین علیهالسلام) ولی طبق نقل
رجالیون شیعه، وی در جنگهای آن جناب شرکت داشته است.
دیگر از پیشینیان شیعه که به تألیف کتاب حدیث نامبرده شدهاند (
سلمان فارسی و
ابوذر غفاری ) است که اولی
حدیث جاثلیق و دومی وقایع پس از رسول اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ را جمع آوری و تدوین نمودهاند.
به نقل ابوحاتم (در کتاب الزینة) عنوان شیعه بر چهار تن از صحابه در زمان پیغمبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ اطلاق میشده است:
سلمان،
اباذر،
مقداد بن اسود کندی و
عمار یاسر.
از آن پس
علی بن ابیرافع و برادرش عبدالله که هر دو کاتب
امیرالمؤمنین علیهالسلام بودهاند
و سلیم بن قیس که از جمله اولیاء
اصحاب آن جناب بوده،
در
حدیث و قضایای بعد از پیغمبر به نگارش کتاب پرداختند.
علی بن ابیرافع کتابی در فنون
فقه مشتمل بر
وضو و
نماز و سایر ابواب نوشته و کتاب سلیم از کتبی است که مرجع
شیعه بوده است؛ (ابوعبدالله نعمانی در کتاب (الغیبة) فرماید: و هو من الاصول التی یرجع الشیعة الیها و یعول علیها. کتاب سلیم اخیراً در نجف چاپ شده است؛ ولی آیا از آن سلیم است یا کتابی است که اصحاب آن را از موضوعات ابان بن عیاش میدانند، احتیاج به فرصتی مناسب دارد. بههرحال درباره کتاب سلیم علامه فرماید: (الوجه عندی الحکم بتعدیل مؤلفه و التوقف فی الفاسد من کتابه)). بهگونه ای که شیخ حر عاملی آن را از مدارک وسائل الشیعه و هدایة الامیه خود قرار داده است.
مدتی هم بهواسطه کنترل شدیدی که از ناحیه
بنیامیه و عمال آنان چون
زیاد بن ابیه و پسرش
عبیدالله و
حجاج بن یوسف ثقفی نسبت به شیعه اعمال میشد، بازار حدیث از رونق افتاد. البته اوضاع سیاسی زمان و جنگهای داخلی و خارجی خاصه موضوع
خوارج و قیامهای پیاپی آنان کمتر به
مسلمین فرصت درس و بحث حدیث را میداد. به اضافه که با وجود
صحابه و تابعین و دسترسی به ا
حادیث نبوی، کمتر نیازی به جمع و تدوین حدیث حس میشد؛ ولی از آغاز سده دوم به بعد خاصه در زمان
حضرت باقر (۱۱۴ ق) و
حضرت صادق (۱۴۸ ق)، روات و مؤلفان شیعه در علم الحدیث بهطور محسوس، فزونی یافتند.
چنانکه ذهبی در ترجمه
ابان بن تغلب گوید:
تشیع در طبقه تابعان و تابع
تابعان و در میان
دینداران و پارسایان و ثقات، فراوان و بسیار گشت. آنگاه گفته: چنانچه
احادیث اینان را با همه کثرت و شیوعی که دارند، مردود بدانیم قسمتی از آثار نبویه از میان خواهد رفت و مفسده این کار ظاهر است و به دلیل، نیازی نیست.
حسن بن علی بن زیاد وشّاء
[
و کان من وجوه هذه الطائفة (نجاشی)
]
که از اصحاب
حضرت رضا علیهالسلام است، گوید: من در
مسجد کوفه نهصد شیخ را درک کردم که همه میگفتند (حدثنا جعفر بن محمد).
شیخ مفید متوفای ۴۱۳ ق فرموده: امامیه از عهد
امیرالمؤمنین علیهالسلام تا عهد
حضرت عسکری علیهالسلام چهارصد کتاب به نام (اصول) تصنیف نمودهاند.
همین مطلب را محقق متوفای ۶۷۶ ق در معتبر و شهید متوفای ۷۸۶ ق در ذکری با (اختلاف عبارت) آوردهاند.
نیز مفید ضمن حالات حضرت صادق ـ علیهالسلام ـ در کتاب
ارشاد،
ابن شهر آشوب در
مناقب و
طبرسی متوفای ۵۴۸ ق (ترجمه مفصل وی را در مجله آستان قدس (شماره ۹) به قلم نویسنده این سطور ببینید.) در
اعلام الوری نوشتهاند: کسانی که از
ثقات با
اختلاف مقالاتشان از
امام صادق روایت کردهاند، چهار هزار تن بودهاند. و نیز گفته شده از میان شاگردان حضرتش چهارصد کتاب از احادیثی که جنابش تدریس و املا میفرموده پرداختند و آن کتابها را (اصول) مینامند و چون فوت حضرتش در سال ۱۴۸ ق بوده، قهراً شاگردان (یعنی نویسندگان اصول نامبرده) مقدم یا
معاصر گروهی که از اهل تسنن به جمع
حدیث پرداختند، میباشند؛ زیرا جمع کثیری از نامبردگان، از شاگردان حضرت باقر که در ۱۱۴ یا ۱۱۲ ق
وفات فرموده بودهاند و کلیه کسانی که از
اهل سنت به جمع
تدوین حدیث پرداخته و ما نامشان را یاد کردیم، سال فوتشان پس از این دو امام خاصه حضرت باقر است ؛ (مثلاً بین وفات حضرت باقر و مالک بیش از نیم قرن فاصله است و هکذا) برای نمونه
جابر بن یزید جعفی در ۱۲۸ ق در گذشته و وفات ابان بن تغلب در زمان حضرت صادق بوده و
محمد بن قیس بجلی از اصحاب
حضرت سجاد و باقر (۱۱۴ ق) بودهاند و
ابوحمزه ثمالی به سال ۱۵۰ ق درگذشته است. فوت زراره در سال ۱۵۰ ق و
محمد بن مسلم نیز در همین سال و
ابوعبیده حذاء و
بسام صیرفی در قرن دوم بوده و به نقل رجالیون هریک از نامبردگان دارای تألیف یا تألیفاتی در حدیث بودهاند؛ حتی مانند
ابان بن تغلب و
ابان بن عثمان الاحمر نهتنها در حدیث کتاب نوشتهاند؛ بلکه در
قرائت و
تفسیر و
تاریخ و ادب در شمار پیشوایان این دانشها قرار داشتند.
اصل در اصطلاح علمای حدیث، معانی گوناگون دارد:
اصل در اصطلاح علمای حدیث، مجموعهای از روایات است که راوی بلاواسطه از لسان
امام شنیده و ضبط نموده باشد؛ ولی چنانچه بهواسطه کتاب دیگر (که از امام اخذ شده) مجموعهای گرد آورد، به این مجموعه (فرع) و به
مرجع اولی (اصل) گویند.
یا مراد به اصل، مجرد کلام امام ـ علیهالسلام ـ است در مقابل کتاب و مصنف که در آنها علاوه بر کلام
ائمه، از خود مؤلف نیز بیاناتی هست.
مؤلفین کتب
رجال در آغاز، اصحاب اصول را از مصنفین جدا میکردند، اول کسی که اینکار را به حد استیفا انجام داد،
احمد بن
حسین بن
عبیدالله غضائری (متوفای ۴۱۱ ق)، (هم او است که اقوالش در رجال مخصوصاً در جرح روات بازگو میشود، پدرش حسین نیز از مشایخ
شیعه و معاصر
شیخ مفید و استاد حدیث
نجاشی و شیخ طوسی است.)
و معاصر
شیخ طوسی است که دو
کتاب، یکی در ذکر مصنفات و دیگری در ذکر اصول تألیف کرد که شیخ طوسی پس از وی ترجمه مصنفین و اصحاب
اصول را در یکجا جمع نمود،
نیز باری ابن عقده کتابی در اسامی روات و ناقلان از حضرت صادق تصنیف کرده است.
همچنین ترجمه پارهای از این بزرگان و کتب مؤلفه آنان در کتابهای فهرست
ابن ندیم (متوفای ۳۸۵ ق) (در یادداشتهای قزوینی، ج ۴، ص ۲۳۳، وفات ابن ندیم را به سال ۳۸۵ نوشته است.) و رجال کشی تلمیذ عیاشی و
رجال نجاشی (متوفای ۴۵۰ ق) و رجال و فهرست
شیخ طوسی (متوفای ۴۶۰ ق) و
معالم العلماء معروف به فهرست ابن شهرآشوب سروی مازندرانی (متوفای ۵۸۸ ق) و فهرست شیخ منتجبالدین (متوفای ۵۸۵ ق) و سایر کتب رجالیه متأخره آمده است.
در فهرست ابن ندیم نام کثیری از
دانشمندان شیعه و تعداد کثیری از کتب امامیه، برده شده است. در رجال نجاشی ۱۲۰۰ تن از دانشمندان شیعه با ذکر مؤلفات آنان، و در فهرست شیخ، نام هفتصد نفر، و در
معالم العلماء نام سیصد تن (غیر از آنان که شیخ در فهرست متعرض شده) ضبط گردیده و چون تألیف فهرست ابن ندیم در سال ۳۷۷ ق و کتب نجاشی و شیخ قبل از نیمه دوم قرن پنجم بوده، چنین نتیجه میگیریم که مؤلفین
شیعه (که تألیفات آنان بیشتر جنبه روایی و علم الحدیث داشته) با آن کثرت قبل از
تاریخ مزبور میزیستهاند.
با این همه شیخ طوسی که در زمان خویش ریاست
امامیه را داشته و در مدت اقامت در
بغداد نیز دسترسی به کتابخانه بسیار نفیس دار العلم شاپور و کتابخانه پر ارج استادش سیدمرتضی داشته، در آغاز فهرست می نویسد: من هیچگاه تعهد نمیکنم که همه تصانیف و اصول روایی
شیعه را در این کتاب نام برم؛ زیرا این کار با کثرت انتشار شیعه در بلاد مختلف، عملی و قابل ضبط نیست.
باری علامه بزرگوار حاج شیخ
آقا بزرگ تهرانی در جلد دوم کتاب شریف (
الذریعة الی تصانیف الشیعة) یکصد و هفده اصل و ترجمه مصنفین آنها را ذکر میکند.
شیخ حر عاملی در فایده پنجم
هدایة الامه (که اختصاری از
وسائل الشیعه است) مینویسد: نام آنچه از مصنفات شیعه که در زمان
ائمه و یا
غیبت صغرا و اوایل
غیبت کبرا در کتاب رجال استرآبادی آمده، بالغ بر شش هزار کتاب است.
باری همین اصول و نقل شفاهی
محدثان معتمد شیعه مجامع حدیث
امامیه را فراهم ساخت؛ چنانکه شیخ اجل اقدم ابوجعفر
احمد بن
محمد بن
خالد البرقی (متوفای ۲۷۴ یا ۲۸۰ ق) کتاب
محاسن را که شامل تعداد کثیری از ابواب حدیث است، در قرن سوم تألیف فرمود.
از آن پس کوششی در جمع
احادیث متفرقه و ترتیب و تنسیق و مجموعه ساختن آن در میان محدثین امامیه پیدا گشت که از آن میان کتابهای (
کافی،
تهذیب الاحکام،
استبصار و
من لا یحضره الفقیه) بهواسطه اشتمال بر اغلب روایات
شیعه و اهمیت و
وثاقت جامعین آن اشتهار بیشتری کسب کرد.
منبع: علم الحدیث، کاظم مدیر شانهچی، ص ۶۶.
پایگاه حدیث نت، برگرفته از مقاله «تدوین حدیث»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۸/۰۲.