گریه کنار بقیع
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: عزاداری،
گریه،
بقیع،
شیعه،
اشک.
پرسش: چرا زائران ـ بهویژه ایرانیان ـ در کنار بقیع گریه میکنند؟
پاسخ: گریه ظاهری دارد و باطنی و باطن آن، همان تأثرات روحی و عاطفی است که با حصول آن در
انسان فعالیتهایی در مغز پدید میآید و بعد از آن قطرات اشک از دیده سرازیر میشود.
این تأثرات روحی ممکن است عوامل متعددی داشته باشد. گاهی فقدان چیزهایی که به ما مربوط است، عامل تأثرات روحی است و گاهی حس کمالطلبی یا اعتقادی که داریم و یا حس
ترحم بر مظلوم، موجب تأثرات قلبی میشوند و گاهی هم ممکن است تأثرات روحی و به تبع آن، گریه در اثر فراق یا وصال پدید آید و زمانی هم از سر ناتوانی و احساس
عجز و زبونی و یا از روی تزویر و
ریا باشد.
پاسخ بدین سؤال بدون شناختِ ماهیت گریه و کاربردها و کارکردهای آن و نوع نگاهی که شیعه به مراسم عزاداری و گریه دارد، میسر نیست و ما به تفصیل تا جایی که مراعات حال مخاطبان گردد، در این بحث غور میکنیم.
گریه از دو بخش تشکیل شده است: ظاهر و باطن.
ظاهر آن، امر فیزیولوژیک است و
باطن آن، تأثرات درونی و عاطفی که از طریق محرکهای بیرونی یا درونی مثل
تفکر، حاصل (مادی و طبیعی) میشود. با تأثرات عاطفی، بخشی از مغز فعال میشود و غدد اشکی چشم را فرمان میدهد که فعالیت کند و اینجاست که قطرات اشک از چشم سرازیر میگردد.
و اما باطن گریه (تأثرات عاطفی) عوامل مختلفی میتواند داشته باشد؛ ازاینرو گریه نیز اقسام گوناگونی خواهد داشت:
گریهای که از علاقه طبیعی انسان به خود و متعلقات خود ناشی میشود. این نوع گریه هنگام داغدیدگی
و بی
اختیار حاصل میشود و به گذشته نظر دارد. شخص در اثر فقدان چیزی که بدان علاقهمند بوده، متأثر میگردد و به اصطلاح عوام، عقدههایش گشوده میشود و اشک میریزد.
گریهای که
ریشه در اعتقادات دارد؛ مثل آنچه که در مناجات حاصل میشود. انسان خود را در محضر خدا مییابد و خود را گناهکار و رفتار و کردار خود را ضبط شده، میبیند؛ ازاینروی متأثر میگردد
و... این نوع گریه ناظر به حال و آینده است و البته بیارتباط با گذشته هم نیست و از این قبیل است گریه پشیمانی و
توبه.
گریهای که از فضیلتطلبی و کمالخواهی ناشی میشود؛ مثل گریهای که در فقدان معلم و مربی
اخلاق و
امام ـ علیهالسلام ـ و پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ رخ میدهد و این بدان جهت است که ما در عمق وجودمان
کمال را تحسین میکنیم و از بودن آن کمالات به وجد میآییم و از فقدان آن ناراحت.
ام ایمن پس از وفات
پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ گریه میکرد؛
خلیفه دوم از او پرسید: چرا گریه میکنی؟ مگر نه این است که رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ در پیشگاه خداست؟ او پاسخ داد: گریه من بهخاطر آن است که دست ما از
وحی کوتاه شده است.
انسانی که قلبش از سنگ نمیباشد، با دیدن منظره کودک یتیمی که در
آغوش مادرش در یک شب سرد زمستانی، از فراق پدر، جان میدهد به لرزه میآید و آن قلبی که سرشار از عواطف انسانی است، با شنیدن حادثه جان سپردن طفلی شیرخوار در آغوش پدر و سیراب شدن از
خون گلو، به طپش میآید و شرارههای آتشین خود را بهصورت قطرههای اشک به خارج پرتاب میکند، بهخاطر آن است که از ظلمی که بر مظلوم وارد میشود، متأثر میگردد.
گاهی
انسان بهخاطر فقدان چیزی یا تلخ کام شدن از
تجربه یک شکست، احساس
عجز و زبونی نموده و در نهایت متأثر میگردد و ذلیلانه گریه میکند. این گریه، گریه افراد ضعیفی است که از رسیدن به هدف خودشان واماندهاند یا در دستیابی به هدفشان ناتوان میباشند. ظاهراً صائب تبریزی در بیت:
گریه شمع از برای ماتم پروانه نیست ••• صبح نزدیک است و در
فکر شب تار خود است.
به این نوع از گریه اشاره دارد.
مثل
گریه مادری که از دیدن فرزندِ گم شده دلبندش، پس از سالها دوری و چشمانتظاری، بر گونههای او جاری میگردد یا گریه شادی
عاشق پاکبازی که پس از یک
عمر محرومیت، معشوق خود را مییابد.
مثل گریه عاشقی که از هجران و یا فقدان محبوب خود به فغان آمده است یا از سپری شدن روزگار وصل نالان است.
زگریه مردم چشمم نشسته در خون است ••• ببین که در طلبت حال مردمان چون است
از آن دمی که زچشمم، برفت یار عزیز ••• کنار دامن من، همچو رود جیحون است "حافظ"
بنابر گفته دانشمندان، یکی از ابعاد وجودی انسان، بُعد عاطفی است و انسانی که از
عاطفه و مهرورزی تهی است، بویی از انسانیت نبرده است؛ ازاینرو کسی که در طول عمر خود حتی برای یک بار هم بوسهای از روی مهر پدری بر گونههای فرزندش نزده بود، اینگونه مورد عتاب پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ قرار گرفت که: "من لایَرحم لایُرحم"؛
و آن زمان که در
مرگ فرزندش "ابراهیم" گریه کرد، در جواب عدهای که از علت گریه آن حضرت پرسیده بودند، فرمود:" لیس هذا بکاء (غضب) انما هذه رحمة و من لایرحم لایُرحم".
گریه تزویر و
دروغ که از آن به "اشک تمساح" هم یاد میشود.
تمام انواع گریه میتواند جهتگیری سیاسی یا فرهنگی و دینی داشته باشد؛ مثلاً درباره گریه امامان
معصوم ـ علیهمالسلام ـ گفته شده است: ایشان از گریه در زمانی که امکانات تبلیغات از آنان گرفته شده بود، بهعنوان جنگ سرد علیه طبقه حاکم استفاده میکردند. گریه آنها به منظور طرح این سؤال بود که چرا این بزرگواران این همه ناراحتاند! مگر امر اندوهزایی پیش آمده است؟
و ازهمینروست که آنها برای بیان واقعیت دستورات اسلامی و آگاهی دادن به انسانها و بیداری آنان و افشا نمودن باطن ظالمان و غاصبان، اشک میریختند و این است سر گریههایی که از یگانه دختر پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ در تاریخ گزارش شده است. او روزها دست حسنینش را میگرفت و در کنار دروازه مدینه در سایه درختی، به گریه میپرداخت. آنهایی که از آنجا میگذشتند، در ذهنشان این سؤال مطرح میشد که چرا فاطمه گریه میکند؟ مگر چه شده؟ مگر پدرش در حقش نفرموده که خشم
فاطمه، خشم من است؟
پس از خشم کیست که گریه میکند؟ و در چنین فضایی بود که حضرت با سخنان آتشین خود مردم را از حقایق آگاه میکرد. ازاینروی بود که شبانه آمدند و آن درخت را بریدند؛ ولی بلافاصله
علی ـ علیهالسلام ـ سایهبانی برای آن بانوی
اسلام آماده میکند و این کار ایشان که حاضر میشود همسرش در مسیر مسافران بنشیند و گریه کند و او را در این راه کمک میکند، ما را به راز بزرگ سیاسی که گفته شد،
هدایت میکند و بدین سبب است که ما معتقدیم: اشکهای فاطمه پشتوانه
شمشیر علی ـ علیهالسلام ـ بود.
بقیع یادآور حزنهای فاطمه است، یادآور مصیبتهایی است که آن بانوی بزرگوار اسلام و امامان
شیعه ـ علیهمالسلام ـ در راه حفظ اسلام متحمل شدند.
باید دانست که حزن و اندوه و گریه شیعه، کنار بقیع همانند حزن یک
کودک نیست که بهخاطر از دست دادن اسباببازی خود گریان میشود و حتی با حزن یک فرد بالغ که بهخاطر از دست دادن مال یا... پدید میآید، تفاوت دارد.
این حزن، حزنی است که از رشد و تکامل اجتماعی شیعه، حکایت دارد. این اندوه، اندوه ظلمی است که بر
حق روا داشتهاند و گریهای است که نشانگر کمالخواهی شیعه است. در حقیقت گریه ما از سویی برای
ائمه است و از سویی برای خود. مگر آن عزیزان گناهشان چه بود که میبایست آن همه
ظلم و
ستم را تحمل کنند؟ مگر مودت آنها مزد رسالت نبود؟ چرا عدهای نگذاشتند که ما عطش خود را از سرچشمه
حکمت آن عزیزان سیراب سازیم؟
بههرحال گریه شیعه، گریه بر
مظلوم است و از فضیلتطلبی ناشی میشود و ریشه در
اعتقاد دارد. البته این چنین حزنی، درگیری اجتماعی و تبرا و تولا را هم به دنبال دارد که در ادامه بدان اشاره میگردد؛ یعنی اینگونه نیست که چنین حالتی موجب خمودی و سستی شود؛ بلکه اسباب تحرک اجتماعی را فراهم میسازد.
گریه شیعه از نوع گریه عجز نیست؛ چراکه معتقدیم:
اظهار عجز پیش ستمگر روا مدار ••• اشک کباب باعث طغیان
آتش است
آری، این گریه میتواند گریه فراق
باشد؛ همانگونه که در خطاب به سالار
شهیدان اینگونه میگوییم: "یا لیتنی کنت معکم فافوز فوزاً عظیماً"
یا ممکن است گریه شوق باشد؛ مثلاً انسانی از مشاهده رشادتها، شجاعتها، آزادمردیها و سخنرانیهای آتشین مردان و زنان بهظاهر اسیر، تحت تأثیر قرار گیرد و گریان شود.
و یا احتمال دارد گریه صرفاً عاطفی و از روی
رحمت باشد؛ آیا ممکن است انسانی، آن همه
جنایت را که در واقعه کربلا انجام گرفت بشنود و قطره اشکی بر گونههایش جاری نگردد؟
آثار گریه در دو بُعد درونی و بیرونی قابل بررسی است. در بعد درونی میتوان کارکردهای گریه را در موارد ذیل دنبال کرد:
همانطور که بیان شد، گریه نوعی هیجان درونی است و اگر از باب تزویر یا از روی عجز و یا آنچه در قسم اول گفته شد
نباشد،
آرامش روحی را به دنبال دارد که در واقع، جلای
قلب را موجب میشود.
این تخلیه هیجانی به چرخه متعالی فرد مربوط میشود، انسان میخواهد در اوج کمال باشد؛ اما اینگونه نیست، این را درک میکند و هیجانی میشود. میخواهد ظلم و ستمی در بین نباشد؛ اما هست، آن را میبیند و متأثر میشود.
برکات و نعمات الاهی در حق خود و دیگران را مشاهده میکند و با یادآوری آنها... و گریهای که اینگونه باشد، بدیهی است که امیدبخش و حرکتآفرین است و با
افسردگی رابطه معکوس دارد و نشاطآفرین میباشد و نهتنها عامل نابهنجار در زندگی افراد نیست، بلکه در مواردی نقش درمانی ایفا میکند.
و آنانی که در مجالس عزایی شرکت میکنند که چنین صبغهای دارد، خود معترفاند که احساس خاصی به آنها دست میدهد و این نیست مگر اینکه غم و اندوه حاکم بر این مجالس از سنخ
غم آخرت و غم مظلومیت مظلومان است و....
هیجانها و تأثرات روحی، در بعد شناختی هم اثر گذاشته و
کنجکاوی و درک فرد را در موضوع مورد نظر تقویت میکند.
با تقویت عواطف و
شناخت، آمادگی رفتاری فرد به تناسب آن شناختها و عواطف بیشتر میشود.
از دیگر اثرات گریه این است که باعث همانندسازی با آن افراد و موضوعات مورد علاقه میشود.
علاقه و محبت فرد را نسبت به موضوع مورد نظر افزایش میدهد. البته بسیار روشن است که تأثرات روحی، بیانگر وجود پیوند عاطفی با فرد مظلوم میباشد، چه اینکه انسان از
مصیبت بیگانه و غمی که بر او وارد آمده است، متأثر نمیگردد.
انسان کامل، آن انسانی است که همزمان، تمام ابعاد وجودیاش، رشد کرده باشد و از عاطفه و نیروی
تفکر و شناخت قوی بهرهمند باشد.
گریه نیز عاملی است برای رشد عاطفه و هم حاکی از
روح لطیف و قوت عاطفه. هم افزایشدهنده است و هم نمایشدهنده.
از اینجاست که میتوان فهمید چرا آنگاه که
حضرت علی ـ علیهالسلام ـ با خبر شد در حکومتش به یک
زن یهودی ظلم شده و خلخال از پایش ربودهاند، فرمود: "اگر کسی از این غم بمیرد، سرزنشی بر او نیست".
گریه از بعد اجتماعی و سیاسی، تولا و تبرا را در پی دارد و عاملی است برای تحرکات اجتماعی و سیاسی؛ ازاینروی حکومتهای ستمگر از اقامه عزا برای سالار شهیدان کربلا ممانعت به
عمل میآوردند و ما بهاختصار به پارهای از اثرات اجتماعی و سیاسی گریه اشاره میکنیم:
گاهی قطرههای اشک پیامآور هدفهاست، آنها که میخواهند بگویند با مرام
امام حسین ـ علیهالسلام ـ و اصحابش همراه و با هدف آن عزیزان هماهنگ هستیم، این کار را گاهی با شعارهای آتشین و سرودن اشعار و حماسهها ابراز میدارند و گاهی با وسایل دیگر،
اما ممکن است همه از روی
ریا و تزویر باشد، ولی آن کس که احیاناً با شنیدن این حادثه جانسوز، قطره اشکی از درون دل میریزد صادقانهترین این حقیقت (اعلام وفاداری به اهداف
مقدس امام ـ علیهالسلام ـ و یارانش) را بیان میکند و این همان پیوند دل و جان با آنها و اعلان
جنگ با ظلم و ستم میباشد. البته روشن است که چنین گریهای بدون آشنایی با اهداف پاک آن عزیزان میسر نیست.
گریهای که شیعه بر مظلومیت معصومان ـ علیهمالسلام ـ و از جمله
فاطمه زهرا ـ علیهاالسلام ـ و ائمه مدفون در
بقیع و امام حسین ـ علیهالسلام ـ میکند، باعث شده است تا
اسلام ناب محمدی حفظ گردد.
امام خمینی (ره) میفرماید: "سیدالشهداء را این گریهها حفظ کرده است و... هر مکتبی تا پایش سینهزن نباشد، تا پایش گریهکن نباشد ... حفظ نمیشود" و
"زنده نگه داشتن
عاشورا یک مسئله بسیار مهم سیاسی عبادی است".
شهید مطهری در این باره میگوید: جوانی از من پرسید: اگر بناست مکتب امام حسین ـ علیهالسلام ـ احیا شود، آیا ذکر مصیبت آن
امام هم ضرورتی دارد؟ گفتم بله، دستوری است که امامان به ما دادهاند و این دستور، فلسفهای دارد و آن اینکه هر مکتبی اگر چاشنیای از عاطفه نداشته باشد و صرف مکتب فلسفه و فکر باشد، آنقدر در
روح ما نفوذ ندارد و شانس بقا ندارد؛ ولی اگر چاشنی عاطفه داشته باشد، این عاطفه به آن حرارت میدهد... بدون شک مکتب امام حسین ـ علیهالسلام ـ منطق و فلسفه دارد، درس است، باید آموخت؛ اما اگر دائماً این
مکتب را صرفاً بهصورت فکری بازگو کنیم، حرارت و جوشش گرفته میشود و اساساً کهنه میگردد.
گریه بر ظلمهایی که بر
ائمه رفته، موجب میشود تا همیشه این داغ تازه بماند و دیگر کسی نتواند همچون
غدیر خم واقعه عاشورا و... را انکار کند و احیای عاشورا، یعنی احیای مکتب اسلام؛ زیرا آن امام ـ علیهالسلام ـ برای حفظ اسلام قیام کرده بود.
گریه شیعیان در کنار بقیع و در عزای امام حسین ـ علیهالسلام ـ و ... اولاً یک امر طبیعی و انسانی است و ثانیاً به منظور دستیابی به اهدافی است که بیان شد و چنین گریهای مورد تأیید
قرآن و روایات میباشد و بر آن سیره
پیامبر و اصحاب
هم گواهی میدهند.
۱. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۸۹ و ۲۹۳ و ج ۲۱، ص ۲۴.
۲. شیخ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۹۰.
۳. طبقات ابن سعد، ج ۸، ص ۲۸۲.
۴. الف، کاویانی، گریه حربهای در دست شیعه.
۵. شهید مطهری، امامت و رهبری، ص ۵۳.
۶. مکارم شیرازی، فلسفه شهادت، ص ۱۰ ـ ۱۳.
۷. شهید مطهری، قیام و انقلاب مهدی، ص ۱۰۸.
۸. حسین رجبی، پاسخ به شبهات عزاداری.
۹. رجال کشی، ص ۱۸۷.
۱۰. ترجمه نفس المهموم، ص ۱۵ ـ ۱۷، ۲۳ و ۳۴.
۱۱. سمهودی، وفاء الوفاء، ص ۴۶۸.
پایگاه اسلام کوئست.