نماز شکسته خواندن پیامبر در سفر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: پیامبر،
سفر،
نماز.
پرسش: آیا پیامبر(صلیاللهعلیهوآله) در سفر نماز خود را شکسته می خواند؟
اهل سنّت و شیعه، روایاتی نقل کردهاند که بیانگر آناند که پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در سفر نمازهای چهار رکعتی را به قصر میخوانده است. دو روایت زیر، از آن جملهاند. نخست، از
سلمان نقل شده که میگوید:
«فُرِضَتِ الصَّلاةُ رَکعَتَینِ رَکعَتَینِ، فَصَلّاها رَسولُ اللَّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بِمَکَّة حَتّی قَدِمَ المَدینَةَ و صَلّاها بِالمَدینَةِ ما شاءَ اللَّهُ و زیدَ فی صَلاةِ الحَضَرِ رَکعَتَینِ وتُرِکَتِ الصَّلاةُ فیِ السَّفَرِ عَلی حالِها؛
نماز به صورتِ دو رکعت دو رکعت واجب شد. پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در
مکّه چنین نماز خواند تا آنکه به مدینه آمد و در مدینه، آنگونه که خدا خواست، نماز گزارد، به این شکل که به نماز در وطن، دو رکعت افزود و نماز در سفر را به حال خود، رها کرد.»
حدیث دیگر از امام باقر (علیهالسّلام) است که فرمود:
«قد سافَرَ رَسولُ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) الی ذی خَشَبٍ و هِیَ مَسیرَةُ یومٍ مِنَ المَدینَةِ یَکونُ الَیها بَریدانِ اربَعَةٌ و عِشرونَ میلاً فَقَصَّرَ و افطَرَ فَصارَت سُنَّةً.و قَدَ سَمّی رَسولُ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) قوماً صاموا حینَ افطَرَ: العُصاةَ، قالَ (علیهالسّلام): فَهُمُ العُصاةُ الی یَومِ القِیامَةِ؛
پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به ذی خشب (که یک روز تا مدینه فاصله داشت) سفر کرد. نماز خود را شکسته خواند و روزهاش را
افطار کرد و این،
سنّت شد. پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) گروهی را که زمان افطار کردن خود، روزه گرفته بودند، «نافرمانان» نامید. امام (علیهالسّلام) فرمود: آنان تا
روز رستاخیز، نافرماناند.
بر این اساس، تمام مذاهب، در این موضوع، اتفاق نظر دارند که در شریعت اسلامی، به قصر خواندن نماز مسافر، امری مشروع است.
جزیری در کتاب خود در این باره مینویسد:
«و قد اجمعت الاُمّة علی مشروعیة القصر؛
امّت بر مشروع بودن قصر
[
نماز مسافر]
،
اجماع دارند.»
با این حال، ملاحظه کتب فقهی، گویای آن است که احکام و چگونگی نماز قصر، مورد اختلاف قرار گرفته است.
امامیّه و
حنفیّه، قصر خواندن نمازهای چهار رکعتی را
واجب تعیینی دانستهاند؛ لیکن دیگر فرقههای اهلسنّت، قصر را تنها مجاز میدانند، هر چند همینان، خود، در افضلیّت قصر یا اتمام، هم داستان نیستند.
قرآن کریم در
سوره نساء به مسئله قصر نماز پرداخته، چنین میفرماید:
«وَ اِذا ضَرَبتُم فِی الْاَرْضِ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ اَنْ تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلاةِ اِنْ خِفْتُمْ اَنْ یَفتِنَکُمُ الَّذینَ کَفَرُوا اِنَّ الکافِرینَ کانُوا لَکُم عَدُوًّا مُبیناً؛
و چون در
زمین سفر میکنید، اگر بیم آن داشتید که کافران به شما زیان رسانند، بر شما گناهی نیست که نماز را کوتاه کنید. همانا
کافران،
دشمن آشکار شمایند.»
هر چند به حکم ذیل آیه چنین به نظر میرسد که به قصر خواندن نماز، مربوط به سفرهای جهادی است، لیکن مراجعه به آرای تفسیری و فتاوای فقهی، نشان میدهد که عالمان اسلامی، جز اندکی از آنان، سفرهای مختلف را مشمول این حکم میدانند.
پرسشی که به صورت جدّی در میان صاحب نظران مذاهب اسلامی مطرح بوده و هست، این استکه: آیا حکم قصر نماز، صرفاً
رخصت است (که در این صورت، نمازگزار حق دارد در ایّام سفر، میان شکسته یا تمام خواندن نماز، انتخاب کند) یا آنکه
عزیمت است (که ناگزیر به رعایت قصر نماز باشد)؟
منشأ این پرسش، تعبیر (فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُناحٌ اَنْ تَقْصُرُوا) است که از جهت لغوی بدین معناست که شکسته خواندن نماز، منعی ندارد و پیداست که لازمه ممنوع نبودن قصر نماز، واجب بودن آن نیست. از سوی دیگر، ملاحظه موارد کاربرد این تعبیر در
قرآن کریم، حاکی از آن است که لااقل برخی موارد آن (
آیه سعی میان
صفا و
مروه)، بیتردید به معنای عزیمت است، هر چند از دیگر نمونههای قرآنی، رخصت و جواز فهمیده میشود. بر این اساس، نمیتوان از آیه قصر نماز، چیزی بیش از اصل
تشریع قصر نماز مسافر را دریافت و باید با مراجعه به
سنّت نبوی، احکام و جزئیّات قصر نماز را شناخت.
در این میان، ملاحظه روایات نبوی موجود در منابع حدیثی شیعی و
اهل سنّت، تردیدی را در این که حکم نماز قصر، عزیمت و نه رخصت است، باقی نمینهد. احادیثی که مااندکی قبل تنها دو مورد آن را بازگو کردهایم. در این باره، سخن دو تن از
صحابه سرشناس نیز جالب توجّه است.
ابنعبّاس میگوید:
«فرض اللَّه الصلاة علی لسان نبیّکم فی الحضر اربعا و فی السفر رکعتین و فی الخوف رکعة؛
خداوند از زبان پیامبرتان، نماز را در وطن، چهار رکعت و در سفر، دو رکعت و در حال هراس
[
از دشمن
.]
، یک رکعت
واجب کرد.
همچنین از
مورّق، حکایت شده است که:
«سالت ابن عمر عن الصلاة فی السفر، فقال: رکعتین رکعتین، من خالف السنّة فقد کفر؛
از ابن عمر در باره نماز در سفر پرسیدم.گفت: دو رکعت دو رکعت.هر کس با سنّت مخالفت ورزد،
کافر است.»
واقعیت، این است که مستندات فقیهان اهل سنّت معتقد به رخصت، دچار ضعف فاحشی هستند.
شافعی در
کتاب الامّ خود، تعبیر «لیس علیکم جناح ان تقصروا» را دلیل عقیده خود قرار داده است؛ سخنی که
ماوردی در کتاب
الحاوی الکبیر و
فخر رازی در
التفسیر الکبیر و
ابن قدامه در
المغنی، همان را دنبال کردهاند.این در حالتی است که برخی کاربردهای واژه مزبور در قرآن کریم، یعنی آیه سعی میان
صفا و مروه (چنان که پیش از این گفتیم) ناتمام بودن استدلال امام شافعی و پیروانش را آشکار میسازد.
دلیل دیگر معتقدان به رخصت، حدیث
یعلی بن امیّه است که در آن، قصر نماز به منزله
صدقه الهی دانسته شده است.استدلالگران با ضمیمه کردن این اصل که: «پذیرش
صدقه،
واجب نیست» چنین نتیجه گرفتهاند که قصر نماز، رخصتی بیش نیست.
متن روایت یعلی بن امیّه چنین است:
«سالت عمر بن الخطّاب قلت: فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ اَن تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَوةِ اِنْ خِفْتُمْ اَن یَفْتِنَکُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا) و قد امن اللَّه الناس؟ فقال لی عُمَرُ: عجبتُ ممّا عجبتَ مِنهُ فَسَالتُ رسولَ اللَّهِ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عَن ذلِکَ فَقالَ: صَدَقَةٌ تَصَدَّقَ اللَّهُ بِها عَلَیکُم فَاقبَلوا صَدَقَتَهُ؛
از عمر بن خطّاب در باره
[
آیه
.]
(اگر بیم آن داشتید که کافران به شما زیان رسانند، بر شما گناهی نیست که نماز را کوتاه کنید» پرسیدم و گفتم: بیتردید،
خداوند به مردم امنیّت داده است.عمر گفت: از آنچه شگفت زده شدهای، شگفت زده شده بودم! در باره آن از پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پرسیدم.فرمود: «صدقهای است که خداوند به شما ارزانی کرده است. صدقهاش را بپذیرید».
آنچه در این استدلال از آن غفلت شده، این است که صدقاتی که دریافت آنها واجب نیست، صدقات از دست مردم است که ممکن است با
عزّت نفس دریافت کننده، منافات پیدا کند.این، در حالی است که دریافت صدقات الهی، عین عزّت است. در نتیجه مبنای این استدلال که مقایسه صدقه مردم و خداست، قیاسی مع الفارق به شمار میآید.
شاهد این سخن، تعبیر موجود در متن حدیث یعنی «فاقبلوا صدقته» است که
پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در پاسخ شگفتزدگی عمر که: «چرا باید در عصر امنیّت و عدم ترس از دشمن» همچنان نماز به قصر خوانده شود؟»، پذیرش صدقه الهی را به عنوان یک
تکلیف، دلیل آن دانسته است.
بر اساس سنّت نبوی، امامان اهل بیت (علیهمالسّلام) بر قصر خواندن نماز در ایّام سفر تأکید کرده و فقیهان شیعی، پیرو فرموده پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و اهل بیت ایشان، به اتّفاق، به قصر نماز
فتوا دادهاند.
زراره و
محمّد بن مسلم از
امام باقر (علیهالسّلام) چنین نقل کردهاند:
«قُلنا لِاَبی جَعفَر (علیهالسّلام): ما تَقولُ فِی الصَّلاةِ فی السَّفَر کَیفَ هِیَ و کَم هِی؟ فَقالَ: انَّ اللَّهَ عزّ وجلّ یَقولُ: (وَ اِذَا ضَرَبتُم فِی الْاَرْضِ فَلَیْسَ عَلَیْکُمْ جُنَاحٌ اَن تَقْصُرُوا مِنَ الصَّلَوةِ) فَصارَ التَّقصیرُ فِی السَّفَرِ واجِباً کَوُجوبِ التَّمامِ فِی الحَضَرِ، قالا: قُلنا: انَّما قالَ اللَّهُ (عزّوجلّ): (فَلَیسَ عَلَیکُم جُنَاحٌ) و لَم یَقُل: اِفعَلوا، فَکَیفَ اوجَبَ ذلِکَ کما اوجَبَ التَّمامَ فِی الحَضَرِ؟ فَقالَ (علیهالسّلام): او لَیسَ قَد قالَ اللَّهُ (عزّوجلّ) فِی الصَّفا وَ المَروَةِ: (فَمَن حَجَّ البَیتَ اَوِ اعتَمَرَ فَلَا جُنَاحَ عَلَیهِ اَن یَطَّوَّفَ بِهِمَا)؟ الا تَرونَ انَّ الطَّوافَ بِهِما واجِبٌ مَفروضٌ لِاَنَّ اللَّهَ (عزّوجلّ) ذَکَرَهُ فِی کِتابِهِ و صَنَعَهُ نَبِیُّهُ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و کَذلِکَ التَّقصیرُ فِی السَّفَرِ شَیٌء صَنَعَهُ النَّبِیُّ (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و ذَکَرَهُ اللَّهُ تَعالی ذِکرُهُ فِی کِتابِهِ ؟
به امام باقر (علیهالسّلام) گفتیم: در باره نماز در سفر چه میگویید؟ چگونه و چند رکعت است؟ فرمود: «خداوند (عزّوجلّ) میفرماید: (و چون در زمین سفر میکنید، بر شما گناهی نیست که نماز را کوتاه کنید). پس شکسته خواندن نماز در سفر، واجب است، همانگونه که تمام خواندن آن در وطن، واجب است». گفتیم: خداوند میفرماید: (بر شما گناهی نیست) و نفرمود: چنین کنید. پس چگونه شکسته خواندن نماز را در سفر همانند تمام خواندن نماز در وطن، واجب کرده است؟ فرمود: «مگر خداوند (عزّوجلّ) در سعی میان صفا و مروه نفرمود: (پس هر کس
حج و
عمره خانه خدا به جا آورد، بر او گناهی نیست که میان آن دو، سعی به جا آورد)؟ آیا نمیبینید که سعی میان صفا و مروه واجب است؛ زیرا خداوند (عزّوجلّ) در کتاب خود، آن را ذکر فرموده و پیامبرش آن را انجام داده است؟ این گونه، شکسته خواندن نماز در سفر، کاری است که پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) انجام داده و خداوند در کتاب خود آن را بیان فرموده است.
شواهد تاریخی، گویای آناند که خلیفه سوم،
عثمان، پس از گذشت سالهای آغازین خلافت خود، نخستین کسی بود که به اتمام نماز در سفر اقدام کرد. شماری از گزارشهای تاریخی در این باره به قرار زیرند:
در
تاریخ الطبری آمده است:
در این
سال (سال ۲۹) عثمان با مردم حج گزارد. او در
منا چادر زد و آن، نخستین چادری بود که عثمان در مِنا بر پا میکرد. او نماز را در آن جا و در
عرفه کامل خواند.
واقدی به نقل از
عمر بن صالح بن نافع، از صالح وابسته توامه میگوید: از
ابنعباس شنیدم که میگفت: نخستین بار که مردم، آشکارا علیه عثمان سخن گفتند، زمانی بود که وی پس از خواندن نماز دورکعتی در مِنا در دوران حکومتش، در سال ششم، نماز را به صورت چهاررکعتی به جا آورد. در نتیجه بسیاری از
صحابه بر او خرده گرفتند و نیز کسانی که او را بسیار ملامت میکردند، تا آن که
علی (علیهالسّلام) در جمع کسانی که نزدش میآمدند، نزد وی آمد و گفت: نه اتّفاقی رخ داده و نه دین جدیدی آمده است. هر آینه پیامبرت را دیدم که
[
در مِنا
]
نماز را دو رکعتی میخواند و سپس ابوبکر و عمر و خود تو در آغاز حکومتت. پس نمیدانم مرجع
[
کار تو
]
چیست! ؟ گفت: نظری است که بِدان رسیدهام.
همچنین مسلم در کتاب خود از ابنعمر گزارش کرده است:
پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مِنا دو رکعت نماز گزارد و پس از ایشان، ابوبکر و پس از ابوبکر، عمر و عثمان در آغاز خلافتش، چنین کردند. پس از آن، عثمان نماز را چهار رکعتی خواند. ابنعمر هر گاه با امام
[
به جماعت
]
نماز میگزارد، چهاررکعتی نماز میخواند و هر گاه به تنهایی به نماز میایستاد، دورکعتی میخواند.
و نیز در کتاب
المحلّی آمده:
از طریق
سفیان بن عیینه از
امام صادق (علیهالسّلام) از پدرش نقل است که:
عثمان در مِنا بیمار شد. علی (علیهالسّلام) آمد و به ایشان گفته شد: برای مردم نماز بگزار. فرمود: «اگر میخواهید، همچون پیامبر خدا (یعنی دورکعتی) نماز میگزارم». گفتند: نه، فقط نماز امیرالمؤمنین عثمان! او
علی (علیهالسلام) نیز سر باز زد.
اکنون این فقیهان اهل سنّتاند که باید از عهده پاسخ این پرسش بر آیند که: چگونه رفتار غیر مستند خلیفه سوم، بر قول و فعل پیامبر خدا و اهل بیت و اصحاب ایشان و نیز دو خلیفه نخست، رجحان یافته است؟!
حدیثنت، برگرفته از مقاله «نماز شکسته خواندن پیامبر در سفر» تاریخ بازیابی۱۳۹۷/۷/۲۴.