نماز بازدارنده از فحشا و منکر
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: نماز،
منکر،
نهی، از
گناه،
تفسیر،
سوره عنکبوت.
پرسش: بر اساس
قرآن، نماز
انسان را از
فحشاء و منکر بازمیدارد؛ پس چرا با آنکه نماز میخوانیم، گناه هم میکنیم؟!
پاسخ: بازداری از گناه اثر طبیعی نماز است؛ چون نماز توجه خاصی است از بنده به سوی خدای سبحان، اما این اثر تنها به مقدار اقتضاء است، نه علیت تامه، تا تخلف نپذیرد، و نمازگزار دیگر نتواند گناه کند. نه اینگونه نیست، بلکه اثرش به مقدار اقتضاء است.
اینکه قرآن کریم میفرماید نماز انسان را از فحشاء و منکر بازمیدارد، منظور این است که طبیعت نماز بازدارنده از فحشاء و منکر است؛ یعنی طبیعت نماز آنگونه است که انسان را از گناه بازمیدارد. البته بازداری آن به نحو «
اقتضاء» است، نه «
علیت تامه» که هر کس نماز خواند، دیگر نتواند گناه کند.
نمازی که بنده، آنرا در هر روز پنج بار با تمام آداب و شرایط به جا آورد و نسبت به آن اهتمام ورزد، طبعاً چنین نمازی با ارتکاب
گناهان کبیره؛ مانند
قتل نفس،
خوردن مال ایتام،
غیبت و
تهمت،
زنا و
لواط و... سازش ندارد.
بنابر این، بازداری از گناه اثر طبیعی نماز است؛ چون نماز توجه خاصی است از بنده به سوی خدای سبحان، اما این اثر تنها به مقدار اقتضاء است، نه علیت تامه، تا تخلف نپذیرد، و نمازگزار دیگر نتواند گناه کند. نه اینگونه نیست، بلکه اثرش به مقدار اقتضاء است؛ یعنی اگر مانع و یا مزاحمیدر بین نباشد نماز اثر خود را میبخشد، و نمازگزار را از فحشاء بازمیدارد، ولی اگر مانع و یا مزاحمیجلوی اثر آنرا گرفت، دیگر اثر نمیکند، در نتیجه نمازگزار آن کاری که انتظارش را از او ندارند میکند.
البته باید توجه داشت که نماز دارای مراتب است؛ بنابراین اثری که به صورت اقتضاء بر آن مترتب میشود نیز دارای مراتب است؛ یعنی نماز و جلوگیری از گناه، مانند دو کفه ترازو هستند، هر وقت نمازگزار در نماز خود بیشتر به
یاد خدا بود، کمتر گناه میکند، و هر جا یاد خدا در نماز ضعیف شود، و نمازگزار از حقیقت یاد خدا منصرف گردد، دچار گناه میشود.
قرآن کریم در باره یکی از آثار و برکات نماز میفرماید؛ نماز به پا دارید که نماز انسان را از
فحشا و
منکر باز میدارد: «اتْلُ ما اُوحِیَ اِلَیْکَ مِنَ الْکِتابِ وَ اَقِمِ الصَّلاةَ اِنَّ الصَّلاةَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ وَ لَذِکْرُ اللَّهِ اَکْبَرُ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ ما تَصْنَعُونَ»؛
آنچه را از کتاب (آسمانی) به تو
وحی شده تلاوت کن، و نماز را برپا دار، که نماز (انسان را) از زشتیها و گناه بازمیدارد، و یاد خدا بزرگتر است و خداوند میداند شما چه کارهایی انجام میدهید!
در این آیه خداوند به
پیامبرش (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دستور میدهد تا آنچه به ایشان وحی شده (قرآن) را
تلاوت نماید؛ چرا که تلاوت قرآن بهترین چیزی است که انسان را از
شرک و ارتکاب فحشاء و منکرات بازمیدارد؛ به دلیل آنکه در قرآن آیات روشنی است که دربردارنده حجتهایی نورانی است که حق را آنطور که باید روشن میسازد. همچنین مشتمل بر داستانهای عبرت آموز، مواعظ و بشارتها،
انذار،
وعده و وعیدها است که شنونده و خواننده را از گناهان بازمیدارد. خدای متعال پس از امر به تلاوت قرآن، پیامبرش را امر به نماز میکند که بهترین اعمال است؛ چرا که نماز بازدارنده از فحشاء و منکر است.
سیاق آیه شاهد بر این است که: مراد از این بازداری، بازداری طبیعت
نماز از
فحشاء و
منکر است؛ یعنی طبیعت نماز آنگونه است که انسان را از گناه بازمیدارد. البته بازداری آن به نحو «اقتضاء» است، نه «علیت تامه» که هر کس نماز خواند، دیگر نتواند گناه کند.
اکنون پرسش این است که چگونه نماز از فحشاء و منکرات نهی میکند؟
در جواب باید گفت؛ نمازی که بنده خدا، آنرا در هر روز پنج بار به جا بیاورد، و همه عمر ادامه دهد، بویژه اگر آنرا همه روزه در جامعهای صالح به جا آورد، و افراد آن جامعه نیز مانند او همه روزه به جا بیاورند، و مانند او نسبت به آن اهتمام ورزند، طبعاً چنین محیطی با ارتکاب
گناهان کبیره سازش ندارد.
آری توجه به خدا از در بندگی، آن هم در چنین محیط و از چنین افراد، طبیعتاً باید
انسان را از هر گناه کبیره و هر عملی که
دین آنرا زشت میداند؛ مانند
قتل نفس،
خوردن مال ایتام،
غیبت و
تهمت،
زنا و
لواط و... باز بدارد؛ به دلیل اینکه نماز ذکر خدا است، و این ذکر، اولاً:
ایمان به وحدانیت خدا، و
رسالت و جزای
روز قیامت را به نمازگزار
تلقین میکند، و به او میگوید که خدای خود را با
اخلاص در
عبادت مخاطب قرار داده و از او استعانت به نما، و درخواست کن که تو را به سوی
صراط مستقیم هدایت نموده، و از گمراهی و غضبش به او پناه ببر.
ثانیاً: او را وامیدارد به اینکه با روح و بدن خود متوجه ساحت عظمت و کبریایی
خدا شده، پروردگار خود را با
حمد و
ثنا و
تسبیح و
تکبیر یاد آورد، و در آخر بر خود و هم مسلکان خود و بر همه بندگان صالح
سلام فرستد.
علاوه بر این، او را وادار میکند به اینکه از
حدث که نوعی آلودگی به لوازم دنیوی است، و از
خبث یعنی آلودگی بدن و جامه، خود را پاک کند، همچنین از اینکه لباس و مکان نمازش غصبی باشد، بپرهیزد، و رو به سوی خانه پروردگارش بایستد.
اگر انسان مدتی کوتاه بر نماز خود پایداری کند، و در انجام آن تا حدی نیت صادق داشته باشد، این ادامه در مدت کوتاه به طور مسلم باعث میشود که ملکه پرهیز از فحشاء و منکر در او پیدا شود، به طوری که اگر فرضاً آدمیشخصی را بر خود بگمارد که دائماً ناظر بر احوالش باشد، و او را آنچنان تربیت کند که این
ملکه در او پیدا شود و به زیور ادب
عبودیت آراسته گردد، قطعاً تربیت او مؤثرتر از تربیت نماز نیست، و به بیش از آنچه که نماز او را دستور میدهد دستور نخواهد داد، و به بیش از آن مقدار که نماز به ریاضتش وامیدارد، وادار نخواهد کرد.
امام صادق (علیهالسّلام) در باره نماز تمام و کامل میفرماید:«فَقَالَ الصَّادِقُ (علیهالسّلام) لِلصَّلَاةِ اَرْبَعَةُ آلَافِ حَدٍّ لَسْتَ تُؤَاخَذُ بِهَا فَقَالَ اَخْبِرْنِی بِمَا لَا یَحِلُّ تَرْکُهُ وَ لَا تَتِمُّ الصَّلَاةُ اِلَّا بِهِ فَقَالَ اَبُو عَبْدِ اللَّهِ (علیهالسّلام) لَا تَتِمُّ الصَّلَاةُ اِلَّا لِذِی طُهْرٍ سَابِغٍ وَ اهْتِمَامٍ بَالِغٍ غَیْرِ نَازِغٍ وَ لَا زَائِغٍ عَرَفَ فَوَقَفَ وَ اَخْبَتَ فَثَبَتَ فَهُوَ وَاقِفٌ بَیْنَ الْیَاْسِ وَ الطَّمَعِ وَ الصَّبْرِ وَ الْجَزَعِ کَاَنَّ الْوَعْدَ لَهُ صُنِعَ وَ الوَعِیدَ بِهِ وَقَعَ بَذَلَ عِرْضَهُ وَ تَمَثَّلَ غَرَضَهُ وَ بَذَلَ فِی اللَّهِ الْمُهْجَةَ وَ تَنَکَّبَ غَیْرَ الْحُجَّةِ مُرْتَغِماً بِاِرْغَامٍ یَقْطَعُ عَلَائِقَ الِاهْتِمَامِ یعین(بِعَیْنِ) مَنْ لَهُ قَصَدَ وَ اِلَیْهِ وَفَدَ وَ فِیهِ اسْتَرْفَدَ فَاِذَا اَتَی بِذَلِکَ کَانَتْ هِیَ الصَّلَاةُ الَّتِی بِهَا اُمِرَ وَ عَنْهَا اُخْبِرَ وَ اِنَّهَا هِیَ الصَّلَاةُ الَّتِی تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر؛
نماز چهار هزار حدّ و حکم دارد که تو از همه آنها مورد بازخواست قرار نمیگیری. راوی از حضرتش پرسید: تنها حدود و احکامیرا که ترک کردن آن جایز نیست و
نماز جز به آن کامل نمیگردد، بفرمایید. امام (علیهالسّلام) فرمود: نماز کسی تمام و کامل است که طهارت کامل، و اهتمام ویژه داشته، بدون
فتنه انگیزی و
فساد، و به دور از شک و تردید باشد، نسبت به
خدا شناخت و معرفت داشته و در پیشگاه او خاضعانه و خاشعانه بایستد، آنگاه میان حالت نومیدی و آزمندی، و شکیبایی و بیتابی بایستد، به گونهای که گویی نوید پروردگار تنها متوجّه او، و وعده عذاب تنها برای او است، و دارایی خویش را در راه خدا بذل نموده و تمام اهداف خود را خیال انگاشته، و نفس خود و هر چیز ارجمند در نزد خویش را در راه خشنودی خداوند بذل نموده، بدون اینکه انتظار چیزی را بکشد، پیش به سوی او، راه راست را طی نماید، و وابستگیهای اهتمام به غیر او را با چشم توجّه به خداوندی که قصد سیر به سوی او را نموده و میخواهد به درگاه او وارد شده، قطع نماید، و از او اجازه ورود بگیرد. هر گاه کسی این چنین عمل کند، نمازش همان نمازی خواهد بود که به خواندن آن امر، و در باره آن گفته شده است: «براستی نماز انسان را از کردار و گفتار زشت و ناپسند باز میدارد».
اکنون ضروری است اشکالی که به آیه شریفه شده،
- چنانکه در پرسش نیز مطرح شده- را مطرح کنیم؛ و آن اینکه
قرآن میفرماید نماز از فحشاء و منکرات نهی میکند، در حالیکه ما بسیاری از نمازگزاران را میبینیم که از ارتکاب گناهان بزرگ پروایی ندارند؛ چرا نماز آنان بازدارنده از فحشاء و منکرات نیست؟.
در جواب این اشکال برخی از مفسران گفتهاند؛ کلمه «
صلاة» در آیه شریفه در معنای
نکره است، و معنای
آیه این است که یک قسم از نمازها باعث میشود که نمازگزار از فحشاء و منکرات اجتناب ورزد، و درست هم هست، پس مراد همه نمازها نیست، تا آن اشکال وارد شود.
بعضی دیگر با استناد به روایتی از
امام صادق (علیهالسّلام) «وَ قَدْ رُوِیَ عَنِ الصَّادِقِ (علیهالسّلام) اَنَّهُ قَالَ: الصَّلَاةُ حُجْزَةُ اللَّهِ وَ ذَلِکَ اَنَّهَا تَحْجُزُ الْمُصَلِّیَ عَنِ الْمَعَاصِی مَا دَامَ فِی صَلَاتِهِ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ- اِنَّ الصَّلاةَ تَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر؛
میگویند
نماز تا زمانی که نمازگزار مشغول آن است، این اثر را دارد؛ یعنی شخص نمازگزار تا وقتی که مشغول نماز است، کارهای زشت نمیکند؛ چون همین اشتغال به نماز او را از کارهای دیگر بازمیدارد.
بعضی دیگر گفتهاند؛ آیه به همان ظاهرش معنایی دارد که آن اشکال متوجهش نمیشود، و آن این است که نماز مانند یک انسانی که دیگری را از فحشاء و منکرات
نهی میکند، به شخص نمازگزار میگوید:
زنا مکن،
ربا مخور،
دروغ مگو، و... اما همانطور که در آن انسان، لازمه نهی این نیست که شنونده گوش هم بدهد، و از گفته او از منکر دوری کند، در نماز نیز چنین است؛ یعنی نماز مرتب به نمازگزار میگوید که چنین و چنان مکن، اما لازمه این نهی این نیست که نمازگزار هم از نهیاش اطاعت کند، و از آن کارها دست بردارد. مگر نهی نماز از نهی خدا مهمتر و مؤثرتر است؟! خدای تعالی در آیه شریفه: «اِنَّ اللَّهَ یَاْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْاِحْسانِ وَ اِیتاءِ ذِی الْقُرْبی وَ یَنْهی عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَرِ؛
به درستی که خداوند امر میکند به
عدل و نیکی کردن و به عطا کردن به نزدیکان، و نهی میکند از کار زشت و ناپسند».
به
عدل، احسان و
صله رحم امر میکند، و از فحشاء و منکر نهی میفرماید، با این حال مردم همچنان نافرمانیاش میکنند، و نهی او باعث بازداری مردم نمیشود. نهی نماز هم مثل آن است. پس اشکالی که بر آیه شده، ناشی از این توهم است که نهی همواره مستلزم بازداری است، و این تصور باطلی است.
از برخی مفسران در پاسخ به این اشکال نقل شده است که نماز را برای این میخوانند که به یاد خدا بیفتند، همچنان که خود خدای تعالی هم فرمود: «اَقِمِ الصَّلاةَ لِذِکْرِی؛
نماز را برای یاد من به پا دار»، و کسی که به یاد خدا باشد، مسلماً از اعمالی که خوشایند خدا نیست پرهیز میکند، و آن اشخاصی که در اشکال مورد نظرند، اشخاصی هستند که اگر نماز نخوانند
گناه بیشتر میکنند، و نماز در آنها این مقدار اثر گذاشته که منکرات را کمتر مرتکب شوند.
علامه طباطبائی (رحمةاللهعلیه) در جواب از اشکال مطرح شده میگوید؛ آنچه از
سیاق آیه برمیآید؛ این است که اگر دستور دادهاند که مردم نماز بخوانند، برای این است که نماز آنان را از
فسق و
فجور بازمیدارد، و این تعلیل میفهماند که نماز عملی است عبودی که به جا آوردنش صفتی در روح آدمیپدید میآورد که آن صفت -به اصطلاح معروف- پلیسی است غیبی، و صاحبش را از فحشاء و منکرات بازمیدارد، و در نتیجه جان و دلش را از قذارت گناهان و آلودگیهایی که از اعمال زشت پیدا میشود، پاک مینماید.
پس معلوم میشود مقصود از نماز رسیدن به آن صفت است؛ یعنی صفت بازداری از گناه. پیدایش این صفت اثر طبیعی نماز است، اما به نحو
اقتضاء، نه به نحو
علیت . به عبارت دیگر، بازداری از گناه اثر طبیعی نماز است؛ چون نماز توجه خاصی است از بنده به سوی خدای سبحان، اما این اثر تنها به مقدار اقتضاء است، نه علیت تامه، تا تخلف نپذیرد، و نمازگزار دیگر نتواند گناه کند. نه اینگونه نیست، بلکه اثرش به مقدار اقتضاء است؛ یعنی اگر مانع و یا مزاحمیدر بین نباشد نماز اثر خود را میبخشد، و نمازگزار را از فحشاء بازمیدارد، ولی اگر مانعی و یا مزاحمیجلو اثر آنرا گرفت، دیگر اثر نمیکند، در نتیجه نمازگزار آن کاری که انتظارش را از او ندارند میکند.
البته باید توجه داشت که نماز دارای مراتب است؛ بنابراین اثری که به صورت اقتضاء بر آن مترتب میشود نیز دارای مراتب است؛ یعنی نماز و جلوگیری از گناه، مانند دو کفه ترازو هستند، هر وقت نمازگزار در نماز خود بیشتر به یاد خدا بود، نمازگزار کمتر گناه میکند، و هر جا یاد خدا در نماز ضعیف شود، و نمازگزار از حقیقت یاد خدا منصرف گردد، دچار گناه میشود.
اگر کسی خواست این معنا را لمس کند، باید حال بعضی از افراد که نام
مسلمان دارند، و در عین حال نماز نمیخوانند را، در نظر بگیرد، که اگر رفتار آنها را زیر نظر قرار دهد، میبیند که به دلیل نخواندن نماز،
روزه را هم میخورد، و
حج هم نمیرود و
زکات هم نمیدهد، و بالاخره سایر واجبات را هم ترک میکند، و هیچ فرقی بین
پاک و
نجس، و
حلال و
حرام نمیگذارد. و هیچ چیزی را در راه خود مانع پیشرفت خود نمیبیند، نه
ظلم، نه
زنا، نه
ربا، نه
دروغ، و نه هیچ چیز دیگر.
آن وقت اگر حال چنین شخصی را با حال کسی مقایسه کنی که نماز میخواند، و در نمازش به حد اقل آن، یعنی آن مقداری که
تکلیف از گردنش ساقط شود اکتفاء میکند، خواهی دید که او از بسیاری از کارها که بینماز از آن پروا نداشت پروا دارد، و اگر حال این نمازگزار را با حال کسی مقایسه کنی که در نمازش اهتمام بیشتری دارد، خواهی دید که دومیاز گناهان بیشتری پروا دارد، و به همین
قیاس هر چه نماز کاملتر باشد، خودداری از فحشاء و منکرات بیشتر خواهد بود.
خلاصه اینکه هر نمازی به هماناندازه که از شرایط
کمال و
روح عبادت برخوردار است، نهی از فحشاء و منکر میکند، گاه
نهی کلی و جامع و گاه نهی جزئی و محدود. ممکن نیست کسی نماز بخواند و هیچگونه اثری در او نبخشد هر چند نمازش صوری باشد، هر چند آلوده گناه باشد، البته اینگونه نماز تاثیرش کم است. اینگونه افراد اگر همان نماز را نمیخواندند شاید از این هم آلودهتر بودند. به هر حال
نهی از
فحشاء و
منکر سلسله مراتب و درجات زیادی دارد و هر نمازی به نسبت رعایت شرایط، دارای بعضی از این درجات است.
جمله «وَ لَذِکْرُ اللَّهِ اَکْبَرُ»، اثر دیگری از نماز را بیان میکند، و اینکه آن اثر، بزرگتر از اثر قبلی است، در نتیجه جمله «وَ لَذِکْرُ اللَّهِ اَکْبَرُ» به منزله ترقی دادن مطلب است، پس گویا خداوند فرموده: نماز بگزار تا تو را از فحشاء و منکر باز بدارد، بلکه آنچه از نماز نصیبت میشود بیش از این چیزها است؛ به دلیل آنکه مهمتر از نهی از فحشاء و منکر این است که تو را به یاد خدا میاندازد، و این مهمتر است؛ زیرا ذکر خدا بزرگترین خیری است که ممکن است به یک انسان برسد؛ چرا که ذکر خدا کلید همه خیرات است، و نهی از فحشاء و منکرات نسبت به آن، فایدهای جزئی است.
به دیگر سخن، ظاهر جمله «وَ لَذِکْرُ اللَّهِ اَکْبَرُ»، این است که بیان
فلسفه مهمتری برای
نماز میباشد؛ یعنی یکی دیگر از آثار و برکات مهم نماز که حتی از نهی از فحشاء و منکر نیز مهمتر است، این است که انسان را به
یاد خدا میاندازد که ریشه و مایه اصلی هر
خیر و
سعادت است، و حتی عامل اصلی
نهی از فحشاء و
منکر نیز همین «ذکر اللَّه» است. در حقیقت برتری آن به جهت آن است که علت و ریشه محسوب میشود.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «نماز بازدارنده از فحشا و منکر»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۴/۱۰.