مکتب جهانوطنی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: مکتب جهان وطنی.
پرسش: آیا در اسلام نگاهی شبیه اصطلاح جهانوطنی وجود دارد، یا این تنها یک اصطلاح غربی است؟
پاسخ: مکتب جهانوطنی (کوزموپولیتیسم)؛ معتقد است همه مردم جهان باید خود را هموطن یکدیگر و همه جای دنیا را وطن خود بدانند. آنان هدفشان رسیدن به فرهنگ و ادبیاتی جهانی به دور از هرگونه وابستگی ملی و تفاوتهای نژادی است؛ اما درباره وجود چنین دیدگاهی در دین اسلام بهطور اجمال باید گفت: آرمان نهایی اسلام درباره رابطه و مناسبات انسانی، رسیدن به امت واحد بشری است. همینطور در مورد سرزمینخواهان از میان رفتن مرزهای جغرافیایی و به وجود آمدن کشور واحد جهانی تحت حاکمیت قانون واحد الاهی است. آیات بسیاری از قرآن، روایات وارده از
ائمه علیهمالسلام، نامه پیامبر اسلام به
امپراطور ایران و مسئله
مهدویت، از جمله دلایل ما درباره وجود دیدگاه جهانوطنی در
اسلام است؛ اما با شرایط و برنامههای برخاسته از اسلام.
مکتب جهانوطنی (کوزموپولیتیسم)؛ معتقد است همه مردم
جهان باید خود را هم وطن یکدیگر و همه جای دنیا را وطن خود بدانند. آنان هدفشان رسیدن به فرهنگ و ادبیاتی جهانی به دور از هرگونه وابستگی ملی و تفاوتهای نژادی است. همانگونه که از اهداف و شعارهای این مکتب برمیآید، بنیانگذاران این مکتب خواهان مردمی یکدست با
فرهنگ و ادبیات مشترک در سراسر جهان هستند. این مکتب اگرچه یک اصطلاحی است که از سوی برخی نویسندگان غربی در قرن بیستم وارد ادبیات جهان شده و در واقع علیه برخی تفکرات میهنپرستانه گروهی از نویسندگان نیمه دوم قرن هیجدهم پایهریزی شده است، اما چنین دیدگاهی با برنامهها و سازوکارها و آثار حقوقی خاص خود، هدف نهایی
دین اسلام است؛ به دلایل زیر:
آرمان نهایی اسلام درباره رابطه و مناسبات انسانی، رسیدن به امت واحد بشری است. همچنین در مورد سرزمین خواهان از میان رفتن مرزهای جغرافیایی و به وجود آمدن کشور واحد جهانی تحت حاکمیت قانون واحد الاهی است. یکی از اهداف رسالت جهانی
پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله سرعت بخشیدن به روند حرکت تکاملی جامعه بشری برای رسیدن به این مرحله است.
قرآن کریم درباره گستره رسالت پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ صریح و روشن این مسئله را اعلام میدارد و میفرماید رسالت پیامبر محدود به سرزمین و مردم خاص نیست؛ بلکه پیام و دعوتش جهانی است و او موظف است مردم جهان را به دور از هرگونه نژاد و رنگ،
زبان و ... به اسلام دعوت نماید. این مسئله از آیات زیر قابل استفاده است:
"
وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا کَافَّةً لِلنَّاسِ"؛ و ترا جز بهسوی همه مردم نفرستادیم".
"
قُلْ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً"؛ بگو:ای مردم! من فرستاده خدا بهسوی همه شما هستم.
و در آغاز
سوره فرقان میخوانیم:"
تَبارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلی عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعالَمِینَ نَذِیراً"؛ پاینده و برقرار است خداوندی که قرآن را بر بندهاش فرستاد که جهانیان را از مسئولیتهایشان بیم دهد".
در
آیه دیگر میخوانیم:"
وَ أُوحِیَ إِلَیَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ"؛ این قرآن به من
وحی شده تا شما و تمام کسانی را که قرآن به آنها میرسد، هشدار دهم.
نظیر این آیات، بسیاری دیگر از آیات قرآن، دلیل روشنی بر جهانی بودن دعوت پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ است.
دستهای دیگر از آیات که از
پیروان انبیا تعبیر به یک امت کرده است؛ مانند:
"
وَ ما کانَ النَّاسُ إِلَّا أُمَّةً واحِدَةً"؛ در آغاز همه افراد بشر امت واحدی بودند ... .
"
إِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاعْبُدُونِ وَ تَقَطَّعُوا أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ كُلٌّ إِلَيْنَا رَاجِعُونَ"؛ این امت شماست که امتی یگانه است و من پروردگار شما هستم، پس مرا بپرستید، ولی آنان در کار خود اختلاف پیدا کردند و همگی شان بهسوی ما باز میگردند.
و "
وَ إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّکُمْ فَاتَّقُونِ"؛ و همانا این امت شماست، امتی یگانه و من پروردگار شما هستم...، از من پروا کنید.
این آیات بهخوبی بیانگر آن است که پیامآوران الاهی دارای هدف مشترک بودند؛ هرچند با اختلاف زمان و محیط، دارای روشها و راهکاری متفاوت بودند، اما همه آنها دارای یک رسالت بودند که آن دعوت مردم جهان به
توحید، یگانگی و
عدالت، و مبارزه با
شرک بود.
درباره دعوت جهانی پیامبر اسلام، در حدیثی از
امام حسن مجتبی علیهالسلام میخوانیم:
"مَاجِیلَوَیْهِ عَنْ عَمِّهِ عَنِ الْبَرْقِیِّ عَنْ أَبِی الْحَسَنِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ الْبَرْقِیِّ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَبَلَةَ عَنْ مُعَاوِیَةَ بْنِ عَمَّارٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ـ علیهالسلام ـ قَالَ جَاءَ نَفَرٌ مِنَ الْیَهُودِ إِلَی رَسُولِ اللَّهِ ـ صلیاللهعلیهوآله ـ فَقَالَ یَا مُحَمَّدُ أَنْتَ الَّذِی تَزْعُمُ أَنَّکَ رَسُولُ اللَّهِ وَ أَنَّکَ الَّذِی یُوحَی إِلَیْکَ کَمَا أُوحِیَ إِلَی مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ فَسَکَتَ النَّبِیُّ ـ صلیاللهعلیهوآله ـ سَاعَةً ثُمَّ قَالَ نَعَمْ أَنَا سَیِّدُ وُلْدِ آدَمَ وَ لَا فَخْرَ وَ أَنَا خَاتَمُ النَّبِیِّینَ وَ إِمَامُ الْمُتَّقِینَ وَ رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِینَ قَالُوا إِلَی مَنْ إِلَی الْعَرَبِ أَمْ إِلَی الْعَجَمِ أَمْ إِلَیْنَا فَأَنْزَلَ اللَّهُ تَعَالَی هَذِهِ الْآیَةَ قُلْ یَا مُحَمَّدُ یا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعاً...".
عدهای از
یهود نزد پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ آمدند و گفتند: ای
محمد! تویی که گمان میبری فرستاده خدایی و همانند
موسی علیهالسلام بر تو وحی فرستاده میشود؟! پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ کمی سکوت کرد، سپس فرمود: آری منم سید
فرزندان آدم و به این افتخار نمیکنم، من خاتم
پیامبران و پیشوای پرهیزکاران و فرستاده پروردگار جهانیانم. آنها سؤال کردند بهسوی چه کسی؟ به سوی
عرب یا
عجم یا ما؟ آیه ۲۸ سوره سبأ نازل شد: "و ترا جز بهسوی همه مردم نفرستادیم".
در این باره
روایات فراوانی در منابع روایی وجود دارد که ما در این مقال به یک نمونه اشاره کردیم.
علاوه بر آیات قرآن و روایات، ارسال نامه از سوی پیامبر اسلام به امپراطور ایران، فرستادن گروهی از مسلمانان به حبشه و دعوت پادشاه آن کشور به اسلام، و ... گواه دیگر بر این ادعاست. پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ خود در نامهای که به کسری (خسرو پرویز) پادشاه ایران میفرستد، خود و رسالتش را چنین معرفی میکند: "فانی رسول الله الی الناس کافة..."؛ من پیامبر خدا بهسوی تمام مردم جهانم.
یکی دیگر از دلایلی که میتواند مؤید موضوع مورد نظر باشد، دیدگاه فقها در زمینه تقسیمات
جهان است. فقیهان معمولاً جهان را به دو اردوگاه تقسیم میکنند:
آنان به سرزمینهایی که در قلمرو و تحت حاکمیت اسلام باشند، دارالسلام میگویند.
و سرزمینهایی را که در برابر پذیرش اسلام حالت منفی دارند، دارالکفر مینامند.
از آنجا که تمام ملتها و دولتها که حاکمیت اسلام را نپذیرفته، با توجه به
وحدت دیدگاه منفی که در مورد اسلام دارند، همه آنها نسبت به اسلام و ملت اسلامی یک اردوگاه مخالف به حساب مییند، اگرچه از نظر
ایدئولوژی، نظام اجتماعی و حکومت در میان آنان اختلافهایی وجود دارد. به این ترتیب جهان اسلام (دارالسلام) همه انسانهای معتقد به مبانی اسلامی را دربر میگیرد و شامل کلیه تمام مللی که به اسلام گرویدهاند، خواهد شد؛ اگرچه از نظر سرزمین، نژاد، رنگ، زبان و ... با هم اختلاف داشته باشند، همچنان که جبهه مخالف نیز اینگونه است.
علامه طباطبایی در تفسیر
المیزان تحت عنوان "مرز کشورهای اسلامی" میگوید: مرز کشور اسلامی عقیده است، نه حدود جغرافیایی. وی میگوید: "حد و مرز کشور اسلامی مرز جغرافیایی و طبیعی و یا اصطلاحی نیست؛ بلکه اعتقاد است. اسلام مسئله تأثیر انشعاب قومی، در پدید آمدن اجتماع را لغو کرده، (یعنی اجازه نمیدهد صرف اینکه جمعیتی در قومیت واحدند باعث آن شود که آن
قوم از سایر
اقوام جدا گردند و برای خود مرز و حدود جغرافیایی معین نموده و از سایرین متمایز شوند).
مسئله برقراری
حکومت واحد جهانی در
آخرالزمان و استقرار عدالت به وسیله
امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف که مورد نظر تمام
ادیان است، و با عنوان
مهدویت، معتقَد تمام مسلمانان است، میتواند یکی دیگر از دلایل و شواهد ما باشد.
گذشته از همه اینها، اصطلاح جهانوطنی امری است که تمام ادیان، مکاتب و مذاهب خواهان آن هستند و سعی و تلاش میکنند تا پیام خود را به گوش جهانیان برسانند و
امید دارند که روزی افکار و ایده آنان بتواند تمام جهان را تسخیر کرده و با ارائه برنامهها و شعارهای خود تمام
دنیا را گرد یک ایده و مرام جمع کنند و از تمام مردم دنیا یک ملت، با آرمان و فرهنگی واحد تشکیل دهند. بدیهی است که چنین چیزی هدفی نهایی اسلام و نهایت آرزوی مسلمانان است. به امید آن روز.
عباسعلی عمید زنجانی،
وطن و سرزمین و آثار حقوقی آن از دیدگاه فقه اسلامی.
پایگاه اسلام کوئست.