منابع حدیث سد ابواب
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)،
امام علی (علیهالسّلام)،
مسجد النبی،
امامت، بستن درها، سد الابواب، مسدود کردن.
پرسش: حدیث «سد الابواب» که بر اساس آن دستور داده شد، جز درب خانه امام علی (علیهالسّلام)، تمام درهایی که از خانهها به مسجد باز میشد، بسته شود، در چه منابعی گزارش شده است؟
پاسخ: این روایت در منابع اهل سنت و شیعه به حد
تواتر ذکر شده است.
یکی از احادیث مهمی که در فضیلت امام علی (علیهالسّلام) نقل شده است و به عنوان یکی از دلایل امامت،
عصمت و
طهارت حضرتشان مطرح میشود، حدیث «سد الابواب» و یا «مسدود کردن دربها» است.
این حدیث به حدی دارای اهمیت است که خود امام (علیهالسّلام) در شورای شش نفرهای که
عمر بن خطاب برای
خلافت تشکیل داد، به این حدیث در بیان فضیلت خود استشهاد نمود.
قبل از آن نیز عمر این فضیلت را در کنار فضایل دیگری مانند ازدواج حضرتشان با
فاطمه (سلاماللهعلیها) و پرچمداری ایشان در
جنگ خیبر را از فضایل مهمی میدانست و آنها را بسیار ارزشمندتر از شتران سرخموی (که نمادی از ثروت فراوان بود) ارزیابی میکرد.
ماجرای سد الابواب از این قرار بود که همزمان با ورود رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به
مدینه، ساخت «مسجد النبی (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)» آغاز شد. بعد از مدتی در کنار مسجد، اتاقهایی برای سکونت آنحضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و برخی از همسرانشان ساخته شد. بعد از ورود
مهاجران به مدینه نیز در اطراف مسجد خانههایی ساخته شد که درب آنها به داخل مسجد باز میشد و بعضی از این افراد در داخل مسجد میخوابیدند.
پس از مدتی، دستور بسته شدن همه درها غیر از در خانه امام علی (علیهالسّلام) از سوی خدای متعال صادر شد.
درباره مسدود شدن درهای مسجدالنبی گزارشهای بسیاری از منابع اهلسنت و شیعی وارد شده است.
عبدالله بن عباس گفت: رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دستور داد همه درهایی که به مسجد باز میشد را ببندند، مگر در خانه علی را.
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) با صدور دستوری،
معاذ بن جبل را مامور نمود، تا به اصحاب ابلاغ نماید که درهای ورودی به مسجد را مسدود کنند. معاذ برای ابلاغ ماموریت، نخست به ابوبکر گفت و وی در را مسدود نمود. سپس معاذ پیام رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را به
عمر رساند. عمر گفت: فرمان پیامبر را اطاعت میکنم؛ اما دوست داشتم روزنهای از خانهام به مسجد باز باشد. معاذ خواسته او را به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ابلاغ کرد. سپس معاذ نزد
عثمان رفت و این ماموریت را ابلاغ نمود؛ عثمان نیز اطاعت نمود. آخرین دیدار معاذ، با
حمزه بود که وی نیز فرمان رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را اطاعت کرد. در این میان امام علی (علیهالسّلام) هالهای از تردید، بر دل داشت که آیا دستور سدّ ابواب و خروج از مسجد برای او نیز هست یا نه. در آنحال رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پرده از این تردید برداشت و فرمود: یا علی تو همچنان در جای خود مستقر باش؛ زیرا تو طاهر و مطهّری و این دستور شامل شخص تو و خانوادهات نخواهد بود. وقتی این سخن به حمزه رسید به رسول اللَّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) عرضه داشت: جای تعجب است که همه ما را از مسجد اخراج کردی و تنها جوانی از جوانان
بنی عبدالمطلب (علی) را نگهداشتی؟! پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: من از پیش خود اقدامی نکردهام و کسی را بر شما، امتیاز ندادم و به خدا سوگند این فضیلتی است که
خدای متعال به او کرامت نموده است.
امام علی (علیهالسّلام) فرمود: «وقتی پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دستور بستن درهایی را که به مسجد رفت و آمد میشد، صادر فرمود، حمزه در حالی که قطیفه قرمزش بر زمین کشیده میشد با چشمانی اشکآلود، بیرون آمد. پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: این من نبودم که شما را بیرون، و او را ساکن کردم، ولی خدا او را ساکن کرد».
زید بن ارقم گفت: «درب منزل چند نفر از اصحاب به مسجدالنبی باز میشد. روزی رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دستور داد آن درها جز در خانه علی (علیهالسّلام) مسدود شود. این ماجرا به گفتگوی اصلی مردم تبدیل شد.
بعد از آن بود که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بعد از حمد و ثنای خداوند، فرمود: امر شدهام این درها را غیر از در خانه علی (علیهالسّلام) ببندم. در این مورد بعضی از شما حرفهایی زدهاید. به خدا سوگند که من هیچ دری را مسدود نکردم و هیچ دری را باز نکردم؛ اما به من امری شد و از آن پیروی کردم.
امام علی (علیهالسّلام) فرمود: «رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) دست مرا گرفت و گفت:
موسی (علیهالسّلام) از خدا درخواست کرد که مسجدش را به وسیله هارون پاک گرداند. من نیز از خدا خواستم تا مسجد مرا به وجود تو و ذریه تو پاک نماید. سپس با فرستادن پیام به ابوبکر دستور داد که در خانهاش (که به مسجد باز میشود) را مسدود کند. او با گفتن: «اِنَّا لِلَّهِ وَ اِنَّا اِلَیْهِ راجِعُونَ» (که نشان از نارضایتی وی بود) قبول کرد و در خانه خود را مسدود کرد. آنحضرت (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) همین پیام را برای عمر و عباس فرستاد. سپس فرمود: من به امر خداوند در خانههای شما را بستم و در خانه علی را گشودم. این خداوند است که در علی را بگشود. و درهای شما را مسدود ساخت».
حارث بن مالک از
سعد بن ابی وقاص پرسید، آیا فضیلتی برای علی شنیدهای؟ گفت: ما با رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بودیم، شبی به ما ابلاغ شد که هر کسی در مسجد به سر میبرد، غیر از آل رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) باید بیرون رود. هنگام صبح که شد، عباس گفت: ای رسول خدا همه اصحاب و عموهایت را بیرون کردی و تنها این پسر را در مسجد جای دادی؟! رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: اخراج شما و اسکان علی (علیهالسّلام) به دستور من نبود، بلکه خدا این امر را صادر نمود».
علاوه بر آنچه گفته شد، راویان بسیار دیگری از اهلسنت نیز این گزارش را نقل کردهاند که
علامه امینی در کتاب
الغدیر به بیان آنها پرداخته است که میتوان برای اطلاعات بیشتر به این کتاب مراجعه نمود.
در روایات شیعی بسیار و در حد تواتر به ماجرای «سد الابواب» پرداخته شده است.
در یکی از این روایات از
امام باقر (علیهالسّلام) نقل شده است: «...خداوند به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
وحی کرد که مسجد خود را تطهیر کرده و کسانی که شب در آنجا میمانند را بیرون کن، و دستور بستن درهای خانه کسانی را که دربی به مسجد گشودهاند، جز در خانه علی (علیهالسّلام) و منزل حضرت فاطمه (سلاماللهعلیها) را صادر فرما و نباید کسی که در حال
جنابت از مسجد عبور کند و نباید افراد غریب شب را در مسجد بمانند...».
در روایتی دیگر
امام رضا (علیهالسّلام) از پدرانش، از امام علی (علیهالسّلام) نقل میکند که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «درهایی که به مسجد باز میشود همه را ببندید جز در خانه علی را».
آنحضرت در جایی دیگر از پدرانش از امام علی (علیهالسّلام) نقل کرد که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «برای کسی روا نیست در این مسجد جنب شود، جز من و علی و فاطمه و
حسن و
حسین (علیهمالسّلام)».
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «منابع حدیث سد ابواب»، تاریخ بازیابی۱۴۰۱/۸/۲۳.