معنای اهل بیت در قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: خداوند،
سوره احزاب،
اهلبیت،
پیامبر.
پرسش: خداوند در سوره احزاب و در
آیه ۳۳ میفرماید: «اِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکُمُ الرِّجْسَ اَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا؛
خداوند، خواسته است که پلیدی را تنها از شما اهلبیت بزداید و شما را کاملاً پاک گرداند».
از کجا معلوم مراد از اهلبیت در این آیه خصوص اهلبیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است؟
با تأمّل در مدلول سیاق آیه تطهیر و مضمون آن، و نیز اقداماتی که
پیامبر خدا در تفسیر آن و معرّفی اهلبیت خود انجام داده و قرائن دیگری که به آن اشاره میشود، تردیدی باقی نمیماند که مقصود از «اهلبیت» در آیه یاد شده، اهلبیت شخصیت حقیقی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیستند؛ بلکه اهلبیت شخصیت حقوقی و عنوانی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)اند؛ یعنی شمار خاصّی از خاندان پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که
هدایت و
رهبری امّت پس از ایشان به آنها سپرده شده است.
به عبارت دیگر، مقصود، اهلبیت
نبوّت و
رسالت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)اند؛ همان کسانی که خدای متعال، بار مسئولیت تبلیغ رسالت پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را پس از وی، به صورت خاص، بر عهده آنان نهاده است؛ و اینک برخی قرائن این تفسیر:
مقتضای تأمّل در
سیاق آیه تطهیر، این است که مقصود از «اهلبیت» در این آیه، مطلق خاندان پیامبر نیستند؛ زیرا ضمیرهایی که در آیات قبل و بعد آمده، همه به صورت ضمیر «جمع مؤنّث»اند، در حالی که ضمایر این آیه، همه به صورت «
جمع مذکّر» اند و این نشان میدهد که مقصود از آن، شمار خاصّی از خاندان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)اند و نه همه آنان (که شامل همسران ایشان هم بشود). این آیه از جهت سیاق، نظیر آیه ۲۸-۲۹
سوره یوسف (علیهالسلام)
است: «اِنَّهُ مِن کَیْدِکُنَّ اِنَّ کَیْدَکُنَّ عَظِیمٌ• یُوسُفُ اَعْرِضْ عَنْ هَذَا وَ اسْتَغْفِرِی لِذَنبِکِ اِنَّکِ کُنتِ مِنَ الْخَاطِئینَ».
آیه تطهیر با کلمه «انّما» (که مفهوم «حصر» را میرساند) آغاز شده و بر این مطلب، دلالت دارد که موهبت «طهارت کامل از پلیدیهای ظاهری و باطنی»، ویژه اهلبیت است.
جمله «یرید اللّه...» نیز اشاره به این دارد که خداوند متعال تکوینا اراده نموده که کسی از خاندان رسالت، از هر گونه آلودگی پاک باشند؛ زیرا
اراده تشریعی پروردگار بر لزوم طهارت از پلیدیها، ویژه اهلبیت (علیهمالسّلام) نیست؛ زیرا خداوند منّان از همه انسانها خواسته که خود را از انواع آلودگیها پاک نگه دارند.
بر این اساس و با عنایت به این که اراده تکوینی خداوند متعال، تخلّف ناپذیر است، فضیلت بیبدیلِ «طهارت کامل» یاد شده در آیه تطهیر، شامل نزدیکان کافر و
مشرک پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیست؛ بلکه اختصاص به پاکان از
خاندان رسالت دارد. بنابراین، مقتضایِ مضمون آیه تطهیر، این است که مقصود از «اهلبیت»، تنها شماری از خاندان رسالت است که از طهارت مطلق برخوردارند.
افزون بر دلالت سیاق و مضمون آیه تطهیر بر اینکه «اهلبیت» در آیه، گروه ویژهای از خاندان رسالتاند، پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای معرّفی اهلبیت خود، اقداماتی انجام داده که با در نظر گرفتن آنها جایی برای شک و تردید برای محقّق منصف، باقی نمیماند.
به سخن دیگر، پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در معرّفی «اهلبیت» قرآنی خود، بر امّت،
حجّت را تمام کرده است. اساسیترین اقدامات ایشان در این زمینه عبارتاند از:
پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هنگام نزول آیه تطهیر،
علی،
فاطمه،
حسن و
حسین (علیهمالسّلام) را در کنار خود و در زیر
کسای یمانی (عبای یمانی)جمع کرد و فرمود: «هؤُلاءِ اهلبیتی؛
اینان اهلبیت مناند» و مانع از ورود همسر خود در آن جمع شد.
پس از نزول
آیه تطهیر، پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای هر چه روشنتر شدن مصادیق از «اهلبیت» در این آیه و «اهلک» در آیه: «وَ اْمُرْ اَهْلَکَ بِالصَّلَاةِ»، همه روزه، هنگام
نماز صبح بر در خانه علی و فاطمه (علیهماالسلام) میآمد و با عنوان «اهلبیت» به آنان سلام میکرد و آنان را به نماز دعوت مینمود.
پس از نزول
آیه مباهله و مأموریت یافتن پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای
مباهله با مسیحیان نجران، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، علی و فاطمه و حسن و حسین (علیهمالسّلام) را به عنوان مصادیق «جان»، «زنان» و «فرزندان» خود، به میدان مباهله برد و با این کار، بار دیگر نشان داد که «اهلبیت» کیاناند.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در این ماجرا نیز مانع پیوستن همسرش (
عایشه) به جمع اهلبیت گردید.
یکی از برجستهترین اقدامات پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای معرّفی اهلبیت، این بود که در
حدیث متواتر «
ثقلین»، آنها را همتا و هم تراز
قرآن قرار داد و بدینسان، مصونیت آنان را از خطا در مرجعیتِ علمی، دینی و سیاسی تضمین نمود.
اقدام دیگر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، بیانِ ارزش شناخت جایگاه اهلبیت، تأکید بر اهمّیت و ضرورت شناخت آنان، و تشبیه «اهلبیت» به:
کشتی نوح،
باب حطّه بنی اسرائیل، ستارگان آسمان، جایگاه کعبه در زمین، و جایگاه چشم در بدن است، بدین معنا که همراهی و پیروی از اهلبیت، سرمایه
سعادت و
رستگاری و جدایی از آنان، موجب
گمراهی و
رجعت به جاهلیت خواهد بود.
دیگر اقدام پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، بیانِ جایگاه علمی اهلبیت بود، از جمله این که: آنان
خزانه داران علم الهی،
وارث دانش پیامبران،
راسخان در علم،
اهل ذکر و آگاهترینِ مردماند و سخن آنان، همان سخن پیامبر خداست.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) علاوه بر بیان جایگاه علمی اهلبیت، به مرجعیت دینی آنان نیز اشاره نموده است، از جمله اینکه آنان
پاسداران دین،
معدن رسالت،
ارکان حق، و
مفسّر دین هستند و
دین با آنان آغاز و با آنان پایان میپذیرد.
اقدام دیگر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، بیان وجوب دوستی اهلبیت و آثار و برکات آن است، مانند این که دوستی آنان، اساس اسلام، و به معنای دوستی خدا و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، شرط پذیرفته شدن
توحید، نشانه ایمان و بهترین
عبادت است و نخستین چیزی است که در
قیامت محاسبه میشود و خیر دنیا و آخرت را برای
مسلمان به ارمغان میآورد.
اقدام دیگر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، سخنانی است که ایشان در باره خطر
دشمنی با اهلبیت و آثار زیانبار آن بیان نموده است، از جمله این که: دشمنی آنان موجب
خشم الهی و قرار گرفتن در صف
منافقان و
کفّار خواهد شد و پایانی جز آتش دوزخ ندارد.
احادیثی که به شمار اوصیا و جانشینان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) تصریح دارند، در کنار احادیثی که نام اهلبیت در آنها آمده است،
از روشنترین اقدامات پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در معرّفی اهلبیت به شمار میروند.
اقدام دیگر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، حقوقی است که ایشان برای جایگاه سیاسی ـ اجتماعی اهلبیت، بیان نموده است، مانند: حقّ مودّت (دوستی)، حقّ ولایت (پیشوایی)، حقّ اطاعت، حقّ خمس و حقّ صلوات.
همه اقدامات پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در جهت معرّفی «اهلبیت»، مقدّمه بیان جایگاه سیاسی - الهی آنان و توضیح این حقیقت بود که چرا
خداوند، آنان را به عنوان اوصیا و جانشینان وی و زمامداران سیاسی جامعه معرّفی نموده و چرا پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آشتی با آنان را آشتی با خود و جنگ با آنان را جنگ با خود میداند.
باری، بررسی سیره نبوی نشان میدهد که پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از هر راه ممکن برای معرّفی اهلبیت (که در واقع، آینده سازان جهان اسلام پس از وی بودند) بهره گرفت و از هیچ تلاشی فروگذار نکرد، و
حجّت را بر
امّت تمام کرد؛ ولی افسوس که با همه تلاشها و سفارشهای پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، تاریخ صدر اسلام نشان میدهد که اگر ایشان توصیه میکرد به خاندان او
ظلم و
ستم کنند، بیش از آنچه کردند، ممکن نبود انجام دهند!
جالب توجّه، این که: پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، خود، آینده را میدید که پس از او امّتش با «اهلبیت» چه میکنند. از اینرو، بخش عمدهای از احادیث نبوی، در نهی از ظلم و جور بر اهلبیت است.
در احادیث متواتری که
شیعه و
اهل سنّت، آنها را نقل کردهاند، پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پیشگویی کرده که قائم اهلبیت ایشان (
امام مهدی (علیهالسلام)، حکومت جهانی اسلام را تشکیل خواهد داد و جهان را پر از
عدل و داد خواهد کرد.
از این پیشگوییها میتوان به عنوان آخرین اقدام پیامبر برای معرفی اهلبیت، یاد کرد.
در کنار اقدامات روشن گرایانه پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای بیان معنا و مصداق «اهلبیت» در
آیه تطهیر، گزارش شماری از همسران پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مانند:
امّ سلمه و
عایشه از چگونگی نزول این آیه نیز گواه آن است که مراد از «اهلبیت»، همه نزدیکان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیستند؛ بلکه مقصود، اصحاب کسایند. ویژگی این گزارشها، در این است که امّ سلمه و در گزارشی، عایشه روایت کردهاند که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در پاسخ پرسش آنان که: «آیا من از اهلبیت نیستم؟»، با صراحت اعلام میفرماید که اهلبیت او، اصحاب کسایند و آن دو تنها همسران پیامبرند.
گزارش بسیاری از یاران پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) مانند:
ابو سعید خدری،
اَنَس بن مالک،
براء بن عازب،
ثوبان،
جابر بن عبد اللّه انصاری،
سعد بن ابیوقّاص و...، از چگونگی نزول آیه تطهیر نیز دلیل دیگری برای اثبات معنا و مفهوم واقعی «اهلبیت» است.
اهلبیت (علیهمالسّلام) خود نیز نزول
آیه تطهیر را همانگونه گزارش کردهاند که شماری از همسران و بسیاری از یاران پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روایت نمودهاند.
افزون بر این، آنان در مناسبتهای مختلف، جایگاه قرآنی خود را به عنوان «اهلبیت» بیان و در مواردی به آن احتجاج نمودهاند. فی (المصدر: عبیداللّه.)
میتوان گفت: اتّصافِ جمع خاصّی از خاندان رسالت به ویژگیهای کاملترین انسانها، بهترین و محکمترین سند برای تبیین معنا و مفهوم «اهلبیت» است.
به سخن واضحتر، در احادیث فراوانی، ویژگیهایی از نظر علمی، اخلاقی و عملی برای اهلبیت ذکر شده که اگر کسی واجد آن ویژگیها باشد، سرآمد همه انسانها و امام و اسوه آنها خواهد بود، این ویژگیها پس از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، تنها در افراد معدودی از خاندان رسالت وجود داشت. بنابراین کسی جز آنها نمیتواند مصداق آیه تطهیر و معنای «اهلبیت» باشد.
حدیثنت، برگرفته از مقاله «معنای اهلبیت در قرآن» تاریخ بازیابی۱۳۹۷/۵/۹.