لزوم شناخت امام زمان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: مسلمانان،
پیامبر، مرگ جاهلیت.
پرسش: در حدیث آمده هرکس بمیرد در حالی که امام زمان خویش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده. منظور کدام امام است؟
آیا میشود گمان برد که مقصود
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) این است که شناخت و پیروی هر کس که زمام امور جامعه را به دست گیرد بر همه مسلمانان
واجب و ضروری است؟! و اگر کسی چنین رهبری را نشناسد به مرگ جاهلی مرده است؟! بدون توجّه به اینکه ممکن است چنین رهبری، ستمگر و به گفته
قرآن کریم از «
ائمّه نار» باشد؟!
بدیهی است که همه زمامداران فاسد تاریخ اسلام برای حقانیت و ثابت کردن وجوب اطاعت مردم از خود و استواری پایههای حکومتشان به این حدیث مسلّم استناد جویند. از اینرو میبینیم حتی
معاویه پسر ابوسفیان نیز در شمار راویان این حدیث آمده است
! همچنین طبیعی است که آخوندهای درباری و وعّاظ السّلاطین با همان انگیزه سخن پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را
تفسیر و با
امامت ائمّه جور، تطبیق نمایند، لیکن روشن است که این بازی با الفاظ است نه بدفهمی و کژاندیشی در مفهوم حدیث.
هرگز نمیتوان باور کرد که
عبداللّه بن عمر، آنگونه که در
شرح نهجالبلاغه ابن ابیالحدید آمده است به دلیل کج فهمی و ضعف بینش، با
امام علی (علیهالسلام) بیعت نکند ولی با تمسّک به حدیث «مَنْ ماتَ بغیرِ امامٍ» که خود نقل کننده آن است شبانه به ملاقات
حجّاج بن یوسف برود تا با خلیفه دوران!
عبدالملک مروان بیعت نماید، چرا که نمیخواهد شبی را بدون داشتن امام به صبح آورد! ابن ابیالحدید مینویسد:
«عبداللّه بن عمر از بیعت با علی (علیهالسّلام) خودداری کرد و شبانه درِ خانه حجّاج را کوبید تا با عبدالملک بیعت کند تا آن شب را بدون امام صبح نکند.
او گمان میکرد که باید چنین کند زیرا از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روایت شده است که فرمود: هر که بمیرد و امامی نداشته باشد مرگی داشته چونان در جاهلیت. حجّاج نیز او را آن قدر تحقیر کرد و پستش شمرد که پایش را از بستر خواب بیرون آورد و گفت: با پای من بیعت کن».
آری، کسی که امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) را امام نداند و با او بیعت نکند باید عبدالملک مروان را امامی بداند که ترک بیعتش موجب
کفر و رجعت به جاهلیت است و باید با آن خفّت و خواری با پای عامل سفّاک او (حجّاج بن یوسف) شبانه بیعت کند! عبداللّه بن عمر به جایی رسید که
یزید پسر معاویه را با آن همه جنایاتی که به اسلام و خاندان پیامبر خدا روا داشت، مصداق «امام» در حدیث «مَنْ ماتَ بِغَیْرِ امامٍ» میداند و مخالفت با او را موجب کفر و
ارتداد میشمرد.
آوردهاند که پس از واقعه جانسوز کربلا، مردم مدینه در
سال ۶۳ هجری قیام کردند و این قیام به
واقعه حرّه انجامید. عبداللّه بن عمر نزد
عبداللّه بن مطیع که رهبری قریش را در این قیام بر عهده داشت رفت. ابنمطیع دستور داد که برای عبداللّه پُشتی بیاورند و او را به نشستن دعوت کرد. ابنعمر گفت: نیامدم که بنشینم، آمدم تا حدیثی را که از رسول اللّه شنیدهام برای تو باز گویم. شنیدم که رسول خدا فرمود: «کسی که دست از اطاعت امامی بکشد، روز قیامت در حالی خدا را ملاقات میکند که حجّت و برهانی ندارد و کسی که بمیرد و با امامی بیعت نکرده باشد به مرگ جاهلیت مرده است».
بنگرید که چه استادانه سخن پیامبر خدا را در جهت مخالف مقصود ایشان به کار میبرند! این همان پدیده خطرناکی است که پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای پیشگیری از آن، در این حدیث و دهها حدیث دیگر، بدان هشدار داده و مردم را به اطاعت از امامان حقّ دعوت کرده است. هشدار رسول اللّه (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به دست سیاستبازان مسلماننما و عوامل آنان تحریف میگردد و بدین ترتیب است که از حدیث بر ضدّ حدیث و از اسلام بر ضدّ اسلام، سوء استفاده میشود و سرانجام با نادیده گرفتن جایگاه
امامت در جامعه اسلامی و به فراموشی سپردن توصیههای پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، عصر علم و اسلام در امّت اسلامی، سپری میگردد و رجعت به
کفر و جاهلیت تحقّق مییابد.
بنابراین بدون تردید مقصود از روایاتی که «مرگ بدون امام» را مرگ جاهلیت میدانند بیم دادن از عدم تمسّک به ولایت
اهلبیت است که ضرورت تمسّک به آنان در
حدیث ثقلین و
غدیر و صدها حدیث دیگر برای مردم بیان شده است.
برگرفته از مقاله «لزوم شناخت امام زمان» تاریخ بازیابی۱۳۹۷/۳/۱۶.