قضایا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: قضایای منطقی.
پرسش: مثال
قضایای منطقی در
قرآن (شخصیه، مهمله، محصوره، منفصله و متصله) کداماند؟
پاسخ:
در مورد قضایای منطقی تقسیمبندیهای گوناگونی ارائه شده است.
اگر در قضیهای
حکم به ثبوت چیزی برای چیز دیگری شده باشد، آن قضیه را «قضیه حملیه» مینامند؛ مانند «خداوند
آسمان ها و
زمین را به
حق آفریده است».
اما اگر حکم شده است به مشروط بودن مفاد یک قضیه به مفاد قضیه دیگر، یعنی حکم شده است به «معلّق» بودن مفاد یک قضیه به مفاد قضیه دیگر، اینگونه قضایا را «قضیه شرطیه» مینامند.
قضیه شرطیه به نوبه خود بر دو قسم است:یا متصله است و یا منفصله؛ زیرا رابطهای که در قضیه شرطیه دو طرف را به یکدیگر
پیوند میدهد یا از نوع پیوستگی و تلازم است و یا از نوع گسستگی و تعاند.
تلازم یا پیوستگی، یعنی یک طرف مستلزم دیگری است، هر جا که این طرف هست، آن طرف هم هست؛ مانند «و اگر پیراهن او (
حضرت یوسف ) از پشت دریده شده،
زن دروغ گفته و او از راستگویان است».
و «هرگاه بر ایشان (آیات) خوانده میشود، میگویند بدان
ایمان آوردیم که آن درست است».
رابطه تعاند و گسستگی برعکس است؛ یعنی میخواهیم بگوییم میان دو طرف نوعی عدم وفاق وجود دارد، اگر این طرف باشد، آن طرف نخواهد بود و اگر آن طرف باشد این طرف نخواهد بود؛ مثل آنکه میگوییم:«عدد یا زوج است یا فرد». و مانند «(ما راه را به او نشان دادیم) یا سپاسگزار خواهد بود و یا ناسپاسگزار».
و «(عدهای دیگر کارشان موقوف به فرمان خداست) یا آنان را
عذاب میکند و یا
توبه آنها را میپذیرد».
قضیه به جهت موضوع نیز به شخصیه، مهمله، طبیعیه و محصوره تقسیم میگردد.
اگر موضوع قضیه یک شخص باشد آن قضیه را «قضیه شخصیه» میخوانند مانند «
ابراهیم ، بردبار و دلسوز و بازگشتکننده (بهسوی خدا) است»
و «
محمد ـ صلیاللهعلیهوآله ـ فرستاده خداست».
در صورتی که موضوع قضیه طبیعت کلی باشد، به نوبه خود بر دو قسم است: گاهی بر خود
طبیعت کلی حکم میکنیم و نگاهی به افراد و مصادیق نداریم
و گاهی نیز طبیعت کلی وسیلهای برای ارائه افراد است.
قضایای از نوع اول را «طبیعیه» گویند؛ مانند «نماز از کار زشت و ناپسند باز میدارد»
که مقصود ذات و طبیعت
نماز است. در قضایای نوع دوم اگر بیان نشده باشد که تمام افراد یا بعضی از افراد مقصود است، آنرا «قضیه مهمله» میگویند؛ مانند «
انسان نسبت به پروردگارش سخت ناسپاس است».
و «آسانی همراهِ سختی است»
که هیچ سوری در موضوع قضیه ذکر نشده است.
ولی اگر در قضیه بیان شده باشد که کل افراد مورد نظر است یا بعضی از آنها، آن را «محصوره» میگویند.
اگر بیان شده باشد که همه افراد چنیناند، «محصوره کلیه» نامیده میشود؛ مانند «مؤمنان همگی به خدا و
فرشتگان و کتابها و فرستادگانش
ایمان آوردهاند»
و « هر کس (
پاداش ) دستاوردش به تمام (و
کمال ) داده میشود».
اگر بیان شده باشد که بعضی افراد چنیناند، «محصوره جزئیه» نامیده میشود؛ مانند «برخی از آنان که یهودیاند، کلمات را از جاهای خود برمیگردانند».
پایگاه اسلام کوئست.