• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

کمال‌

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



پرسش: چرا خداوند خواسته است انسان به کمال برسد؟



پاسخ:
قبل از پاسخ به این سؤال توجه به دو نکته در مورد افعال الهی ضروری است:


کمالات انسانی بر دو قسم است: ۱. کمالات اعتباری از قبیل داشتن ثروت و جایگاه و مقام اجتماعی. ۲. کمالات حقیقی از قبیل داشتن علم و صفات حمیده اخلاقی و جمال ظاهری و معنوی. داشتن و نداشتن کمالات اعتباری برای گوهر انسانیت نقصان محسوب نمی‌شود. بود و نبود آن تأثیری در شخصیت انسانی ندارد و از این رو انسانها از نظر علاقه‌مندی به آن متفاوت‌اند. اما کمالات واقعی به گونه‌ای در قوت و شدت انسانیت انسان تأثیر دارد و هر انسانی بر حسب فطرت خدایی خود گرایش به آن داشته و علاقه‌مند به آن است و اگر کسی این علاقه قلبی و میل باطنی را انکار نماید یا انکار او صرفاً در حدّ زبان است ولی قلب او زبان را تصدیق نمی‌نماید و یا مسأله به گونه‌ای بر او مشتبه شده است.
[۱] ر.ک: شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۳، ص۴۵۱ ـ ۵۰۱، قم، انتشارات صدرا، اول، ۱۳۷۰.

کمالی را که خداوند می‌خواهد انسان به آن برسد کمال حقیقی و تکوینی است و کمال اخروی چنین کمالی است. واضح است هیچ انسانی نمی‌تواند نسبت به آن بی‌تفاوت باشد چون بالفطره طالب این نوع از کمالات از قبیل جاودانگی، بهره‌مندی ازانواع نعمتها و لذت بردن از حیات و... است و خداوند از طریق پیامبران راه وصول به این کمالات را برای انسان تسهیل کرده است.


اعتقاد به حکمت الهی جزو اعتقادات ما است. و در جای خود مبرهن شده است خداوند حکیم است و افعال او بر اساس حکمت، ‌علم و مصلحت در نظام خلقت صورت می‌گیرد. و هر چیزی را بهر هدفی آفریده است، چه ما به اهداف الهی و حکمتها و اسرار خلقت او وقوف یابیم و یا این که از آن اطلاع نیابیم.
و از سوی دیگر این نکته نیز مسلم است، ما بشر محدودیم و نه از نظام خلقت آگاهی کامل داریم و نه از اسرار خلقت. و عدم اطلاع ما از اسرار خلقت نشانه عبث و بیهوده بودن خلقت نیست، چون آفریدگار جهان حکیم علی الاطلاق است، ‌هیچ کاری از او بدون حکمت صادر نمی‌شود. بر این اساس اگر هدف از کمال انسان برای ما به خوبی توجیه نشود منافات با حکمت الله ندارد چون قصور در علم ما است.




۴.۱ - رسیدن به کمال

با توجه به این نکته جواب پرسش شما این است:
۱. سؤال نموده‌اید چرا خداوند انسان را برای رسیدن به کمال خلق کرده و خواسته به کمال برسد؟ ما در مقابل این پرسش را از شما داریم اگر خداوند انسان را برای وصول به کمال خلق نکند و نخواهد که او به کمال برسد، پس چه کند؟ لابد خواهید گفت برای رسیدن به نقصان و رذالت اخلاقی خلق نماید، و از او بخواهد به سمت دنائت، پستی و رذایل اخلاقی سیر کند چون قضیه دو شق بیشتر ندارد یا برای رسیدن به کمال می‌آفریند یا برای رسیدن به نقصان یا نه برای این و نه برای آن، شق سوم با حکمت الله سازگار نیست. چون خلقت بدون هدف خواهد شد. و شق اول را که شما نمی‌پذیرید پس شق دوم باقی می‌ماند. اولاً آیا فطرت شما می‌پذیرد، یک چنین خلقی صورت بگیرد. شما در کارهای خود از جمله تحصیلاتتان روز به روز آیا می‌خواهید پیشرفت داشته باشید و کمال پیدا کنید و یا بدتر شوید؟ ثانیاًاینکه خداوند موجودی را برای رسیدن به کمال خلق نکند، با خدایی او سازگار نیست و لازمه کمال مطلق بودن او آن است که نظام هستی را بسان یک نقاش هنرمند و چیره دست به صورت احسن بیافریند و انسان را برای وصول به کمال خلق کند و از او بخواهد با اختیار خود طی طریق نموده و به کمال برسد.

۴.۲ - هدف از کمال چیست؟

۲. اگر منظور شما این است که هدف و غرض خداوند از رساندن انسان به کمال چیست؟ پاسخ این است که قضیه دو بعد دارد: یک بعد آن مربوط به انسان است که به عنوان عامل پذیرای کمال است و بعد دیگر آن مربوط به خداوند است که به عنوان عامل مفیض کمال می‌باشد.
امّا نسبت به انسان، به مقتضای این که خداوند فیاض علی الاطلاق و غنی بالذات است، هدف خداوند از خلقت انسانها این نیست که نفعی عاید او شود زیرا او نیازی ندارد، بلکه هدف او نفع رساندن به انسان است میخواهد انسان به کمال برسد و بدین طریق مستحق پاداش‌های الهی گردد.
[۲] سبحانی، ‌جعفر، الالهیات، ج۱،‌ص۲۶۳، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، چهارم، ۱۴۱۳.
و این که در سوره هود آیه ۱۱۹ آمده است هدف از خلقت انسان وصول به رحمت حق (رسیدن به بهشت) است ناظر به همین مطلب می‌باشد.


امّا نسبت به خداوند، یعنی چه عاملی باعث گردید اراده خداوند به این تعلق گرفت که جهان و انسان را به منظور رسیدن به کمال بیافریند؟ با این که نیازی به آنان نداشت خواست به آنان نفعی رساند؟
از دیدگاه فلسفی عاملی که باعث اراده خداوند به ایجاد اشیاء‌گردید حب الله بر ذاتش و کمالاتش است که ایجاب نمود تا موجوداتی را بیافریند و کمال خود را به مرحله ظهور قرار دهد. در حدیث قدسی آمده است: من کنز ‌مخفی بودم، پس دوست داشتم شناخته شوم، فلذا خلق را ایجاد کردم تا شناخته گردم. این هدف هر چند با خلقت هر موجودی تأمین می‌شود چون هر موجودی عارف به خداوند و مسبّح اوست.


در خلقت انسان عنایت ویژه‌ای صورت گرفته است و آن این که از آن جایی که خداوند واجد جمیع کمالات است، تمامی صفات جمال از قبیل علم، قدرت، بهجت، جاویدانگی و... را دارد و با توجه به حب الله به ذاتش، بر اساس آیات مربوط به خلافت انسان اراده الهی به این امر تعلق گرفت که مظهر و نماینده‌ای بسان خود در زمین ایجاد کند که در ذات، صفات و آثار بسان او باشد فلذا انسان را آفرید.
[۳] جوادی آملی، تفسیر ‌تسنیم، ج۳، ص۹۳، قم، مرکز نشر اسراء، اول، ۱۳۸۰.



واضح است خداوند موجودی را که با این هدف آفریده است، همان گونه حب به ذات حق ایجاب کرد او را بیافریند حب الهی به صفات و کمالاتش ایجاب می‌نماید انسان با اختیار خود به کمالات خدایی نایل آید و بسان خداوند مظهر علم، قدرت، جاویدانگی و کمال او باشد. و برای اکثریت پیروان مکتب توحید صحنه‌ بروز این کمالات روز قیامت است. حضرت امام خمینی در کتاب مصباح الهدایه این روایت را آورده است که در روز قیامت نامه‌ای از خداوند به بهشتیان به این مضمون می‌رسد: از خدای حی، قیوم و جاویدان به انسان حی و قیوم و جاویدان، امّا بعد هر گاه من اراده ایجاد و تحقق چیزی را می‌کنم آن شی موجود می‌گردد. اکنون تورا نیز به گونه‌ای قرار دادم، که هر گاه ایجاد شی را اراده کنی آن شی ایجاد می‌شود.
[۴] امام خمینی، مصباح الهدایه، نور ۱۳، ص۵۳، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، اول، ۱۳۷۲.
بنابراین اگر کسی کمالات انسانی را در اثر پیمودن راه انبیاء، کسب نکند از آن حب الهی خود را به دور نگهداشته است. البته باید این نکته را اشاره کنم درجات کمال متفاوت است و انسانها نیز در وصول به آن متفاوت‌اند، پیامبران و ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ در عالیترین مراتب این درجات قرار دارند.
بنابراین هدف از وصول به کمال درجات انسان وصول او به رحمت حق و برخوردار شدن از نعمتهای جاویدانه الهی و آرمیدن در جوار قرب حق است. و در جانب خداوند هدف الله از وصول انسان به کمال حب او به ذاتش است که می‌خواهد مثال و مظهری بسان خود در عالم ایجاد کند که دارای علم و قدرت و جاویدانگی باشد و وصول به این مقام جز از طریق پیمودن راه انبیاء امکان پذیر نیست و تعداد معدودی به مقام کامل این مظهریت نایل می‌آیند.


۱. آموزش کلام اسلامی، محمد سعیدی مهر، ج ۱،‌بحث حکمت الهی، قم، موسسه فرهنگی طه، اول، ۱۳۷۷.
۲. انسان شناسی، محمود رجبی، قم، موسسه امام خمینی، چهارم، ۱۳۸۲، فصل پایانی.
۳. تفسیر تسنیم، جوادی آملی، ج ۳، قم، مرکز نشر اسراء، اول، ۱۳۸۰.
ای مؤمنان! هنگامی که خدا و رسول او شما را به سوی چیزی فرا می‌خواند، اجابت کنید برای این که به شما حیات جاویدانه می‌بخشدو بدانید خداوند از خود انسان به او نزدیک‌تر است. و همانا به سوی او محشور می‌شوید.
(قرآن کریم، انفال ۲۴)


۱. ر.ک: شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۳، ص۴۵۱ ـ ۵۰۱، قم، انتشارات صدرا، اول، ۱۳۷۰.
۲. سبحانی، ‌جعفر، الالهیات، ج۱،‌ص۲۶۳، قم، مرکز جهانی علوم اسلامی، چهارم، ۱۴۱۳.
۳. جوادی آملی، تفسیر ‌تسنیم، ج۳، ص۹۳، قم، مرکز نشر اسراء، اول، ۱۳۸۰.
۴. امام خمینی، مصباح الهدایه، نور ۱۳، ص۵۳، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، اول، ۱۳۷۲.



اندیشه قم.    


رده‌های این صفحه : اخلاق اسلامی | کمال




جعبه ابزار