• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

علاّمه حلّی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: علامه حلی، سلطان محمد خدابنده، مغول، اساتید.

پرسش: زندگی‌نامه و شخصیت علمی و معنوی علامه حلی (رحمة‌الله‌علیه) را بیان کنید.

پاسخ: حسن بن یوسف بن علی بن مطهر حلّی ملقب به علامه حلّی (۶۴۸ – ۷۲۶ق) از علمای برجسته و نام‌دار جهان اسلام و مذهب شیعه است. او در زمینه‌های مختلف علمی، برای مبتدیان، متوسطان و سطح عالی کتاب نوشته است و ابتکار او در این زمینه نوشتن کتاب‌هایی در هر سطح به شیوه‌های مختلف می‌باشد. برخی تألیفات علامه حلی، عبارت‌اند از: «ارشاد الاذهان الی احکام الایمان»، «تبصرة المتعلمین فی احکام الدین»، «تذکرة الفقهاء» و «الالفین».



شیخ جمال‌الدین، ابومنصور، حسن بن یوسف بن علی بن مطهر حلّی ملقب به علامه حلّی (رحمة‌الله‌علیه) در ماه رمضان سال ۶۴۸ قمری در شهر حلّه‌ عراق به دنیا آمد و در ماه محرم سال ۷۲۶ قمری در همان شهر از دنیا رفت و در یکی از صحن‌های روضه امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) در نجف اشرف دفن گردید.
او از علمای برجسته و نام‌دار جهان اسلام و مذهب شیعه است.


پدر او شیخ سدید‌الدین یوسف بن علی بن مطهر حلی از علمای برجسته و نام‌دار و دارای مقام علمی و اجتماعی بود.


علامه حلی (رحمة‌الله‌علیه) ادبیات عرب، علم فقه، اصول، حدیث و کلام را نزد اساتید بزرگ و نامداری آموخت تا این‌که در زُمره دانشمندان قرار گرفت. او هیچ فرصتی را برای تحصیل علم از دست نمی‌داد و بیش‌تر وقت خود را صرف تدریس و تألیف می‌کرد و حتی زمانی که حوادث روزگار او را در کنار سلطان محمد خدابنده قرار داد، تدریس و تألیف او همچنان استمرار داشت.



شرح‌های او بر سه کتاب «منطق تجرید»، «حکمت تجرید» و «شرح اشارات» خواجه نصیرالدین طوسی و نیز دیگر تألیفاتش نشانگر برجستگی علمی او می‌باشد که این برتری مورد تایید معاصرانش نیز بوده است.


در شأن علمی و معنوی علامه، نقل‌های بسیاری از علما به ما رسیده که جمع‌آوری تمامشان نیاز به تألیف کتابی مستقل دارد؛ اما در این مختصر به گوشه‌ای از آنها می‌پردازیم:

۵.۱ - خواجه نصیر

وقتی از خواجه نصیرالدین طوسی (متوفای ۶۷۲ق) هنگام بازگشت از حلّه درباره مشاهداتش سؤال کردند، در جواب گفت: «رایت خرّیتاً ماهراً و عالماً اذا جاهد فاق»؛ که مقصودش از راه‌نمای زبردست، «محقق حلّی» و از دانشمند پیروز، «علامه حلّی» بود.

۵.۲ - عسقلانی

ابن حجر عسقلانی (متوفای ۸۵۲ق): «ابن یوسف بن مطهر حلّی، عالم شیعه و پیشوا و مؤلف آنان است. او نشانه خدا در تیزهوشی بود. کتاب المختصر ابن حاجب را شرح زیبایی نمود ... او بسیار خوش‌ اخلاق و خوش‌ برخورد بود».

۵.۳ - تفرشی

سید مصطفی تفرشی (متوفای ۱۰۴۴ق): «علامه حلی آن قدر فضیلت و شان و اعتبار دارد که بهتر آن است که توصیف نشود، چون توصیف‌ها و تعریف‌های من چیزی بر شان او نمی‌افزاید! او بیش از ۷۰ جلد کتاب دارد که هر کدام نشانگر نوعی از فضیلت و نبوغ و علم و دانش اوست».

۵.۴ - خوانساری

صاحب روضات الجنات (متوفای ۱۳۱۳ق) می‌گوید: «چشم زمان به مثل و مانند او مزیّن نگشته است و بال‌های امکان به سطح بیان فضائل بسیارش نمی‌رسد. از‌اندیشمندان قبل و بعد او، هیچ‌کس شبیه او نبوده است و تاکنون کسی ثنای لایق به حال او را نگفته است؛ اگرچه همه ثناهایی که برای دیگران گفته شده، از لقب‌های زیبا و علوم شریف همه را برای او نیز گفته‌اند؛ پس سزاوار است که از توصیف او چشم بپوشیم».
[۱۱] خوانساری، محمدباقر بن زین‌العابدین، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، ج۲، ص۲۷۰‌ - ۲۷۱، قم، اسماعیلیان، بی‌تا.


۵.۵ - محدث نوری

محدث نوری (متوفای ۱۳۲۰ق): «علامه حلی شیخ بزرگوار و جلیل‌القدر، اقیانوس علوم، غواص فضائل و حکمت‌ها، حافظ ناموس هدایت و ارشاد، شکننده ناقوس ضلالت، پاسدار حریم دین، زائل کننده آثار فسادگران. او در جمع علما و دانشمندان اسلام، همانند بدر (ماه شب چهارده) در میان ستارگان می‌درخشد و نسبت به دشمنان و بدخواهان سیاه‌دل، شدیدتر از عذاب زهرناک و برنده‌تر از شمشیر مسموم است. او دارنده مقامات فاخره و کرامات درخشان و سعادت‌های ظاهری است. او زبان گویای فقها و متکلمین، محدثین، مفسرین و ترجمان حکما و عرفای سالکین متبحر است. او فردی است که لقب آیت‌الله تام و کامل، شایسته اوست. رحمت‌ها و عنایات خاص خدا شامل حال او باد».

۵.۶ - امین عاملی

سیدمحسن امین عاملی (۱۳۷۷ق‌): علامه حلّی، ملقب به «علامه علی الاطلاق» گشته است و هیچ‌کس در هیچ زمانی چنین لقبی را که مورد اتفاق جمیع علما باشد، به‌ دست نیاورده است. لقب «آیة اللّه» را نیز علما به او داده‌اند.


اساتید علامه حلی، عبارت‌اند از:

۱. شیخ سدیدالدین حلّی (پدر علامه)؛
۲. محقق حلی (دایی علامه)؛
۳. خواجه نصیرالدین طوسی‌؛
۴. ابن میثم بحرانی (شارح نهج البلاغة)؛
۵. علی بن موسی بن طاووس؛
۶. احمد بن موسی بن طاووس؛
۷. نجم‌الدین جعفر بن محمد بن جعفر، معروف به ابن نمای حلّی.



علامه حلی، یکی از علمایی است که شاگردان زیادی تربیت کرده است؛ از جمله:

۱. فخر‌المحققین (فرزند علامه)؛
۲. قطب‌الدین رازی (شارح شمسیه)؛
۳. تاج‌الدین محمد بن قاسم بن معیۀ حسنی حلّی‌؛
۴. محمد بن علی جرجانی‌؛
۵. تقی‌الدین ابراهیم بن حسین بن علی عاملی‌؛
۶. جمال‌الدین حسینی مرعشی.


علامه حلی در دوران کودکی خویش شاهد ترس و وحشت عظیمی بود که بر مردم شهر حلّه به‌واسطه هجوم مغولان به بغداد مسلط شده بود.
[۱۸] اقبال آشتیانی‌، عباس، تاریخ مغول، ص۵۰۷ – ۵۰۸، تهران، امیرکبیر، چاپ هشتم، ۱۳۸۴ش.
[۱۹] صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، ج‌۳، بخش‌۱، ص۲۲۴، تهران، انتشارات فردوس‌، چاپ هشتم، ۱۳۷۸ش.




سلطان محمد خدابنده (متوفای ۷۱۶ق)، از سلاطین دارای ذوق سلیم و صفات نیک است که علم و علما را دوست می‌داشت. علما و از جمله علامه حلّی در این زمان فرصت خوبی برای نشر معارف اهل بیت پیدا کردند؛ ازاین‌رو در زمان این سلطان، علم و دانش رونق تام و رواج بسیاری یافت.
[۲۰] مستوفی قزوینی، حمدالله بن ابی‌بکر بن احمد، تاریخ گزیده، ص۶۰۶ ـ ۶۱۱، تحقیق، نوایی، عبدالحسین، تهران، امیرکبیر، چاپ سوم، ۱۳۶۴ش.
[۲۱] اعتماد السلطنه‌، محمدحسن‌خان، تاریخ منتظم ناصری‌، ج‌۲، ص۶۰۹، تهران، دنیای کتاب‌، چاپ اول، ۱۳۶۷ش.

علامه حلی وقتی از حلّه به بغداد می‌آید، سلطان محمد به دنبال ملاقاتی که با او داشته و پس از گفت‌وگوهای علمی شیعه می‌شود.
[۲۳] اقبال آشتیانی‌، عباس، تاریخ مغول، ص۳۱۶، تهران، امیر کبیر، چاپ هشتم، ۱۳۸۴ش.
[۲۴] راوندی‌، مرتضی، تاریخ اجتماعی ایران‌، بحش ‌۲، ج‌۸، ص۵۶، تهران، انتشارات نگاه‌، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
از آن به بعد سلطان شیفته او می‌گردد.

۹.۱ - ساخت مدرسه

در این مدت ظاهراً به خواهش و ابتکار علامه دو مدرسه به دستور سلطان ساخته شد؛ یکی در شهر سلطانیه در کنار قبه عظیم مشهور به قبه سلطانی که تا الآن باقی است و دیگری مدرسه سیّار که در ایام مسافرت سلطان همراه او حمل می‌شد و علامه و سایر اساتید نیز همراه او در تمام مسافرت‌هایش حضور داشتند و در این مدرسه به تدریس و تألیف اشتغال داشتند.
[۲۶] اقبال آشتیانی‌، عباس، تاریخ مغول، ص۳۱۶، تهران، امیر کبیر، چاپ هشتم، ۱۳۸۴ش.
[۲۷] صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، ج‌۳، بخش‌۱، ص۲۱۱ ـ ۲۱۲، تهران، انتشارات فردوس‌، چاپ هشتم، ۱۳۷۸ش.


۹.۲ - مرکز تشیع

در اثر تلاش‌های علامه حلی و مصاحبت با سلطان، حلّه، جایگاه علمی خویش را باز یافت و موطن اصلی برای علم و علما گردید و پشتوانه‌ای برای مدرسه سیّار گشت. حلّه در این زمان مرکز تشیع شد و علم آن‌قدر شکوفا گردید که گفته‌اند در آن زمان، در این شهر چهارصد مجتهد وجود داشته است.
پس از مرگ سلطان محمد خدابنده، علامه به حلّه بازگشت و مشغول تألیف و تدریس و تربیت علما و تقویت مذهب و ارشاد مردم شد.


یکی از ابتکارات علامه حلی تقسیم احادیث به اقسامی است که امروزه نزد علما متداول است. در قدیم علمای شیعه احادیث را یا ضعیف می‌دانستند و یا صحیح؛ ولی علامه حلّی از جهتی احادیث را به صحیح، حسن، موثق و ضعیف و از جهات دیگر نیز به اقسام دیگری نیز تقسیم می‌کند. ناگفته نماند که این اقسام به نحوی در کتاب‌های اهل سنت قبلاً آورده شده بود؛ ولی اجرای آن در احادیث شیعه به ابتکار علامه حلی بود.



علامه حلی (رحمة‌الله‌علیه) در زمینه‌های مختلف علمی، برای مبتدیان و متوسطان و سطح عالی کتاب نوشته است و ابتکار او در این زمینه نوشتن کتاب‌هایی در هر سطح به شیوه‌های مختلف می‌باشد؛ برای نمونه، برای مبتدیان در زمینه فقه سه کتاب «تبصرة المتعلمین، ایضاح الاحکام و ارشاد الاذهان» و در سطح متوسط دو کتاب «قواعد الاحکام و تحریر الاحکام» و در سطح عالی سه کتاب «مختلف الشیعة، تذکرة الفقهاء و منتهی المطلب» را نوشته است. این کتاب‌ها هر کدام به هدف خاصی نوشته شده است و از نظر شکل و سیاق شبیه هم‌دیگر نیستند؛ البته تحقیق درباره این‌که هر کدام چه تفاوت‌هایی با دیگری دارد، فرصتی مناسب لازم دارد.

۱۱.۱ - کتاب‌های استدلالی

سه کتاب مفصل و استدلالی او نیز هر یک به موردی اختصاص دارد؛ در کتاب «مختلف الشیعة فی احکام الشریعة» علاوه بر استدلال بر مسائل فقهی، اختلافات درون مذهبی شیعه را در مسائل بیان می‌کند و در کتاب «تذکرة الفقهاء» به اختلاف فرقه‌های اسلامی در این مورد می‌پردازد؛ ولی در کتاب «منتهی المطلب فی تحقیق المذهب» تنها استدلال را به غایت و نهایت ذکر می‌کند. کتاب‌های دیگر او در علوم دیگر (مثل اصول فقه و کلام) نیز همین‌گونه هستند.



برخی تألیفات علامه حلی، عبارت‌اند از:

۱۲.۱ - ارشاد الاذهان

«ارشاد الاذهان الی احکام الایمان»: این کتاب یک دوره فقه فتوایی مختصر از کتاب طهارت تا کتاب دیات می‌باشد و در آن از استدلال‌های متعارف اثری دیده نمی‌شود و مطالب آن به صورت منظم و در قالب‌بندی‌های خاصی ارائه شده است.

۱۲.۲ - تبصرة المتعلمین

«تبصرة المتعلمین فی احکام الدین»:‌ شامل مباحث فقهی از طهارت تا دیات که به صورت فتوا نوشته شده است و به خاطر مختصر بودن و بیان روان آن از زمان تألیف مورد عنایت علما بوده و شرح‌های بسیاری بر آن نوشته شده است.

۱۲.۳ - تحریر الاحکام الشرعیة

«تحریر الاحکام الشرعیة علی مذهب الامامیة»: مؤلف تمام فقه را براساس مذهب شیعه و مبانی و ادله فقهی بدون تمسک به استدلال و تنها به صورت فتوا طرح کرده است. از لحاظ گستردگی، این اثر حاوی جزئیات و مسائل و فروعات بسیاری است.

۱۲.۴ - تذکرة الفقهاء

«تذکرة الفقهاء»: این کتاب درباره فقه مقارن (در فقه مقارن (مقایسه‌ای) یا فقه تطبیقی، به جمع‌آوری آرا و مبانی عالمان مذهب یا مذاهب مختلف اسلامی، به منظور سنجش، ارزش‌گذاری و گزینش نظر برتر پرداخته می‌شود.) در سطح محدود و معین از خارج مذهب امامیه می‌باشد و از زمان نگارش آن مرجع مورد اعتمادی برای آگاهی از نظریات و اختلافات بین علمای اهل تسنن بوده است.

۱۲.۵ - اجوبة المسائل المهنائیة

«اجوبة المسائل المهنائیة»: این کتاب در موضوع کلام و فقه است که در جواب پرسش‌های سید مهنا بن سنان بن عبدالوهاب جعفری حسینی مدنی عبدلی نوشته شده است.

۱۲.۶ - الالفین

«الالفین»: از معروف‌ترین و متقن‌ترین متون کلامی شیعه، در رابطه با امام‌شناسی، به ویژه شناختن امامت و حقانیت امام علی (علیه‌السلام) است.

۱۲.۷ - منهاج الکرامة

«منهاج الکرامة فی معرفة الامامة»: علامه در این کتاب، با آوردن براهین عقلی و دلایل نقلی فراوان، به اثبات حقانیت مذهب شیعه و امامت علی بن ابی‌طالب (علیه‌السلام) و فرزندانش پرداخته است.
و تألیفات دیگری که در کتاب‌های تراجم و کتاب‌شناسی ذکر شده است.


۱. عاملی‌، شیخ حر، امل‌الآمل، ج‌۲، ص۸۱، بغداد، مکتبة الاندلس، ۱۳۸۵ق.    
۲. سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج‌۸، ص۷۷، قم، مؤسسه امام صادق (علیه‌السلام)، ۱۴۱۸ق.    
۳. زرکلی، خیرالدین، الاعلام، ج۲، ص۲۲۷، بیروت، دارالعلم للملایین، چاپ پانزدهم، ۲۰۰۲م.    
۴. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، لسان المیزان، محقق، ابوغدة، عبدالفتاح، ج۲، ص۳۱۷، دارالبشائر الاسلامیة، چاپ اول، ۲۰۰۲م.    
۵. سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج‌۸، ص۸۱، قم، مؤسسه امام صادق (علیه‌السلام)، ۱۴۱۸ق.    
۶. سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج‌۸، ص۷۷، قم، مؤسسه امام صادق (علیه‌السلام)، ۱۴۱۸ق.    
۷. سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج‌۸، ص۷۹، قم، مؤسسه امام صادق (علیه‌السلام)، ۱۴۱۸ق.    
۸. امین عاملی‌، سیدمحسن، اعیان ‌الشیعة، ج‌۵، ص۳۹۶، بیروت، دارالتعارف‌، ۱۴۰۳ق.    
۹. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، لسان المیزان، محقق، ابوغدة، عبدالفتاح، ج۲، ص۳۱۷، دارالبشائر الاسلامیة، چاپ اول، ۲۰۰۲م.    
۱۰. حسینی تفرشی، سیدمصطفی، نقد الرجال، ج‌۲، ص۷۰، قم، مؤسسه آل‌البیت (علیه‌السلام)، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.    
۱۱. خوانساری، محمدباقر بن زین‌العابدین، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، ج۲، ص۲۷۰‌ - ۲۷۱، قم، اسماعیلیان، بی‌تا.
۱۲. محدث نوری، میرزا حسین‌، خاتمة المستدرک، ج‌۲، ص۴۰۳، قم، مؤسسه آل البیت (علیه‌السلام)، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.    
۱۳. امین عاملی‌، سیدمحسن، اعیان ‌الشیعة، ج‌۵، ص۳۹۶، بیروت، دارالتعارف‌، ۱۴۰۳ق.    
۱۴. امین عاملی‌، سیدمحسن، اعیان ‌الشیعة، ج‌۵، ص۴۰۱ ۴۰۲، بیروت، دارالتعارف‌، ۱۴۰۳ق.    
۱۵. سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج‌۸، ص۷۷ ۷۸، قم، مؤسسه امام صادق (علیه‌السلام)، ۱۴۱۸ق.    
۱۶. امین عاملی‌، سیدمحسن، اعیان ‌الشیعة، ج‌۵، ص۴۰۱ ۴۰۲، بیروت، دارالتعارف‌، ۱۴۰۳ق.    
۱۷. سبحانی، جعفر، موسوعة طبقات الفقهاء، ج‌۸، ص۷۹، قم، مؤسسه امام صادق (علیه‌السلام)، ۱۴۱۸ق.    
۱۸. اقبال آشتیانی‌، عباس، تاریخ مغول، ص۵۰۷ – ۵۰۸، تهران، امیرکبیر، چاپ هشتم، ۱۳۸۴ش.
۱۹. صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، ج‌۳، بخش‌۱، ص۲۲۴، تهران، انتشارات فردوس‌، چاپ هشتم، ۱۳۷۸ش.
۲۰. مستوفی قزوینی، حمدالله بن ابی‌بکر بن احمد، تاریخ گزیده، ص۶۰۶ ـ ۶۱۱، تحقیق، نوایی، عبدالحسین، تهران، امیرکبیر، چاپ سوم، ۱۳۶۴ش.
۲۱. اعتماد السلطنه‌، محمدحسن‌خان، تاریخ منتظم ناصری‌، ج‌۲، ص۶۰۹، تهران، دنیای کتاب‌، چاپ اول، ۱۳۶۷ش.
۲۲. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج۱۴، ص۱۴۴، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.    
۲۳. اقبال آشتیانی‌، عباس، تاریخ مغول، ص۳۱۶، تهران، امیر کبیر، چاپ هشتم، ۱۳۸۴ش.
۲۴. راوندی‌، مرتضی، تاریخ اجتماعی ایران‌، بحش ‌۲، ج‌۸، ص۵۶، تهران، انتشارات نگاه‌، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
۲۵. امین عاملی‌، سیدمحسن، اعیان ‌الشیعة، ج‌۵، ص۳۹۹، بیروت، دارالتعارف‌، ۱۴۰۳ق.    
۲۶. اقبال آشتیانی‌، عباس، تاریخ مغول، ص۳۱۶، تهران، امیر کبیر، چاپ هشتم، ۱۳۸۴ش.
۲۷. صفا، ذبیح‌الله، تاریخ ادبیات در ایران، ج‌۳، بخش‌۱، ص۲۱۱ ـ ۲۱۲، تهران، انتشارات فردوس‌، چاپ هشتم، ۱۳۷۸ش.
۲۸. امین عاملی‌، سیدمحسن، اعیان ‌الشیعة، ج‌۵، ص۴۰۱، بیروت، دارالتعارف‌، ۱۴۰۳ق.    
۲۹. امین عاملی‌، سیدمحسن، اعیان ‌الشیعة، ج‌۵، ص۴۰۱، بیروت، دارالتعارف‌، ۱۴۰۳ق.    
۳۰. امین عاملی‌، سیدمحسن، اعیان ‌الشیعة، ج‌۵، ص۴۰۳ ۴۰۷، بیروت، دارالتعارف‌، ۱۴۰۳ق.    



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «علامه حلی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۵/۱۸.    



جعبه ابزار