• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شیون

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: گریه، شیون و اندوه، اعتماد، صبر، ترویج دین، واجبات، محرمات، عقل، علم، شرع.
پرسش: در مسئله شیون و اندوه، روایات پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ و اهل بیت ـ علیهم‌السلام ـ معتبر است یا نظر علمای شیعه؟
پاسخ: درباره این موضوع، لازم است به چند نکته توجه شود: ۱. هر روایتی در هر جا ذکر شده باشد، قابل اعتماد نیست؛ ۲. نقش عنصر زمان و مکان در تغییر احکام نباید فراموش گردد؛ ۳. در میان احکام پنج‌گانه شرعی فقط واجبات و محرمات از حساسیت برخوردار است؛ ۴. نسبت به منابع اسلامی باید بهتر و بیشتر کار کرد؛ مثلاً در مورد سؤال مواردی (مانند گریه) قابل بحث و گفت‌و‌گوست؛ اگرچه وهابیان گریه را بر مردگان حرم دانسته‌اند، اما از نظر عقلی گریه امری پسندیده و مقبول است و در روایات شیعه و اهل تسنن نیز برای گریه نسبت به مردگان و شهیدان (مانند حمزه عموی بزرگوار پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ و مادر گرامیش و غیر این دو) شواهد زیادی وجود دارد که خود رسول گرامی یا اهل بیت او و اصحاب چنین عمل کردند؛ ۵. در کلام فقیهان و بزرگان دینی آمده است که هر کار و عملی نسبت به از دست دادن عزیزان، برای شخص مصیبت دیده، پسندیده نیست؛ بلکه بعضی از کارها افزون بر گناه بودن، کفاره هم دارد و کارهای ناآگاهانه و غیر دینی مردم را نباید به اسلام یا بزرگان و اولیای دین نسبت داد.
برای رسیدن به پاسخ ابتدا مناسب است چند نکته را به‌عنوان مقدمه بررسی کنیم:



آیا هر روایتی در هر کتابی ذکر شده باشد، قابل اعتماد است؟
در این باره باید گفت: اعتماد بر روایات براساس ارزیابی آنها از نظر سند و دلالت می‌باشد، این مهم به عهده کارشناسان مسائل اسلامی است که از آنان به‌عنوان "فقیه" یا "مجتهد" یاد می‌شود.
یادآوری این مطلب بجاست که بدانیم بر فرض صحیح بودن یک حدیث، ممکن است حدیث دیگری با آن در تعارض باشد و نیاز به یک کارِ کارشناسی دیگری داشته باشد که در نهایت در یک جمع‌بندی، نتیجه آن اعلام می‌شود.

۱.۱ - چگونگی بهره‌برداری از قرآن و حدیث

در حقیقت بهره‌برداری از قرآن و حدیث، همانند استفاده از رایانه در زمان ماست؛ یعنی گاهی در صفحه کلید، یک کلید به‌تنهایی عملی را انجام می‌دهد و گاهی دو یا چند کلید با هم؛ مثلاً برای اجرای یک برنامه، تنها کلید اینتر را می‌زنیم؛ ولی برای بعضی از کارها باید کنترل را با اینتر بگیریم تا عمل کند.
در آیات و روایات نیز گاهی یک مطلب از آیه‌ای یا روایتی به‌خوبی و به‌تنهایی قابل استفاده است، ولی گاهی دو آیه یا چند آیه و روایت را باید با هم در نظر گرفت.

۱.۱.۱ - نمونه اول

به‌عنوان نمونه در یک جا از نهج‌البلاغه چنین آمده است که امام علی ـ علیه‌السلام ـ هنگام غسل دادن پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ در سوگ او فرمود: اگر به شکیبایی امر نمی‌کردی و از بی‌تابی نهی نمی‌فرمودی، آن‌قدر اشک می‌ریختم تا اشک‌هایم تمام شود و این درد جانکاه همیشه در من می‌ماند و اندوهم جاودانه می‌شد، که همه اینها در مصیبت تو ناچیز است؛
[۱] نهج البلاغه دشتی، کلام ۲۳۵.
ولی در جای دیگر آمده است که هنگام دفن پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ در سوگ او فرمود: همانا شکیبایی نیکوست جز در غم از دست دادن تو و بی‌تابی مکروه است، جز در اندوه مرگ تو، مصیبت تو بزرگ است و مصیبت‌های پیش و پس از تو ناچیزند.
[۲] همان، حکمت ۲۹۲.


۱.۱.۲ - نمونه دوم

درباره پوشیدن لباس سیاه چند حدیث در کنار هم آمده است که یکی از آنها می‌گوید: امیرمؤمنان فرمود: لباس سیاه نپوشید؛ زیراکه آن، لباس فرعون است.
[۳] شیخ صدوق، علل الشرائع، ج ۲ ص ۳۴۷.

و در حدیث دیگری می‌گوید: امام صادق ـ علیه‌السلام ـ فرمود: رسول خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ سیاه را مکروه می‌دانست؛ جز در سه چیز: عمامه، کفش و کساء.
[۴] همان.



نقش "عنصر زمان و مکان" یا "عنوان ثانوی و تغییر شرایط"، در احکام شرعی قابل دقت است. این مطلب را بعضی از فقها ی بزرگ مانند امام خمینی (‌ره) بیان نموده‌اند و در زمان رسول گرامی اسلام نیز سابقه دارد. نمونه آن را درباره زیارت قبور می‌بینیم، آنجا که بزرگان اهل تسنن نقل کرده‌اند که رسول خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ فرمود: من پیش از این شما را از زیارت قبور نهی می‌کردم، ولی اکنون به زیارت آنها بروید؛ زیرا زیارت قبور سبب زهد در دنیا و یادآوری آخرت است.
[۵] سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۱۱۴.

ناگفته نماند که دلیل بر زیارت قبور از کتاب و سنت متعدد است که اکنون مورد بحث ما نیست.

۲.۱ - بیان یک نمونه

درباره موضوع مورد بحث نیز، بعضی از صاحب‌نظران می‌گویند: پوشیدن لباس سیاه بر فرض اینکه از نظر حکم اولیه کراهت داشته باشد، اکنون که به‌عنوان شعار و احترام به اولیا و بزرگان دینی مطرح است، حکم ثانوی پیدا نموده؛ به‌طوری که مخالفت با آن خالی از اشکال نیست.


می‌دانیم که در میان احکام پنج‌گانه شرعی، دو بخش آن حساسیت ویژه‌ای دارد. یکی واجبات که باید انجام شود و دیگری محرمات که باید ترک شود و به تعبیر دیگر، بایدها و نبایدهای شرعی و دینی؛ ولی سایر احکام الزامی نسبت به انجام دادن یا ترک کردن آنها نیست و موضوع مورد پرسش نیز همه موارد آنها یک حکم ندارد؛ بلکه متفاوت است که توضیح آن خواهد آمد.


اما در خصوص پرسش مطرح شده که گفته شده سخن پیامبر و اهل بیت را باور کنیم یا گفته فقها و علمای امروزی را چند موضوع قابل بحث و گفت‌و‌گو است:


گریه از دیدگاه عقل و علم چگونه است؟
انسان در زندگی با توجه به شرایط گوناگون حالات مختلفی به او دست می‌دهد که طبیعی و فطری است؛ همان‌طور که گاهی می‌خندد و شادمان است، گاهی نیز اندوهگین و غم‌زده و گریان است.
گریه در حقیقت یکی از نیازهای بشر است که اگر در جای خود ظهور و بروز کند ارزشمند و سازنده است.
گریه در شرایط سخت به یاری انسان می‌شتابد و او را از عقده‌ها و گرفتگی درونی رهایی می‌بخشد.
گریه گاهی دل را از زنگارها شست‌و‌شو می‌دهد و زمینه توبه را فراهم می‌آورد و قساوت قلب را از بین برده، به دل صفا می‌بخشد.
گریه بر مظلوم نوعی پیوند عاطفی با او و پرخاش و تعارض با ستمگر است.
گریه هم سود بهداشتی دارد، هم سود روحی و هم نفع سیاسی که در جای خود باید بحث شود.
اما نسبت به اموات و در گذشتگان، انسان وقتی که عزیزی را از دست می‌دهد به‌طور طبیعی و فطری محزون و اندوهگین می‌شود و بی‌اختیار اشک از گونه‌هایش جاری می‌گردد. این یک موضوع روشن و انکارناپذیر در زندگی مردم است. اسلام نیز به‌عنوان یک دین فطری، با آن مخالفتی ننموده است.


گریه از دیدگاه شرع چگونه است؟

۶.۱ - ۱. گریه از دیدگاه قرآن

در آیات سوره یوسف ، می‌خوانیم، یعقوب آن قدر گریه کرد و غصه خورد که چشمانش را از دست داد.
البته این منافات با صبر جمیل ندارد چون قلب مردان خدا کانون عواطف است، جای تعجب نیست که در فراق فرزند، اشک‌هایشان همچون سیلاب جاری شود. این یک امر عاطفی است. مهم آن است که کنترل خویشتن را از دست ندهند؛ یعنی سخن و حرکتی برخلاف رضا ی خدا نگویند و نکنند.

۶.۲ - ۲. گریه در سیره پیامبر و اهل بیت

سیره پیامبر اعظم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ و اهل بیت ـ علیهم‌السلام ـ و مسلمانان، درباره گریه بر مردگان و شهیدان، جای بحث فراوانی دارد و در یک بررسی تاریخی ـ برخلاف آنچه وهابیان می‌گویند که گریه بر مردگان حرام است ـ به این نتیجه می‌رسیم که رسول گرامی اسلام و یارانش، براساس همین خواست فطری عمل نموده و رفتار کرده‌اند. اینک برخی از شواهد تاریخی را در این زمینه مطرح می‌کنیم:

۶.۲.۱ - گریه پیامبر بر ابراهیم

پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ بر مرگ فرزندش ابراهیم اشک می‌ریخت، وقتی برخی به ایشان اعتراض کردند، پیامبر در جواب فرمود: چشم می‌گرید و قلب اندوهناک می‌شود؛ ولی چیزی که خدا را به خشم آورد، نمی‌گویم.
و در جای دیگر می‌خوانیم که فرمود: این گریه بی‌تابی نیست، این (گریه عاطفی) رحمت است.
اشاره به اینکه در سینه انسان قلب است نه سنگ و طبیعی است که در برابر مسائل عاطفی واکنش نشان می‌دهد و ساده‌ترین واکنش آن جریان اشک از چشم است. این عیب نیست. این حسن است. عیب آن است که انسان سخنی بگوید که خدا را به غضب آورد.

۶.۲.۲ - گریه پیامبر بر حمزه

شاهد دیگر از زندگی پیامبر گرامی در بارعموی بزرگوارش حمزه است که گفته‌اند:
وقتی در جنگ احد حمزه به شهات رسید، خواهرش صفیه آمد و در جست‌و‌جوی پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ بود، وقتی آن حضرت را یافت، پیامبر بین او و انصار فاصله شد و فرمود: او را به حال خودش بگذارید. صفیه نزد پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ یا جنازه حمزه نشست و گریست. هر گاه صدای او به گریه بلند می‌شد، صدای گریه پیامبر نیز بلند می‌شد و هرگاه آهسته می‌گریست، پیامبر هم آهسته می‌گریست. فاطمه ـ علیهالسلام ـ دختر رسول خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ نیز گریه می‌کرد و پیامبر همراه او می‌گریست و می‌فرمود: هر گز کسی مانند تو مصیبت‌زده نخواهد شد.
[۹] الاسماع، مقریزی، ج ؟؟؟، ص ۱۵۴.


۶.۲.۳ - گریه زنان انصار بر حمزه

نیز در بعضی از نقل‌ها آمده است: پس از جنگ احد وقتی که رسول خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ دیدند از خانه‌های انصار برای شهیدانشان صدای گریه بلند است، فرمودند: اما حمزه گریه‌کننده‌ای ندارد. سعد بن معاذ که این سخن را شنید، به‌سوی زنان طایفه "بنی‌عبد الاشهل" رفت و آنان را به گریستن بر حمزه فرا خواند، از آن پس هیچ زنی از انصار بر مرده‌ای نگریست؛ جز اینکه ابتدا بر حمزه گریه کرد و سپس بر مرده خود.
[۱۱] مسند احمد، ج ۲، ص ۱۲۹.

از این جریان می‌توان فهمید که نه‌تنها خود آن حضرت بر حمزه می‌گریست، بلکه گویا به زنان انصار می‌فرمود که بر وی گریه کنند.

۶.۲.۴ - گریه پیامبر بر قبر مادر

وقتی پیامبر به زیارت قبر مادر خود رفت، به‌شدت گریست و از گریه آن حضرت اطرافیان نیز به گریه آمدند.
[۱۲] جعفر سبحانی، راهنمای حقیقت، ص ۲۳۱.


۶.۲.۵ - گریه حضرت زهرا بر پیامبر

در زندگی دخت گرامی پیامبر، نیز آورده‌اند:
حضرت زهرا علیهاالسلام ـ پس از رحلت رسول خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ می‌گریست و می‌فرمود: ای پدر، تو به پروردگارت نزدیک شدی و دعوتش را اجابت نمودی. پدر جان اینک، بهشت فردوس مأوای توست.
[۱۳] جعفر سبحانی، راهنمای حقیقت، ص ۲۳۲.

درباره گریه رسول خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ و اهل بیت ـ علیهم‌السلام ـ و اصحاب بر مردگان و شهیدان، شواهد دیگری نیز وجود دارد که به جهت رعایت اختصار از آوردن آنها خودداری می‌کنیم.


آیا نظر فقیهان و کارشناسان مسائل دینی، این است که برای سوگواری عزیزان یا مصیبت‌ها و سختی‌ها و رخدادهای تلخ روزگار، هر کاری جایز است؟ در این باره نظر بعضی از فقیهان بزرگ را پیرامون سوگواری می‌آوریم:
گریه بر میت جایز است؛ بلکه گاهی هنگام اندوه زیاد، مستحب است؛ ولی باید سخنی که موجب خشم پروردگار است بر زبان جاری نگردد. نیز نوحه‌خوانی با شعر یا غیر شعر اگر محتوای آن باطل مثل دروغ و کار حرام دیگر نباشد جایز است، بلکه به احتیاط واجب باید مشتمل بر "واویلا و وای وای" کردن هم نباشد، و بنا بر احتیاط واجب به صورت زدن و خراش دادن پوست و چیدن و کندن مو و داد و فریادی که از حد متعارف بیشتر است، جایز نیست... بلکه در بعضی از اموری که گفته شد کفاره هم واجب می‌شود.
بنابراین نظر فقیهان بزرگوار شیعه، همان چیزی است که در روایات و سیره اولیای دین آمده است.

۷.۱ - سفارش فقها درباره صبر بر مصیبت

ناگفته نماند که فقیهان و بزرگان دینی به پیروی از رهنمودهای منابع اسلامی، واژه صبر را از واژه‌های بسیار باارزش دانسته و در تمام سختی‌ها و مصیبت‌ها و در فراق عزیزان، بر آن سفارش زیادی نموده‌اند، تا انسان بر اثر صبر جمیل از اجر فراوان بر خوردار شود.
بنابراین گام نخست و اساسی برای یک مسلمان به هنگام مصیبت و گرفتاری‌ها صبر و شکیبایی است و گریه و مانند آن نیز مانعی ندارد؛ ولی آنچه بعضی از مردم انجام می‌دهند، از قبیل خراشیدن سر و صورت و داد و فریادهای آزاردهنده و کندن موی بدن و مانند آن مورد تأیید روایات اسلامی و نیز بزرگان دینی نبوده و نیست. در نتیجه سؤال کننده گرامی باید برداشت خود را اصلاح نماید.


نکته مهم اینکه انسان موجودی جامع و چندبعدی است و این ابعاد از یکدیگر تأثیر و تأثر می‌پذیرند و اسلام از این نکته مهم روان‌شناسی نیز در تقویت و ترویچ دین به‌خوبی استفاده کرده است و پیامبر گرامی اسلام دستور به گریه کردن برای حضرت حمزه می‌دهند و خودشان نیز گریه می‌کنند. به همین جهت ائمه ـ علیهم‌السلام ـ گریه و اقامه عزا ی برای امام حسین ـ علیه‌السلام ـ سید‌الشهدا را ترغیب و تشویق نمودند.


۱. نهج البلاغه دشتی، کلام ۲۳۵.
۲. همان، حکمت ۲۹۲.
۳. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج ۲ ص ۳۴۷.
۴. همان.
۵. سنن ابن ماجه، ج ۱، ص ۱۱۴.
۶. یوسف (۱۲)، آیه ۸۴.    
۷. کلینی، اصول کافی، ج ۳، ص ۲۶۲.    
۸. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج ۹، ص ۳۵۲.    
۹. الاسماع، مقریزی، ج ؟؟؟، ص ۱۵۴.
۱۰. ابن سعد، طبقات الکبری، ج ۳، ص ۱۱.    
۱۱. مسند احمد، ج ۲، ص ۱۲۹.
۱۲. جعفر سبحانی، راهنمای حقیقت، ص ۲۳۱.
۱۳. جعفر سبحانی، راهنمای حقیقت، ص ۲۳۲.
۱۴. امام خمینی، تحریر الوسیلة، ج ۱، ص ۹۳.    
۱۵. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۹۲.    



پایگاه اسلام کوئست.    






جعبه ابزار