• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شناخت مؤمنان واقعی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: مؤمن واقعی، ایمان، کرامت الهی.

پرسش: آیا می‌توان گفت: کسی که یک روز روزه بگیرد یا یک‌بار در نماز جماعت با نیت پاک و قلب پاک شرکت کند، مؤمن است؟

پاسخ: انسان موجودی، کمال‌جو است و نسبت به هر چیز به برترین و بهترین نوع می‌نگرد. پس روش انسانی، در مورد ایمان نیز چنین است؛ یعنی انسان که می‌داند ـ فرضاً ـ خداوند با کرمش حتی با یک نماز هم او را به همان ‌اندازه مؤمن تلقی می‌کند، به همین مختصر بسنده نمی‌کند و درصدد برمی‌آید که با انجام تمام تکالیف الهی، قدم در مسیر طولانی ایمان بگذارد و نهایتاً خود را به قله بلند و رفیع ایمان برساند؛ تا بدین وسیله بتواند کمال واقعی را بیابد. بنابراین انسانی راه سعادت و هدایت را می‌پیماید که همواره مؤمن و متعبد به خدا و دستورات او باشد؛ چراکه مؤمن واقعی کسی است که به جز اطاعت محض از دستورات الهی در تمام عمر، به هیچ‌چیز دیگر راضی نیست.




ایمان و شناخت مؤمنان واقعی، یکی از مسائلی است که نه‌تنها جوانان، بلکه در میان ‌اندیشمندان و فرهیختگان نیز مورد بحث و گفت‌وگو قرار گرفته است. بدیهی است که رجوع به منابع اصیل این مسئله مهم، روشنگر حقیقت آن می‌باشد، به عبارت دیگر، مراجعه به رسول باطنی (عقل انسانی) و رسولان ظاهری (سخنان و رهنمودهای انبیا و ائمه (علیهم‌السلام)) جایی برای شبهه در این موضوع باقی نمی‌گذارد.
بدین منظور در ابتدا به بررسی معانی و مراتب مختلف ایمان می‌پردازیم. سپس از کرامت الهی ـ که در سؤال عنوان شده ـ سخن به میان می‌آوریم و نهایتاً عنوان می‌کنیم که لازمه پذیرفتن ‌اندیشه فوق، تن دادن به مسائلی است که عقلاً و شرعاً باطل می‌باشد.


ایمان، باوری مستحکم و «معرفتی است که به دل نشسته باشد و در قلب انسان وارد شده و وجود او را فرا گرفته باشد و به همین دلیل، به آن عقیده یا اعتقاد گویند».
[۱] فعالی، محمدتقی، ایمان و چالش‌های معاصر، ص۲۶، قم، مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزه‌ علمیه، ۱۳۸۱ ش.


۲.۱ - دیدگاه علامه طباطبایی

علامه طباطبایی در معنای ایمان می‌فرمایند: «ایمان اذعان (باور) و تصدیق به یک چیز است، به همراه التزام به لوازم آن».

روشن است که وقتی انسان، مسئله‌ای را می‌پذیرد، به لوازم آن نیز تن می‌دهد؛ مثلاً وقتی عزم سفر می‌کند، ناچار به مسافرت است و بدون مسافرت نمی‌تواند قصد خویش را عملی کند.

۲.۲ - کلام امام علی

کلام امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) می‌تواند مؤید این سخنان باشد. حضرت در تعریف ایمان فرموده‌اند: «الایمانُ معرفه بالقلب، اقرارٌ باللسان و عملٌ بالارکان؛ ایمان شناختن قلبی، اقرار زبانی و عمل کردن با اعضا و جوارج است».
بنا بر سخنان فوق، به نظر می‌رسد، تا عمل صالحی در کار نباشد، نمی‌توان ایمان واقعی را نتیجه گرفت، در واقع مؤمن واقعی کسی است که علاوه بر این‌که زباناً خود را مسلمان می‌داند، به شناخت احکام و قوانین اسلام بپردازد و آن‌ها را عملی کند. بنابراین اگر تنها جزء کوچکی از این احکام و قوانین را عملی کند، به همان ‌اندازه نیز مؤمن می‌شود.


خداوندی که خالق انسان است، بیش از همه و بهتر از همه، راه کمال او را می‌داند. به خاطر همین، احکام و تکالیف را خودش برای انسان فرستاده، تا انسان بتواند با عملی کردن آن‌ها، خود را در مسیر کمال بیابد و نهایتاً به کمال حقیقی برسد؛ همان‌طور که طراح و مهندس یک ماشین غول پیکر صنعتی، دستور‌العملی برای به‌کارگیری آن تنظیم می‌کند که در صورت عملی نشدن، بهره و استفاده چندانی نمی‌توان از آن برد. حال اگر کرم و بزرگواری خداوند به معنای مذکور در سؤال باشد ـ که حتی با به جا آوردن یک نماز یا روزه با اخلاص بندگان را مؤمن تلقی می‌کند ـ مسائلی پیش می‌آید که عقلاً و شرعاً صحیح نمی‌باشد:

۳.۱ - نقض غرض

بدین معنا که هدف و غرض خداوند از وضع احکام و تکالیف شرعی کمال انسانی است و با این معنای کرم، در واقع چنین فرض کرده‌ایم که خداوند از کمال صرف‌نظر کرده است، آن‌گاه تمام احکام و قوانین الهی لغو و بیهوده تلقی می‌شود و روشن است که خداوند مرتکب محال نمی‌شود.

۳.۲ - خدشه‌دار شدن عدل الهی

در این صورت عدل خداوند مخدوش می‌شود و فرض فوق با عدالت الهی ناسازگار است؛ بدین بیان که لازمه‌ این معنای کرم این است که مثلاً خوارج ـ که به زعم خودشان بسیاری از عمرشان را صرف عبادت و نماز و روزه کرده بودند ـ با حضرت علی (علیه‌السلام) (که با آن‌ها به مبارزه برخاست) مساوی باشند و بدیهی‌تر از بدیهی است که ایمان حضرت علی (علیه‌السلام) با ایمان خوارج اصلاً قابل مقایسه نمی‌باشد و به بیان دیگر، خوارج اصلاً دارای ایمان نبودند، تا بتوان آن‌ها را با دیگری مقایسه کرد. روشن است که خداوند، خوارج را مشمول کرم خویش قرار نمی‌دهد و آن‌ها را نمی‌بخشد.
فرض کنیم کودکی، بی‌ادبی و بی‌احترامی را رفتار دائمی خویش قرار داده است؛ روشن است که در این صورت اگر والدین او به تأدیب وی نپردازند، در حق او کرامت روا نداشته‌اند؛ بلکه او را از کمالی به نام ادب محروم کرده‌اند. خداوند هم اگر کرامت را همیشه و در مورد هر کس به کار بگیرد، در واقع شخص را از کمال، محروم کرده است و مثل روز روشن است که او هدفی والاتر از تکامل ندارد و هرگز بندگان را از این مهم محروم نمی‌کند.
علاوه بر این‌ها می‌دانیم که انسان موجودی، کمال‌جو است و نسبت به هر چیز به برترین و بهترین نوع می‌نگرد. پس روش انسانی، در مورد ایمان نیز چنین است؛ یعنی انسان که می‌داند ـ فرضاً ـ خداوند با کرمش حتی با یک نماز هم او را به همان ‌اندازه مؤمن تلقی می‌کند، به همین مختصر بسنده نمی‌کند و درصدد برمی‌آید که با انجام تمام تکالیف الهی، قدم در مسیر طولانی ایمان بگذارد و نهایتاً خود را به قله بلند و رفیع ایمان برساند؛ تا بدین وسیله بتواند کمال واقعی را بیابد.
نتیجه آن‌که انسانی راه سعادت و هدایت را می‌پیماید که همواره مؤمن و متعبد به خدا و دستورات او باشد؛ چراکه مؤمن واقعی کسی است که به جز اطاعت محض از دستورات الهی در تمام عمر، به هیچ‌چیز دیگر راضی نیست.


۱. فعالی، محمدتقی، ایمان و چالش‌های معاصر، ص۲۶، قم، مرکز مطالعات و پژوهش‌های فرهنگی حوزه‌ علمیه، ۱۳۸۱ ش.
۲. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج۱۵، ص۶.    
۳. امام علی (علیه‌السلام)، نهج‌البلاغه، ص۳۴۸، ترجمه محمد دشتی، قم، انتشارات شریعت، چاپ اول، ۱۳۷۹ ش.    




سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «شناخت مؤمنان واقعی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۵/۱۷.    



رده‌های این صفحه : مقالات ‌اندیشه قم




جعبه ابزار