شدت و راحتی امتحانات بندگان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه:کمال، سختی، راحتی، تفاوت، اختلاف، آفرینش، ابتلا، امتحان، مصلحت.
پرسش: خدا راه کمال را برای انسانها قرار داده است، یکی از راهها راحت است مثل خوب شوهرداری کردن، تربیت بچه و... یکی دیگر از راهها سخت است مثل مبارزه با هواهای نفسانی خصوصاً کسی که مجرد باشد؛ چرا خدا برای یکی راه آسان و برای دیگری راهی سخت در نظر گرفته است، مگر هر دو نمیخواهند به کمال برسند؟
پاسخ: توجه به این نکته مهم است که
معلوم نیست مثلاً تربیت فرزند راحتتر از
مبارزه با هوای نفس باشد، اگر تربیت اسلامی باشد، باید
پدر و مادر از قبل از انعقاد نطفه به اموری که خود یک نوع
تهذیب نفس است، دقت داشته باشند؛ اموری از قبیل لقمهای که میخورند، حرفی که میزنند، مجالسی که شرکت میکنند، رابطهای که با
قرآن دارند و... و بعد از
انعقاد نطفه در زمان بارداری، در زمان بچهداری که نمونههایی از مادران داریم که حتی یک بار بدون
وضو به بچه شیر ندادهاند و این کار کمی نیست که انسان حدود دو سال بدون وضو نباشد، حتی نیمههای شب که مکرر باید برای آرام و سیر کردن بچه تجدید وضو نمایند.
نکته مهم دیگر اینکه خداوند
پاداش و جزایی هم که برای
عمل بندگان در نظر میگیرد، مسلماً برحسب «فمن یعمل مثقال ذره خیراً یره و من یعمل مثقال ذرة شراً یره» میباشد؛ یعنی هر کس مثقال ذرهای خوبی انجام دهد، آن را خواهید دید و هر کس مثقال ذرهای بدی کند، آن را خواهد دید. به این ترتیب
خداوند شدت و راحتی امتحانات بندگانش را در نظر خواهد گرفت و برحسب میزان
اخلاص،
عمل و... جزا خواهد داد.
افراد بشر در بهرهگیری از مواهب
خلقت برابر نیستند؛ چراکه انسانها از نظر نیروی جسمانی،
استعداد،
هوش،
توارث امکانات مادی و دیگر مواهب یکسان نیستند. گروهی دارای زندگی راحت و گروهی دیگر جز سختی و زجر از این
دنیا، چیزی نمیبینند.
این تفاوتها و اختلافها فیالجمله از سنن حتمی
آفرینش است که از روی
حکمت و
مصلحت از سوی آفریدگار حکیم و دانا مقدر شده تا انسانها به یکدیگر احساس نیاز کنند و در
زندگی یکدیگر را یاری دهند و در خدمت هم قرار گیرند. چنانچه این تفاوتها نبود، زندگی اجتماعی میسر نمیشد و تاروپود اجتماع از هم میگسست و فعالیت و نشاط به رکود و
افسردگی مبدل میگشت.
علاوه بر این یکی دیگر از اسرار تفاوتها «
ابتلا و
آزمایش» افراد است که زمینهای است برای تکامل و
خودسازی انسانها و این تفاوتها برای این است که
معلوم گردد
انسان چهگونه از امکانات خدادادی بهرهبرداری میکند و اگر این نابرابریها نبود، زمینه ابتلا و امتحان از میان میرفت.
در
قرآن نیز
خداوند فرموده است: اگر خدا میخواست همه شما را
امت واحده و یکسان قرار میداد، ولی خدا میخواهد شما را در آنچه به شما بخشیده بیازماید.
پس خداوند متعال با هر چیزی
بندگان خود را با توجه به مصلحت و ظرفیت افراد
امتحان میکند ـ چه از قبیل امراض و
فقر و ذلت و ادبار دنیا باشد یا مقابل این موارد (مثل
ثروت،
سلامتی و...) ـ و در ابتلا به بلایا و کمبودها، غرض و مصلحتهایی دارد که ما بدانها اشاره میکنیم.
یکی از غرضهای ابتلا بندگان این است که آنها در این ابتلا و گرفتاریها به یاد
حق افتند و مناجات و
تضرع به درگاهش نمایند و مأنوس با
ذکر و فکر او گردند؛ چراکه تنها راه
کمال انسان همین
انس با یاد و
ذکر حق تعالی است و این طبیعی بشر است که در وقت بلیات بر رکنی که احتمال نجات در او میدهند پناه میبرند و بدان متوجه میشوند و انقطاع به
مقام مقدس او پیدا میکنند.
میتوان گفت که چون
انبیا و اولیا به نور باطنی یافتهاند که حقتعالی بر این
عالم، نظر لطف دارد از این جهت
فقر و ابتلا را بهراحتی و ثروت
اختیار کردهاند؛ چنانکه در
حدیث است که
جبرئیل کلید خزائن ارض را به خدمت حضرت
رسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) آورد و عرض کرد، در صورت اختیار آن، باز از مقامات اخروی شما چیزی کم نخواهد شد؛ ولی حضرت برای
تواضع از حق تعالی قبول نفرمودند و فقر را اختیار کردند.
همانطور که در اخبار نیز اشاره شده، برای
مؤمنان درجاتی است که به آنها نائل نشوند مگر با بلیات و امراض و آلام.
حضرت امام صادق (علیهالسلام) در این زمینه فرمودهاند: هر آیینه برای بنده، درجهای پیش خدا میباشد که نمیرسد به آن مگر به دو خصلت: رفتن مالش یا بلیه در جسمش.
و در جایی دیگر فرمودهاند: همانا بزرگی فرد با بزرگی
بلا است و خداوند قومی را دوست ندارد، مگر آنکه خداوند آنها را مبتلا کند.
هر عملی که از
انسان واقع میشود از آن یک اثری در
نفس واقع میشود، چه
اعمال حسنه باشد یا
سیئه، و چه از سنخ لذایذ باشد یا از سنخ الام؛ مثلاً از هر لذتی که انسان میبرد، در نفس اثری از آن واقع میشود و ایجاد
علاقه و محبتی نسبت به آن میشود و توجه نفس به آن افزون میگردد و هر چه در لذات بیشتر غوطه زند، علاقه و
حب نفس بر این
عالم شدیدتر میگردد و ریشه
محبت بیشتر میگردد و هر چه توجه به دنیا بیشتر گردد، به همان اندازه توجه به
حق و
عالم آخرت کمرنگتر میگردد.
بنابراین حقتعالی، عنایت و الطافش به هر کس بیشتر باشد، او را بیشتر از این
عالم و زخارف آن پرهیز میدهد و امواج بلیات و فتن را بر او بیشتر متوجه میفرماید، تا اینکه روحش از این
دنیا منصرف و منزجر گشته و به مقدار ایمانش به
عالم باقی روآورد و اگر نبود از برای تحمل شدت ابتلا، مگر همین یک جهت هر آیینه کفایت میکرد.
حضرت باقر (علیهالسلام) فرمودهاند: همانا خدای تعالی
مؤمن را به وسیله بلا تفقد کند؛ همچنانکه مردی عیال خود را به وسیله
هدیه از سفر تفقد کند و هر آیینه او را از دنیا پرهیز دهد؛ همچنانکه طبیب مریض را پرهیز دهد.
شدت بلیات تابع شدت ادراک است.
در حدیث آمده که: «و من سخف
دینه و ضعف عقله قل بلاء»،
هر که
دین و عقلش ضعیف باشد، ابتلائش کمتر خواهد بود.
پس کسانی که عقلشان ضعیف و کمادراک هستند، به مقدار ضعف
عقل و ادراک خود، بلیات و
گرفتاری میبینند؛ برخلاف کسانی که عقلشان کامل و ادراکشان شدید است که به مقدار کمال عقل و شدت ادراک خود، بلیات روحانی آنها زیاد است و هر چه ادراک کاملتر و
روحانیت قویتر باشد، بلیات بیشتر و ادراک و ناملایمات افزون گردد.
از
امام صادق (علیهالسلام) آمده است که: «همانا چنین است که
مؤمن به اندازه کارهای نیکویش مبتلا میشود؛ پس کسی که
دین او درست باشد و کار او نیکو باشد، بلای او سخت گردد و این برای این است که خدای متعال دنیا را برای مؤمن
ثواب قرار نداده است و نه سزا برای کافری، و کسی که دینش است و عقلش، ضعیف است بلایش کم باشد و همانا بلا به سوی مؤمن
پرهیزکار از باران به سوی آرامگاه
زمین تندتر است».
و در آخر گفتنی است که نوع گرفتاریها نیز روی اصول و مصلحتهایی است که خدای متعال برای
بندگان خود مقرر فرموده است و هر کس را بنا بر مصلحتهایی از راههایی به
امتحان میکشد و
انسان باید سعی کند با
توکل به خدا در هر حالی از امتحان موفق بیرون آید.
و در
احادیث آمده است که خداوند بر اساس مصلحتهایی بندگان خود را به امتحان میکشد و بندهای که با
فقر سازگارتر باشد، با فقر و بندهای که با دارایی سازگارتر باشد، با دارایی امتحان میکند.
تمام مطالبی که گفته شود راجع به اصل
امتحانات الهی و شدت و ضعف آنهاست؛ اما درباره فرض سوال شما که فرمودید بعضی راهها (مثل تربیت بچه) راحت و بعضی (مثل
مبارزه با نفس) سخت است، توجه به این نکته داشته باشید که
معلوم نیست مثلاً تربیت فرزند راحتتر از
مبارزه با هوای نفس باشد، اگر تربیت اسلامی باشد، باید
پدر و مادر از قبل از انعقاد نطفه به اموری که خود یک نوع
تهذیب نفس است، دقت داشته باشند؛ اموری از قبیل لقمهای که میخورند، حرفی که میزنند، مجالسی که شرکت میکنند، رابطهای که با
قرآن دارند و... و بعد از
انعقاد نطفه در زمان بارداری، در زمان بچهداری که نمونههایی از مادران داریم که حتی یک بار بدون
وضو به بچه شیر ندادهاند و این کار کمی نیست که انسان حدود دو سال بدون وضو نباشد، حتی نیمههای شب که مکرر باید برای آرام و سیر کردن بچه تجدید وضو نمایند.
نکته دیگر اینکه خداوند
پاداش و جزایی هم که برای
عمل بندگان در نظر میگیرد، مسلماً برحسب «فمن یعمل مثقال ذره خیراً یره و من یعمل مثقال ذرة شراً یره» میباشد؛ یعنی هر کس مثقال ذرهای خوبی انجام دهد، آن را خواهید دید و هر کس مثقال ذرهای بدی کند، آن را خواهد دید. به این ترتیب
خداوند شدت و راحتی امتحانات بندگانش را در نظر خواهد گرفت و برحسب میزان
اخلاص،
عمل و... جزا خواهد داد.
۱. چهل حدیث، امام خمینی (رحمةاللهعلیه)، نشر موسسه تنظیم و نشر آثار امام (رحمةاللهعلیه)، فصل ۱۵.
۲. نقطههای آغاز در اخلاق عملی، آیتالله مهدوی کنی، نشر دفتر، فرهنگ اسلامی.
۳. امتحان سنت الهی و عامل تکامل، حسین شفایی، نشر خود مؤلف، قم.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «واجب نبودن ازدواج»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۷/۲۹.