شادی و غم در اسلام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: شادی، غم، اسلام، اندوه ممدوح.
پرسش: آیا شادی در اسلام است یا در رسیدن به خدا؟ اگر در وصال به خداست، فقط عارف بدان میرسد نه دیگران؛ پس خود اسلام شادی همهجانبه ندارد ... و در مواردی شخص به خاطر اسلام باید چیز ناخواستهای را تحمل کند. اگر غم در اسلام است، پس قاعده لاضرر و لا ضرار که هیچ ناراحتی را نمیپذیرد، چه مفهومی دارد؟
پاسخ: در مورد این سؤال ابهاماتی به نظر میرسد که برای ارائه پاسخ مناسب و دقیق لازم است آن ابهامات برطرف گردد. بههرحال در این نوشتار پاسخی کوتاه و مختصر ارائه میکنیم:
اگر منظور شما از سؤال «آیا
شادی در اسلام است یا در خدا» این باشد که
انسان از
خدا لذت برده و شاد میشود یا از اسلام، باید در پاسخ گفت لذت بردن از هر دو منافاتی نداشته و قابل جمع است؛ چون
اسلام چیزی جز تسلیم در برابر خداوند متعال و تن دادن به انجام خواستههای او نیست؛ به عنوان مثال، اگر کسی عاشق دیگری شد؛ همچنانکه به خود او
عشق میورزد، انجام خواستهها و دستورات او را هم لذتبخش دانسته و از آن با کمال میل
استقبال میکند. پس اگر کسی خداوند متعال را
شناخت و
عاشق و دلباخته او شد، عاشقانه تسلیم خواستههای او میشود (اسلام) و عشق به انجام فرامین
الهی، عین
عشق به خداوند است.
اینکه گفتهاید اسلام شادی همهجانبه ندارد، به این معنا که تنها شادیهای معنوی را تجویز کرده باشد درست نیست؛ بلکه خود پیامبر اکرم (صلیاللهعليهوآلهوسلم)
عطر و همسر را در کنار
نماز به عنوان محبوب خویش معرفی کردهاند؛ البته این دیدگاه بلند که میتوان به شادیهای مباح دنیوی، جهتی خدایی داد و به این ترتیب همه لذات را لذاتی در راستای اجرای فرامین
الهی قرار داد، امری صحیح و غیر قابل انکار به نظر میرسد.
اینکه میفرمایید «گاهی شخص به خاطر اسلام باید چیز ناخواستهای را تحمل کند»، ناخواسته بودن به خاطر آن است که اولاً،
محبت ما به خداوند و دستورات او کامل نیست و نیز آگاهی به
فلسفه و
حکمت اوامر او نداریم. بنابراین اگر کسی بداند که هر یک از دستورات اسلام مطابق با مصلحت دنیوی و اخروی اوست، از آن دستور عاشقانه استقبال میکند؛ همانطور که اگر شخص دستوردهنده مورد علاقه فرد باشد، عاشقانه در انتظار دستور است تا با جان و دل در اجرای اوامر او بکوشد؛ مثلاً در مورد
امام حسین (علیهالسلام) نقل شده که در
روز عاشورا هرچه مصائب وارده به حضرت زیادتر میشد،
چهره آن بزرگوار افروختهتر میشد و در آخرین لحظات عمر شریف خود، با خدای خود با این جملات به
مناجات پرداختند: «
... صبراً علی قضائک یا رب لا اله سواک ... ».
بنابراین مسلماً کسی که تکیهگاهی چون
ذات اقدس خداوند دارد، انجام فرامین اسلام را باعث خشنودی و رضایت باطنی خویش مییابد، نه ناراحتی و ضعف اعصاب و روان.
در آخر پرسیدهاید: «اگر
غم در اسلام است، پس
قاعده لاضرر و لا ضرار که هیچ ناراحتی را نمیپذیرد، چه مفهومی دارد»؟
نکته کلیدی در پاسخ این سؤال آن است که شما غم را مستلزم ضرر دانستهاید، حال آنکه اینگونه نیست؛ بلکه غم در موارد زیادی نهتنها باعث ضرر نمیشود، بلکه پیآمدهای بسیار مثبتی را به همراه خواهد داشت؛ مثلاً:
حزن و غم در فراق محبوب واقعی (خداوند) بسیار پسندیده است.
در حدیثی از
امام صادق (علیهالسّلام) آمده است که خداوند متعال به
عیسی بن مریم (علیهماالسّلام) وحی فرمود: هنگامی که اهل
باطل میخندند، چشمان خود را با سرمه حُزن زینت بخش.
و به تعبیر
حافظ:
گر دیگران به عیش و طرب خرماند و شاد ••• ما را غم نگار بود مایه سرور
چنین غمی در فراق اولیای خدا ـ و به ویژه ساحت مقدس
امام زمان (علیهالسّلام) ـ بسیار مطلوب است؛ چنانچه فرازهای
زیبای
دعای ندبه بر آن دلالت دارد.
ـ اندوه در مورد
مرگ بسیار ممدوح است.
امام صادق (علیهالسّلام) در این زمینه فرمودند: «
ان کان الموت حقاً فالفرح لماذا»؟
(اگر مرگ
حق است؛ پس چه جایی برای غرق شدن در خوشحالی و فرح است).
ـ غم و اندوه در مصائب
معصومان (علیهمالسّلام) ارزشمند است.
چنانچه امام صادق (علیهالسّلام) فرمودند:
«
نفس المهموم لنا المغتم لظلمنا و همّه لامرنا عباده»؛
نفس کشیدن کسی که در مظلومیت ما غمگین است، به منزله
تسبیح خداوند، و نگرانی او در مورد ما به منزله
عبادت خداوند است).
از آنچه بیان شد، این نکته حاصل میشود که هر گونه غم و اندوهی موجب ضرر نیست؛ بلکه برخی انواع آن، آثار بسیار مثبتی به همراه دارد؛ البته مواردی از غم که موجب ضرر جسمی و روحی برای فرد میشود نیز، در اثر رغبت به
دنیا، توجه به مال دیگران،
غضب و
خشم بر ناتوانان، اِعمال شهوات، کوتاهی در انجام وظیفه و ... .
حاصل میشود و
معلوم است که در اینگونه موارد خود فرد مقصر است و قاعده لاضرر و لا ضرار که قاعدهای فقهی و مربوط به
تشریع است، ارتباطی با اینگونه موارد تکوینی ندارد.
به بیان روشنتر سوء مدیریت و عدم برنامهریزیهای ما در برخی امور، ضررهای مادی و معنوی به ما وارد کند، که ناشی از سوء اختیار خود ماست و اثر آن حتمی است؛ مثلاً کسی زهری را بنوشد، نمیتواند انتظار داشته باشد که چون در احکام اسلام ضرر و زیانی وجود ندارد، پس این زهر نباید، جسم مرا بیمار نماید خیر؛ اثر این زهر تکوینی است و باید از خوردن آن امتناع میکردیم.
منظور از قاعده لاضرر این است که اگر حکمی از احکام اسلام موجب ضرر قابل توجه (نه صرف مشقت) شد،
حکم برداشته میشود.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «شادی و غم در اسلام»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۴/۲۱.