• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

زندگی حضرت ابراهیم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: حضرت ابراهیم، قرآن، نبوت، غار، خورشید، ماه، توحید.

پرسش: فرازهای مهمّ زندگانی حضرت ابراهیم (علیه‌السّلام) را بر اساس قرآن و روایات بیان کنید؟

پاسخ: زندگی حضرت ابراهیم را می‌توان در سه دوره مشخص مطرح کرد: زادگاه و طفولیت ابراهیم: ابراهیم در سرزمین "بابل" تولد یافت. پیش از تولّد ابراهیم، به نمرود، گفته شد که امسال در کشور، کودکی متولّد می‌شود که به وسیله او حکومتت نابود خواهد شد؛ از این رو دستور داد هر کودکی را که متولّد می‌شود، بکشند. در این زمان مادر ابراهیم هم باردار شد، او برای حفظ فرزندش وارد غاری شد که در آن جا ابراهیم متولّد شد. مادرش او را در پارچه‌ای پیچید و در کنار غار قرار داد و در غار را با سنگی بست و به سوی شهر آمد! کودک با لطف الاهی با مکیدن انگشتانش تغذیه می‌کرد.
نبوت ابراهیم‌: معلوم نیست که ابراهیم (علیه‌السّلام) در چند سالگی به پیامبری رسید، اما به احتمال زیاد هنگامی که ابراهیم با عمویش آزر به بحث پرداخت به مقام نبوت رسیده بود.
مردم بابل علاوه بر بت‌هایی که خود ساخته بودند، موجودات آسمانی؛ مانند خورشید و ماه و ستارگان را نیز می‌پرستیدند، ابراهیم تصمیم گرفت از طریق برهان، مردم خفته را بیدار نموده و پرده‌های تاریک جهل‌شان را از روی فطرت پاک آنها کنار نهد، تا نور فطرت بدرخشد، و در راه توحید و یگانه پرستی گام بگذارند. او مدّت زیادی پیرامون آفرینش آسمان و زمین و قدرتی که بر آنها حکومت می‌کند و نظام شگفت‌انگیز آنها مطالعه کرده بود، و نور یقین در قلبش می‌درخشید.
ماجرای درگیری ابراهیم با بت‌پرستان، هر روز سخت‌تر، می‌شد، تا به شکستن همه بت‌های بت خانه بابل (به استثنای بت بزرگ) با استفاده از یک فرصت کاملاً مناسب، انجامید!.
هجرت ابراهیم‌: سرانجام نمرودیان تصمیم گرفتند کار ابراهیم را تمام کرده و با مراسم خاصی، او را در برابر دیدگان همه در میان دریای آتشی که بر افروخته شده بود، بسوزانند و برای همیشه از او راحت شوند. امّا هنگامی که آتش به فرمان خدا خاموش شد و ابراهیم سالم از آن صحنه بیرون آمد، نمرود و درباریانش تصمیم گرفتند برای ادامه حکومت خود با تمام نیرو در برابر ابراهیم بایستند و تا او را نابود نکنند از پای ننشینند.
ابراهیم نیز بهتر دید که با جمعیت مؤمنان و هوادارانش سرزمین بابل را ترک کرده، و برای گستردن دعوت حق به سوی شام و فلسطین و مصر روانه شود. او توانست در آن مناطق حقیقت توحید را تبلیغ نماید و مؤمنان فراوانی را به سوی پرستش خداوند یگانه بخواند.



پیش از پرداختن به زندگی حضرت ابراهیم (علیه‌السّلام) بیان چند نکته خالی از لطف نیست.

۱.۱ - نکته اول

به دلیل عظمت و بزرگی حضرت ابراهیم (علیه‌السّلام)، هر کدام از ادیان الاهی آن حضرت را منسوب به خود و خود را پیرو دین و آیین وی می‌پندارند. یهودیان و مسیحیان هر کدام بر پیوند خویش با ابراهیم تاکید دارند، قرآن در پاسخ آنها این واقعیت را بیان می‌دارد: "ابراهیم نه یهودی بود و نه نصرانی، بلکه موحّدی خالص و مسلمان بود و هرگز از مشرکان نبود".

۱.۲ - نکته دوم

معمولاً انسان‌های بزرگ علاوه بر این که در طول زندگی خود با امتحانات و مشکلات سختی مواجه می‌شوند، تولّدشان نیز با یک سری امور غیرطبیعی و مشکلاتی همراه است که در این مورد می‌توان به تولّد حضرت موسی (علیه‌السّلام) ( آن زمان که به مادرت آن چه لازم بود الهام کردیم...که: «او را در صندوقی بیفکن، و آن صندوق را به دریا بینداز، تا دریا آن را به ساحل افکند و دشمن من و دشمن او، آن را برگیرد! » و من محبّتی از خودم بر تو افکندم، تا در برابر دیدگان(علم‌) من، ساخته شوی (و پرورش یابی).) و حضرت عیسی (علیه‌السّلام) ( گفت: «چگونه ممکن است فرزندی برای من باشد؟! در حالی که تاکنون انسانی با من تماس نداشته، و زن آلوده‌ای هم نبوده‌ام! » گفت: «مطلب همین است! پروردگارت فرموده: این کار بر من آسان است‌.) و پیامبر خاتم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ( آیا او تو را یتیم نیافت و پناه داد؟! و تو را گمشده یافت و هدایت کرد، و تو را فقیر یافت و بی‌نیاز نمود.) و همچنین حضرت ابراهیم (علیه‌السّلام) اشاره نمود.


زندگی ابراهیم را می‌توان در سه دوره مشخص مطرح کرد: ۱.دوران قبل از نبوت؛ ۲.دوران نبوت و مبارزه با بت‌پرستان بابل؛ ۳.دوران هجرت از بابل و تلاش و کوشش در سرزمین مصر و فلسطین و مکه.

۲.۱ - زادگاه و طفولیت ابراهیم

ابراهیم زمانی چشم به جهان گشود که پادشاه ستمگر، نمرود بن کنعان، بر منطقه بابل حکومت می‌کرد، او خود را خدای بزرگ بابل معرفی می‌نمود، البته مردم بابل تنها این یک بت را نداشتند، بلکه در عین حال بت‌هایی با شکل‌های گوناگون و از مواد مختلف ساخته و پرداخته بودند، و به نیایش و کرنش در مقابل آنها مشغول بودند.
[۵] نجفی خمینی، محمد جواد، تفسیر آسان، ج‌۹، ص۷، انتشارات اسلامیه‌، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۸ ق‌.

ابراهیم در سرزمین "بابل" که از سرزمین‌های شگفت‌انگیز جهان بود، تولد یافت.(سعید بن جبیر می‌گوید از امام زین العابدین (علیه‌السّلام) شنیدم که می‌فرمود: در قائم ما چند سنّت از سنت‌های پیغمبران است، یک سنت از آدم و یک سنت از نوح و یک سنت از ابراهیم و یک سنت از موسی، و یک سنت از عیسی و یک سنت از ایوب و یک سنت از محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، اما سنتی که از آدم و نوح دارد: طول عمر است، از ابراهیم پنهان بودن ولادتش و دوری گزیدن وی از مردم است‌...؛ ) پیش از تولّد ابراهیم، به نمرود، گفته شد که امسال در مملکت کودکی متولّد می‌شود که وسیله نابودی و فنای حکومت او خواهد بود.(برخی می‌گویند: این پیشگویی را از راه نجوم و کهانت کردند. بعضی می‌گویند: از روی اخبار پیامبران به دست آورده بودند. برخی هم می‌گویند: نمرود خواب دید که ستاره‌ای طلوع کرد و نور خورشید و ماه را محو کرد. تعبیر کنندگان خواب، تعبیر کردند که کودکی به دنیا می‌آید و حکومتش را منقرض می‌کند.) از آن وقت دستور داد هر کودکی را که متولّد می‌شود، بکشند و زن‌ها را از شوهرها جدا کنند و زنان را زیر نظر بگیرند و هر کدام را که باردار هستند، تا موقعی که فارغ شوند حبس کنند، طفلش را اگر پسر است تسلیم تیغ جلادان کنند. در این زمان مادر ابراهیم هم باردار شد. کم کم روزهای تولّد نزدیک می‌شود. مادر سر به بیابان گذاشت! غاری پیدا کرد که دور از چشم جاسوسان مزدور و بی‌عاطفه بود. در آن جا طفل دیده بر روی جهان گشود. مادر، طفل را در پارچه‌ای پیچید و در گوشه غار گذاشت و در غار را با سنگی مسدود کرد و به سوی شهر آمد! کودک با لطف الاهی انگشتان خود را می‌مکید و تغذیه می‌کرد. رشد کودک، شگفت‌انگیز است. در یک هفته به‌ اندازه یک ماه کودکان دیگر رشد می‌کند. مادر، گاه گاهی از فرصت استفاده می‌کرد و به دیدار کودک خود می‌آمد. سرانجام به حد کافی رشد کرد و از گوشه غار بیرون آمد و در فضای پهناور به گردش و تفکر پرداخت.
[۷] طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‌۴، ص۵۰۳، انتشارات ناصر خسرو، چاپ سوم، تهران‌، ۱۳۷۲ ش‌.


۲.۲ - نبوت و مبارزه با بت‌پرستان

این که ابراهیم (علیه‌السّلام) در چند سالگی به پیامبری رسید، دقیقاً روشن نیست، امّا به احتمال زیاد هنگامی که با عمویش آزر به بحث پرداخت به مقام نبوت رسیده بود؛ زیرا در سوره مریم می‌خوانیم: "در این کتاب، ابراهیم را یاد کن، که او بسیار راستگو، و پیامبر (خدا) بود! هنگامی که به پدرش (عمویش) گفت: ‌ای پدر! چرا چیزی را می‌پرستی که نه می‌شنود، و نه می‌بیند، و نه هیچ مشکلی را از تو حلّ می‌کند"؟
در این هنگام مردم بابل علاوه بر بت‌های ساختگی دست خود، موجودات آسمانی؛ مانند خورشید و ماه و ستارگان را پرستش می‌کردند.ابراهیم تصمیم گرفت: از طریق منطق و استدلال‌های روشن، وجدان خفته آنها را بیدار سازد و پرده‌های تاریک جهل‌شان را از روی فطرت پاک آنها کنار نهد، تا نور فطرت بدرخشد، و در راه توحید و یگانه پرستی گام بگذارند.
[۹] نجفی خمینی، محمد جواد، تفسیر آسان، ج‌۹، ص۸.

او مدّت‌ها پیرامون آفرینش آسمان و زمین و قدرتی که بر آنها حکومت می‌کند و نظام شگفت‌انگیز آنها مطالعه کرده بود، و نور یقین در قلبش می‌درخشید.
نخست با ستاره پرستان روبرو شد، هنگامی که تاریکی شب فرا رسید، ستاره‌ "زهره" را مشاهده کرد، گفت: «این خدای من است؟»، امّا هنگامی که غروب کرد، گفت: «غروب‌کنندگان را دوست ندارم!». و هنگامی که ماه را دید که سینه افق را می‌شکافد، گفت: «این خدای من است؟». امّا هنگامی که آن هم غروب کرد، گفت: «اگر پروردگارم مرا راهنمایی نکند، مسلّماً از گروه گمراهان خواهم بود.» و هنگامی که خورشید را دید که سینه افق را می‌شکافت، گفت: «این خدای من است؟ این که از همه بزرگ‌تر است! » امّا هنگامی که غروب کرد، گفت: «ای قوم من از شریک‌هایی که شما برای خدا می‌سازید، بیزارم! من روی خود را به سوی کسی کردم که آسمان‌ها و زمین را آفریده من در ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم!

۲.۲.۱ - مبارزه عملی با بت پرستان‌

داستان درگیری ابراهیم با بت‌پرستان، هر روز سخت‌تر، و شدیدتر، می‌شد، تا این که به شکستن همه بت‌های بت‌خانه بابل (به جز بت بزرگ) با استفاده از یک فرصت کاملاً مناسب، انجامید!.

۲.۳ - هجرت ابراهیم‌

سرانجام حکومت ستمگر نمرود تصمیم گرفت کار ابراهیم را تمام کند و با مراسم ویژه، او را در برابر دیدگان همه در میان دریای آتشی که بر افروخته شده بود، بسوزاند و برای همیشه از او راحت شود. امّا زمانی که آتش به فرمان الاهی خاموش شد و ابراهیم توانست سالم از آن صحنه بیرون آید، نمرود و اطرافیانش تصمیم گرفتند برای استمرار حکومت خود با تمام نیرو در برابر ابراهیم بایستند و تا او را نابود نکنند از پای ننشینند.
از سوی دیگر ابراهیم بهتر دید که با جمعیت مؤمنان و هوادارانش سرزمین بابل را ترک کند، و برای گستردن دعوت حق به سوی شام و فلسطین و مصر روانه شود، و توانست در آن مناطق حقیقت توحید را تبلیغ نماید و مؤمنان فراوانی را به سوی پرستش خداوند یگانه بخواند.


ماجرای حسادت "ساره" -زن نخستین حضرت ابراهیم- به "اجر" کنیزی که او را به همسری اختیار کرده بود و فرزندی به نام "اسماعیل" از او یافت، سبب شد که این مادر و کودک شیرخوار را به فرمان خدا از سرزمین "فلسطین" به بیابان خشک و تفتیده "مکّه" در لابلای آن کوه‌های زمخت و خشن ببرد. و آنها را در آن سرزمین که حتی یک قطره آب در آن پیدا نمی‌شد، به فرمان خدا، و به عنوان یک آزمایش بزرگ بگذارد و باز گردد.
پیدایش چشمه "زمزم" و آمدن قبیله "جرهم" به آن سرزمین و اجازه خواستن برای زندگی در آن منطقه از‌ هاجر سبب آبادی این زمین شد. ابراهیم از خدا خواسته بود که آن نقطه را شهری آباد و پر برکت سازد، و دل‌های مردم را به فرزندانش که در آن منطقه رو به فزونی بودند، متوجه گرداند.
برخی از راویان حدیث و تاریخ‌نگاران نقل کرده‌اند، هنگامی که ابراهیم‌ هاجر و اسماعیل شیرخوار را در مکّه گذاشت، و می‌خواست از آن جا باز گردد،‌هاجر او را صدا زد که‌ای ابراهیم چه کسی به تو دستور داد ما را در سرزمینی بگذاری که نه گیاهی در آن وجود دارد، نه حیوان شیر دهنده‌ای، و نه حتی یک قطره آب، آن هم بدون زاد و توشه و مونس؟! ابراهیم در یک جمله کوتاه پاسخ گفت: "پروردگارم مرا چنین دستور داده است".هنگامی که‌ هاجر این جمله را شنید گفت اکنون که چنین است، خدا هرگز ما را به حال خود رها نخواهد کرد!
ابراهیم بارها از فلسطین به قصد دیدن اسماعیل به مکه آمد، و در یکی از همین سفرها بود که مراسم حج را به جای آورد، و به فرمان خدا اسماعیل فرزندش را که به صورت نوجوان برومند و فوق‌العاده پاک و با ایمان بود به قربان‌گاه برد، و حاضر شد این بهترین میوه شاخسار حیاتش را با دست خود در راه خدا قربانی کند.
هنگامی که این مهم‌ترین آزمایش را به عالی‌ترین صورتی از عهده بر آمد و تا آخرین مرحله آمادگی خود را در این راه نشان داد خدا قربانیش را پذیرفت و اسماعیل را برای او حفظ کرد و گوسفندی جهت قربانی برای او فرستاد.
سرانجام ابراهیم با ادا کردن حق همه این امتحانات، و بیرون آمدن از کوره همه این آزمایش‌ها، به بلندترین مقامی که یک انسان ممکن است به آن برسد، ارتقاء یافت و چنان که قرآن می‌گوید: "خداوند ابراهیم را به کلماتی آزمود و او همه آنها را به انجام رساند، و به دنبال آن به او فرمود من ترا امام و پیشوا قرار می‌دهم، ابراهیم که از این مژده به وجد آمده بود تقاضا کرد که این مقام را به بعضی از فرزندان من نیز ببخش، دعای او مستجاب شد، ولی به این شرط که این ‌مقام به کسی که ظلم و ستم و انحرافی از او سر زده باشد هرگز نخواهد رسید" ().


بررسی آیات قرآن نشان می‌دهد که خداوند برای ابراهیم، مقام فوق‌العاده والایی قرار داده است، مقامی که برای هیچ یک از پیامبران پیشین قائل نشده است.
بزرگی مقام این پیامبر الاهی را از تعبیرات زیر به خوبی می‌توان دریافت:

۴.۱ - آیه اول

خداوند از ابراهیم به عنوان یک "امّت" یاد کرده، و شخصیت او را به منزله یک امت می‌ستاید.

۴.۲ - آیه دوم

مقام خلیل اللهی را به او عطا فرموده است.
در برخی از روایات در زیر این آیه می‌خوانیم، این مقام به خاطر آن بود که ابراهیم هرگز چیزی از کسی نخواست و هرگز تقاضا کننده‌ای را محروم نکرد.
[۲۱] شیخ صدوق، عیون‌ اخبارالرضا (علیه‌السّلام)، ج۲، ص۷۶، انتشارات جهان، ۱۳۷۸ هـ ق.


۴.۳ - آیه سوم

او از نیکان، صالحان، قانتان، صدیقان، بردباران، و وفا کنندگان به عهد بود.

۴.۴ - آیه چهارم

ابراهیم فوق‌العاده مهمان‌نواز بود به طوری که در بعضی از روایات آمده است؛ او را ابو اضیاف (پدر مهمانان یا صاحب مهمانان) لقب داده بودند.

۴.۵ - آیه پنجم

او توکّل بی‌نظیری داشت، تا آن جا که در هیچ کار و هیچ حادثه‌ای نظری جز به خدا نداشت، هرچه می‌خواست، از او می‌طلبید و جز در خانه او را نمی‌کوبید.

۴.۶ - آیه ششم

او شجاعت بی‌نظیری داشت و در برابر سیل خروشان تعصّب‌های بت‌پرستان یک تنه ایستاد و کمترین ترس و وحشتی به خود راه نداد، بت‌های آنها را به باد مسخره گرفت و از بت‌کده آنها تلّی ساخت، و در برابر نمرود و دژخیمانش با شهامت بی‌نظیری سخن گفت که هر یک از آنها در آیاتی از قرآن مجید آمده است.

۴.۷ - آیه هفتم

ابراهیم منطق فوق‌العاده نیرومندی داشت، در عبارات کوتاه و محکم‌ و مستدلّ پاسخ‌های دندان‌شکنی به گمراهان می‌داد، و با همان منطق رسایش بینی لجوجان را به خاک می‌مالید.در این رابطه می‌توانید به آیات ۶۳ تا ۶۷ از سوره انبیاء مراجعه کنید.

۴.۸ - آیه هشتم

قابل توجه این که قرآن یکی از افتخارات مسلمان‌ها را این می‌شمارد که آنها بر آئین ابراهیم هستند و او بود که نام "مسلمان" را بر شما گذارد.("ملّة ابیکم ابراهیم..."، )

۴.۹ - آیه نهم

مراسم حج با آن همه عظمت و شکوهش به وسیله ابراهیم، و به فرمان خدا پایه‌گذاری شد و به همین جهت نام ابراهیم و خاطره ابراهیم با تمام مراسم‌ حج آمیخته است و انسان در هر جایگاه و هر برنامه‌ای از این مراسم بزرگ به یاد این پیغمبر الاهی می‌افتد و پرتو عظمت او را در دل خویش احساس می‌کند، اصولاً انجام مراسم حج بی یاد ابراهیم نامفهوم است!.

۴.۱۰ - آیه دهم

زنده شدن چهار پرنده به دست حضرت ابراهیم: صالح بن سهل از امام صادق (علیه‌السّلام) در باره سخن خداوند که خطاب به ابراهیم (علیه‌السّلام) فرمود: «چهار پرنده بگیر و آنها را نزد خود قطعه قطعه کن سپس بر سر هر کوهی جزئی از آن را قرار بده» فرمود: ابراهیم هدهد و جغد و طاوس و کلاغ را گرفت و آنها را سر برید و سرهایشان را جدا کرد سپس بدن‌های آنها را در‌ هاون قرار داد و پرها و گوشت‌ها و استخوان‌های آنها به هم درآمیخت سپس آنها را ده بخش کرد و آنها را بر سر ده کوه قرار داد و آن گاه نزد خود آب و دانه گذاشت، سپس منقارهای آنها را میان انگشتانش گرفت، سپس گفت: به اذن خداوند بیایید، پس برخی از آنها به برخی از آن گوشت‌ها و پرها و استخوان‌ها پرواز کردند و بدن‌ها به همان صورت که قبلاً بودند استوار شد و هر بدنی آمد و به سر و منقار خود ملحق گردید و ابراهیم منقارهای آنها را رها کرد، پس آمدند و از آن آب خوردند و از آن دانه چیدند، سپس گفتند: ‌ای پیامبر خدا ما را زنده کردی خدا تو را زنده کند، ابراهیم گفت: بلکه خدا زنده می‌کند و می‌میراند.

۴.۱۱ - آیه یازدهم

همچنین، خداوند ملکوت آسمان‌ها و زمین (و حکومت مطلقه خداوند بر آنها) را به ابراهیم نشان داد (تا به آن استدلال کند، ) و اهل یقین گردد.( در روایات نیز آمده: ابو بصیر از امام صادق (علیه‌السّلام) پرسید: آیا محمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) مانند ابراهیم، ملکوت آسمان‌ها و زمین را دید؟ فرمود: آری، و همین طور ولیّ شما و ائمه بعد از او نیز می‌بینند.امام باقر (علیه‌السّلام) می‌فرماید: هفت آسمان برای ابراهیم شکافته شد تا آن حضرت آسمان هفتم و موجودات آن را و زمین‌های هفت گانه را با موجودات درون آن ببیند. برای محمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیز چنین شد. و من می‌دانم ولیّ شما و ائمه بعد از او نیز چنین چیزهایی را می‌بینند)


۱. آل عمران/سوره۳، آیه۶۷.    
۲. طه/سوره۲۰، آیه۳۸ ۳۹.    
۳. مریم/سوره۱۹، آیه۲۰:۲۱.    
۴. ضحی/سوره۹۳، آیه۶-۸.    
۵. نجفی خمینی، محمد جواد، تفسیر آسان، ج‌۹، ص۷، انتشارات اسلامیه‌، تهران، چاپ اول، ۱۳۹۸ ق‌.
۶. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۵۱، ص۲۱۷، مؤسسه الوفا، بیروت، لبنان، ۱۴۰۴ ه ق.    
۷. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج‌۴، ص۵۰۳، انتشارات ناصر خسرو، چاپ سوم، تهران‌، ۱۳۷۲ ش‌.
۸. مریم/سوره۱۹، آیه۴۱ ۴۲.    
۹. نجفی خمینی، محمد جواد، تفسیر آسان، ج‌۹، ص۸.
۱۰. انعام/سوره۶، آیه۷۵.    
۱۱. انعام/سوره۶، آیه۷۵ ۷۹.    
۱۲. انبیاء/سوره۲۱، آیه۵۷ – ۶۷.    
۱۳. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‌۱۰، ص۴۰۳، دار الکتب الاسلامیة، تهران‌، ۱۳۷۴ ش‌.    
۱۴. ابراهیم/سوره۱۴، آیه۳۷ ۴۱.    
۱۵. کلینی، کافی، ج‌۴، ص۲۰۱، دار الکتب الاسلامیة تهران، ۱۳۶۵ ه ش.    
۱۶. صافات/سوره۳۷، آیه۱۰۰ – ۱۰۷.    
۱۷. بقره/سوره۲، آیه۱۲۴.    
۱۸. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج‌۱۰، ص۴۰۵.    
۱۹. نحل/سوره۱۶، آیه۱۲۰.    
۲۰. نساء/سوره۴، آیه۱۲۵.    
۲۱. شیخ صدوق، عیون‌ اخبارالرضا (علیه‌السّلام)، ج۲، ص۷۶، انتشارات جهان، ۱۳۷۸ هـ ق.
۲۲. ص/سوره۳۸، آیه۴۷.    
۲۳. نحل/سوره۱۶، آیه۱۲۲.    
۲۴. نحل/سوره۱۶، آیه۱۲۰.    
۲۵. مریم/سوره۱۹، آیه۴۱.    
۲۶. توبه/سوره۹، آیه۱۱۴.    
۲۷. نجم/سوره۵۳، آیه۳۷.    
۲۸. ذاریات/سوره۵۱، آیه۲۴ - ۲۷.    
۲۹. ابوالفتوح رازی، حسین بن علی‌، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن، ج‌۱۸، ص۱۹۱، بنیاد پژوهش‌های اسلامی آستان قدس رضوی‌، مشهد، ۱۴۰۸ ق‌.    
۳۰. شعراء/سوره۲۶، آیه۷۸ - ۸۲.    
۳۱. انبیاء/سوره۲۱، آیه۵۷ – ۶۳.    
۳۲. انبیاء/سوره۲۱، آیه۶۳ ۶۷.    
۳۳. حج/سوره۲۲، آیه۷۸.    
۳۴. حج/سوره۲۲، آیه۲۷.    
۳۵. بقره/سوره۲، آیه۲۶۰.    
۳۶. صدوق، الخصال، ج‌۱، ص۲۶۵، انتشارات جامعه مدرسین قم، ۱۴۰۳ ه ق.    
۳۷. انعام/سوره۶، آیه۷۵.    
۳۸. راوندی، قطب الدین، الخرائج و الجرائح، ج‌۲، ص۸۶۷، مؤسسه امام مهدی (عجّل‌الله‌فرجه‌الشریف) قم، ۱۴۰۹ ه ق.    



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «زندگی حضرت ابراهیم»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۷/۱۴.    



جعبه ابزار