دلایل حقانیت شیعه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: شیعه، شیعیان، حقانیت، علت شیعه بودن،
ائمه،
مذاهب اسلامی.
پرسش: دلیل حقانیت و برتری شیعه بر دیگر مذاهب اسلامی چیست؟
پاسخ: در یک تقسیمبندی کلی،
دین را به دو دسته الهی (وحیانی) و بشری تقسیم میکنند. دین مجموعه
عقاید،
اخلاق و قوانین و مقرراتی است که برای اداره فرد و جامعه انسانی و پرورش انسانها از طریق
وحی و
عقل در اختیار آنان قرار دارد».
اسلام در لغت به معنای تسلیم شدن و گردن نهادن است و شیعه به معنای پیرو است.
برتری مذهب تشیع نسبت به سایر مذاهب به جهت «حق بودن» آن است، و دین حق در هر دورهای منحصراً فقط یک دین است، و خدای متعال در هر برههای از زمان، دارای یک
شریعت است، و هر دین و مذهبی غیر از آن یا از اساس باطل و
دروغ است و یا
منسوخ و منقرض. اسلام آخرین و کاملترین دین است که برای بشر فرستاده شده و خداوند دینی جز
اسلام را نخواهد پذیرفت: «بدون تردید دین در نزد خدا فقط اسلام است"."هر کس آئینی جز اسلام را برگزیند از او پذیرفته نخواهد شد.»
اساس و پایه مذهب تشیع،
توحید،
عدل،
نبوت،
امامت و
معاد است. و شیعه قائل به
امامت دوازده امام معصوم (علیهمالسّلام) به عنوان جانشینان
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میباشد که اول آنان
علی (علیهالسّلام) و آخر آنها
مهدی (علیهالسّلام) است. در روایات وارده از رسول گرامی اسلام به تعداد و نامهای دوازده امام معصوم (علیهمالسّلام) تصریح شده است.
شیعیان جماعتی هستند که تمام اعمال، عقاید، اخلاق و روحیات خود را بر اساس تعلیمات اسلام،
قرآن و دستورات پیامبر قرار داده و امر او را امر خدا میدانند. پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) این لقب (شیعه) را در حال حیات خود به پیروان امام علی (علیهالسّلام) داده است.
در یک تقسیمبندی کلی، دین را به دو دسته الهی (وحیانی) و بشری تقسیم میکنند.
دین بشری: مجموعه عقاید، اخلاق و قوانین و مقرراتی است که بشر با فکر خود برای خویش تدوین و وضع کرده است؛ ازاینرو، این دین اسیر هوس و ابزار دست همان انسان است.
دین الهی (وحیانی): مجموعه عقاید، اخلاق و قوانین و مقرراتی است که خداوند آنرا برای هدایت بشر فرستاده تا انسان در پرتو تعالیم آن، هوا و هوسش را کنترل و آزادی خود را تامین کند.
اسلام در لغت به معنای تسلیم شدن و گردن نهادن است؛ ازاینروی قرآن کریم دینی را که بهسوی آن دعوت میکند اسلام نامید که برنامه کلی آن تسلیم شدن انسان به خدای جهان و جهانیان است. «یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا ادْخُلُوا فِی الِسّلْمِ کافَّةً»؛
ای اهل
ایمان، همگی داخل در مقام تسلیم شوید.» و اینکه در اثر این تسلیم جز خدای یگانه را پرستش و جز فرمان او را اطاعت نکند.
دین اسلام جامعترین و کاملترین دین الهی برای رسیدن به تکامل و سعادت ابدی است که از سوی خدای متعال برای هدایت انسان آمده است.
آنچه که باعث میشود ما دین اسلام را بپذیریم، دلایل زیر است:
• جامعیت دین اسلام.
• هماهنگی تعالیم اسلام با عقل سلیم.
• نارسایی ادیان دیگر غیر از اسلام.
•به سر آمدن تاریخ دیگر ادیان و تحریف آنها در گذر زمان.
تعدد ادیان الهی و مذاهب آسمانی که تاکنون بر بشریت نازل گردیده، تعدد طولی است نه عرضی. بدینمعنا که دین جدید ناسخ و مکمل دین پیشین است و با آمدن دین جدید تاریخ مصرف دین قبلی تمام شده و از رسمیت میافتد و جای خود را به دین جدید میدهد، و بر همه لازم است که از آیین جدید پیروی نمایند و به آن ایمان بیاورند. به همین دلیل در متون مقدس و نصوص دینی، از کسانی که به دین جدید ایمان نمیآورند، به «
کافر» یاد میشود.
اسلام آخرین و کاملترین دین است که برای بشر فرستاده شد و خداوند دینی غیر از اسلام را نخواهد پذیرفت: «ان الدین عند الله الاسلام؛
بیگمان دین در نزد خدا فقط اسلام است» و «و من یبتغ غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه؛
و هر کس آئینی غیر از اسلام را برگزیند از او پذیرفته نخواهد شد.»
همانگونه که پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پیشبینی کرده بود متأسفانه
مسلمانان نیز مانند اقوام و صاحبان ادیان گذشته به مذاهب مختلف و گوناگونی متفرق شدند. آنحضرت فرمود:
«ان امّتی ستفرق بعدی علی ثلاث و سبعین فرقة، فرقة منها ناجیة، و اثنتان و سبعون فی النار؛
پیروان من بعد از من به ۷۳ فرقه متفرق خواهند شد، تنها یک گروه نجات پیدا میکنند و ۷۲ فرقه دیگر اهل آتش خواهند بود.»
هر کدام از این فرقهها ادعا میکنند که آنها فرقه ناجیه هستند و برای این ادعا ادلهای اقامه میکنند. آنچه مسلم است این است که قطعاً به جز یک فرقه بقیه آنان بر حق نخواهند بود. براساس ادله قطعی در میان مذاهب اسلامی، مذهب حقه و فرقه ناجیه مذهب شیعه دوازده امامی است و تشیع، همان اسلام راستین و حقیقی است. شیعه برای حقانیت و ناجی بودنش به ادلهای تمسک میکند و اصرار بر صحت آن دارد؛ چرا که این عقیده بر گرفته از عقل و نقل (قرآن،
سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و اهلبیت آنحضرت) است.
قبل از پرداختن به ادله شیعه به معنای شیعه میپردازیم. شیعه در لغت عرب به معنای پیرو است. قرآن مجید میفرماید: «و ان من شیعته لابراهیم؛
ابراهیم (علیهالسّلام) از پیروان او (
نوح) بود.»
اما در اصطلاح، شیعه به گروهی گفته میشود که معتقدند پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) پیش از درگذشت خود، جانشین خویش و خلیفه
مسلمانان را در مناسبتهای متعدد، از جمله روز هجدهم
ذیالحجه سال دهم هجری در سرزمین
غدیر خم در یک اجتماع بزرگ معین فرمود، و او را مرجع سیاسی، علمی و دینی پس از خود، تعیین نموده است.
براساس گزارشها، پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) این لقب (شیعه) را در حال حیاتشان به پیروان علی (علیهالسّلام) داده است. آنجا که با اشاره به
علی بن ابیطالب میفرماید: «و الذی نفسی بیده، ان هذا و شیعته لهم الفائزون یوم القیامة»؛
سوگند به آنکس که جانم در دست او است، او (علی) و پیروانش در
قیامت از رستگارانند».
اساس و پایه مذهب تشیع، توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد است. و شیعه قائل به امامت دوازده امام معصوم (علیهالسّلام) به عنوان جانشین پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میباشد که اول آنان علی (علیهالسّلام) و آخر آنها مهدی (علیهالسّلام) است. در روایات وارده از رسول گرامی اسلام به تعداد و حتی نامهای دوازده امام معصوم (علیهالسّلام) تصریح شده است.
ادله فراوانی در این باره وجود دارد که به جهت اختصار تنها به برخی از آنها اشاره میکنیم:
• قاعده لطف: طبق این قاعده همانطور که بر خداوند واجب است برای هدایت انسان پیامبرانی جهت تبلیغ دینش ارسال کند، همچنین بعد از پیامبر نیز واجب است برای تداوم راه پیامبران، امامانی را هم نصب نماید.
• شیعه بر اساس آموزههای دینی که در جای خودش به اثبات رسیده است، (کتب کلامی شیعه، مانند
کشف المراد، باب امامت، شرائط امام.) برای امام شرایطی قائل است؛ مانند
عصمت، (تفاسیر ذیل آیه ۱۲۴
سوره بقره.) اعلمیت، افضلیت و... که شناخت این صفات (خصوصا عصمت) برای انسانها ممکن نیست و فقط خداوند است که به این صفات آگاهی دارد، پس او است که میتواند امام را انتخاب و نصب کند.
دلایل نقلی عبارتند از:
• «اِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذینَ آمَنُوا الَّذینَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُون؛
جز این نیست که ولیّ شما خدا است و رسول او و مؤمنانی که نماز میخوانند و همچنان که در رکوع هستند انفاق میکنند.»
به دنبال دعای پیامبر که عرض کرد: خدایا سینه مرا گشاده کن و کارها را بر من آسان ساز، از خاندانم علی (علیهالسّلام) را وزیر من گردان تا به وسیله او، پشتم قوی و محکم گردد،
جبرئیل نازل شد و به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) گفت: بخوان، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: چه بخوانم، گفت بخوان «اِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا...» یعنی همانطور که خدا و رسولش (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بر مردم
ولایت دارند، علی (علیهالسّلام) نیز ولایت دارد.
در تفسیر
مجمع البیان و کتب دیگر از
عبداللَّه بن عباس چنین نقل شده است:
روزی در کنار
چاه زمزم نشسته بود و برای مردم از قول پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) حدیث نقل میکرد ناگهان مردی که عمامهای بر سر داشت و صورت خود را پوشانده بود نزدیک آمد و هر مرتبه که ابن عباس از پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) حدیث نقل میکرد او نیز با جمله "قال رسول اللَّه" حدیث دیگری از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل میکرد.
ابن عباس او را قسم داد تا خود را معرفی کند، او صورت خود را گشود و صدا زد ای مردم! هر کس مرا نمیشناسد بداند من
ابوذر غفاری هستم، با این گوشهای خودم از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شنیدم، و اگر
دروغ میگویم هر دو گوشم کر باد، و با این چشمان خود این جریان را دیدم و اگر دروغ میگویم هر دو کور باد، که پیامبر فرمود: «علی قائد البررة و قاتل الکفرة منصور من نصره مخذول من خذله»؛ علی پیشوای
نیکان، و کشنده
کافران است، هر کس او را یاری کند، خدا یاریش خواهد کرد، و هر کس دست از یاریش بردارد، خدا دست از یاری او برخواهد داشت.»
سپس ابوذر اضافه کرد: ای مردم روزی از روزها با رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در مسجد
نماز میخواندم، سائلی وارد مسجد شد و از مردم تقاضای کمک کرد، ولی کسی چیزی به او نداد، او دست خود را به آسمان بلند کرد و گفت: خدایا تو شاهد باش که من در مسجد رسول تو تقاضای کمک کردم ولی کسی جواب مساعد به من نداد، در همین حال علی (علیهالسّلام) که در حال
رکوع بود با انگشت کوچک دست راست خود اشاره کرد. سائل نزدیک آمد و انگشتر را از دست آنحضرت بیرون آورد، پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که در حال نماز بود این جریان را مشاهده کرد، هنگامی که از نماز فارغ شد، سر به سوی آسمان بلند کرد و چنین گفت: «خداوندا برادرم
موسی از تو تقاضا کرد که روح او را وسیع گردانی و کارها را بر او آسان سازی و گره از زبان او بگشایی تا مردم گفتارش را درک کنند، و نیز موسی درخواست کرد
هارون را که برادرش بود وزیر و یاورش قرار دهی و به وسیله او نیرویش را زیاد کنی و در کارهایش شریک سازی.خداوندا! من محمد پیامبر و برگزیده توام، سینه مرا گشاده کن و کارها را بر من آسان ساز، از خاندانم علی (علیهالسّلام) را وزیر من گردان تا به وسیله او، پشتم قوی و محکم گردد».ابوذر میگوید: هنوز دعای پیامبرپایان نیافته بود که
جبرئیل نازل شد و به پیامبر گفت: بخوان، پیامبر فرمود: چه بخوانم، گفت بخوان «اِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا...» .
• «یا اَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اَطیعُوا اللَّهَ وَ اَطیعُوا الرَّسُولَ وَ اُولِی الْاَمْرِ مِنْکُمْ؛
ای کسانی که ایمان آوردهاید، از خدا اطاعت کنید و از رسول و اولوا الامر خویش فرمان برید.»
منظور از"اولوا الامر"، امامان معصوم هسند که رهبری مادی و معنوی جامعه اسلامی، در تمام شئون زندگی از طرف خداوند و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به آنها سپرده شده، و غیر آنها را شامل نمیشود،
همه مفسران شیعه در این زمینه اتفاق نظر دارند که منظور از"اولوا الامر"، امامان معصوم هستند که رهبری مادی و معنوی جامعه اسلامی، در تمام شئون زندگی از طرف خداوند و پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به آنها سپرده شده است، و غیر آنها را شامل نمیشود. البته کسانی که از طرف آنها به مقامی منصوب شوند و پستی را در جامعه اسلامی به عهده بگیرند، با شروط معینی اطاعت آنها لازم است، نه به دلیل اینکه اولوا الامرند، بلکه برای اینکه نمایندگان اولوا الامر هستند.
آیاتی نظیر «و انذر عشیرتک الاقربین»؛
«یا ایها الرسول بلغ ما انزل الیک من ربک و ان لم تفعل فما بلغت رسالته»،
«الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا»،
«انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت...»
و آیات بسیار زیادی که در این باب وارد شده است. (علامه حلی درکتاب الالفین هزار دلیل برای امامت علی (علیهالسّلام) و هزار دلیل برای ابطال شبهات مخالفین ارائه کرده است."هذا الکتاب الموسوم بکتاب الالفین الفارق بین الصدق و المین فاوردت فیه من الادلة الیقینیة و البراهین العقلیة و النقلیة الف دلیل علی امامة سید الوصیین علی بنابی طالب امیرالمؤمنین ع و الف دلیل علی ابطال شبه الطاعنین و اوردت فیه من الادلة علی باقی الائمة ما فیه کفایة للمسترشدین" )
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز به تصریح تاریخ و روایات، همواره از امیرالمؤمنین علی (علیهالسّلام) به عنوان وصی و جانشین خویش یاد میفرمود.
که ما فقط برای نمونه به چند حدیث اشاره میکنیم:
•
حدیث یوم الدار:
«قال رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): ان هذا اخی و وصیی و خلیفتی فیکم فاسمعوا له و اطیعوا؛
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: این برادر و وصی و جانشین من در میان شما است، سخن او را بشنوید و فرمانش را اطاعت کنید.»
•
حدیث طیر:
«فَاِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صاُتِیَ بِطَیْرٍ مَشْوِیٍّ مِنَ الْجَنَّةِ فَدَعَا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ اَنْ یَدْخُلَ عَلَیْهِ اَحَبُّ خَلْقِهِ اِلَیْهِ فَوَفَّقَنِی اللَّهُ لِلدُّخُولِ عَلَیْهِ حَتَّی اَکَلْتُ مَعَهُ مِنْ ذَلِکَ الطَّیْرِ؛
مرغی بریان از
بهشت برای رسول خدا آورده شد، آنحضرت از خدای (عزّوجلّ) خواست که محبوبترین فرد در پیشگاه او نزد آنحضرت بیاید، پس خداوند مرا توفیق داد که بنزد آنحضرت آمدم تا از آن مرغ به همراه رسول خدا خوردم.»
•
حدیث منزلت: «قال رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): یا علی انت منی بمنزلة هارون من موسی الا انه لا نبی بعدی؛
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: ای علی (علیهالسّلام) تو نسبت به من مانند هارون نسبت به موسی (علیهالسّلام) هستی، جز اینکه پس از من پیامبری نیست.»
•
حدیث ثقلین: «قال (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فیما ابان به اهل بیته انی تارک فیکم الخلیفتین احدهما اکبر من الآخر کتاب الله حبل ممدود من السماء الی الارض و عترتی اهل بیتی نبانی اللطیف الخبیر انهما لن یفترقا حتی یردا علی الحوض"؛
رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: من در میان شما دو چیز میگذارم که یکی از آن بزرگتر است از آن دیگر و آن کتاب اللَّه است که حبلی است کشیده از آسمان تا زمین و یکی دیگر عترت که
اهل بیت مناند که حضرت حق مرا از این خبر داده که ایشان از یک دیگر جدا نخواهند شد تا بکنار
حوض کوثر بمن رسند.»
•
حدیث غدیر: «قال رسول الله (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم): فمن کنت مولاه فعلی مولاه؛ (پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: هر کس من مولا و رهبر او هستم، علی، مولا و رهبر او است) و این سخن را سه بار و به گفته بعضی از راویان حدیث، چهار بار تکرار کرد و به دنبال آن سر به سوی آسمان برداشت و عرض کرد: «اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و احب من احبه و ابغض من ابغضه و انصر من نصره و اخذل من خذله و ادر الحق معه حیث دار»؛ (خداوندا! دوستان او را دوست بدار و دشمنان او را دشمن بدار، محبوب بدار آنکس که او را محبوب دارد، و مبغوض بدار آنکس که او را مبغوض دارد، یارانش را یاری کن، و آنها را که ترک یاریش کنند، از یاری خویش محروم ساز، و حق را همراه او بدار و او را از حق جدا مکن.» پس فرمود: الا فلیبلغ الشاهد الغائب: " آگاه باشید، همه حاضران وظیفه دارند این خبر را به غائبان برسانند".
این احادیث قطرهای بود از دریای احادیثی که در این باب وارد شده است.
بنابراین، شیعیان جماعتی هستند که تمام اعمال و عقائد و اخلاق و روحیات خود را بر اساس تعلیمات اسلام قرار داده، و از دستورات پیامبر هیچ تجاوز نمیکنند. امر او را امر خدا میدانند، مطیع قرآن بوده و مطیع رسول خدا نیز هستند. طبق آیه «اطیعوا الله و اطیعوا الرسول»
؛ و آیه «و ما آتاکم الرسول فخذوه»،
و قائلاند که رسول خدا نبوت خود را با وصایت و خلافت علی بن ابیطالب (علیهالسّلام) بارها توأماً اعلام فرمود.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «دلایل حقانیت شیعه»، تاریخ بازیابی۱۴۰۱/۴/۶.