• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

دلایل تشکیل و گسترش نهاد وکالت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: وکالت‌، اهل بیت (علیهم‌السّلام)، هشام بن حکم، عصر غیبت.

پرسش: دلایل تشکیل و گسترش نهاد وکالت‌ در عصر امامان آخر چیست؟

پاسخ: عواملی که موجب شد نهاد وکالت شکل بگیرد عبارت‌اند از: عوامل سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی در طور امامت ائمه (علیهم‌السّلام) برای رفع امورات مومنین در اقصی نقاط عالم می‌باشد.



در سال‌های آغازین پس از رحلت پیامبر (صلی‌اللَّه‌علیه‌وآله)، شیعیان عقیدتی (و نه شیعیان سیاسی)، زیاد نبودند، به گونه‌ای که امکان ارتباط آنان و یا افراد شاخص شیعه با امام (علیه‌السّلام) به سادگی ممکن بود.در دوره معاویه و با سخت‌گیری‌های او، شمار شیعیان، چندان افزایش نیافت. در نهضت عاشورا، این شمار‌ اندک نیز به شهادت رسیدند یا زندانی شدند به گونه‌ای که امام زین‌العابدین (علیه‌السّلام)، شمار دوست‌داران اهل بیت (علیه‌السّلام) در مدینه را پس از بازگشت از کربلا، پانزده نفر شمرده است.
سال‌های آغازین سده دوم هجری و تحت تاثیر عوامل سیاسی و فرهنگی، از جمله مرگ حجّاج بن یوسف ثقفی، امارت عمر بن عبدالعزیز، آزاد شدن نگارش حدیث و...شمار دوستداران و شیعیان اهل بیت (علیهم‌السّلام) رو به فزونی نهاد. پس از سال‌های صد و بیست هجری، جمعیت دوست‌داران اهل بیت (علیهم‌السّلام) به‌اندازه‌ای بود که عبّاسیان، قیام خود را با شعار حکمرانی «الرضا من آل محمّد» آغاز کردند تا در مناطق مختلف، افراد بیشتری را جذب کنند.
اگر چه تمام دوست‌داران اهل بیت (علیهم‌السّلام) در گروه شیعیان جای نمی‌گیرند، ولی علاقه به اهل بیت (علیهم‌السّلام) زمینه تشیع عقیدتی آنان را فراهم می‌ساخت. در این سال‌ها شمار شاگردان امام صادق (علیه‌السّلام) به چهار هزار نفر رسید
[۱] ر.ک: طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۱۵۵ - ۳۲۸.
که با دوره‌های پیش، قابل قیاس نیست.
گشایش سیاسیِ حاصل از تضعیف بنی‌امیه، درگیری بنی‌امیه و بنی‌عبّاس، سقوط بنی‌امیه و تزلزل دوران آغازین بنی‌عبّاس در سال‌های ۱۲۰ تا ۱۴۰ هجری، فرصت مناسبی در اختیار عالمان و مبلّغان شیعه نهاد و تفکر شیعه امامیه را در نقاط مختلف عالم اسلامی، بارور ساخت.


شهر مدینه، مهد تشیع محسوب می‌شود که شیعیان نخستین در آن می‌زیستند؛ ولی تمرکز جمعیتی شیعیان در سده اوّل هجری، بیشتر در کوفه بوده است. شمار‌ اندکی شیعه هم در یمن و در بصره می‌زیسته‌اند.
در سده دوم هجری و همراه با افزایش شمار شیعیان، مناطق جدیدی به عنوان مراکز شیعی پدید آمدند که گاه فاصله بسیار دوری از مدینه -که محل اقامت امام (علیه‌السّلام) بود- داشتند.
از جمله مهم‌ترین مناطق جدید، شهر بغداد -مرکز خلافت عباسی- بود که از آغاز تاسیس آن، منطقه کرخ با هویت شیعی پدید آمد، رشد کرد و مهد عالمان شیعی همچون هشام بن حکم، ابن عمیر و ده‌ها عالم شیعی دیگر شد. شهر قم و مناطق اطراف آن همچون آوه نیز در همین دوره به عنوان مرکز شیعیان معرفی شد و شیعیان بسیاری به آن‌جا کوچ کردند. منطقه خراسان، با گستردگی فراوان خود نیز محلّی بود که شیعیان فراوان داشت. منطقه جبال از مازندران تا همدان نیز محلّ استقرار شیعیان محسوب می‌شد. افزون بر آن، شیعیان یمن، مصر و بصره نیز رو به فزونی بود. تصویر جغرافیایی از مناطق مورد اشاره می‌تواند گستردگی و تنوّع جغرافیاییِ شیعیان را تصویر کند، به‌گونه‌ای که از شمال خراسان بزرگ تا مناطق غربی ایران و عراق و همچنین تا یمن در جنوب عربستان و کشور مصر را شامل می‌شود.
[۲] ر.ک: طوسی، محمد بن حسن، رجال الکشّی، ج۲، ص۴۷۴.
[۳] طوسی، محمد بن حسن، رجال الکشّی، ج۲، ص۴۸۲.
[۴] طوسی، محمد بن حسن، رجال الکشّی، ج۲، ص۵۶۷.
[۵] طوسی، محمد بن حسن، رجال الکشّی، ج۲، ص۶۰۵.
[۶] طوسی، محمد بن حسن، رجال الکشّی، ج۲، ص۶۲۴.
[۷] طوسی، محمد بن حسن، رجال الکشّی، ج۲، ص۷۹۴.
[۸] طوسی، محمد بن حسن، رجال الکشّی، ج۲، ص۷۹۹.
[۹] طوسی، محمد بن حسن، رجال الکشّی، ج۲، ص۸۰۹.
[۱۰] طوسی، محمد بن حسن، رجال الکشّی، ج۲، ص۸۳۳.
[۱۱] طوسی، محمد بن حسن، رجال الکشّی، ج۲، ص۸۷۱.
[۱۲] طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص۴۳۰.
[۱۳] قطب راوندی، سعید بن هبة‌الله، الخرائج و الجرائح، ج۱ ص۳۲۸.
[۱۴] کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۴۷۵.
[۱۵] ابن شهرآشوب، محمد بن علی، المناقب، ج۴، ص۲۲۰.

روشن است که ارتباط مستقیم میان شمار فراوان شیعیان مناطق مختلف با امام (علیه‌السّلام) ممکن نبود و نیاز به وجود رابطان مطمئن برای ارتباط دو سویه، کاملاً احساس می‌شد تا نیازهای علمی، اجتماعی و سیاسی شیعیان را پاسخ گوید و دستورالعمل‌های امام (علیه‌السّلام) را نیز بدانان ابلاغ کند.


بنی‌عبّاس که با شعار دوستی اهل بیت (علیهم‌السّلام) قدرت را به چنگ آورده بودند، امامان اهل بیت (علیهم‌السّلام) را خطری بالقوه و گاه بالفعل برای خود احساس می‌کردند که احتمال روی آوردن مردمان بدانان و زوال خلافت عبّاسی در هر زمان وجود داشت. از این‌رو، همگام با قدرت گرفتن بنی‌عبّاس، سخت‌گیری نسبت به امامان اهل بیت (علیهم‌السّلام) شدّت گرفت. از دوره منصور دوانیقی و پس از سال ۱۴۰ ق، فشارهای کارگزاران حکومت بر امامان (علیهم‌السّلام) و ناحیه امامت افزایش یافت. حمله شبانه به منزل آنان، دست‌گیری امام و یا افراد مرتبط با ایشان، حبس و تبعید ائمّه (علیهم‌السّلام) در دوره امام کاظم (علیه‌السّلام)، امام‌ هادی (علیه‌السّلام) و امام عسکری (علیه‌السّلام)، تلاش جاسوسان حکومتی برای نفوذ میان یاران امام و...از جمله سخت‌گیری‌هایی بود که اعمال می‌شد و امکان برقراری ارتباط مستقیم میان شیعیان عادی را با امام (علیه‌السّلام) دشوار می‌کرد.
سخت‌گیری‌ها در دوره منصور،‌ هارون، متوکل و معتضد، شدت فراوان یافت. دستگیری محمّد بن ابی‌عمیر در دوره‌ هارون، به سبب آن بود که نام شیعیانِ مرتبط با ناحیه امامت را افشا کند.


مراجعه به امام (علیه‌السّلام) در دوره‌های اوّلیه به منظور پرسش و رفع نیاز علمی افراد بود؛ ولی گسترش جامعه شیعی و بهبود اوضاع فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی، پرسش‌ها و راه کارهای جدیدی پدید آورد که با دوره پیشین، متفاوت بود. نیاز به ابلاغ موضع امام (علیه‌السّلام) به جامعه شیعه در سریع‌ترین زمان ممکن و از مطمئن‌ترین مسیر، احساس می‌شد. موضع‌گیری سیاسی، فرهنگی و اجتماعی شیعیان، از جمله این موضوعات جدید بود. گاه انقلاب یا شورش‌هایی علیه حکومت جور با ظاهری موجّه رخ می‌داد، ولی امام (علیه‌السّلام) شیعیان را از ورود به این مجادلات، نهی می‌کرد. گاه مباحث اجتماعی یا فرهنگی پدید می‌آمد که لازم بود نظریات امام (علیه‌السّلام) از طریق مطمئن به شیعیان رسانده شود. نهی از مجادلات کلامی در دوره‌ هارون و مامون، از جمله مواردی است که بدون ارتباط و تعامل با امام (علیه‌السّلام)، سبب آسیب دیدن نظام شیعی می‌گشت؛ زیرا سبب سوء ظن بیشتر حکومت و توده سنّیان می‌گشت.
نکته بسیار مهم دیگر، ارتباط مالی افراد با ناحیه امامت بود. بهبود اوضاع اقتصادی شیعیان، سبب ازدیاد وجوه شرعی و تبرّعات ارسالی به امام (علیه‌السّلام) شد که نیاز به واسطه‌ای مطمئن، امانتدار و شایسته داشت که بتواند این اموال را به دور از دید ماموران حکومتی، جمع‌آوری کند و به امام تحویل دهد.
موقوفات ناحیه امامت در مناطق متفاوت نیز فراوان شده بود به‌گونه‌ای که در برخی مناطق مثل قم، صحابی بزرگواری همچون: احمد بن اسحاق،
[۱۶] قمّی، حسن بن محمّد، تاریخ قم، ص۲۱۱.
مسئول امور مالی موقوفات بود. سرپرستی و ساماندهی این موقوفات نیز از طریق و مسیر نهاد وکالت انجام می‌گرفت.


سوء استفاده از جایگاه مقدّس امامان و ادّعای ارتباط با امام، از آسیب‌های مطرح در تاریخ شیعه محسوب می‌شود. امام رضا (علیه‌السّلام) ضمن برشمردن برخی از افراد منحرف که به دروغ، ادّعای رابطه با ائمّه پیشین را داشتند، به این آسیب اشاره کرده‌اند.
سوء استفاده غالیان، سبب انحراف در برخی از افرادی شد که گمان می‌کردند با نمایندگان آن ذوات مقدّس، ارتباط دارند. امام صادق (علیه‌السّلام) شخصاً برخی از افراد این گروه را لعن کرده و انحراف آنها را بیان نموده است.
در دوره‌های پسین و با گسترش افراد و مناطق جغرافیایی، زمینه این آسیب، بیشتر فراهم می‌آمد؛ زیرا هر کس -بویژه اگر وجاهت اجتماعی نیز داشت- ادّعای ارتباط با امام (علیه‌السّلام) را مطرح می‌کرد و در نتیجه، زمینه‌ای فراهم می‌آمد که کنترل آن، ممکن نبود. از این‌رو، لازم بود که ارتباط نامنظّم، غیر تشکیلاتی و غیر منضبط، به ارتباطی نظام‌مند با چهره و شناسنامه مشخّص تبدیل شود که بتواند ضمن جلب اعتماد مردم، ناخالصی‌های محتمل را نیز از خود و جامعه شیعی بزداید. تنها مرکزی که با انحرافات و سوء استفاده‌ها مبارزه می‌کرد و از طریق مطمئن، مطالب را به آگاهی عالمان می‌رسانْد، نهاد وکالت بود که با توجّه به وجاهت و جایگاه آن در نزد مردم، این خلا را به شایستگی پر نمود. گزارش‌های متعدّدی از فعالیت نهاد وکالت برای مبارزه با انحراف فارس بن حاتم قزوینی در دست است. در بخش مربوط به انحرافات و مدّعیان وکالت، نمونه‌های دیگری ارائه خواهد شد.


آمادگی شیعه برای ورود به دوره غیبت بویژه غیبت کبرا، به تهیه مقدّمات و تمرین و مهارت در ارتباط اجتماعی شیعیان نیازمند بود.
احاله انجام دادن برخی از مسئولیت‌ها به وکیلان، پاسخگوییِ دانشمندان شیعه به مردم و عدم مراجعه مستقیم مردم به امام (علیه‌السّلام)، پاسخگویی مکتوب به مردم و عالمان، کاهش رویارویی حضوری و...از جمله اقداماتی بود که برای آماده‌سازیِ جامعه شیعی برای زندگی در عصر غیبت، انجام شد.
مؤلّف کتاب اثبات الوصیة در این‌باره نوشته است:
امام‌ هادی (علیه‌السّلام) از بسیاری از شیعیان به استثنای افرادی از خواص خود، مستور بود. آن گاه که امامت به امام عسکری (علیه‌السّلام) رسید، حتّی با خواصّ شیعیان و جز آنها از پس پرده سخن می‌گفت، مگر در اوقاتی که به دربار حاکم می‌رفت. این استتار و در پرده بودن از جانب امام عسکری (علیه‌السّلام) و پدر بزرگوارش برای آن بود که شیعیان با شرایط عصر غیبت صاحب الزمان (علیه‌السّلام) آشنا و مانوس شوند و بدان عادت کنند.
[۲۲] مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیة، ص۲۱۷.

آغاز شدن غیبت با دوره غیبت صغرا نیز زمینه‌سازی برای ورود به دوره غیبت کبرا و تامّه بود که دیگر، وکیلان و نایبان خاص نیز وجود نداشتند.
[۲۳] محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امام مهدی (عجّل‌الله‌فرجه) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ ج۳، سال انتشار: ۱۳۹۳، ص۲۳۵-۲۶۹.



۱. ر.ک: طوسی، محمد بن حسن، رجال الطوسی، ص۱۵۵ - ۳۲۸.
۲. ر.ک: طوسی، محمد بن حسن، رجال الکشّی، ج۲، ص۴۷۴.
۳. طوسی، محمد بن حسن، رجال الکشّی، ج۲، ص۴۸۲.
۴. طوسی، محمد بن حسن، رجال الکشّی، ج۲، ص۵۶۷.
۵. طوسی، محمد بن حسن، رجال الکشّی، ج۲، ص۶۰۵.
۶. طوسی، محمد بن حسن، رجال الکشّی، ج۲، ص۶۲۴.
۷. طوسی، محمد بن حسن، رجال الکشّی، ج۲، ص۷۹۴.
۸. طوسی، محمد بن حسن، رجال الکشّی، ج۲، ص۷۹۹.
۹. طوسی، محمد بن حسن، رجال الکشّی، ج۲، ص۸۰۹.
۱۰. طوسی، محمد بن حسن، رجال الکشّی، ج۲، ص۸۳۳.
۱۱. طوسی، محمد بن حسن، رجال الکشّی، ج۲، ص۸۷۱.
۱۲. طوسی، محمد بن حسن، الغیبة، ص۴۳۰.
۱۳. قطب راوندی، سعید بن هبة‌الله، الخرائج و الجرائح، ج۱ ص۳۲۸.
۱۴. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱، ص۴۷۵.
۱۵. ابن شهرآشوب، محمد بن علی، المناقب، ج۴، ص۲۲۰.
۱۶. قمّی، حسن بن محمّد، تاریخ قم، ص۲۱۱.
۱۷. ر.ک:طوسی، محمد بن حسن، رجال الکشّی، ج۲، ص۵۹۱، ش ۵۴۴.    
۱۸. ر.ک:طوسی، محمد بن حسن، رجال الکشّی، ج۲، ص۵۹۰، ش ۵۴۲.    
۱۹. طوسی، محمد بن حسن، رجال الکشّی، ج۲، ص۵۹۳، ش ۵۴۹.    
۲۰. ر.ک:طوسی، محمد بن حسن، رجال الکشّی، ج۲، ص۴۹۰، ش ۴۰۰.    
۲۱. ر.ک:طوسی، محمد بن حسن، رجال الکشّی، ج۲، ص۸۰۶، ش ۱۰۰۲ - ۱۰۱۱.    
۲۲. مسعودی، علی بن حسین، اثبات الوصیة، ص۲۱۷.
۲۳. محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امام مهدی (عجّل‌الله‌فرجه) بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ ج۳، سال انتشار: ۱۳۹۳، ص۲۳۵-۲۶۹.



حدیث‌نت، برگرفته از مقاله «دلایل تشکیل و گسترش نهاد وکالت» تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۱۱/۰۶.    


رده‌های این صفحه : نهاد وکالت ائمه




جعبه ابزار