حقیقت وحی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله،
وحی ، حقیقت وحی،
انبیا .
پرسش: حقیقت وحی چیست؟ آیا بین وحی نازل شده بر
حضرت محمد و وحی نازل شده بر پیامبران دیگر فرقی هست؟
پاسخ:
وحی واژه عربی و در اصل مصدر فعل "وحی ـ یحی" از باب "وعد" است. در معنای اصلی آن آمده است که "وحی عبارت است از: هر آنچه که کسی به دیگری القا کند تا بداند".
به همین مناسبت در معنای اشاره، اشاره سریع،
الهام ، نامه و نوشته نیز به کار برده میشود.
قرآن وحینامه
اعجاز الاهی است که به زبان عربی بهوسیله «
جبرئیل » از جانب خداوند بر
قلب پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ یکبار بهصورت تدریجی در طول بیست و سه سال و بار دیگر بهصورت دفعی در
شب قدر فرود آمده است. رسول اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ آن را بر گروهی از اصحاب خود خوانده و کاتبان وحی آن را با نظارت مستقیم و مستمر حضرت نوشتهاند و حافظان بسیاری آن را حفظ و نقل کردهاند.
پس منظور از وحی، "القای معانی به قلب پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ از سوی خدا و سخن گفتن خدا با اوست. این وحی براساس نیازی است که نوع
بشر به هدایت الاهی دارد تا از یک طرف بهسوی مقصدی که ماورای افق محسوسات و مادیات است،
هدایت شود و از طرف دیگر، به نیاز زندگی اجتماعی او که عبارت است از برخورداری از یک قانون الاهی، پاسخ مثبت داده شود.
از کلمات پیغمبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ هم میتوان فهمید که اساساً وحی با سایر القائاتی که به بشر میشود، از نظر ماهیت، متفاوت نیست؛ بلکه از نظر درجه فرق میکند؛ مثلاً پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ ضمن حدیثی میفرمایند:رؤیای صادقه جزئی از هفتاد جزء
نبوت است. این
حدیث اشاره میکند که وحی به
انبیا درجه قوی و نَشَآت پر تلألؤ نوری است که همگان از پرتو این نور بهرهمند و روزیخوارند".
وحی در قرآن در چهار معنا استفاده شده است:
این همان معنای لغوی واژه وحی است؛ چنانکه به اشاره
حضرت زکریا ـ علیهالسلام ـ به قومش در قرآن، «وحی» اطلاق شده است:"او از
محراب عبادتش بهسوی مردم بیرون آمد و با اشاره به آنان گفت:"به شکرانه این موهبت، صبح و شام خدا را
تسبیح کنید".
این همان رهنمودهای طبیعی است که در نهاد تمام موجودات به ودیعت نهاده شده است. هر موجودی، اعم از
جماد ،
نبات ، حیوان و
انسان ، بهطور غریزی راه بقا و تداوم
حیات خود را میداند. از این هدایت طبیعی در قرآن با نام «وحی» یاد شده است:" و خدا به
زنبور عسل وحی کرد که از کوهها و درختان و سقفهای رفیع منزل گیرید و سپس از میوههای شیرین تغذیه کنید...".
گاه انسان پیامی را دریافت میدارد که منشأ آن را نمیداند؛ بهویژه در حالت اضطرار که گمان میبرد راه به جایی ندارد، ناگهان درخششی در دل او پدید میآید، راه را بر او روشن میسازد و او را از آن تنگنا بیرون میآورد. این پیامهای رهگشا، همان سروش غیبی است که از پشت پرده هستی به مدد انسان میآید. در
قرآن ، به همین الهامات غیبی «وحی» اطلاق شده است:" و به مادر
موسی وحی کردیم که طفلت را شیر ده و چون بر او ترسان شوی به دریا افکن...".
این سروشهای غیبی گاه منشأ رحمانی و زمانی منشأ شیطانی دارند؛ ازاینرو در قرآن به وسوسههای
شیطان نیز «وحی» اطلاق شده است:" و همچنین ما بر هر پیامبری دشمنی از شیطانهای
انس و جن قرار دادیم که برخی از آنان برخی دیگر را وسوسه میکنند...".
وحی بدین معنا، بیش از هفتاد بار در قرآن از آن یاد شده است. این وحی به
انبیا اختصاص داشته و شاخصه
نبوت آنها محسوب میگردد:"و چنین قرآن فصیح عربی را ما به تو
وحی کردیم...".
در قرآن کریم به اشکال سهگانه نزول وحی اشاره شده است:
تکلم مستقیم و بدون واسطه، یعنی بین خدا و
پیامبر ، واسطه ای نیست و پیامبر مستقیماً وحی را از منبع فیض دریافت میکند. نویسنده کتاب التمهید فی علوم القرآن میگوید:"بنابر آنچه که اصحاب حالت پیامبر اکرم را هنگام فرود وحی توصیف کردهاند، نزول وحی بیشتر مستقیم بوده است".
در این نوع پیامبر تنها صدا وحی را میشنود و هیچچیز را نمیبیند؛ اینگونه دریافت وحی مانند آن است که کسی از پس پرده سخن بگوید و انسان تنها صدای او را بشنود؛ ازاینرو قرآن از این قسم به «وراء حجاب» تعبیر میکند.
در این طریق حضرت
جبرئیل ـ علیهالسلام ـ پیام الاهی را بر قلب پیامبر فرود میآورد. "
روح الامین قرآن را بر
قلب تو فرود آورد".
"روشن است که در دو قسم اخیر، بهخلاف قسم اول،
حجاب و واسطهای بین خدا و نبی در کار است؛ البته معنای حجاب و واسطه این نیست که این حجاب پیامبر را از ارتباط مستقیم با تکلم الاهی باز دارد؛ بلکه واضح است که گوینده، خدا است؛ اما به دلیل حکمت و مشیت الاهی، پیامبر بر حجاب یا واسطه التفات میکند و پیام حضرت
حق را از ورای حجاب یا از لسان واسطه میشنود. پر واضح است که در این جا نیز رسول، مستقیماً پیام خدا و سخن فیاض علی الاطلاق را دریافت میدارد؛ بنابراین اگر رسول به حجاب التفات کند، گفته میشود که وحی از ورای حجاب است و اگر بدان التفات نورزد، وحی نسبت به او بلاواسطه و مستقیم است. آنجا هم که وحی به واسطه جبرئیل ـ علیهالسلام ـ است، اگر گیرنده وحی به واسطه توجه نداشته باشد، وحی بلاواسطه از سوی خدا خواهد بود".
،
خداوند در سوره مزٌمٌل که دومین سوره از جهت
نزول است، خطاب به رسول خود میفرماید:"در حقیقت ما بهزودی بر تو گفتاری گرانبار القا میکنیم"...
پیامبر هنگام نزول وحی مستقیم بر خود احساس سنگینی میکرد و از شدت سنگینی که بر او وارد میشد، بدنش داغ میشد و از پیشانی مبارکش عرق سرازیر میگشت. اگر بر شتری یا اسبی سوار بود، کمر حیوان خم میشد و به نزدیک
زمین میرسید.
امام علی ـ علیهالسلام ـ میفرماید:"موقعی که
سوره مائده بر پیامبر نازل شد، ایشان بر استری به نام "شهباء" سوار بودند وحی بر ایشان سنگینی کرد؛ بهطوریکه حیوان ایستاد و شکمش پایین آمد".
حالات دیگری نیز از این قبیل برای پیامبر هنگام
نزول وحی روی میداد.
علامه طباطبایی مینویسد:"اخباری که بر این حالات غیر عادی
پیامبر هنگام نزول
وحی اشاره دارند، به حد مستفیض میباشند".
همانگونه که گفته شد؛ این سنگینی موقعی بود که وحی مستقیم و بدون واسطه بر رسول اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ فرود میآمد.
امام صادق ـ علیهالسلام ـ در اینباره میفرماید:"هنگامی که وحی بدون واسطه ملک بر رسول خدا نازل میشد، این حالات در پیامبر اکرم رخ میداد؛ ولی هنگامیکه وحی به واسطه جبرئیل ـ علیهالسلام ـ فرود میآمد، رسول خدا میفرمود:
جبرئیل به من گفت..."؛
یعنی هنگام دریافت وحی توسط جبرئیل حالت پیامبر عادی بود.
این وحی بدون واسطه تنها حالات ظاهری پیامبر را تحت تأثیر قرار میداد و دگرگون میکرد؛ زیرا پس از برطرف شدن این حالت هر آنچه را به او وحی شده بود، در ذهن داشت و بیکموکاست به مردم ابلاغ میکرد. در وحی مستقیم
کلام الاهی در اعماق وجود رسول خدا تأثیر میگذاشت و این تأثیر فراتر از امور طبیعی و حسی بود؛ ازاینرو این وحی تأثیرگذارتر و سنگینتر از وحی غیر مستقیم بود.
به وجود آمدن چنین حالاتی هنگام دریافت وحی مستقیم میتواند دلایل مختلف داشته باشد:
هرچند پیامبران انسانهای کاملی هستند؛ ولی درعینحال انساناند و در
جهان مادی؛ مانند سایر افراد بشر زندگی میکنند. "بگو من بشری همانند شما هستم که به من وحی میرسد که خدای شما خدای یکتاست".
ارتباط با برترین موجود که مجرد از ماده است، برای انسان مادی کاری ساده نیست؛ بهویژه اگر این ارتباط بدون واسطه باشد؛ ازاینرو این حالات غیر عادی هنگام این ارتباط، امری قابل توجیه و پذیرفتنی است.
خداوند در اینباره میفرماید:" اگر ما این قرآن را بر کوه نازل میکردیم، مشاهده میکردی که کوه از
ترس خدا
خاشع و متلاشی میگشت و این امثال را در قرآن برای مردم بیان میکنیم که اهل
عقل و
فکر شوند".
شاهد این بار سنگین الاهی بر پیامبر عظیمالشأن، مصائب و سختیهایی بود که در طول مدت
رسالت خود برای برپا ساختن کلمه
توحید تحمل کرد.
هرچند درباره حالات سایر
انبیا هنگام دریافت وحی اخباری نقل نشده است، ولی عدم گزارش چنین اخباری، دلیل بر نبود چنین حالاتی نمیشود. اگر دریافت وحی مستقیم بر آخرین و برترین رسول الاهی سنگین باشد و چنین عوارضی را در پی داشته باشد، تحمل اینگونه
وحی بر انبیای دیگر سختتر خواهد بود؛ زیرا پیامبر عظیمالشأن اسلام مقام بالایی نسبت به انبیای دیگر داشتهاند.
پایگاه اسلام کوئیست.