حجت کامل
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: حدیث ثقلین، حجیت قرآن،
پرسش: طبق
حدیث شریف ثقلین، قرآن بهتنهایی نمیتواند حجت کامل الهی باشد، آیا درست است؟
پاسخ:
حدیث متواتر
ثقلین اهمیت
قرآن کریم و اهل بیت ـ علیهمالسلام ـ را هم زمان اثبات میکند.
هرکس ادعا کند، که ما قرآن را داریم، به عترت نیازی نداریم، او قرآن را هم رها کرده است.
و هرکس به ادعای بودن با اهل بیت ـ علیهمالسلام ـ خود را از قرآن بینیاز بداند، در حقیقت از اهل بیت ـ علیهمالسلام ـ هم اظهار بینیازی کرده است.
مرحوم محمدتقی مجلسی (م ۱۰۷۰ هجری) در کتاب
روضة المتقین عبارتی آورده است که از آن استفاده میشود، برخی کج سلیقهگان به قرآن کماهمیتی نشان دادهاند. ترجمه عبارت او چنین است: و تعجب از عدهای است که بهطور کلی
قرآن را رها کرده و به اخبار چسبیدهاند، با اینکه
خدای تعالی میفرماید: «
کتاب انزلناه الیک لیدّبروا آیاته؛ کتابی که آن را بهسوی تو فرو فرستادیم تا (مردم) در آیههای آن تدبر کنند»...
قبل از بررسی سؤال دو کلمه در حدیث را از باب تذکر ترجمه میکنم.
که به دو گونه قابل اعرابگذاری و خواندن است: ثَقَل: هر چیز ارزشمندی که مردم برای به دست آوردن آن، رقابت میکنند؛ و نیز به اجناس همراه مسافر گفته میشود. ثِقل: بار، چیز سنگین.
قرآن و عترت، ثقلیناند از این جهت که ما ترک
پیامبر صلیاللهعلیهوآله اند، و ارزش فراوانی دارند، که مردم را تشویق به بهرهمندی از آن دو میکند، و درعینحال سنگین است، و مواظبت بر آن دو، کار مهم و طاقتفرسایی است.
در برخی کتب سیزده معنا برای عترت ذکر شده است که از آن جمله: ذریه، اولاد ذکور، ریشه درخت قطع شده، چشمه گوارا و زلال، گیاه گسترده شده، پایتخت. عنصر محوری این مفاهیم یا مصادیق، رکن شیء بودن است در بقاء و استمرار فواید شیء و...
پس بقای
رسول الله صلیاللهعلیهوآله به عترت اوست و کارآمدی دین او نیز به عترت اوست. پیامبر بدون عترت مثل انسان عقیم، چشمة خشک، گیاه بیبرگ، کشور بیپایتخت و درخت بیریشه است و ... میباشد.
آیا استفاده از قرآن بدون عترت امکان دارد؟
اگر مراد از
حجت کامل، استفاده مطلق و انحصاری از قرآن باشد، قطعاً جواب منفی است. تا مجوزی برای کیفیت بهرهمندی از قرآن از عترت نداشته باشیم، نمیتوان به بهرهمندی از قرآن را به شرع و
هدایت نسبت داد، و نیز در تعیین مصداقها نمیتوان تنها به ظاهر قرآن بسنده کرد. در خود
حدیث کیفیت بهرهمندی از ثقلین آمده است؛ همچنانکه در آیات و
روایات فراوان دیگر به وضوح از غیر این راه نهی شده است، و روش صحیح
تفسیر یاد داده شده است.
در این حدیث همراهی و جدا نشدن ثقلین از یکدیگر شرط عدم
گمراهی قرار داده شده است. این همراهی چیست؟ حدیث نمیفرماید: اهل بیت ـ علیهمالسلام ـ را از قرآن جدا نکنید. بلکه میفرماید: این دو از هم جدا نیستند. از این قضیه نتایج مهم گرفته میشود:
أ. رها کردن یکی، موجب رها کردن دیگری است.
ب. اخذ به یکی وجوب اخذ به دیگری را اثبات میکند.
ج. در هر زمان (تا
قیامت) باید کسی از عترت در کنار قرآن باشد.
حدیث ثقلین
تفسیر به رأی را
ضلالت میشمارد.
اما آیا حدیث ثقلین حجیت ظاهر قرآن را
باطل میکند؟ در پاسخ باید گفت: به عکس،
حدیث ثقلین ظاهر قرآن را اثبات میکند، و
ظاهر قرآن با رعایت شرایط آمده در خود قرآن و در حدیث ثقلین و دیگر روایات، حجت کامله الهی است.
این شرایط چیست؟
از این شرایط تعبیر به روش تفسیر میکنند. اگر روش تفسیر مورد تأیید
اهل بیت علیهمالسلام نباشد، حدیث ثقلین هدایت را در اینگونه تفسیر ضمانت نمیکند. روش صحیح تفسیر همان روش معمول در فقه با تحفظ بر ویژگیها و میدانهای تفسیر است. اما چون بحث از روش تفسیر، بحث مستقلی است فقط به چند شرط عمومی و مشهور اشاره میشود:
چه در خود قرآن کریم (که به
تفسیر قرآن به قرآن معروف است) و چه در روایات که به منزله شرح و تفسیراند و چه ادله عقلی و اجماع؛ و پرواضح است که حجیت ظاهر
کتاب دو مرحله دارد:
أ. حجیت ظهور (که در روش قرآن با قرآن) این ظهور از جمعبندی آیات به دست میآید.
ب. حجیت قطعی (جمع بین ادله)، علت دو مرحلهای بودن هم، همان است که:
قرآن مجید در تبیین خطوط اصلی
دین کاملاً روشن است، این مرحله خطوط اصلی برای تطبیق بر مصداق، روش فقهی را میپیماید؛ که بخش فراوانی از این مرحله به عهده ظاهر آیه،
روایت دارای شرط حجیت، دلیل قطعی عقلی و ... میباشد.
شرط بعدی، شناخت متشابهات و توقف در آنهاست.
برای به حجیت رساندن ظهور،
شناخت عام و خاص افرادی و زمانی (ناسخ و منسوخ) لازم است.
بهجز حدیث ثقلین، امر قرآن و روایات به
تدبر و
قرائت قرآن و گوش سپردن به آن، اگر حجیت قرآن را نمیرساند، پس چه اثری دارد؟
منظور از
حجیت قرآن اگر بدون در نظر گرفتن سایر ادله باشد، حجت نیست. کما اینکه هیچ دلیلی اینگونه حجت نیست. حتی مستقلات عقلیه، موضوعش قابل توسعه و تضییق است.
ظاهر قرآن که مستند به روش ائمه طاهرین باشد، چیزی جز تمسک به ثقلین نیست.
حدیث ثقلین اقسام متعدد تفسیر به رأی را ضلالت میشمارد، و اخذ به ظاهر قرآن از اقسام تفسیر به رأی نیست.
وصول به ظاهر و حجیت ظاهر نیاز به روش تفسیر دارد، قواعد حاکم بر تفسیر همان قواعد حاکم بر فقه است.
۱.
پرسشها و پاسخها، جعفر سبحانی، قم، مؤسسه سیدالشهدا، چ ۱، ۱۳۶۹ ه ش.
۲.
حدیث الثقلین، علی حسینی میلانی، بی جا، مرکز ابحاث العقائدیه، چ ۱، ۱۴۲۱ ه ق.
۳.
العتره و الصحابه فی السنه، محمد حیاه انصاری.
۴.
عایه المرام، هاشم بحرانی، ۷ جلدی، (در جلد ۲ بیشتر درباره ثقلیت نوشته شود).
سایت اندیشه قم.