حافظ رجب برسی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: شیخ حافظ رجب بُرسی، کتاب
مشارق الأنوار.
پرسش: شیخ حافظ رجب بُرسی که بود؟ آیا کتاب «مشارق الأنوار» او معتبر است؟
پاسخ: شیخ حافظ بُرسی (متوفی ۸۱۳ یا ۸۱۵ ه.ق)، از اندیشمندان اسلامی است که او را حدیثشناس، فقیه و ادیب دانستهاند. همچنین در مسئله عرفان زمینهای قوی از عرفان نظری در سراسر نوشتههایش وجود دارد. کتاب «
مشارق الأنوار الیقین فی أسرار امیر المؤمنین علیهالسلام» مهمترین و معروفترین اثر بُرسی است که با شیوهای بدیع و ابتکاری و با استفاده از مبانی
عرفان نظری به شرح و تفسیر
مناقب و فضایل اهل بیت ـ علیهمالسلام ـ بهویژه امام علی ـ علیهالسلام ـ پرداخته است. بُرسی در این اثر،
روایات خاصی را که مربوط به
فضایل حضرات معصومان ـ علیهمالسلام ـ بوده، نقل نموده که پیش از او کمتر مورد توجه قرار میگرفته است. بُرسی در اظهار اندیشههایش بیپروا بوده، و محبت شدید او به اهل بیت ـ علیهمالسلام ـ او را واداشته تا بسیاری از غرایب روایاتی را که درباره خاندان
عصمت و طهارت علیهمالسلام وارد شده است، یکجا جمعآوری کند، و این معنا سبب شده تا عدّهای که حقیقت این سخنان برایشان روشن نشده است، او را مورد طعن قرار دهند.
«رضیالدین رجب بن محمد بن رجب حافظ بُرسی» از اندیشمندان اسلامی اواخر قرن هشتم و اوایل قرن نهم هجری (متوفی ۸۱۳ یا ۸۱۵ ه.ق) است.
در اینکه چرا به حافظ معروف است، احتمالاتی دادهاند، یکی اینکه چون صد هزار
حدیث را با متن و سند حفظ داشته به او حافظ گفتهاند.
آگاهی وسیع بُرسی در
کتاب مشهورش ـ
مشارق الأنوارـ این معنا (محدث بودن) را تأیید و احتمالات دیگر را ضعیف میکند.
تا مدتها پس از مرگش در هیچیک از تذکرهها، ترجمه یا شرح حالی از او دیده نشده است. احتمالاً اولین تذکرهنویسانی که بهطور مبسوط به شرح حال وی پرداختند، شیخ حر عاملی (متوفای ۱۱۰۴ه.ق) و میرزا عبدالله افندی (متوفای ۱۱۳۰ه.ق) باشند. البته پس از این دو بسیاری به پیروی از آنها به شرح حال این شخصیت پرداختهاند که عمدتاً بر پایه اطلاعاتی است که این دو ارائه کردهاند و در آنها کمتر میتوان نکات تازهای را یافت.
در شرح احوالی که شیخ حر عاملی از او ارائه کرده، براساس برداشت از نوشتهها و سرودههایش، وی را حدیثشناس، فقیه و ادیب دانسته است
و در یادکردهایش از وی در «
الجواهر السنیة فی الأحادیث القدسیة» (کلیات حدیث قدسی)، بارها او را «عارف» خوانده است.
درباره عرفان او باید یادآور شد که زمینهای قوی از عرفان نظری در سراسر نوشتههایش وجود دارد.
بُرسی بر
اسرار حروف و اعداد نیز آگاهی داشت و این امر در سراسر آثارش، بهویژه «
مشارق الأنوار»، در شرح اخبار به یاریش آمده است.
وی از ذوق ادبی نیز بهره داشت و افزون بر توانایی در نثر، در سرودن شعر نیز چیره دست بود. او به
ائمه اطهار علیهمالسلام تعلق خاطر زیاد داشته و روایات بسیاری در مقامات معنوی ایشان نقل و شرح کرده و اشعار فراوانی در این زمینه سروده است.
تاکنون آثاری به حافظ بُرسی نسبت داده شده است که عمدتاً رسالههای مختصری است که وی به منظور اظهار ارادت به ائمه اطهار ـ علیهمالسلام ـ بهویژه
امام علی علیهالسلام نوشته است؛ مانند «
مشارق الأنوار الیقین فی أسرار امیرالمؤمنین علیهالسلام»، «
تفسیر سوره توحید»، «
أسرار النبی و فاطمة و الأئمة علیهالسلام» و....
از سرودههای برسی نیز قطعههایی برجای مانده که همگی در باب فضایل اهل بیت ـ علیهمالسلام ـ است.
مدفن بُرسی بهطور قطع معلوم نیست.
برخی محل آن را بدون ذکر مأخذ و دلیل، قبرستان قتلگاه مشهد ذکر میکند که مدفن طبرسی، صاحب مجمع البیان، نیز در آنجاست.
برخی نیز
قبر او را در وسط باغی در اردستان دانستهاند.
کتاب «
مشارق الأنوار الیقین فی أسرار امیر المؤمنین علیهالسلام»
مهمترین و معروفترین اثر بُرسی است که با شیوهای بدیع و ابتکاری و با استفاده از مبانی عرفان نظری به شرح و تفسیر مناقب و فضایل
اهل بیت علیهمالسلام بهویژه امام علی ـ علیهالسلام ـ پرداخته است. بُرسی در این اثر، روایات خاصی را که مربوط به فضایل حضرات معصومان ـ علیهمالسلام ـ بوده، نقل نموده که پیش از او کمتر مورد توجه قرار میگرفته و برای افرادی که بعد از او آمدند، منبع و مرجع مهمی شده است.
«مشارق الأنوار الیقین» از آثاری است که با توجه به اعتقاد به حروف
و اعداد به تطبیق عرفان با
زندگی ائمه میپردازد.
بُرسی در اظهار اندیشههایش بیپروا بوده، و
محبت شدید او به اهل بیت ـ علیهمالسلام ـ او را واداشته تا بسیاری از غرایب روایاتی را که درباره خاندان عصمت و طهارت ـ علیهمالسلام ـ وارد شده است، یکجا جمعآوری کند، و این معنا سبب شده تا عدهای که حقیقت این سخنان برایشان روشن نشده است، او را مورد طعن قرار دهند و گروهی دیگر نیز ـ که خلوص
نیت و عقیده مؤلف و وجود همین روایات را در متون مجامع حدیثی بهطور پراکنده میدیدهاند ـ به دفاع از او برخیزند. بههرحال همگان محبت و ولای شدید او را نسبت به اهل بیت ـ علیهمالسلام ـ میستایند و مورد تأکید قرار میدهند.
مهمترین
انتقاد به کتاب «
مشارق الأنوار الیقین» به دلیل غلوآمیز بودن و ارائه مطالبی نامعقول و نامفهوم است.
شیخ حر عاملی،
علامه مجلسی،
و سید محسن امین
به این نکته توجه داده و میگویند: کتاب مشارق مشتمل بر مطالب افراطی و غلوآمیز و گاه مضمر است؛ اما سید محسن امین به این نکته توجه میدهد که مطالب این
کتاب بهگونهای نیست که اعتقادات حافظ برسی زیر سؤال برود و او مورد
اعتماد نباشد.
برخی نیز معتقدند است که در کتاب «
مشارق الأنوار»، صدها حدیث
دروغ نقل شده است. او میگوید که بُرسی در میان شیخیه و کشفیه و غُلات طرفداران بسیار دارد.
همین انتقادها موجب گشته است تا
علامه مجلسی روایاتی را که وی بدان متفرّد
بوده است، در خور اعتماد نشمرد.
در واقع، آنچه از غرابت در آثار برسی، بهخصوص
مشارق الأنوار دیده میشود، بخشی ناشی از اخبار متفرد اوست که در دیگر متون حدیثی
شیعه نشانی از آن نیست و بخشی دیگر ناشی از شروحی است که وی بر خبرهای گوناگون به دست داده است. درباره تفرد او در نقل روایات، از جمله روایاتی بلند مانند «خطبه إفتخار»
و «خطبه تطنجیه»،
باید توجه داشت که وی به طیف درخور توجهی از منابع متقدم شیعه، از جمله «
کتاب الواحدة» ابن جمهور بصری دسترسی داشته است.
با این همه کسانی از این کتاب دفاع کردهاند، از آن جمله علامه امینی است که میگوید:
«استاد حافظ رضیالدین رجب برسی حلی از دانشوران عارف مشرب امامی و از فقیهانی است که در دانشهایی چند دست داشته ـ با آن برتری آشکارش در هنر
حدیث و پیشروی در ادبیات و سخنسراییهای نیکو و چیرگی در
دانش حروف و رازهای آن و بیرون کشیدن سودهایش ـ ازاینرو میبینی نوشتههایش سرشار از پژوهشها و موشکافیهاست. در عرفان و حروف روشهای ویژهای برگزیده و هم در دوستی پیشوایان
معصوم علیهمالسلام برداشتها و نگرشهایی دارد که برخی نمیپسندند و او را تندرو میشمارند؛ ولی جایگاههایی را که وی برای معصومان ـ علیهمالسلام ـ شناخته، در همه جا، به تندروی نمیانجامد».
سپس به روایاتی استناد میکند؛ چنانچه امام علی ـ علیهالسلام ـ میفرماید: «مبادا در
حق ما
غلو و تندروی کنید، ما را بندگان دستپرورده خدا دانید و دیگر در حق ما هر چه خواهید بگویید».
علامه امینی پس از نقل روایاتی میگوید: «کجا میتوانیم مرز برتریها و سرافرازیهایی را بنگریم که پروردگار به معصومان بخشیده است؟ و کی میتوانیم از همه سربلندیهایی آگاه شویم که
خداوند ویژه آنان گردانیده؟... و کیست که به شناسایی امام رسد؟ یا او را برگزیند؟ نه! نه! خردها گمراه میشوند و بردباریها سرگردان و مغزها پریشان و دیدهها نابینا، بزرگان خرد میشوند و فرزانگان درمیمانند... ازهمینرو میبینی بسیاری از دانشوران ما که در
شناخت رازها پژوهشگر بودهاند این جایگاهها را سزاوار پیشوایان راستین ـ علیهمالسلام ـ میدانند که دیگران آن برداشتها را بر خویش هموار نمیکنند».
اما با قطع نظر از پذیرش یک دیدگاه و نادرستی دیدگاه دیگر، شایسته است به چند نکته درباره این کتاب و نویسنده آن توجه شود:
برسی در مرور کوتاه خود بر عقاید امامیه، پایبندی خود به اعتقادات مشهور
مذهب شیعه را نشان داده است و ضمن معرفی دو گروه اهل افراط و تفریط، خود را از «نمط اوسط» دانسته که آنان را «عارفون» میخواند.
او با اینکه بارها از
غلات انتقاد کرده، بازتاب برخی اندیشهها در نوشتههای وی موجب گمانهایی درباره عقاید خاص مذهبی او شده است. باید دانست که او خود متوجه ویژگی توهمزای کتابش بوده، و بارها این نکته را که برخی معاصرانش این تعالیم را برنخواهند تافت، گوشزد کرده است.
به عقیده برخی، برسی به دلیل تبحر در
حکمت و
عرفان و پی بردن به بعضی از مقامات
ائمه و نقل آنها، به غلو در حق آنان متهم شده است. ظاهراً برسی در عصر خویش نیز نکوهش میشده؛ چنانکه خود در چند جای «
مشارق الأنوار» به این مطلب اشاره کرده است. او برای خود گناهی جز حُبّ
علی علیهالسلام و نشر و
تبلیغ اسرار او نشناخته و خود را از غلو و تفویض مبرا دانسته و بهصراحت کسانی را غالی شمرده که برای بندگان خدا مقام ربوبی قائل شده و فرایض دینی را ترک کردهاند.
با این همه، تحلیل درستِ آنچه برسی گفته بر بررسی مفهوم غلو در کلام شیعی متوقف است.
نقد برخی اندیشمندان اسلامی بر این کتاب، نقد محتوایی است؛ یعنی دیدهاند مطالبی در برخی
احادیث هست که ظاهر آنها با
قرآن کریم و احادیث دیگر و مبانی کلام اسلامی سازگاری ندارد؛ اما این روش نقد، به شرطی صحیح است که نقدهای آنها، بُرهانی باشد یا از احادیث قطعی استفاده شده باشد تا بهواسطه مخالفت حدیث با برهان یا نقل قطعی، رها شود؛ درحالیکه برخی از نقدهای این بزرگواران برهانی نیست و نیز هیچ سنخیتی با مبانی عرفان اسلامی ـ که موضوع برخی از احادیث نقل شده در
مشارق الأنوار است ـ ندارد. به علاوه در نقد متن
حدیث نباید مطالب غیر برهانی را بهعنوان
حکم عقل فرض نموده و بر آن اساس، روایات مخالف را رد نمود.
سه. کتاب شریف «
الکافی» نیز مشتمل بر احادیث خطا و اشتباه است؛ ولی رویهمرفته نشاندهنده معارف اهل بیت ـ علیهمالسلام ـ است و نورانیتش میان اهل دل مشهور میباشد؛ چراکه درباره قضاوت نسبت به کتابها هرچند نه میتوان کلاً آن را رد کرد و نه صددرصد قبول کرد؛ اما میتوان بهصورت کلی درباره کتابی اظهار نظر کرد و از سوی دیگر به تفصیل تمام خصوصیات کتاب را دید و موارد خطا و جعلی را که در لابهلای کتاب هست، جداگانه به دست آورد.
کتاب «
مشارق الأنوار» رویهمرفته نشاندهنده مقام واقعی معصومان ـ علیهمالسلام ـ است و محتوای کلی و عمومی کتاب باطل نیست؛ چون محتوای کلی آن با دیگر احادیث و ادله عقلی و مبانی
عرفان اسلامی سازگار است و نسبت دادن آن به غلو
باطل میباشد؛ هرچند با نگاه تفصیلی خطاهایی مانند هر کتاب دیگری در آن دیده میشود.
به علاوه
احادیث این کتاب بهعنوان شاهد و مؤید میتواند مورد استفاده قرار گیرد و ظاهراً
سیره بزرگانی که از برخی احادیث آن بهرهها بردهاند،
در تعامل با این کتاب نیز همینگونه بوده است. حتی شیخ حر عاملی
و علامه مجلسی در «
بحار الأنوار» که انتقاد به برخی مطالب آن را میکند، روایاتی از آن کتاب را نقل کرده است. همانطور که
علامه مجلسی از روایات او تنها آنچه را که با کتب معتبر مطابق بوده، نقل کرده است.
احادیث مقامات ائمه اطهار ـ علیهمالسلام ـ در گذشته بهواسطه اتهام غلو، معمولاً آن را نقل ننموده و رها میکردند و این امر سبب شده که اسناد این احادیث و متونش گم گردد؛ و کتابهایی مانند «
مشارق الأنوار» و دیگر کتب تألیفشده در قرون متأخر احادیثشان غیر مسند بوده یا اگر سندی نیز دارد، قابل پیگیری و بررسی رجالی نباشد؛ لذا ارزیابی سندی احادیث منسوب به غلو مشکل است.
ظاهراً این
سخن علامه مجلسی صحیح است که «لا أعتمد علی ما یتفرّد بنقله»
(احادیثی که تنها و بهصورت مفرد در این کتاب نقل شده است، قابل
اعتماد نیستند)؛ ولی اینکه علت آن را چنین بیان میکند: «لاشتمال کتابیه علی ما یوهم الخبط و الخلط و الارتفاع» (به این دلیل که هر دو کتاب مؤلف (
مشارق الانوار و کتاب
الألفین) شامل مطالبی است که موجب اشتباه و درهم آمیختگی حق و باطل و بزرگ انگاری مقام
اهل بیت میشود) احتمالاً صحیح نباشد؛ بلکه اعتماد نداشتن به این کتاب به جهت مسند نبودن احادیث آن و احتیاج به اطمینان در پذیرش احادیث معرفتی و اعتقادی است که نیازمند دقت بیشتری میباشد.
پایگاه اسلام کوئست.