• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جهل در تضاد با عقل و علم

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: جهل، تضاد، عقل، علم.

پرسش: چرا جهل در تضاد با عقل است و در تضاد با علم نیست؟

پاسخ: گاهی جهل مقابل عقل قرار دارد و گاهی مقابل علم و این‌گونه نیست که جهل همواره در مقابل عقل باشد و هیچ‌گاه مقابل علم کاربرد نداشته باشد.




برخلاف آنچه در پرسش آمده، از هر زاویه که بحث شود جهل هم در مقابل عقل است و هم در مقابل علم ، یعنی از نظر وضع الفاظ و دلالت لفظی و از نظر منطقی و هم‌چنین از نظر فلسفی و عرفانی و روایی میان جهل و علم از یک‌سو و میان جهل و عقل، از سوی دیگر، تقابل و تضاد وجود دارد؛ لذا در چند محور به اختصار در تبیین تقابل‌های یاد‌شده جهل با علم و عقل مطالبی مطرح می‌شود:


از نظر لغوی و زبان‌شناسی اگر نگاه شود، جهل در مقابل علم است؛ لذا در کتاب‌های لغت گفته‌اند:
جاهل مقابل عالم، جاهل مرکب: آن‌که علم وی با واقع مطابق نباشد، آن‌که گمان می‌کند چیزی را می‌داند و در واقع آن را نمی‌داند.
[۱] دهخدا، لغت‌نامه دهخدا، ج۱۶، ص۱۵۵، ماده جاهل، دانشگاه تهران، ۱۳۳۸ش.

و هم گفته شده: جهل ضدّ علم، جهل بسیط: عدم علم به چیزی که می‌توان به آن علم داشت.
[۲] دهخدا، لغت‌نامه دهخدا، ج۱۶، ص۱۸۰، ماده جهل، دانشگاه تهران، ۱۳۳۸ش.

هم‌چنین درباره تقابل لغوی عقل و جهل گفته شده: ‌ عقل دریافتن و دانستن، نقیض جهل است.
[۳] دهخدا، لغت‌نامه دهخدا، ج۳۴، ص۳۷۰، ماده عقل، دانشگاه تهران، ۱۳۳۸ش.



و اگر از نگاه منطقی ملاحظه شود، همان‌طور که جهل در تقابل با عقل است، در تقابل و تضادّ با علم نیز هست؛ چون جاهل به کسی گفته می‌شود که شان و لیاقت علم داشتن و عقل داشتن را داشته باش، و لذا به دیوار، سنگ، درخت و مانند آنها هرگز جاهل گفته نمی‌شود؛ چون آنها شان داشتن علم و عقل را ندارد، و از سوی دیگر انسان است که می‌تواند عاقل و یا عالم باشد و از جهل منزه باشد؛ یعنی انسان می‌تواند قدرت‌ اندیشه و درک امور کلی و مفاهیم کلی را داشته باشد، تا عاقل گفته شود و هم‌چنین انسان است که می‌تواند علم و آگاهی کسب کند، تا عالم گفته شود.
پس اگر کسی علم یا عقل نداشت، گرفتار صفت مقابل آن یعنی جهل خواهد بود؛ چون اگر علم نباشد، مقابل او که جهل است، به طور یقین هست یا اگر عقل نبود، مقابل او که جهل است (عدم درک مفاهیم کلی) به طور حتم هست؛ زیرا انسان موجودی است که می‌تواند به علم و عقل، یا به مقابل و ضد آن دو که جهل است، متصف باشد و هرگز نمی‌شود کسی را پیدا کرد که نه علم و عقل داشته باشد و نه مقابل آن یعنی جهل را. بنابراین از این نظر هم، جهل همان‌گونه که در تقابل و تضاد با عقل است، در تضاد با علم نیز هست و در این باره در تحلیل واژه‌های عاقل، عقل، عالم و علم در منبع ذیل مطالبی عنوان شده است که تفصیل بحث را باید در آن‌جا جست‌وجو کرد.
[۴] دهخدا، لغت‌نامه دهخدا، ماده عقل، عاقل، علم، عالم، جهل و جاهل، دانشگاه تهران، ۱۳۳۸ش.



اگر مراد از تضاد جهل با عقل مطلب عمیق‌تر از مباحث یاد شده است (چه اینکه ظاهراً چنین است) در پاسخ باید عرض شود:
به حسب ظاهر، مراد از آن، عقل و جهلی است که در انسان است و آن را قوه عاقله، یعنی قوه روحانیه‌ای گویند که مجرد و به حسب فطرت، مایل به خیرات و کمالات است و انسان را به عدل و احسان و کارهای نیک دعوت می‌کند، و در مقابل آن قوه واهمه است که فطرتاً در تحت نظام عقلی نیاید و مسخر در سایه عقل و نفس مجرد نشود و مایل به دنیا است که شجره خبیثه و اصل [۱]     است.

معنای دیگر عقل مقابل جهل آن است که موجود مجرد که در زبان شرع از آن به ملائکه یاد می‌شود و در کتاب عقل و جهل اصول کافی نیز روایاتی درباره آن آمده است و عقل بدین معنا در مقابل جهلی است که از آن به وهم کل یاد می‌شود و حقیقت ابلیس و شیطان بزرگ است ‌و همواره انسان را به سوی شرور فرا می‌خواند.
طبق این بیان یکی از معانی عقل و جهل آن است که کاملاً متقابل‌اند؛ اما هرگز این مسائل به معنای تقابل علم و جهل نیست.
گاهی جهل در مقابل علم است و این جهل که در مقابل علم است، از جنود جهل و عقل است. لذا در روایتی که جنود عقل و جهل را برشمرده است آمده: «... العلم و ضدّه الجهل». یعنی یکی از جنود عقل، علم است که در مقابل آن جهل قرار دارد.

برخی بزرگان درباره آن گفته است: بدان که این علم و جهل که در این موضع از جنود عقل و جهل قرار داده شده است، غیر از خود عقل و جهل است؛ زیرا عقل، یا عبارت از عقل مجرد در انسان است و مقابل آن قوه واهمه قرار دارد، یا عبارت از عقل کل است که عقل عالم‌گیر است و در مقابل آن جهل، عبارت از «وهم کل» است که در لسان شریعت مطهره از آن تعبیر به شیطان شده است، اما علم و جهل در این مقام عبارت است از شئون آن دو حقیقت، پس شأن عقل، علم است؛ زیرا که عقل، حقیقت مجرده غیر محجوبه است و به برهان پیوسته است که این حقیقت، عاقل و عالم است.


با توجه این بیان معلوم می‌شود که گاهی جهل مقابل عقل قرار دارد و گاهی مقابل علم و این‌گونه نیست که جهل همواره در مقابل عقل باشد و هیچ‌گاه مقابل علم کاربرد نداشته باشد.


۱. دائرة المعارف، ج۵، ص۵۳۲، نشر شهید سعید محبی، ۱۳۷۵ شمسی.
۲. شرح اصول کافی، ملاصالح مازندرانی، ج۱، با تعلیقه علامه شعرانی، مکتبة الاسلمیه، تهران، بی‌تا.
۳. صدرالمتالهین، اسفار، ج۳، ص۴۱۸، نشر دارالاحیاء لتراث العربی، بیروت، بی تا.


۱. دهخدا، لغت‌نامه دهخدا، ج۱۶، ص۱۵۵، ماده جاهل، دانشگاه تهران، ۱۳۳۸ش.
۲. دهخدا، لغت‌نامه دهخدا، ج۱۶، ص۱۸۰، ماده جهل، دانشگاه تهران، ۱۳۳۸ش.
۳. دهخدا، لغت‌نامه دهخدا، ج۳۴، ص۳۷۰، ماده عقل، دانشگاه تهران، ۱۳۳۸ش.
۴. دهخدا، لغت‌نامه دهخدا، ماده عقل، عاقل، علم، عالم، جهل و جاهل، دانشگاه تهران، ۱۳۳۸ش.
۵. امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه)، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۲۱، مؤسسه نشر آثار امام، ‌۱۳۷۷ش.    
۶. امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه)، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۲۴، مؤسسه نشر آثار امام، ‌۱۳۷۷ش.    
۷. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ج۱، ‌ص۲۱، ح۱۴‌، کتاب عقل و جهل، ‌تهران، فرهنگ اهل‌البیت، بی‌تا.    
۸. ملاصدرا، اسفار، ج۳، ص۴۴۷، بیروت، دارالاحیاء لتراث العربی، بی‌تا.    
۹. امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه)، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۲۵۸، مؤسسه نشر آثار امام، ‌۱۳۷۷ش.    



سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «جهل در تضاد با عقل و علم»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۱۲/۱۹.    








جعبه ابزار