تصرف کردن ساحران در قدرت خدا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: ساحران، مرتاضان، قدرت خدا، گمراهی.
پرسش: آیا کار ساحران و مرتاضان، تصرف در قدرت خدا نیست؟ چرا خداوند چنین قدرتی به آنها داده است تا دیگران را گمراه کنند؟
پاسخ: تصرف در
قدرت خدا را دو جور میتوان معنا کرد: ۱. بدون اجازه خدا در قدرت او تصرف کردهاند و خدا مقهور آنها شده است که این معنا قطعاً
باطل است؛ چراکه خداوند بر بندگان خود غلبه دارد و مسلط بر آنهاست! ۲. آنها در نیروها و امکاناتی که خدا در طبیعت و عالم
آفرینش قرار داده است، تصرف کرده و از آنها استفاده کردهاند.
این معنا با توجه به تعریفی که در ریاضت و
سحر کردیم، باید درست باشد؛ چون ساحر با استفاده از خاصیتهای شناختهشده اشیا کارهایی میکند که ما فکر میکنیم کارهای خارقالعادهای است. همچنین آنها با آشنایی با قدرت ادراکی
انسان کارهایی میکنند که در چشم یا گوش آدم چیز بیواقعیت، واقعیتدار جلوه کند و انسان فکر کند چیز مخصوصی را که ساحر
اراده کرده، دیده یا شنیده است.
اما علت قدرت دادن خداوند به ساحران، اولاً این قدرتی نیست که
خدا فقط به آنها داده باشد و این قدرت را مخصوص آنها ایجاد کرده باشد؛ بلکه گفتیم آنها از امکانات موجود در
طبیعت و خواص آنها استفاده میکنند. اینگونه نیست که فقط کاربرد آنها در مسیر سحر و
ریاضت باشد تا بگوییم چرا خدا چنین امکاناتی را به وجود آورده است. ثانیاً اجازهای که خدا در استفاده از این نیروها داده است، فقط در این حد است که
انسان را مختار آفریده و اینگونه خواسته که انسان با اراده و
اختیار خود زندگی کند و استعدادها و قابلیتهای خود را بروز دهد.اما اجازه به این معنا نداده است که شرعاً نیز راه را برای او باز گذاشته باشد؛ بلکه از سحر منع کرده و آن را گناه دانسته است.
و درباره گمراهی به واسطه عمل ساحران و مرتاضان، اگر منظور این است که سحر و ریاضت ساحران باعث میشود که انسان فکر کند آنها از انبیای الهیاند، در این باره باید گفت عواملی هست که نبی از افرادی چون
ساحر و
مرتاض شناخته شود.همچنین نباید
عمل آنها را درست پنداشت؛ چراکه
وقتی سحر،
گناه شمرده میشود و از آن نهی میشود، دیگر جایی برای دنبالهروی از مرتاض و انجام کارهایی برخلاف دین برای رسیدن به
سعادت باقی نمیماند؛ بلکه چنین کارهایی
بدعت و
حرام است و از آن نهی میشود و اگر احیاناً کسانی در اثر پیروی و
اعتماد به چنین افرادی دچار
گرفتاری و
گمراهی شوند، به خاطر
جهل و عدم آگاهی آنان از
حقیقت است.
برای جواب به سؤال باید ابتدا بفهمیم کار ساحر و مرتاض چیست تا بعد ببینیم آیا این کارها تصرف در قدرت خداست و آیا موجب گمراهی هست یا نه؟
سحر نوعی
عمل خارقالعاده است که آثاری از خود در وجود انسانها به جا میگذارد که گاهی یک نوع چشمبندی و
تردستی است و گاه تنها جنبه روانی و خیالی دارد».
بنابراین سحر دو نوع شد:
سحری که در آن امر غیر واقعی و غیر حقیقی، حقیقی و واقعیتدار جلوه میکند با اینکه واقعیتی ندارد؛ بلکه فقط چشمبندی و تردستی ساحران باعث چنین نمود و جلوهای میشود.
شاهد قسم اول، این
آیه از
قرآن است که «ریسمانها و عصاهای جادوگران زمان
موسی در اثر
سحر خیال میشد که حرکت میکنند». (به این منبع رجوع شود:
)
سحری که یک نوع تأثیر راستین و واقعی در
روح و روان انسانها میگذارد.
شاهد قسم دوم، این آیه است که: «پس از آن دو ـ
هاروت و ماروت ـ چیزهایی یاد میگرفتند که با آن بین مرد و همسرش جدایی میانداختند».
آنها کاری میکردند که در
قلب و روح
زن و مرد تنفر از یکدیگر ایجاد شود و از هم جدا شوند، کما اینکه در روزگار ما نیز این اتفاقها میافتد.
اما مرتاض چه میکند و ریاضت چیست؟ باید گفت ریاضتها انواع مختلف و مسلکهای متفاوتی دارد؛ ولی در همه آنها اجمالاً مخالفت با
نفس و آن را از امور خارج از خود پرهیز دادن اساس کار به شمار میرود
و اثر ریاضت این میشود که برای نفس حالتی حاصل شود که بفهمد میتواند مطلوب را انجام دهد.
اما آیا کار آنها تصرف در قدرت خداست؟ تصرف در
قدرت خدا را دو جور میتوان معنا کرد:
بدون
اجازه خدا در قدرت او تصرف کردهاند و
خدا مقهور آنها شده است که این معنا قطعاً
باطل است؛ چراکه
خداوند بر
بندگان خود غلبه دارد و مسلط بر آنهاست! اوست که بر بندگان خود قاهر و مسلط است.
بنابراین برای آنها تصرف در قدرت خدا به این معنا منتفی است.
آنها در نیروها و امکاناتی که خدا در
طبیعت و عالم
آفرینش قرار داده است، تصرف و استفاده کردهاند.
این معنا با توجه به تعریفی که در
ریاضت و
سحر کردیم، باید درست باشد؛ چون ساحر در نتیجه تعلیماتی که از استاد خود گرفته یا در اثر تجربیاتی که کسب کرده:
از یکسو با خواص اشیا و مواد موجود در طبیعت آشنا میشود؛ مثلاً در آن زمانهای قدیم که همه مردم از خاصیت
جیوه ـ فلزی که بهراحتی و سریع در اثر حرارت منبسط و در اثر سرما منقبض میشود ـ آگاه نبودند امکان داشت که عدهای که به این خاصیت پی برده بودند، از آن در طنابها و امثال آن استفاده کرده تا در اثر حرارت منبسط شده و شروع به تکان خوردن و حرکت کند و مردم فکر کنند که طنابها مار شده و حرکت میکنند و شاید خیلی از سحر و تردستیهایی که در زمان ما انجام میشود، به خاطر آن باشد که آنها با استفاده از خاصیتهای شناختهشده اشیا کارهایی میکنند که ما فکر میکنیم کارهای خارقالعادهای است.
و از سوی دیگر، ساحر با قدرت ادراکی
انسان آشناست؛ مثلاً میداند که درست دیدن یا درست شنیدن انسان در شرایط خاص شکل میگیرد؛ بنابراین آنها با آشنایی با این شرایط کارهایی میکنند که در چشم یا گوش آدم چیز بیواقعیت، واقعیتدار جلوه کند و انسان فکر کند چیز مخصوصی را که ساحر اراده کرده، دیده یا شنیده است.
و همینطور است زمانی که واقعاً سحر تأثیر میگذارد؛ مثلاً بین زن و شوهر جدایی میاندازد، چون ساحر یاد گرفته است که خاصیت فلان وِرد و ذکر و فلان گیاه یا شیء خاص چیست و بعد از آن استفاده میکند.
در ریاضت نیز چنین است، مرتاض یاد گرفته است که اگر فلان کار را ترک کند یا انجام دهد، چه تأثیری در نفس و
اراده انسان دارد و او چنین میکند.
بنابراین وقتی دقت میکنیم میبینیم چه ساحر و چه مرتاض هر دو از امکانات موجود در طبیعت، که از جمله آنها خاصیت اراده نفسانی و قدرت حواس انسان است استفاده میکنند.
اما چرا خداوند چنین قدرتی به آنها داده است تا دیگران را گمراه کنند؟
اولاً این قدرتی نیست که خدا فقط به آنها داده باشد و این قدرت را مخصوص آنها ایجاد کرده باشد؛ بلکه گفتیم آنها از امکانات موجود در طبیعت و خواص آنها استفاده میکنند و امکانات طبیعت نیز استفادهها و کاربردهای مثبت بسیاری دارد که خدا آنها را ایجاد کرده است. اینگونه نیست که فقط کاربرد آنها در مسیر سحر و ریاضت باشد تا بگوییم چرا خدا چنین امکاناتی را به وجود آورده است؛ مثلاً قوای ادراکی انسان و حواس او خواص بسیاری دارد که همه ما از آن باخبریم و کاربردهای مثبت آن بسیار فراوان است. حالا اگر از این خاصیتها سوء استفاده شد، در مقابل کاربردهای مثبت آن چیزی به حساب نمیآید.
ثانیاً اجازهای که خدا در استفاده از این نیروها داده است، فقط در این حد است که انسان را مختار آفریده و اینگونه خواسته که انسان با
اراده و
اختیار خود
زندگی کند و استعدادها و قابلیتهای خود را بروز دهد تا ببیند آیا انسان در مسیر استفاده درست از نیروها و امکاناتی که خدا به او داده است، گام برمیدارد و شکرگذار نعمتهای اوست یا برعکس در مسیر
کفر و کفران گام برمیدارد: «ما راه را به او نشان دادهایم خواه شاکر باشد یا ناسپاس».
اما اجازه به این معنا نداده است که شرعاً نیز راه را برای او باز گذاشته باشد؛ بلکه از
سحر منع کرده و آن را
گناه محسوب کرده است، (به این منبع رجوع شود:
) مگر آنکه عدهای آن را برای ابطال سحر دیگران به کار برند و به جای تجویز ریاضتهای نامشروع، دستوراتی را در قالب
واجبات،
محرمات،
مکروهات و
مستحبات برای
سعادت انسانها مطرح کرده است. بنابراین نهتنها خدا اجازه شرعی استفاده از نیروها و امکانات عالم آفرینش را در مسیر سحر و
ریاضت به
مرتاض و ساحر نداده است، بلکه از آن منع کرده است.
اما در مورد اینکه عمل ساحران و مرتاضان باعث
گمراهی میشود یا نه؟
باید گفت اگر منظور این است که سحر و ریاضت باعث میشود از ساحر و مرتاض کارهای خارقالعاده سر زند و همین مسئله باعث میشود که انسان فکر کند آنها از
انبیای الهی اند، در این باره باید گفت عواملی هست که نبی از افرادی چون
ساحر و مرتاض شناخته شود:
۱.
سحر و امثال آن، نتیجه
تعلیم و تعلم است؛ ولی
معجزه اینگونه نیست؛ (به این منبع رجوع شود:
)
۲. سحر و امثال آن، قابل معارضه است، مثل آن را میتوان آورد، برخلاف معجزه؛
۳. انبیای الهی اهداف الهی دارند و به سوی
خداپرستی دعوت میکنند، برخلاف ساحر و مرتاض که در پی شهرت هستند. (به این منبع رجوع شود:
)
۴. انبیای الهی متصف به اوصاف عالی انسانی و دارای کمالات و فضایل هستند، برخلاف ساحر و امثال آن. (به این منبع رجوع شود:
)
و اگر منظور این است که وقتی از ساحر و مرتاض کار خارقالعاده سر میزند، باعث میشود عدهای فکر کنند کار آنها درست است. در این باره باید گفت:
اگر شرع درباره کار آنها اظهارنظر نمیکرد، این مطلب درست بود؛ ولی وقتی سحر،
گناه شمرده میشود و از آن نهی میشود و گفته میشود که «ساحر هر کجا رود، رستگار نمیشود»
و وقتی برای
سعادت انسان برنامه مشخص در قالب دستورات
دین اسلام ارائه میشود، دیگر جایی برای دنبالهروی از مرتاض و انجام کارهایی برخلاف دین برای رسیدن به سعادت باقی نمیماند؛ بلکه چنین کارهایی
بدعت و
حرام است و از آن نهی میشود و اگر احیاناً کسانی در اثر پیروی و
اعتماد به چنین افرادی دچار گرفتاری و گمراهی شوند، به خاطر
جهل و عدم آگاهی آنان از حقیقت است.
ـ علامه طباطبایی، بررسیهای اسلامی، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، ص۲۷۳ تا ۲۸۲.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «تصرف کردن ساحران در قدرت خدا»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۶/۲۶.