• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

برتری امام خمینی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: برتری امام خمینی، حضرت موسی علیه‌السلام، شیخ محمد جواد مغنیه، امر به معروف.
پرسش: به شیخ محمد جواد مغنیه نسبت داده‌اند که وی در کتاب الخمینی و الدولة الاسلامیة می‌گوید امام خمینی از حضرت موسی ـ علیه‌السلام ـ برتر است! آیا این نسبت صحیح است؟
پاسخ: اگر کسی به کتاب خمینی و دولت اسلامی مراجعه کند، می‌یابد که چنین نسبتی به شیخ محمد جواد مغنیه کذب محض است؛ وی در آن کتاب اساساً در مقام مقایسه و برتری بین آن دو شخصیت نیست؛ بلکه او در کتابش تصریح می‌کند که امکان مقایسه بین یک عالم و مرجع تقلید و انسا ن معصوم حتی در مقام عمل یعنی حیطه فعالیت‌های دینی و آثار و برکاتش در جامعه وجود ندارد، تا چه رسد به مقام و منزلت معنوی. مغنیه در این‌جا در مقام بیان دو نوع از غضب است که از انسان‌های صالح و بزرگ هنگام امر به معروف و نهی از منکر صادر می‌شود؛ از‌این‌رو وقتی خواست صفت امر به معروف از امام خمینی را در مقابل محمد‌رضا شاه بیان کند، گفت: این صفت و ویژگی از سنخ غضب‌هایی نیست که به‌سرعت زایل شود، بلکه از نوع غضب‌های راسخی است که از بین نمی‌رود، مگر به از بین رفتن طاغوت زمانش یعنی شاه ایران؛ مانند این‌که حضرت موسی در مقابل فرعون چنین کرد.



پاسخ این پرسش در چند محور قابل بررسی است:

۱. نسبت دروغ به عالمان شیعی و تحریف سخنان آن‌ها؛

۲. اشاره به نظر شیخ جواد مغنیه درباره پیامبران الاهی به‌ویژه حضرت موسی علیه‌السلام؛

۳. نگاهی به نظر مغنیه در تفاوت‌های بین معصوم و غیر معصوم؛

۴. بیان منظور مغنیه در موضوعی که عده‌ای از آن برتری امام خمینی را بر حضرت موسی استنباط کرده‌اند.

به همین ترتیب به تحلیل و بررسی موضوعات بالا می‌پردازیم.


بدیهی است زمانی که وهابیت از مقابله علمی با افکار و دلایل علمی شیعه ناتوان و عاجز می‌ماند، به شیوه تخریب و تحریف پناه می‌برد و انواع دروغ‌ها را به شیعه نسبت می‌دهد. در این مسئله کافی است فقط به یک کتاب از کتاب‌های آنان مراجعه، یا سایت‌های اینترنتی آنها مشاهد شود تا این حقیقت روشن گردد.

از این سنخ دروغ‌ها و نسبت‌های ناروا، همان چیزی است که به عالم شیعی، شیخ محمدجواد مغنیه نسبت داده شده است و آن برتری و فضیلت امام خمینی (ره) بر حضرت موسی ـ علیه‌السلام ـ است که در ضمن مطالب آینده روشن خواهد شد.


نظر شیخ جواد مغنیه (ره) درباره انبیا به ویژه حضرت موسی ـ علیه‌السلام ـ این است:
مغنیه درباره عصمت پیامبران الاهی می‌گوید: مسلمانان بر این عقیده اتفاق نظر دارند که حضرت آدم علیه‌السلام از پیامبران الاهی است و پیامبران نیز از گناه و معصیت معصوم‌اند. معنای عصمت آن است که به حکم عقل پیامبر باید در آنچه که مربوط به دین و احکام الاهی است، از خطا و اشتباه مصون باشد.
[۱] درباره حدود عصمت انبیا در میان علما اختلاف نظر وجود دارد که این‌جا فرصت پرداختن به آن نیست.
پیامبر باید در مرتبه‌ای از قداست، پاکی، شناخت خدا و تکلیف الاهی باشد که مخالفت آن از روی عمد یا از روی سهو محال باشد.
[۲] مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج ۱، ص ۸۶.
این دیدگاه مغنیه در‌باره عموم پیامبران است؛ اما نسبت به حضرت موسی ـ علیه‌السلام ـ از مواضع و برخوردهای شجاعانه و دلیرانه‌اش فراوان بحث کرده که ما در این‌جا به ذکر یک نمونه از آن اکتفا می‌کنیم و آن برخورد از موضع صلابت با فرعون است.

۳.۱ - دیدگاه شیخ جواد مغنیه درباره حضرت موسی

شیخ محمد جواد مغنیه در تفسیر آیه: "بعد از آنها موسی را با آیاتمان بر فرعون و قومش مبعوث داشتیم. به خلافش برخاستند....". می‌گوید:
ضمیر "بعدهم" یا به پنج پیامبر یعنی نوح، هود، صالح، لوط و شعیب ـ علیه‌السلام ـ و یا به قوم آنها برمی‌گردد و آیات و نشانه‌هایی که موسی به‌وسیله آن‌ها مبعوث شد، معجزات آن حضرت هستند و پیروان فرعون اشراف آنها بودند؛ کسانی که سرنوشت جامعه به دست آن‌ها رقم می‌خورد و غیر آن‌ها جز تسلیم و اطاعت در مقابلشان کار دیگری از آن‌ها ساخته نبود و معنای "ظلموا بها" در آیه شریفه انکار و کفر آنها در برابر آیات و معجزات الاهی است. "فَانْظُرْ کَیْفَ کانَ عاقِبَةُ الْمُفْسِدِینَ اینک بنگر که عاقبت مفسدان چگونه بوده است‌! مراد از مفسدان در آیه، فرعون و یارانش هستند که مردم را به بردگی و بندگی می‌گرفتند.

۳.۱.۱ - گفت‌و‌گوی حضرت موسی و فرعون

"موسی گفت: ای فرعون، من پیامبری از جانب پروردگار عالمیانم‌".
حضرت موسی با این عنوان (ای فرعون) طاغوت و ستمگر زمان خویش را مورد خطاب قرار داد؛ یعنی بدون تعظیم و تکریم؛ زیرا او از زبان خدا سخن می‌گوید و در پی انجام رسالت الاهی است، او فرامین خدایی را ابلاغ می‌کند که هر بزرگی هر چند بزرگ در برابرش کوچک است. فرعونی که بنی‌اسرائیل را به بردگی می‌گرفت و آنها را در کارهای بسیار سخت و طاقت‌فرسا به کار می‌گمارد، حضرت موسی از وی خواست تا آنها را آزاد کند و آنها را در کارهای در شأن آنها به کار گیرد و یا به هر کجا که خودشان می‌خواهند بروند. در مقابل این خواست حضرت موسی، فرعون به او گفت: شما چه کاره‌ای که به من چنین دستور می‌دهی؟ فرمود: من پیامبر خدایم. فرعون گفت: دلیل و شاهدی بر ادعای خویش بیاور.

۳.۱.۲ - معجزات حضرت موسی

از این سخن استفاده می‌شود که فرعون گمان می‌کرد موسی در ادعای رسالت خود صادق نیست، در‌صدد بود تا او را در مقابل مردم خوار کند؛ اما موسی دلیل محکم و معجزه یقین‌آور در مقابلش ارائه کرد: "عصایش را انداخت، اژدهایی راستین شد".
یعنی اژدهای واقعی شد نه این‌که سحر باشد. در این هنگام فرعون در مقابل موسی به فزع افتاد؛ اما خودش را جمع کرد؛ یعنی سعی کرد تا خود را نبازد؛ زیرا که وی ادعای "انا ربکم الاعلی" داشت. موسی معجزه دیگری آورد: "و دستش را بیرون آورد، در نظر آنان که می‌دیدند، سفید و درخشان بود".

۳.۱.۳ - ذلت و خواری قرعون

این‌جا بود که فرعون به ذلت و خواری افتاد و هیبت ساختگیش شکست، و کسانی که در جلسه و پیرامون آن حضور داشتند، این شکست فرعون را مشاهده کردند و دیدند که چگونه آن حضرت، فرعون را از آن جایگاهش به پایین کشید، پیروان فرعون در‌صدد برآمدند تا از فرعون حمایت کنند: "مهتران قوم فرعون گفتند: این جادوگری است دانا". این اتهامی است که به انسان‌های پاک‌دامن نسبت می‌دهند... .
[۱۲] مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج ۳، ص ۳۷۵ ـ ۳۷۸.

بنابراین موسی بزرگ‌ترین طاغوت و ستمگر یعنی فرعون را به مذلت و خواری کشاند و غضبش در مقابل او غضب الاهی و عملش برای خدا و از جانب او است.

این موضع موسی علیه‌السلام در برابر فرعون است؛ اما برخورد وی در مقابل برادرش هارون زمانی اتفاق افتاد که مردم گوساله‌پرست شدند... لما عبدوا العجل من بعده.

۳.۱.۴ - توصیف حضرت موسی از زبان شیخ مغنیه

غرض از بیان سخنان مغنیه در این بخش اتهامی است که به وی در مقایسه میان امام خمینی و برتری او بر حضرت موسی زده‌اند و اتفاقاً از همین قسمت این داستان استفاده و آن را تحریف کرده‌اند. پس مروری می‌کنیم به سخنان مغنیه تا ببینیم وی موسی ـ علیه‌السلام ـ را چگونه توصیف می‌کند: "همانا موسی دارای عزم جدی، اراده قوی، اطمینان بنفس بالا، و هارون با همه فضلش در مرتبه پایین‌تر است:"چون موسی خشمگین و اندوهناک نزد قوم خود بازگشت، گفت: در غیبت من چه بد جانشینانی بودید. چرا بر فرمان پروردگار خود پیشی گرفتید؟ و الواح را بر زمین افکند، و موی برادرش را گرفت و به‌سوی خود کشید. هارون گفت: ای پسر مادرم! این قوم مرا زبون یافتند و نزدیک بود که مرا بکشند، مرا دشمنکام مکن و در شمار ستمکاران میاور".

۳.۱.۵ - دعای حضرت موسی

در این هنگام موسی نرم‌خو شد و عطوفت و مهربانی نسبت به برادرش ابراز کرد و گفت: "ای پروردگار من، مرا و برادرم را بیامرز و ما را در رحمت خویش داخل کن که تو مهربان‌ترین مهربانانی‌". استغفار کرد برای خود به‌خاطر قساوتی که نسبت به برادرش مرتکب شد و برای برادرش به‌خاطر ترس در کوتاهی هدایت و باز گرداندن آنها از شرک و ارتداد... .

۳.۱.۶ - استجابت دعا

بی‌گمان خدای تعالی دعای موسی را اجابت نمود؛ چراکه او ارحم الراحمین است و به ایمان و خلوص موسی و هارون ـ علیهماالسلام ـ علم دارد.
[۱۵] مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج ۳، ص ۳۹۷ ـ ۳۹۸.


۳.۱.۷ - گونه‌های غضب حضرت موسی

با بیان این دو فراز از سخنان مغنیه می‌بینیم که از نگاه وی، موسی ـ علیه‌السلام ـ دارای دو نوع غضب بود؛ یک نوع غضب دائم و راسخ که جز با نابودی فرعون و نجات بنی‌اسرائیل و تحقق وعده الاهی از بین نمی‌رود، نوع دیگر آن غضبی است که پس از لحظاتی فروکش می‌کند، و آن غضب بر برادرش هارون است. بدیهی است که نباید غضب موسی بر طاغوت زمانش فرعون و هارون از یک سنخ باشد، و بدون تردید هر دو نوع آن از باب امر به معروف و نهی از منکر است


نگاهی به دیدگاه مغنیه در تفاوت‌های بین معصوم و غیر معصوم بدین شرح است:
مغنیه در کتاب "الخمینی و الدولة الاسلامیه" میان فقیه و معصوم تفاوت قائل است و معتقد است نمی‌شود فقیه و معصوم را از نظر منزلت و جایگاه در یک ردیف قرار داد، هر چند آن فقیه از نظر رتبه و مقام در جایگاه رفیعی باشد. وی در این باره چنین می‌گوید: تفاوت در منزلت و جایگاه ـ میان معصوم و فقیه ـ لاجرم تفاوت در آثار را به دنبال خواهد داشت؛ از‌این‌رو است که معصوم بر صغیر و کبیر حتی مجتهد عادل ولایت دارد، در‌حالی‌که فقیه و مجتهد بر انسان بالغ رشید ولایت ندارد. این به دلیل آن است که نسبت میان معصوم و فقیه دقیقاً؛ مانند نسبت شخص قاصر به فقیه عادل است.
[۱۶] مغنیه، محمد جواد، الخمینی و الدولة الاسلامیة، ص۶۱- ۶۲، دارالعلم للملایین، الطبعة الاولی، بیروت.



منظور مغنیه در موضوعی که عده‌ای از آن برتری امام خمینی را بر حضرت موسی استنباط کرده‌اند:

از بیان گذشته روشن شد که شیخ مغنیه (ره) در مقام مقایسه میان مقام موسی و امام خمینی نیست؛ بلکه در مقام بیان دو نوع از غضب است که از اولیای الاهی در هنگام امر به معروف و نهی از منکر صادر می‌شود. وی زمانی که خواست ویژگی امر به معروف را از امام خمینی بیان کند گفت: این صفت در امام (ره) از اوصافی نیست که به سرعت زایل شود.
[۱۷] این تشبیه غضب موسی بر فرعون است.
بلکه از نوع اوصافی است که از بین نمی‌رود، مگر با از بین رفتن طاغوت زمان یعنی محمدرضا شاه؛ (مانند آن‌که حضرت موسی در مقابل فرعون چنین بود).

پس از روشن شدن حقیقت مطلب، در پایان عین کلام مغنیه را از کتاب الخمینی و الدولة الاسلامیه نقل می‌کنیم تا روشن شود که چگونه گروهی برای بدجلوه دادن حقایق به هر وسیله‌ای متشبث می‌شوند و حاضر می‌شوند حقایق را تحریف کنند.




۶.۱ - دیدگاه فقها و امام خمینی

فقها می‌گویند: یکی از شرایط وجوب امر به معروف عدم خوف ضرر است؛ در‌حالی‌که امام خمینی (ره) می‌گوید: چرا باید خوف از ضرر مانع امر به معروف و نهی از منکر شود. امر به معروف واجب است حتی اگر زندان و تبعید و کشته شدن را به دنبال داشته باشد؛ چراکه اولیای الاهی در این راه و برای خشنودی خدا جان خود را در طبق اخلاص قرار می‌دهند.

این سخنان تنها غضب و عصبانیت زودگذر در راه حق نیست که با کوچک‌ترین برخوردی منجر به عقب‌نشینی شود؛ چنان‌که حضرت موسی با برادرش هارون این‌گونه کرد؛ بلکه این غضب و عصبانیت از پشتوانه علم و منطق قوی و محکم برخوردار است.

۶.۲ - مراد امام خمینی از این سخنان

منظور امام خمینی این است که صاحبان انفاس قدسیه و اولیای الاهی و مؤمنان واقعی در بیان حق دچار تردید و دودلی نخواهند شد و به‌خاطر اعتقاد و ایمان راسخی که دارند در برابر شدائد و گرفتاری‌ها صبر پیشه می‌کنند.

۶.۳ - سخن خداوند متعال

قرآن کریم در این باره می‌فرماید: "و شما را می‌آزماییم تا مجاهدان و صابرانتان را معلوم داریم و حدیثتان را آشکار کنیم‌".

۶.۴ - سخنان امام خمینی

امام می‌گوید: اگر عالمان در صف واحد در مقابل ظلم بایستند و پیام‌هایشان را به سراسر جهان اسلام برسانند و از ظلم و بی‌عدالتی آنها تبری بجویند هیچ ضرری متوجه آنها نخواهد شد؛ چنان‌که می‌دانیم تمام این طواغیت ترسو هستند؛ اما زمانی که ضعف و سستی ما را می‌بینند به ظلم خود ادامه می‌دهند. آنان به ترس و انفعال انسان‌های ترسو طمع کرده‌اند؛ طاغوت‌ها اگر می‌دانستند که در بین مخالفانشان انسان‌هایی وجود دارند که از مرگ نمی‌هراسند. در مقابل آنها عقب‌نشینی کرده و دست از ظلم و ستم برمی‌داشتند. آری، جامعه‌ای که در مقابل ظالمان و ستمگران بترسد جامعه زنده نخواهد بود؛ و ترس و سستی در مقابل ظلم جز ذلت و خواری چیزی را به دنبال نخواهد داشت.

بدا به حال جوامعی که مردانش زندگی همراه با لذت را پذیرفته‌اند و آزادی و کرامت انسانی را از دست داده‌اند.
[۱۸] الخمینی و الدولة الاسلامیة، ص۱۰۷-۱۰۸.



با این سخنانانی که از شیخ محمد جواد مغنیه ذکر کردیم، آیا هیچ شخص منصفی از این سخنان مقایسه و برتری امام خمینی بر حضرت موسی علیه‌السلام را در آن می‌بیند؟!


۱. درباره حدود عصمت انبیا در میان علما اختلاف نظر وجود دارد که این‌جا فرصت پرداختن به آن نیست.
۲. مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج ۱، ص ۸۶.
۳. اعراف (۷)، آیه ۱۰۳.    
۴. اعراف (۷)، آیه ۱۰۳.    
۵. اعراف (۷)، آیه ۱۰۴.    
۶. اعراف (۷)، آیه ۱۰۶؛ "گفت:اگر راست می‌گویی و معجزه‌ای به همراه داری، آن را بیاور".    
۷. اعراف (۷)، آیه ۱۰۷.    
۸. شعراء (۲۶)، آیه ۳۲.    
۹. اعراف (۷)، آیه ۱۰۸.    
۱۰. شعراء (۲۶)، آیه ۳۳.    
۱۱. اعراف (۷)، آیه ۱۰۹.    
۱۲. مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج ۳، ص ۳۷۵ ـ ۳۷۸.
۱۳. اعراف (۷)، آیه ۱۵۰.    
۱۴. اعراف (۷)، آیه ۱۵۱.    
۱۵. مغنیه، محمد جواد، تفسیر الکاشف، ج ۳، ص ۳۹۷ ـ ۳۹۸.
۱۶. مغنیه، محمد جواد، الخمینی و الدولة الاسلامیة، ص۶۱- ۶۲، دارالعلم للملایین، الطبعة الاولی، بیروت.
۱۷. این تشبیه غضب موسی بر فرعون است.
۱۸. الخمینی و الدولة الاسلامیة، ص۱۰۷-۱۰۸.



پایگاه اسلام کوئست.    






جعبه ابزار