• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بالا بردن ظرفیت روحی و کسب معرفت

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: ظرفیت روحی، درک معرفت، رابطه علم با عقل، غفلت‌زدایی، بیداری، خودشناسی، خداشناسی، خودسازی،

پرسش: چگونه ظرفیت روحی و درک معرفت خود را وسعت دهیم تا بهتر بتوانیم حقایق هستی را درک کرده و به آن‌ها عمل کنیم؟

پاسخ: برای توسعه و بالا بردن ظرفیت روحی و کسب معرفت، راهکارهای مختلفی را می‌توان ارائه داد؛ از جمله: ۱. توجه به رابطه متقابل علم و عقل؛ ۲. بیداری از غفلت؛ ۳. راه معرفت و شناخت خود؛ ۴. عمل به دستورات دین.




برای توسعه و بالا بردن ظرفیت روحی و کسب معرفت و آگاهی بیش‌تر، راه‌های متعددی ممکن است، قابل طرح باشد و راهکارهای مختلفی قابل ارائه است.

۱.۱ - توجه به رابطه متقابل علم و عقل

یکی از آن‌ها توجه به رابطه متقابل علم و عقل است؛ یعنی همان‌گونه که عقل و‌ اندیشه ریشه در علم دارد، علم نیز بر عقل انسان تأثیرگذار است؛ یعنی هر ‌اندازه که معرفت انسان بالا برود، بدیهی است که عقل او شکوفاتر می‌شود و به تعبیر پرسشگر محترم ظرفیت روحی انسان بالا می‌رود؛ زیرا عقل به عنوان یک قوه و نیرو در وجود انسان نهفته است. هرگاه کسی در رتبه‌ای از مراتب عقل باشد که به ندای عقل خویش پاسخ مثبت بدهد و به تفکر و تعلیم بپردازد، علم او در بالا رفتن رتبه عقل و توانایی خرد او مؤثر خواهد بود؛ زیرا با وجود علم، عقل فضای بازتری برای‌اندیشه خواهد داشت و بر افزایش علم خود تواناتر خواهد گشت. این تأثیر علم چیزی است که بالندگی و زایندگی عقل و دانش انسان را سبب می‌شود.

۱.۱.۱ - کلام خداوند

خداوند در قرآن می‌فرماید:
«وَتِلْکَ الْاَمْثَالُ نَضْرِبُهَا لِلنَّاسِ وَمَا یَعْقِلُهَا اِلَّا الْعَالِمُونَ»؛ «این مَثَل‌ها را برای مردم می‌زنیم؛ ولی جز دانشوران آن‌ها را درنیابند».
از این آیه معلوم می‌شود که علم و معرفت در شکوفایی عقل و بالا بردن ظرفیت‌های روحی انسان نقش اساسی دارد و یکی از بهترین راه‌های رشد و بالا بردن ظرفیت روحی، تحصیل علم و دانش و تلاش در جهت کسب معرفت است.
[۲] فتح‌علی‌خان، محمد، آموزه‌های بنیادین علم اخلاق، ج۲، ص۵۵، قم، شهریار، ۱۳۷۹ش.


۱.۲ - بیداری از غفلت

نکته دیگر درباره سؤال که بسیار قابل توجه است این‌که: بیداری از غفلت به عنوان یکی از عوامل مؤثر و فراگیر در شکوفایی عقل و بالا رفتن ظرفیت روحی انسان مطرح است.

۱.۲.۱ - حدیثی از امام علی

امیرمؤمنان، علی (علیه‌السلام) فرمودند: سستی دل را با پایداری درمان نما و خواب غفلت‌دیدگان خود را با بیداری درمان کن.
[۳] امام علی (علیه‌السلام)، نهج‌البلاغه، خطبه ۲۳۳.

پس اگر غفلت را از خود دور سازیم و بیدار شویم، حمایت و هدایت خداوند نصیب ما خواهد شد و او قوای ادراکی ما را که خود هدیه کرده است، حفظ خواهد کرد؛ تا آنچه ایمان سودمند است ببینیم و بشنویم و دریابیم.

۱.۲.۲ - حدیثی دیگر

حضرت علی (علیه‌السلام) در این باره می‌فرمایند: «من کان له من نفسه یقظه، کان علیه فی الله تعظة؛ کسی که خود بیدار باشد، خداوند به او نگهبانانی قرار می‌دهد».

۱.۲.۳ - پاسخ به ندای فطرت درونی

جای تردید نیست که خداوند، بندگان خود را با فطرتی بیدار آفریده است. هر کسی که به ندای فطرت خود پاسخ صحیح بدهد، به خواب نمی‌رود و بیداری نصیب او می‌شود و اگر کسی به کمک فطرت اولیه خویش در وجود خود و آیات الهی تفکر کند، علم سودمند نصیب او می‌شود و نگرش او به جهان، نگرش الهی خواهد شد و زندگی را در دنیای گذران خلاصه نخواهد دید و چون علم در جان او جای گیرد، ترس و خشیت و پروا داشتن از خدا پیدا می‌کند.

۱.۲.۴ - کلام پروردگار

چنان‌که قرآن می‌فرماید: «إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ»؛ «از میان بندگان خدا، تنها علما و دانایان از خدا ترس دارند و خشیت در دل سبب پندپذیری و بیداری می‌شود».

۱.۲.۵ - تناسب بیداری و غفلت با مقام فرد

نکته‌ای که باید توجه داشت این است که بیداری و غفلت هر کس، متناسب با مقام اوست. هر کس در این مسیر توقف نکند، بیداری پایدار خواهد داشت و از غفلت دور خواهد بود؛ زیرا این مسیر در عین روشنی، راهزنانی بسیار دارد؛ دنیازدگی، هواپرستی، رذایل نفسانی، کسالت و سستی و امثال آن، همه راهزن این مسیرند و پرهیز از آنان تنها با کوشش و توسل به یاری خداوند و اولیای او ممکن است. ائمه (علیهم‌السلام) که در بالاترین درجه و مرتبه بندگی بوده‌اند، برای بیداری از غفلت به خداوند متوسل می‌شدند و دعاهای آن‌ها گویای این حقیقت است.
[۷] فتح‌علی‌خان، محمد، آموزه‌های بنیادین علم اخلاق، ج۲، ص۶۳-۶۴، قم، شهریار، ۱۳۷۹ش.


۱.۲.۶ - دیدگاه جوادی آملی

آیت الله جوادی آملی در این باره می‌گوید: راه غفلت‌زدایی، ذکر و یاد خدا ست. قرآن و روایات برای غفلت‌زدایی از انسان، عبادت‌ها و دعاها را مشخص کرده است تا انسان هنگام صبح، ظهر، شام، قبل و بعد از خواب، هنگام خوردن غذا و پس از آن و در همه حالات به انسان دستور داده شده است که به یاد خدا باشد. یکی از بهترین راه‌های غفلت‌زدایی، نمازهای پنج‌گانه است.
لذا در قرآن فرمود:
«وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي»؛ «نماز را به خاطر یاد من به پا دارید».
[۹] جوادی آملی، عبدالله، مراحل اخلاق در قرآن، (تفسیر موضوعی ۱۱)، ص۳۱، قم، اسراء، ۱۳۷۷ش.


۱.۳ - شناخت خود

راه دیگر برای بالا بردن ظرفیت روحی و درک حقایق هستی و عمل به اساس آن، راه معرفت و شناخت خود است.چون شناخت نفس، بهترین راه برای خودسازی و عمل صالح و شناخت حقایق است. در این باره سخن فراوان است؛ ولی در این‌جا تنها به اختصار می‌گویم:
انسان با کاویدن خویش و رسیدن به خودشناسی حضوری، خود را موجودی وابسته و فقیر می‌یابد، موجودی که همه احوال او ـ اعم از حیات، علم، قدرت، محبت و اراده و دیگر اوصاف و افعالش ـ وابسته به موجودی است که از لحاظ حیات، علم و قدرت نامتناهی است. این درک حضوری به فقر خود نسبت به خداوند، نتیجه شناخت نفس به صفت فقر و نیازمندی است که هم‌زمان با شناخت نفس، در نفس انسان حاضر است و از هر گونه قیاس و استدلال مستغنی است.

۱.۳.۱ - منجر شدن خودشناسی به خداشناسی

خودشناسی به خداشناسی می‌انجامد؛ در‌حالی‌که خداشناسی حاصل از خودشناسی، علمی حضوری است که اولاً هیچ تردیدی در آن راه ندارد؛ ثانیاً در تحریک انسان برای حرکت به سوی خدا و تحصیل قرب او تواناتر است. بنابراین دعوت به خودشناسی برای خداشناسی که شناخت او بهترین و برترین شناخت حقایق هستی است، اهمیت خاص خود را به‌خوبی نشان می‌دهد.
[۱۰] فتح‌علی‌خان، محمد، آموزه‌های بنیادین علم اخلاق، ج۲، ص۲۵-۲۶، قم، شهریار، ۱۳۷۹ش.


۱.۳.۲ - خودشناسی و خودسازی

از سوی دیگر خودشناسی زمینه بسیار شایسته برای خودسازی است؛ زیرا پرورش هر موجودی نیازمند آگاهی از استعدادهای آن است، با اطلاع از استعدادهای یک موجود، می‌توان به شناسایی مقدمات ضروری تحقق آن استعدادها روی آورد و موانع تحقق آن‌ها را نیز شناخت. پرورش خود نیز بدون اطلاع از استعدادهای خود، به عنوان یکی از حقایق ارزشمند هستی، امکان‌پذیر نخواهد بود. پس باید اول خود را به‌خوبی شناخت و آن‌گاه با پیش‌زمینه شایسته معرفتی، به خودسازی در جهت تقرب به خدا تلاش کرد؛ زیرا خودسازی به معنای فعلیت بخشیدن استعداد اصلی انسان در رسیدن به قرب خداوند است و مهم‌ترین انتظار ما از خودشناسی، شناخت غایت وجودی انسان است. به عبارت دیگر، از خودشناسی انتظار داریم که مقصد حرکت را به ما نشان دهد. با توجه به اینکه غایت وجودی انسان از دیدگاه الهی، معرفت خداوند و رسیدن به قرب است، روایاتی که در آن‌ها خودشناسی را سبب خداشناسی دانسته‌اند، در حقیقت درستی انتظار را تأیید کرده‌اند.

۱.۳.۳ - حدیثی از پیامبر اکرم

مشهورترین این روایات فرموده پیامبر اکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله) است که برای همگان معروف است که فرمود:
«من عرف نفسه فقد عرف ربه؛ هر کس که خود را شناخت، خدا را شناخته است».

۱.۳.۴ - خداشناسی و مقصدشناسی

خداشناسی در واقع مقصدشناسی است و شناخت خداوند و شناخت این‌که انسان می‌تواند به قرب الهی نایل آید، بیانگر استعداد اصلی انسان و غایت وجودی اوست.
[۱۱] فتح‌علی‌خان، محمد، آموزه‌های بنیادین علم اخلاق، ج۲، ص۲۷-۲۸، قم، شهریار، ۱۳۷۹ش.


۱.۴ - عمل به دستورات دین

راهکارهای عملی برای همه این مسائل، عمل به احکام وحی آسمانی است؛ یعنی اگر انسان به دستورات دینی در مسائل گوناگون زندگی فردی و اجتماعی عمل کند، در واقع نوعی خودشناسی و خداشناسی و نجات از غفلت نصیب او شده است؛ مثلاً انسان اگر اهل نماز و عبادت و ادای همه واجبات الهی باشد و مقید باشد که گناه و خلاف شرع از او سر نزند و کاری که از نظر دین حرام شمرده شده به جا نیاورد، کارهای واجب خود را به‌خوبی عمل کند، در واقع هم خود را به عنوان بنده وظیفه‌شناس و بنده با معرفت خداوند شناخته است و هم خدا را به عنوان خالق خود و کسی که در برابر او وظایفی دارد شناخته است.
و در این راستا گذشته از انجام واجبات (نظیر نمازهای پنج‌گانه و روزه ماه رمضان و سایر واجبات)، خواندن نماز شب، شرکت در نماز جمعه و جماعت، تشرف به اماکن مقدس و ادعیه و زیارت حضرات معصومان (علیهم‌السلام)، انسان را کمک می‌کند که به خداوند تقرب پیدا کند و از این رهگذر ظرفیت روحی او بالا برود؛ چون انسان هر‌ اندازه که در انجام عبادت و عمل به تکالیف موفق‌تر باشد، قرب او به خداوند بیش‌تر است و در نتیجه ظرفیت روحی او بالاتر خواهد رفت.


۱. امام خمینی (رحمة‌الله‌علیه)، چهل حدیث، نشر مؤسسة آثار امام، سال ۱۳۷۸ش.
۲. جوادی آملی، حیات حقیقی انسان در قرآن، (تفسیر موضوعی ۱۵)، نشر مرکز اسراء، قم، ۱۳۸۲ش.
۳. دکتر حبیب‌الله طاهری، درس‌هایی از اخلاق اسلامی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۶ش.
۴. علی‌اصغر عزیزی تهرانی، اخلاق در نگاه علامه، دارالصادقین، تهران، ۱۳۷۸ش.
۵. محمد شجاعی، مقالات، (طریق تزکیه عملی ۱ و ۲)، تهران، سروش، ۱۳۷۸ش.


۱. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۴۳.    
۲. فتح‌علی‌خان، محمد، آموزه‌های بنیادین علم اخلاق، ج۲، ص۵۵، قم، شهریار، ۱۳۷۹ش.
۳. امام علی (علیه‌السلام)، نهج‌البلاغه، خطبه ۲۳۳.
۴. امام علی (علیه‌السلام)، نهج‌البلاغه، الحیاه، ج۱، حکمت ۸۹.    
۵. آمدی، عبدالواحد، غررالکلم و دررالکلم، ص۶۳۵.    
۶. فاطر/سوره۳۵، آیه۲۸.    
۷. فتح‌علی‌خان، محمد، آموزه‌های بنیادین علم اخلاق، ج۲، ص۶۳-۶۴، قم، شهریار، ۱۳۷۹ش.
۸. طه/سوره۲۰، آیه۱۴.    
۹. جوادی آملی، عبدالله، مراحل اخلاق در قرآن، (تفسیر موضوعی ۱۱)، ص۳۱، قم، اسراء، ۱۳۷۷ش.
۱۰. فتح‌علی‌خان، محمد، آموزه‌های بنیادین علم اخلاق، ج۲، ص۲۵-۲۶، قم، شهریار، ۱۳۷۹ش.
۱۱. فتح‌علی‌خان، محمد، آموزه‌های بنیادین علم اخلاق، ج۲، ص۲۷-۲۸، قم، شهریار، ۱۳۷۹ش.




سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «بالا بردن ظرفیت روحی و کسب معرفت»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۱۱/۲۶.    







جعبه ابزار