استدلالهای منطقی در قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: قرآن،
منطق،
قیاس،
آیات،
آیه،
تمثیل،
تشبیه،
استدلال،
برهان خلف.
پرسش: آیا برای انواع استدلالهایی که در منطق بدانها اشاره شده، مثالهای قرآنی وجود دارد؟
پاسخ: قرآن کریم کتابی آسمانی و برای هدایت عموم بشر در تمام زمانها آمده است؛ از این رو روشهای استدلالی قرآن در بیشتر موارد، متکی بر امور محسوس و عینی است که هیچ عاقلی در آن تردید نمیکند، و این روش از استدلال، از روشهای منطقی؛ مانند
خطابه،
برهان و
جدل برتر است، هر چند از استدلال و برهانهای منطقی مانند
قیاس استثنایی،
قیاس خلف،
تمثیل و... ، نیز در رساندن مفاهیم و استدلال بر مدعای خود استفاده کرده تا علاوه بر عموم، خواص نیز بتوانند بهره کافی از قرآن داشته باشند که در پاسخ تفصیلی به طور مشروح از انواع استدلالهای قرآنی سخن خواهیم گفت.
قرآن کریم کتابی آسمانی است که برای هدایت عموم بشر در تمام زمانها آمده است؛ از این رو سبک و سیاق نوشتاری و روشهای استدلالی آن با دیگر کتابهایی که به صورت تخصصی برای گروه خاص نگارش میشود متفاوت بوده، بلکه به گونهای در آن استدلال شده است که هر کس به فراخور بضاعت علمی خود میتواند از آیات و استدلالهای آن بهرهمند گردد. بنابراین در بیشتر استدلالهای قرآنی از
تشبیه معقول به محسوس و یا از داستانهای محسوس برای فهماندن امور غیر محسوس بهره گرفته شده است. البته این سخن بدان معنا نیست که از استدلال و برهانهای منطقی، اصولی و فلسفی غفلت شده باشد، بلکه در برخی موارد نیز استدلالهایی در قالب براهین منطقی، اصولی و... را در قرآن مشاهده میکنیم که برای نمونه به چند مورد از آنها اشاره میشود.
انواع استدلالهای قرآنی تا شش مورد شمارش شده است.
قیاس استثنائی به قیاسی گفته میشود که خود نتیجه آن و یا نقیض نتیجه تماما در مقدمات قیاس به صورت صریح آمده است. مانند ان کان محمد عالما فواجب احترامه لکنه عالم فمحمد واجب احترامه. در این قیاس خود نتیجه در مقدمات مذکور است. یا مانند لو کان فلان عادلا فهو لا یعصی الله ولکنه قد عصی الله، فما کان عادلا در این قیاس نقیض نتیجه در مقدمات آمده است.
«لو کان فیهما آلهة الا الله لفسدتا؛
اگر در آن دو معبودانی جز
خداوند بودند تباه میشدند.» این آیه شریفه در قالب یک قیاس استثنایی بیان گردیده که متضمن مقدم «لو کان فیهما آلهة الا الله» و تالی «لفسدتا» است، و بر اساس تلازم حاکم بین مقدم و تالی، و با توجه به بطلان تالی در این جا، یعنی عدم وجود فساد و تباهی در عالم، مقدم نیز باطل میگردد؛ یعنی وجود چند خدا نیز باطل میگردد. در نتیجه یکتایی پروردگار عالم اثبات میشود.
«قل یا ایها الذین هادوا ان زعمتم انکم اولیاء لله من دون الناس فتمنوا الموت ان کنتم صادقین؛
بگو: ای یهودیان، اگر میپندارید که شما دوستان خدا هستید نه دیگر مردمان، پس اگر راست گویید آرزوی
مرگ کنید». در این آیه نیز از راه
قیاس استثنایی با نفی تالی «تمنا و آرزوی مرگ» بر نفی مقدم «اولیا و دوست دار خدا بودن» استدلال شده است.
قرآن کریم به یهودیان خطاب میکند اگر شما در ادعای دوستی با خدا راست گو هستید، پس آرزوی مرگ کنید، سپس در آیه: «و لا یتمنونه ابدا بما قدمت ایدیهم»،
میفرماید آنان هرگز چنین آرزویی نمیکنند. در نتیجه آنان اولیا و دوست دار پروردگار نیستند.
«قیاس مضمر، قیاسی است که یکی از مقدمات آن اعم از صغری یا کبری یا نتیجه حذف شده باشد. مانند: هذا انسان لان کل ناطق انسان. در این قیاس صغری حذف و نتیجه مقدم شده است. صورت و قالب منطقی
قیاس چنین است: هذا ناطق و کل ناطق انسان فهذا انسان».
«ان مثل عیسی عند الله کمثل آدم خلقه من تراب ثم قال له کن فیکون الحق من ربک فلا تکن من الممترین؛
مثل
عیسی در نزد
خدا، همچون آدم است که او را از خاک آفرید، و سپس به او فرمود: «موجود باش!» او هم فورا موجود شد. (بنابر این،
ولادت مسیح بدون
پدر، هرگز دلیل بر
الوهیت او نیست.)، اینها حقیقتی است از جانب پروردگار تو بنابر این، از تردید کنندگان مباش.»
نصاری میگفتند؛ چون حضرت عیسای مسیح (علیهالسّلام)، بدون پدر به وجود آمده است پسر خدا است، ولی خداوند متعال در این آیه سخن آنان را از راه
قیاس مضمر به شرح زیر رد میکند.
در این آیه آفرینش
آدم (علیهالسّلام) با آفرینش عیسی (علیهالسّلام) مقایسه شده است که اگر به
دنیا آمدن بدون پدر، توجیه پرستش عیسی (علیهالسّلام) باشد، طبعا باید آدم که نه پدر داشت و نه مادر، برای پرستش سزاوارتر باشد، در صورتی که هیچ کس آدم را خدا یا فرزند خدا نمیداند.
گویا تقدیر سخن پروردگار، چنین بود: خداوند آدم (علیهالسّلام) را بدون پدر و مادر و عیسی (علیهالسّلام) را بدون پدر آفریده است، پس اگر عیسی (علیهالسّلام) به خاطر این موضوع،
خدا شود، آدم (علیهالسّلام) به این جهت سزاوارتر است و چون آدم (علیهالسّلام) به
اعتراف خودتان نه خدا و نه فرزند او است، پس عیسی (علیهالسّلام) نیز نه خدا و نه
فرزند او است.
استدلال بر اثبات ادعا از راه باطل نمودن نقیض آن ادعا را برهان خلف گویند؛ زیرا وقتی نقیض مدعا باطل شد قهرا مدعی اثبات میشود؛ به دلیل این که دو نقیض نمیتوانند کاذب باشند و ارتفاع نقیضین محال است.
«ما کان معه من اله اذا لذهب کل اله بما خلق و لعلا بعضهم علی بعض؛
خدا هرگز فرزندی برای خود انتخاب نکرده و معبود دیگری با او نیست که اگر چنین میشد، هر یک از خدایان مخلوقات خود را
تدبیر و اداره میکردند و بعضی بر بعضی دیگر برتری میجستند (و جهان هستی به تباهی کشیده میشد)» در این آیه پروردگار متعال از راه قیاس خلف، اثبات
توحید و یگانگی نموده است؛ یعنی برای اثبات یک چیز از راه بطلان نقیض آن استفاده نموده است.
با این توضیح که پروردگار از راه
نفی تنازع و شراکت خدای دیگر با او در خدایی، نقیض آن را که
وحدت و یگانگی در خدایی باشد، برای خود اثبات نموده است.
تمثیل عبارت است از انتقال
ذهن از حکم یک شیء به ثبوت همان حکم در شیء مشابه؛ به دلیل وجود شباهت و جامع بین آن دو. البته در صورتی که آن جامع، علت تامه برای ثبوت حکم در اصل نباشد، حکم اثبات شده در فرع، قطعی نخواهد بود، ولی اگر در موردی دریافتیم که جامع علت تامه ثبوت حکم در طرف اصل است، آن گاه به متقضی
قاعده علیت (با وجود علت تامه معلول نیز حتمی الوقوع خواهد بود) یقینا به ثبوت آن حکم در طرف فرع نیز
تصدیق خواهیم کرد و در این صورت تمثیل مفید
یقین خواهد بود. مثلا امام (علیهالسّلام) فرموده است: علت این که
آب چاه با
ملاقات نجس،
نجس نمیشود ماده داشتن آن است، از این جا میتوانیم این حکم را به هر آبی که ماده دارد سرایت دهیم مثلا بگوییم: ماء الحمام له مادة و کل ماء له مادة واسع لا یفسده شیء فماء الحمام واسع لا یفسده شیء.
«و ضرب لنا مثلا و نسی خلقه قال من یحی العظام و هی رمیم قل یحییها الذی انشاها اول مرة و هو بکل خلق علیم الذی جعل لکم من الشجر الاخضر نارا فاذا انتم منه توقدون ا و لیس الذی خلق السماوات و الارض بقادر علی ان یخلق مثلهم بلی و هو الخلاق العلیم».
در این آیه پروردگار از راه تمثیل، به دقیقترین و محکمترین شکل آن استفاده کرده و حقیقت
معاد را در مقایسه با امور عقلی روشن، تشریح و ثابت کرده است، و دوباره زنده شدن انسانها را که امری نامحسوس میباشد به آفرینش ابتدایی که محسوس همگان است
تشبیه کرده و قدرت خود را به رخ منکران
قیامت کشیده و فرمود خدایی که شما را از هیچ و عدم آفریده، چطور نمیتواند پس از
مرگ که اجزای وجودی شما در عالم پراکنده و موجود است دوباره بیافریند. پس زنده کردن دوباره انسانها راحتتر از آفرینش ابتدایی خواهد و خدایی که بر آفرینش ابتدایی قادر و توانا میباشد به طریق اولی بر زنده کردن دوباره توانایی خواهد داشت.
تشبیه در اصطلاح عبارت است از، قرار دادن همانندی بین دو چیز یا بیشتر از دو چیز که در یک
صفت یا بیشتر از یک صفت با یکدیگر اشتراک دارند.
استدلال از راه تشبیه به
محسوسات، بیشترین استدلال در قرآن را به خود اختصاص داده که عموم مردم نیز بهتر میتوانند از آن به نتیجه مطلوب برسند:
«مثل الذین حملوا التوراة ثم لم یحملوها کمثل الحمار یحمل اسفارا؛
کسانی که
مکلف به
تورات شدند ولی حق آن را ادا نکردند، مانند درازگوشی هستند که کتابهایی حمل میکند، (آن را بر دوش میکشد اما چیزی از آن نمیفهمد» در این آیه از تشبیه استفاده شده است؛ یعنی کسانی که سختی و زحمت کشیدند و علومی را فرا گرفتند، ولی به علم و آموختههای خود عمل نمیکنند به الاغی تشبیه شدهاند که سختی و مشقت حمل کتابها را متحمل میشود، ولی از مضمون و محتوای آن هیچ بهره و نصیبی ندارد.
«مثل الذین اتخذوا من دون الله اولیاء کمثل العنکبوت اتخذت بیتا و ان اوهن البیوت لبیت العنکبوت لو کانوا یعلمون».
پروردگار متعال، در این
آیه دوستی و اعتماد بر غیر خدا را به
خانه عنکبوت تشبیه میکند که سستی و غیر قابل اعتبار بودنش برای همگان محسوس است و از این روش استدلالی به مردم میفهماند که باید فقط به خدا تکیه کنند و از اعتماد و تکیه بر غیر خدا بپرهیزند.
برهان سبر و تقسیم از جمله براهینی است که در علوم مختلف، مانند
علم اصول فقه مورد استفاده قرار میگیرد هر چند از روشهای استدلالی رایج در شکلهای چهارگانه که در کتب منطق ذکر شده است، خالی است. این استدلال به این نحو است که فرضیهها و اقوال مختلف در مسئله را جمع میکنیم و سپس با کمک
عقل تلاش میکنیم هر یک از این اقوال را مورد بررسی خود قرار دهیم. به بیانی دیگر، تمام آنها را مورد آزمایش عقل قرار میدهیم تا این که عقل بتواند در نهایت و با بررسی و نقد یکایک احتمالات، یکی از آنها را اثبات کند. در این جا ما توسط عقل به یک نتیجه درست رسیده و محتملات اشتباه را رد کردهایم.
«ثمانیة ازواج من الضان اثنین و من المعز اثنین قل آلذکرین حرم ام الانثیین اما اشتملت علیه ارحام الانثیین نبئونی بعلم ان کنتم صادقین و من الابل اثنین و من البقر اثنین قل آلذکرین حرمام الانثیین اما اشتملت علیه ارحام الانثیینام کنتم شهداء اذ وصاکم الله بهذا فمن اظلم ممن افتری علی الله کذبا لیضل الناس بغیر علم ان الله لا یهدی القوم الظالمین؛ «هشت جفت از چهارپایان (برای شما) آفرید از
میش دو جفت، و از بز دو جفت بگو: «آیا خداوند نرهای آنها را
حرام کرده، یا مادهها را؟ یا آنچه شکم مادهها در برگرفته؟ اگر راست میگویید (و بر تحریم اینها دلیلی دارید)، به من خبر دهید! » و از
شتر یک جفت، و از گاو هم یک جفت (برای شما آفرید) بگو: «کدامیک از اینها را خدا حرام کرده است؟ نرها یا مادهها را؟ یا آنچه را شکم مادهها دربرگرفته؟ یا هنگامی که خدا شما را به این موضوع توصیه کرد، شما
گواه (بر این
تحریم ) بودید؟! پس چه کسی ستمکارتر است از آن کس که بر خدا
دروغ میبندد، تا مردم را از روی
جهل گمراه سازد؟! خداوند هیچ گاه ستمگران را
هدایت نمیکند».
در این آیه خداوند، از راه
برهان سبر و تقسیم ادعای کافران را باطل میکند؛ یعنی با در نظر گرفتن و شمارش تمام اقسام موضوع مورد بحث روشن میکند که ادعای طرف مقابل بر هیچ کدام از اقسام مذکور منطبق نیست و از این رو نمیتواند مورد قبول واقع شود و با این بیان ادعای طرف مقابل را باطل میکند.
بدین توضیح که چون کافران گاهی چهارپایان نر و گاه چهار پایان ماده را تحریم میکردند، خداوند متعال این ادعای آنان را به روش سبر و تقسیم باطل کرده و فرموده است: «خداوند این چهار پایان را از دو جنس نر و ماده آفریده است، علت تحریم اینها به نظر شما چیست؟ آیا به خاطر نری است یا مادگی؟ یا به این جهت که اینها در
رحم بودهاند یا اساسا علتی ندارد و
تعبد محض است؛ یعنی به دستور خداوند میباشد، و دستور
خدا یا از راه
وحی است یا فرستادن رسول و یا شنیدن کلام او بدون واسطه؟ و علل تحریم از اینها بیرون نیست، لازمه اولی آن است که تمام نرها
حرام باشد و لازمه دومی آن است که تمام مادهها حرام باشد و بنابر سومی باید هر دو صنف تحریم شده باشند، پس این که گاهی نرها و گاهی مادهها را تحریم میکردند، بی وجه است؛ زیرا علت تحریم، مقتضی اطلاق تحریم است خواه نر باشد خواه ماده و اما تحریم تعبدی: اگر آنان بدون واسطه حکم را از خدا دریافت کرده باشند،
دروغ است و خودشان نیز چنین ادعایی ندارند، و اگر توسط فرستادگان خدا به آنها رسیده باشد، این هم صحیح نیست؛ زیرا قبل از
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هیچ پیامبری چنین حکمی نیاورده بود و وقتی تمام اینها باطل شد، مدعا ثابت میشود؛ یعنی آنچه آنان میگویند به خدا دروغ میبندند، و سخنشان جز گمراهی چیزی نیست».
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «استدلالهای منطقی در قرآن»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱/۱۷.