صفت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: صفت، موصوف.
پرسش: آیا صفت بر موصوف مقدم میشود؟ و اگر
صفت بر موصوف مقدم شود، در معنای آن چه تفاوتی ایجاد میکند؟
پاسخ:
بسیاری از اندیشمندان ادبیات
عرب ، مقدم شدن صفت بر موصوف خود را جایز دانستهاند. با مطالعه و بررسی سخن آنان چنین به دست میآید که هرگاه یک صفت پس از موصوف خود بیاید، نقش آن نعت است؛ مانند کلمه «طاهر» در جمله «جاء رجلٌ طاهرٌ» (مردِ پاکیزه آمد) و هرگاه صفت مقدم شده و پیش از موصوف خود بیاید، نقش آن حال یا مبدلٌمنه است؛ مانند کلمه «طاهراً» و «الطاهر» در جملات «جاء طاهراً رجل» (مردی در حالت پاکیزگی آمد) و «جاء الطاهرُ محمدٌ» (فرد پاکیزه که همان
محمد است، آمد).
برای روشنتر شدن بهتر مسئله به توضیحی اجمالی در مورد نقش نعت و حال میپردازیم.
نعت، یک تابع است
که با بیان یک صفت از اوصاف کلمه قبل از خود، معنای آن را تکمیل میکند؛
برای نمونه، در جمله «جاء رجلٌ شجاعٌ»، کلمه «
شجاع » نعت بوده و مرد شجاع را از باقی مردان متمایز میکند.
حال، جزئی از جمله است که غالباً برای بیان حالت و هیئت اسمی دیگر که در اصطلاح به آن «ذو الحال» (صاحب حال) میگویند، آورده میشود؛
مانند کلمه «مرحاً» در
آیه شریفه «
وَ لا تَمْشِ فِی الْأَرْضِ مَرَحاً »
که از راه رفتن با حالت نخوت و
تکبر نهی میکند.
از آنجا که بیان حالت و هیئت ذوالحال تنها در صورتی فایده دارد که ما خود صاحب حال را بشناسیم؛ ازاینرو ذوالحال غالباً
اسم معرفه خواهد بود.
از جمله مواردی که ذو الحال میتواند اسم
نکره باشد، در جایی است که حال بر ذو الحال مقدم شده باشد؛ مانند «جاء مقرئاً رجلٌ»، کارشناسان ادبیات عرب، در این موارد ادعا کردهاند که عبارت در اصل بهصورت موصوف و
صفت بوده است؛ یعنی «جاء رجلٌ مقرئٌ» که پس از مقدم شدن صفت، معنا تغییر نموده و به نقش حال تبدیل شده است. همچنین است در آیه «
لِئَلاَّ یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَیْکُمْ حُجَّةٌ »
که گفتهاند در اصل بهصورت «حجة علیکم» بوده است و سپس صفتِ «علیکم» بر موصوف مقدم شده و نقش حال گرفته است.
بدین ترتیب در برخی آیات
قرآن دو ترکیب متفاوت مطرح میشود. برای نمونه، در آیه مبارکه «
وَ أَرْسَلْناکَ لِلنَّاسِ رَسُولاً »
هم میتوان جار و مجرور، یعنی «للنّاس» را متعلّق به فعل «ارسلنا» دانست و هم میتوان آن را متعلّق به محذوف و حال برای «رسولاً» دانست؛ زیرا در اصل «رسولا للناس» بوده که در حال حاضر صفت بر موصوف خود مقدم شده است.
با دقت نظر در معنای نعت و حال بهخوبی روشن است که انگیزه و قصدی که برای آوردن نعت وجود دارد، غیر از قصدِ گوینده برای آوردن نقش حال است و اینگونه نیست که هرگاه خواستیم بتوانیم صفت را بر موصوف مقدم کنیم. اگر هم میگوییم صفت با مقدم شدن بر موصوف خود، همواره نقش حال را میپذیرد، یک عبارت مسامحهآمیز است و تنها دلیل مقدم شدن آن، اهمیت بیشتر است که با توجه به شرایط گوینده سخن و شنونده آن پدید آمده است.
پایگاه اسلام کوئست.