• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

آیه‌الکرسی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: آیة‌الکرسی.

پرسش:آیة الکرسی کدام آیه است و تفسیرش چیست؟

پاسخ:برای روشن شدن تفسیر آیة الکرسی چند موضوع را در این ارتباط بررسی می‌کنیم.



در مورد شأن نزول آیة‌الکرسی امام صادق ـ علیه‌السلام ـ می‌فرماید: «یهود معتقد بودند وقتی خدای توانا آسمان‌ها و زمین را آفرید، درحالی‌که بر فراز کرسی نشسته بود که روی دو زانوی خود تکیه کرده بود و بدین وسیله رفع خستگی نمود؛ لذا آیة الکرسی بر رد اعتقاد آنان نازل شد».
[۱] کلینی، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی‌اکبر، آخوندی، محمد، ج ‌۲، ص ۶۶۱، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم‌، ۱۴۰۷ق‌.



در اهمیت و فضیلت آیة الکرسی احادیث زیادی با ثواب‌های گوناگون نقل شده است، که برای نمونه دو مورد بیان می‌شود:

۲.۱ - حدیثی از پیامبر

پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ می‌فرماید: «برگزیده قرآن سوره بقره و برگزیده بقره، آیة الکرسی است، در آن پنجاه کلمه است و در هر کلمه‌ای پنجاه برکت است».
[۲] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، با مقدمه:بلاغی، محمدجواد، ج ‌۲، ص ۶۲۶، تهران، انتشارات ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.


۲.۲ - حدیثی از امام صادق

هم‌چنین امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: «برای هر چیز نخبه‌ای است و نخبه و قلّه قرآن، آیة الکرسی است هر کس یک‌بار آن‌را بخواند خداوند هزار ناگواری از ناگواری‌های دنیا و هزار ناگواری از ناگواری‌های آخرت را از او بر می‌گرداند، آسان‌ترین ناگواری دنیا فقر و سهل‌ترین ناگواری آخرت عذاب قبر است و من به امید ارتقای درجه و مقامم آن‌را می‌خوانم»‌.
[۴] عیاشی، محمد بن مسعود، کتاب التفسیر، تحقیق، رسولی محلاتی، سید هاشم، ج ‌۱، ص ۱۳۶، تهران، چاپخانه علمیه، چاپ اول، ۱۳۸۰ق.


۲.۳ - خواندن آیة الکرسی در روایات

در روایات به خواندن آیة الکرسی در منزل،
[۶] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، با مقدمه: بلاغی، محمدجواد، ج ‌۲، ص ۶۲۶، تهران، انتشارات ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
[۷] سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج ‌۱، ص ۲۰، قم، کتاب‌خانه آیة الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
در تعقیب نمازها،
[۸] شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، ص ۴۵ ـ ۴۶، نجف، مطبعة حیدریة، چاپ اول، بی‌تا.
موقع خواب، هنگام خارج شدن از منزل، زمان سوار شدن بر مرکب، وقت زیارت قبور مؤمنان
[۱۲] دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب إلی الصواب، ج ‌۱، ص ۱۷۶، قم، شریف رضی، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
و... سفارش شده است.


در مورد حدود آیة الکرسی دو دیدگاه وجود دارد و قائلان به هر دیدگاه، دلایلی ارائه کرده‌اند که به اختصار بیان می‌شود.

۳.۱ - دیدگاه اول

آیة الکرسی، یک آیه است؛ یعنی از «اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ» تا «وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظیمُ» است؛ به چند دلیل:

۳.۱.۱ - دلیل اول

ظاهر بسیاری از روایات همین را تأیید می‌کند، به‌ویژه این‌که آن‌چه مشهور است و در روایات آمده عبارت «آیة الکرسی» است که کلمه «آیة» مفرد است و تنها شامل یک آیه می‌شود.
[۱۳] جعفری، یعقوب، کوثر، ج ‌۱، ص ۵۸۱ ـ ۵۸۲.
و اگر تا «هُمْ فیها خالِدُونَ» بود باید تعبیر به آیات می‌شد.

۳.۱.۲ - دلیل دوم

اضافه شدن آیه به کرسی هم، مؤید دیگر است؛ زیرا آیه‌ای که مشتمل بر لفظ «کرسی» است، آیه ۲۵۵ سوره بقره بوده، ولی در آیات بعد از آن، لفظ کرسی نیامده است.

۳.۱.۳ - دلیل سوم

تمام مفسران شیعی و سنی، فضایل و خواص آیة الکرسی را ذیل آیه ۲۵۵ سوره بقره بیان کرده‌اند، سپس به تفسیر دو آیه بعد از آن پرداخته‌اند.

۳.۲ - دیدگاه دوم

برخی نیز آیة الکرسی را تا آیه ۲۵۷ («هُمْ فیها خالِدُونَ») دانسته‌اند. به سه دلیل:

۳.۱.۱ - دلیل اول

متعارف بودن بین مسلمانان.

۳.۱.۲ - دلیل دوم

در روایات سفارش شده است که آیة الکرسی و دو آیه بعد از آن خوانده شود.

۳.۱.۳ - دلیل سوم

آن‌چه درباره آیة الکرسی مناسب به نظر می‌رسد این است که؛ با توجه به روایاتی که عنوان «آیة الکرسی» در آن ذکر شده، به همان آیه ۲۵۵ سوره بقره می‌گویند؛ اما در برخی روایات علاوه بر سفارش به خواندن آیة الکرسی، به خواندن دو آیه بعد از آن هم سفارش شده است؛ ولی نه به‌عنوان آیة الکرسی؛ ازاین‌رو میان عرف مؤمنان جا افتاده است که آیة الکرسی به سه آیه ۲۵۵ تا ۲۵۷ سوره بقره گفته می‌شود.
در عین حال؛ در این‌جا تفسیر هر سه آیه بیان می‌شود.



«اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَیُّ الْقَیُّومُ لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ مَنْ ذَا الَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا یُحیطُونَ بِشَیْ‌ءٍ مِنْ عِلْمِهِ إِلاَّ بِما شاءَ وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا یَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظیمُ».
پس از آن‌که خداوند داستان امت‌های گذشته و اختلاف آنان را با پیامبرانشان در مسئله توحید بیان کرد، در این آیه شریفه به بیان توحید می‌پردازد.

«اللَّهُ»؛ یعنی کسی که به دلیل قدرت و توانایی‌اش بر نعمت‌ها، پرستش سزاوار اوست.

«لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ»؛ احدی جز او سزاوار پرستش و خدایی نیست.

«الْحَیُّ الْقَیُّومُ»؛ زنده‌ای که قائم است به تدبیر خلق از آفرینش ابتدایی مردم و سپس روزی دادن به آنها.

«لا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَ لا نَوْمٌ »؛ او را نه چُرت و نه خواب سنگین می‌گیرد. بعضی می‌گویند: یعنی او غافل از مردم نمی‌گردد و آنها را فراموش نمی‌نماید.

«لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ»؛ برای اوست سلطنت و تصرف آن‌چه در آسمان‌ها و آن‌چه در زمین است.

«مَنْ ذَا الَّذی یَشْفَعُ عِنْدَهُ إِلاَّ بِإِذْنِهِ»؛ کیست که شفاعت کند نزد او جز به اجازه‌اش. این جمله استفهامی است که معنای انکار و نفی‌دارد؛ یعنی شفاعت نمی‌کند در روز قیامت کسی برای دیگری جز به اجازه خدا و امر خدا؛ چون مشرکان می‌پنداشتند که بُت‌ها برای آنان شفاعت می‌کنند.

«یَعْلَمُ ما بَیْنَ أَیْدیهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ»؛ می‌داند آنچه روبه‌رو و آنچه پشت سر ایشان است.

«وَ لا یُحیطُونَ بِشَیْ‌ءٍ مِنْ عِلْمِهِ»؛ به چیزی از دانش او احاطه ندارند. مقصود از کلمه «علم» در این‌جا «معلوم» است؛ یعنی به معلومات او احاطه ندارند.

«إِلاَّ بِما شاءَ»؛ مگر آنچه را که خود او بخواهد که دیگران بدانند و آنان را آگاه کند.

«وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ»؛ علم و آگاهی خدا آسمان‌ها و زمین را فرا گرفته است.

«وَ لا یَؤُدُهُ حِفْظُهُما»؛ یعنی بر خداوند حفظ آسمان‌ها و زمین سنگین و سخت نمی‌باشد.

«وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظیمُ»؛ او بالاتر است از مانندها و ضدها و مثل‌ها و از آنچه نشانه نقص و دلیل حدوث است و او تواناست و عظیم الشأن که هیچ‌چیز او را ناتوان نمی‌کند و دانایی است که هیچ چیز بر او پوشیده نیست و برای مقدورات و معلومات او نهایت و پایانی نیست.
[۱۶] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، با مقدمه: بلاغی، محمدجواد، ج ‌۲، ص ۶۲۸ ـ ۶۲۹، تهران، انتشارات ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.




«لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی‌ لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیم».

«لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ»؛ اکراه و اجباری در دین نیست و امور مذهب بر قدرت و اختیار مبتنی است نه بر إجبار.

«قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ»؛ ایمان از کفر (و حق از باطل) با دلایل روشن، جدا شد.

«فَمَنْ یَکْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ فقد استَمْسَکَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقی‌ لاَ انْفِصامَ لَها وَ اللَّهُ سَمیعٌ عَلیم»؛ هر کس کافر شود به شیطان و بت‌ها، و خدا را تصدیق کند، به نیروی بازدارنده مطمئنی دست یافته که قطع نمی‌شود.



«اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَ الَّذینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُماتِ أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ».

«اللَّهُ وَلِیُّ الَّذینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ»؛ خدا ولی و سرپرست کسانی است که بخواهند ایمان آورند، و با لطف و کمک خویش آنان را از تاریکی‌های کفر و گمراهی بیرون می‌آورد و به نور و هدایت راه‌نمایی می‌کند. یا منظور این است که خداوند مؤمنان را از شبهاتی که در دین برای آنها به وجود می‌آید بیرون می‌برد و به‌وسیله راه حل‌هایی که در اختیارشان می‌گذارد، آنان را به نور یقین می‌رساند.

«وَ الَّذینَ کَفَرُوا أَوْلِیاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ»؛ کسانی که بر کفر اصرار ورزند، به عکس مؤمنان، اولیای آنها شیاطین هستند که عهده‌دار امور آنان می‌باشند.

«یُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَی الظُّلُماتِ»؛ آنان را از نور هدایت و روشنایی به تاریکی‌های جهل و شرک بیرون می‌برند.

«أُولئِکَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فیها خالِدُونَ»؛ اینان اهل آتش و برای همیشه در آن خواهند بود.



۱. کلینی، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی‌اکبر، آخوندی، محمد، ج ‌۲، ص ۶۶۱، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم‌، ۱۴۰۷ق‌.
۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، با مقدمه:بلاغی، محمدجواد، ج ‌۲، ص ۶۲۶، تهران، انتشارات ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، با مقدمه:بلاغی، محمدجواد، ج ‌۲، ص ۱۵۷.    
۴. عیاشی، محمد بن مسعود، کتاب التفسیر، تحقیق، رسولی محلاتی، سید هاشم، ج ‌۱، ص ۱۳۶، تهران، چاپخانه علمیه، چاپ اول، ۱۳۸۰ق.
۵. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، با مقدمه:بلاغی، محمدجواد، ج ‌۲، ص ۱۵۷.    
۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، با مقدمه: بلاغی، محمدجواد، ج ‌۲، ص ۶۲۶، تهران، انتشارات ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
۷. سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج ‌۱، ص ۲۰، قم، کتاب‌خانه آیة الله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق.
۸. شعیری، محمد بن محمد، جامع الأخبار، ص ۴۵ ـ ۴۶، نجف، مطبعة حیدریة، چاپ اول، بی‌تا.
۹. کلینی، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی‌اکبر، آخوندی، محمد، ج ‌۲، ص ۵۳۹، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم‌، ۱۴۰۷ق‌.    
۱۰. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص ۳۴۵، قم، شریف رضی، چاپ چهارم، ۱۴۱۲ق.    
۱۱. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج ‌۷۳، ص ۲۹۵، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.    
۱۲. دیلمی، حسن بن محمد، ارشاد القلوب إلی الصواب، ج ‌۱، ص ۱۷۶، قم، شریف رضی، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
۱۳. جعفری، یعقوب، کوثر، ج ‌۱، ص ۵۸۱ ـ ۵۸۲.
۱۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‌۲، ص ۲۷۶، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.    
۱۵. کلینی، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی‌اکبر، آخوندی، محمد، ج ‌۲، ص ۵۳۹، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم‌، ۱۴۰۷ق‌.    
۱۶. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، با مقدمه: بلاغی، محمدجواد، ج ‌۲، ص ۶۲۸ ـ ۶۲۹، تهران، انتشارات ناصر خسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
۱۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، با مقدمه:بلاغی، محمدجواد، ج ‌۲، ص ۱۵۶.    
۱۸. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، با مقدمه:بلاغی، محمدجواد، ج ‌۲، ص ۱۵۶.    



پایگاه اسلام کوئست.    



جعبه ابزار