• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

گرایش انسان به بدی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: انسان، پروردگار، آیه‌، قرآن، اراده.

پرسش: با توجه به آیه‌ «شما نمی‌خواهید مگر آنچه اللَّه که پروردگار جهانیان است، بخواهد»، آیا گرایش انسان به بدی، خواست پروردگار است؟

پاسخ اجمالی: انسان در اراده و اختیار مستقل نیست و اراده او متوقف به اراده‌ خداوند است. در عین حال کار اختیاری انسان متوقف و مستند به اراده و اختیار خود او است؛ پس اراده و انجام کار بد و ناپسندی که از انسان سر می‌زند، مستقیماً به اراده‌ ‌خداوند نیست، همچنین مشیت و اراده انسان بدون مشیت و اذن تکوینی خدا، تاثیری ندارد؛ زیرا اصل هستی انسان از او است و خواه ناخواه، اراده‌ او نیز از ایشان است و نه تنها در پیمودن راه به سوی پروردگار و استقامت در صراط مستقیم و... از خود استقلالی ندارد، بلکه در تمام شئون هستی خود، محتاج او است و «‌کل من عنداللَّه» و «‌لاعطاء الاّ عطاءه».



آیه‌ای که می‌فرماید: «و شما نمی‌خواهید مگر آنچه را که پروردگار جهانیان خواسته باشد»، و آیات مشابه این تعبیر را باید با توجه به آیات پیشین آنها مورد توجه قرار داد. این آیه و شبیه آن (و شما جز آن نمی‌خواهید که خدا خواسته باشد)، در مورد قرآن و آیات الهی‌ است که تحت عنوان «‌تذکره» و «‌ذکر» از آن یاد شده، سخن از تذکره (پندنامه) بودن آیات الهی‌ است و این‌که هر کس می‌خواهد به سوی پروردگارش راهی در پیش گیرد، تا خدا نخواهد، شما نیز نخواهید خواست؛ زیرا ممکن است با بیان «لمن شاء منکم ان یستقیم»، و «ان هذه تذکرة فمن شاء اتخذ الی ربه سبیلا»، این توهم پیش آید که «‌خواستن استقامت» و «‌ثبات در طاعت و عبودیت» به نحو استقلال در اختیار افراد است؛ از‌این‌رو، دفع توهم نموده، مشیت و خواست آنان را متوقف و متفرع بر مشیت و خواست خداوند و پروردگار جهانیان می‌داند، اگرچه این مشیت در راه عبودیت و سلوک الی اللَّه باشد؛ یعنی انسان در اراده‌ ‌انجام هر آنچه که می‌خواهد، مستقل نیست و اراده او به اراده‌ خداوند است. هرچند که «‌کار اختیاری انسان» متوقف و مستند به «‌اراده و اختیار خود» او است.
در نتیجه، اولاً: اراده و انجام کار بد و ناپسند، مستقیماً به اراده‌ ‌خداوند نیست. ثانیاً: مشیت و اراده انسان بدون مشیت و اذن (تکوینی) الهی‌، تاثیری نخواهد داشت؛ زیرا اصل هستی انسان از او است و خواه ناخواه، اراده‌ او نیز از پروردگار جهانیان خواهد بود، و نه تنها در پیمودن راه به سوی پروردگار و استقامت در صراط مستقیم و... از خود استقلالی ندارد، بلکه در تمام شئون هستی خود، محتاج او است و «‌کل من عنداللَّه» و «‌لاعطاء الاّ عطاءه».
به سخن دیگر، اراده و مشیت الهی‌ یا ذاتی است یا فعلی، و اراده‌ ‌فعلی نیز گاه تکوینی است، گاه تشریعی. در مرتبه‌ ‌اراده ذاتی، که عین سایر صفات ذاتی حق است، کسی و چیزی راه نداشته و هیچ رابطه‌ای با موجودات خارجی یافت نمی‌شود و در مرحله‌ ‌اراده فعلی تکوینی، که همان آفرینش جهان خارج و تحقق خارجی و عینی اراده (و علم) الهی‌ است، هیچ موجودی از خود وجودی ندارد تا بتواند استقلال و مشیت و اراده‌ای داشته باشد. تنها در مرتبه‌ اراده‌ فعلی تشریعی (ارسال رسل و انزال کتب الهی‌) است که انسان‌ها بر اساس همان اراده‌ فعلی و اذن تکوینی، مختار و مرید و ماذون می‌باشند و در انتخاب راه حق و رشد و سعادت و یا راه باطل و غیّ و شقاوت آزادند، که در صورت اول به سوی بهشت و در صورت دوم به جهنم خواهند رفت.
ازاین‌رو در تمایل به بدی و انجام کار ناپسند، هماهنگی میان اراده‌ فعلی تکوینی و اراده‌ فعلی تشریعی وجود ندارد، و خداوند تشریعاً مرید و راضی به انجام آن نیست، اگرچه تکویناً اذن و مشیت الهی‌ همراه آن است و بدون آن، توان انجام هیچ عملی، برای هیچ فردی وجود ندارد، حتی تمایل و اراده.
گفتنی است که برخی تفرّع مشیت انسان (بنده مؤمن) بر مشیت خداوند را به معنای توقف رضایت بنده بر رضایت پروردگار دانسته و به تفصیل و توضیح «‌رضا» و اقسام و مراتب و... آن پرداخته‌اند، لکن آنچه مناسب با سیاق آیات و مفهوم اولی آیه‌ مورد سؤال است، مطالبی است که بیان گردید.


پاسخ مناسب به این سؤال، با بررسی و دقت اجمالی در آیات پیشین این آیه، و نیز آیات مشابهی که در سوره‌های دیگر، مانند آیات ۲۹ و ۳۰ سوره‌ ‌دهر (انسان) و آیه‌ ‌۱۹ سوره‌ ‌مزمل، ذکر گردیده است، آسان‌تر و شیوه‌ای نیکوتر خواهد بود.

۲.۱ - بررسی آیات

اینک به بررسی این سه دسته آیات می‌پردازیم:

۲.۱.۱ - آیه‌ ‌۲۹ سوره‌ ‌تکویر

آیه‌ای که در سؤال مطرح شد، آیه‌ ‌۲۹ سوره‌ ‌تکویر است. دو آیه‌ ‌قبل از آن، آیات: «ان هو الاّ ذکر للعالمین• لمن شاء منکم ان یستقیم» می‌باشد که خداوند می‌فرماید: «‌این سخن قرآن به جز پندی برای جهانیان نیست برای هر یک از شما که خواهد به راه راست برود» و سپس در آیه ۲۹ می‌فرماید: «وَ ما تَشاؤُنَ اِلاَّ اَنْ یَشاءَ اللَّهُ رَبُّ الْعالَمین؛ و نمی‌خواهید، مگر خدا، پروردگار جهانیان، بخواهد.»
خلاصه‌ ‌این آیات، این خواهد بود که قرآن کریم که سخن الهی‌ و حق است، به جز پند و ذکر و یادآوری برای جهانیان نیست؛ البته برای هر یک از آنها که بخواهد در راه مستقیم قرار بگیرد، پند و ذکر خواهد بود.
در این‌جا ممکن است مخاطبان، از آیه‌ ‌«لمن شاء منکم ان یستقیم»، چنین برداشت نمایند که خواستن استقامت و در راه راست بودن و پیمودن راه خدا، و تلبس به ثبات در طاعت و عبودیت، به نحو استقلال در اختیار افراد است که اگر میل داشتند، در راه راست قرار بگیرند. از‌این‌رو خداوند در استقامتی که از آنان می‌خواهد، نیازمند و محتاج آنان است! بدین‌سبب، خداوند برای دفع چنین توهمی، می‌فرماید مشیت (خواست) آنها، متوقف بر مشیت خداوند سبحان است. آنان استقامت را نمی‌خواهند (و نمی‌توانند و اجازه و قدرت خواستن ندارند)، مگر این‌که خداوند بخواهد که آنان استقامت را بخواهند.
به عبارت دیگر، کارهای اختیاری انسان (حتی خود اراده‌ ‌انسان) با واسطه و از طریق اراده‌ ‌او، مراد و مطلوب خداوند متعال است؛ اراده نموده است که انسان کارهای «‌اختیاری» خود را که متوقف بر اراده و اختیار انسان است، با اراده‌ ‌خودش انجام دهد؛ البته در این آیات، سخن از مؤمنانی است که قصد دارند در راه الهی‌ و رسیدن به نجات و سعادت قدم بردارند، لکن پیام قرآن کریم اختصاصی به آنها ندارد و شامل تمام انسان‌ها می‌گردد.

۲.۱.۲ - آیه ۳۰ سوره‌ ‌دهر

آیه‌ دیگری که از جهاتی شبیه آیه‌ ‌مورد بحث (آیه‌ ‌۲۹ سوره‌ ‌تکویر) است، بخشی از آیه ۳۰ سوره‌ ‌دهر (و آیات قبل از آن) است؛ در آیات ۲۹ و ۳۰ این سوره می‌فرماید: «اِنَّ هذِهِ تَذْکِرَةٌ فَمَنْ شاءَ اتَّخَذَ اِلی‌ رَبِّهِ سَبیلاً، وَ ما تَشاؤُنَ اِلاَّ اَنْ یَشاءَ اللَّهُ اِنَّ اللَّهَ کانَ عَلیماً حَکیما؛ این‌ اندرزی است. پس هر کس بخواهد، می‌تواند راهی به سوی پروردگار خویش برگزیند و شما جز آن نمی‌خواهید که خدا خواسته باشد؛ زیرا خدا دانا و حکیم است.»
این بخش از آیات پایانی سوره‌ دهر (انسان)، سیاقی شبیه سیاق آیات مکی دارد که با قبول این نظر، اوایل این سوره، مدنی و بخش پایانی آن (نُه آیه) مکّی خواهد بود.
توضیح آیه‌ «ان هذه تذکرة...» در قسمت سوم بحث خواهد آمد. ولی مفهوم و مراد آیه‌ ‌«و ما تشاؤن...» شبیه همان آیه‌ ‌۲۹ سوره‌ تکویر می‌باشد. این‌که خداوند ابتدا به صورت منفی (و ما...) و سپس با آوردن استثنا (الاّ ان...) کلام را کامل می‌نماید، از یک‌سو بیانگر این است که وجود و تحقق مشیت انسان (بنده) متوقف بر مشیّت خداوند است؛ از این‌رو مشیت آن ذات مقدس از راه تعلق به مشیت بنده، در کار او تاثیر می‌گذارد و مستقیماً و بدون واسطه به آن تعلق نمی‌گیرد، تا این شبهه به میان آید که اراده‌ ‌انسان تاثیری در کارهای او ندارد و هر آنچه انجام می‌دهد، با اختیار او نیست؛ از این‌رو اگر انسان کار بدی انجام می‌دهد و یا تمایل و اراده به بدی می‌کند، به اراده‌ ‌مستقیم خداوند بوده؛ لذا نسبت اراده‌ ‌انجام کارهای بد به خداوند جایز خواهد بود!
از سوی دیگر، می‌فهماند که انسان در اراده‌ ‌انجام هر آنچه که می‌خواهد، مستقل نیست و اراده‌ ‌او، به اراده‌ ‌خداوند است و کار اختیاری بنده مستند به «‌اختیار» خود او است، اگرچه این اراده و اختیار، مستند به اراده و اختیار دیگری نیست.
در نتیجه، مشیت و خواست بنده، بستگی به مشیت و خواست الهی‌ دارد و بدون اذن الهی‌ (اذن تکوینی)، تاثیری نخواهد داشت؛ زیرا که اصل هستی انسان از او است و خواه ناخواه، اراده‌ او هم از آن ذات هستی‌بخش خواهد بود.

۲.۱.۳ - آیه ۱۹ سوره‌ ‌مزمل

در آیه ۱۹ سوره‌ ‌مزمل، می‌فرماید: «انّ هذه تذکرة فمن شاء اتخذ الی ربه سبیلا» که عیناً در آیه ۲۹ سوره‌ ‌دهر آمده است. ضمیر «‌هذه» یا اشاره به آیات پیشین دارد که در مقام زجر و موعظه می‌باشند و تناسب خاصی با مکی بودن این سوره نیز دارد. بویژه آن‌که از آیات سوره‌ای است که در اوایل بعثت نازل گردید. یا مانند آیه سوره دهر، اشاره به آیات مربوط به بیداری و تهجد در شب باشد، آن‌گونه که در سوره‌ دهر نماز شب را، راه خاصی برای هدایت بنده به سوی پروردگار معرفی می‌نماید. به هر حال، چه در سوره‌های مزمل و دهر که سخن از «‌تذکره» بودن آیات (و یا تهجد و نماز شب) برای افرادی است که به دنبال راهی برای تقرب الی اللَّه می‌باشند (اتخاذ سبیل)، و چه در سوره‌ ‌تکویر که قرآن و سخن الهی‌ را برای عالمیان و کسانی از مؤمنان که می‌خواهند مستقیم باشند و در صراط حق گام بردارند (شاء ان یستقیم)، «‌ذکر» می‌داند، از یک‌سو، این پیام الهی کاملاً آشکار و نمایان است که راه رسیدن به قرب و جوار الهی‌ و در مسیر حق بودن نیز جز از راه قرآن و اهتدای به هدایت و مشیت الهی‌ امکان‌پذیر نخواهد بود، از سوی دیگر، بیانگر این مطلب است که حتی مقاصد و اراده‌های الهی‌ و رحمانی نیز با عنایت و خواست او است و اگر فضل و احسان و کرم و امتنان آن ذات اقدس نباشد، هیچ چیز و هیچ‌کس از خود هستی و نوری ندارد؛ زیرا که «اللَّه نور السموات والارض» و «‌قابل» و «‌قابلیت» هر دو از او است؛ از این‌رو حکما گفته‌اند: «‌القابل من فیضه الاقدس».
[۱۲] آشتیانی، میرزا مهدی، تعلیقه بر شرح منظومه، ص۲۷، حکمت.

داد حق را قابلیت شرط نیست ••• بلکه شرط قابلیت داد اوست

۲.۲ - توحید افعالی

از ضمیمه نمودن این سه دسته آیات به یکدیگر و نیز آیات فراوان دیگری که در قرآن کریم وجود دارد، «‌توحید افعالی» را استفاده می‌نماییم و هنگامی که اراده و خواست انسان در تمامی طاعات تابع و متوقف بر اراده حق تعالی شد، و علم خداوند احاطه بر علم او داشت، افعال و آثار انسان، آثار و افعال الهی‌ خواهند شد و نه تنها رَمْی او رَمْی الهی‌ است: «وَ ما رَمَیْتَ اِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللَّهَ رَمی»، بلکه افزون بر این‌که دیگر کارهای خویش را از خود نمی‌داند: «‌قُلْ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ». و «‌لا عطاء الاّ عطاؤه». هستی خویش را فراموش نموده و از «‌انانیت» خود بیرون می‌آید و مظهر اسماء و صفات الهی‌ می‌گردد:
گفت نوح‌ ای سرکشان، من، من نیم •••• من ز جان مُردَم، به جانان باقیم
چون ز جان مُردَم، به جانان زنده‌ام •••• نیست مرگم، تا ابد پاینده‌ام
چون بمُردم از حواس بوالبشر •••• حق مرا شد سمع و ادراک و بصر
چون‌که من، من نیستم، این دم ز «‌هو» ست •••• پیش این دم، هر که دم زد، کافر اوست
گر نبودی نوح را از حق یدی •••• پس جهانی را چسان بر هم زدی؟
البته، معنای این سخن جبر و یا ترکیب از جبر و تفویض و... نیست، بلکه مفهومی بسیط و حقیقتی متعالی است و مشیت و خواسته‌ ‌بنده در عین این‌که خواسته‌ ‌او است، خواسته‌ ‌حق تعالی نیز می‌باشد.

۲.۳ - مشیت الهی

مطالب پیشین را به گونه‌ای دیگر می‌توان بیان نمود: اراده و مشیت خداوند یا ‌ذاتی است و یا فعلی، اراده‌ ‌ذاتی، اراده‌ای است که در مرتبه‌ ‌ذات الهی‌ محقق است و با سایر صفات حق تعالی عینیت دارد.

۲.۳.۱ - اراده ذاتی

این اراده ذاتی، همان علم الهی‌ است و معنا و مفهومی که اراده در انسان‌ها دارد، در مورد خداوند صحیح نیست در اراده ذاتی هیچ‌گونه رابطه و لحاظی با موجودات خارجی و نظام حاکم بر حقایق عینی وجود ندارد. (در مورد اراده‌ ‌ذاتی خداوند، سخن فراوان است و عده‌ای از حکما، اراده‌ ذاتی و... خداوند را منکرند.
[۱۸] ر.ک: طباطبائی، سید محمد‌حسین‌، نهایة الحکمة، ص۳۰۷، قم، مؤسسة نشر الاسلامی، ۱۴۰۴ق، ۱۳۶۲ش.
«اراده‌ ‌فعلی»، اراده‌ ‌حق تعالی در مقام فعل و در رابطه با موجودات جهان خارج است که همان تبلور و تجلی اراده‌ آن ذات مقدس در خارج است.

۲.۳.۲ - اراده‌ ‌فعلی

اراده‌ ‌فعلی گاه به صورت تشریع و ارسال رسل و انزال کتب برای هدایت مردم به‌طور عام، و برای مؤمنین، به صورت خاص محقق می‌شود. (اراده‌ ‌تشریعی) و این قوانین و دستورات و نواهی، «‌راه» و «‌صراط» و «‌سبیل تشریعی» حق تعالی می‌باشند.
[۲۳] ر.ک: مصباح یزدی، محمد‌تقی، معارف قرآن، ج۳ - ۱، ص۱۳۳ – ۱۴۶، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
[۲۴] ر.ک: مصباح یزدی، محمد‌تقی، معارف قرآن، ج۳ - ۱، ص۱۹۵ – ۲۰۲، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
[۲۸] مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ص۴۲۱ – ۴۲۸.
و گاه به صورت تکوین است (اراده‌ ‌تکوینی)، که همان آفرینش جهان هستی و نظام قضا و قدر عینی خداوند و تحقق خارجی و عینی علم الهی‌ است و بر اساس نظام احسن (عنایت) و حکمت الهی‌ همه‌ ‌موجودات با «‌اذن تکوینی» او، قدم به عرصه‌ ‌وجود گذاشته و از جهان ظلمت و عدم به عالم نور و هستی رهنمون می‌گردند. (خواه اصل وجود جوهری و عینی خاص آنها، و خواه آثار و عوارض و لوازم وجود) (مانند اراده و... آنان).
ازاین‌رو می‌توان گفت: نه در اراده‌ ‌ذاتی حق تعالی، اراده‌ ‌دیگری وجود دارد که بخواهد بر خلاف آن اراده، خواسته‌ای داشته باشد، و نه در مرحله‌ ‌اراده‌ ‌فعلی تکوینی او موجودی از خود وجود دارد که بتواند در مقابل اراده‌ ‌الهی‌ و یا بدون اراده و اذن تکوینی او، استقلال و تحقق بیابد.

۲.۳.۲.۱ - اختیار و اراده انسان

انسان‌ها بر اساس همان اراده‌ ‌فعلی و اذن تکوینی، مختار و مرید و ماذون آفریده شده‌اند و در انتخاب راه حق و رشد و سعادت و یا راه باطل و غیّ و شقاوت آزادند: «انا هدیناه السبیل امّا شاکراً و اما کفورا». و «و هدیناه النجدین». و «قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ».
بر اساس همین اراده و اذن و مشیت تکوینی الهی‌ و اختیار است که مخلوق خداوند یا سر بر آستان دستورات الهی‌ نهاده و مطیع و پیرو محض می‌گردد و از راه اراده‌ ‌تشریعی (شریعت) به سعادت و بهشت جاوید دست می‌یابد (هماهنگی اراده تکوینی و تشریعی) و یا با سرپیچی از آن به شقاوت و جهنم سوزان منتهی می‌گردد. (عدم هماهنگی اراده تکوینی و تشریعی).
به سخن دیگر، اگرچه در اراده‌ ‌تکوینی الهی‌، انجام کار نیک و بد، هر دو آزاد است، ولی اراده تشریعی حق تعالی بر انجام کارهای نیک (حسنات) و الهی‌ است و انجام کارهای بد و مذموم را بر بنده‌اش نمی‌پسندد.
در همین راستا امام رضا (علیه‌السّلام) در پاسخ به سؤالی در مورد کلام امام صادق (علیه‌السّلام) که فرموده بود: «لاجبر و لاتفویض، بل امر بین امرین»، فرمود: «‌... وجود راه (و امکان) برای انجام آنچه به آن امر شده، و ترک آنچه از آن نهی شده است، می‌باشد.» راوی حدیث می‌گوید: از امام (علیه‌السّلام) پرسیدم، آیا برای خداوند در این امر، مشیت و اراده‌ای هست؟ امام (علیه‌السّلام) فرمود: «‌اما طاعات، اراده و مشیت الهی‌ در آنها است، امر به آن شده، رضا برای آن است و معاونت بر آن است، و اراده و مشیت خداوند در گناهان، نهی از آنها و سَخَط برای آنها و خذلان بر آنها است».
نتیجه این‌که: تمایل انسان به بدی و تبه‌کاری، بدون خواست و اذن تکوینی الهی‌ ممکن نیست و بدون اجازه‌ ‌حق تعالی هیچ امری در خارج (که شامل اندیشه و اراده و... انسان نیز می‌شود) تحقق نمی‌یابد و خواست تکوینی الهی‌ همان، آزادی و اختیار بنده است در اراده و قصد و انجام اعمال (خوب یا بد) و این نه تنها هیچ منافاتی با هدف الهی‌ ندارد، بلکه تنها راه رسیدن به کمال و سعادت و قرب و لقای الهی‌ و یا نقص و شقاوت و بُعد و دوری از حق تعالی همین است و بهشت و جهنم بر اساس تکلیف مشخص می‌گردد و پایه‌ ‌تکلیف انسان بر اختیار و اراده‌ او است و خداوند از راه درون (عقل و فطرت) و برون (ارسال رسل و انزال کتب و هدایت امامان معصوم) امکان ورود به منزل نعمت و دوری از نقمت را فراهم نموده، و همیشه راه بهشت و جهنم، سعادت و شقاوت، مَلَک و شیطان و... جدا بوده و خواهد بود.
روایاتی از خاندان عصمت و طهارت (‌علیه‌السلام)، در تفسیر و تاویل آیات مورد بحث نقل گردیده است که به جهت اختصار، از ذکر آنها خودداری می‌شود و علاقه‌مندان می‌توانند به تفاسیر و کتب روایی مراجعه فرمایند.
[۳۶] مجلسی، محمد‌باقر، بحار الانوار، ج۵۲، ص۵۰.
[۳۷] فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر صافی، ج۲، ص۷۷۵.
[۳۸] فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر صافی، ج۲، ص۷۹۳.
[۴۰] کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۶۵ - ۷۰.

گفتنی است که بحث پیرامون مسئله‌ ‌اراده الهی‌ و اراده‌ ‌انسان، و رابطه‌ ‌آنها و جبر و اختیار، امر بین الامرین، مخلوق بودن افعال بندگان و... و مشیت اللَّه و اقسام آن، فرق مشیت و اراده و... مجال بسیار گسترده‌ای را می‌طلبد و در آیات و روایات و تفاسیر و کتب کلام و فلسفه و عرفان و کلمات بزرگان و دانشمندان اسلامی و معارف الهی‌ غنای کافی وجود دارد.

۲.۴ - ارتباط مشیت با رضا

در پایان سخن، ذکر این نکته مفید است که برخی مشیت و خواست را به «‌رضا» تفسیر و تعبیر نموده و پیرامون مفهوم و اهمیت رضا و انواع و اقسام و مراتب آن بحث نموده‌اند. بدین‌معنا که یکی از ثمرات محبت به ذات حق، «‌رضا» است و رضا از مقامات عالی مقربان می‌باشد.
[۴۱] ر.ک: کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل السائرین، ص۲۰۹.
«‌راضی» چیزی جز «‌رضای حق تعالی» را طالب نیست و خواست و اراده‌ ‌او در خواست و اراده‌ حق، فانی است.
خواست پروردگار عالمیان، خواست او است و هر کس به «‌مقام رضا» رسید، به جمیع مراتب بندگی رسیده است.«...و الرضا اسمٌ یجتمع فیه معانی العبودیة».
گر بار عشق او به «‌رضا» می‌کشی چه باک •••• خاور به جا نبود و یا باختر نبود
[۴۴] موسوی خمینی، روح‌الله، فرهنگ دیوان امام خمینی، ص۱۶۳.

«لاهیجی» در شرح گلشن راز، در مورد رضا می‌نویسد: «حقیقت رضا، بیرون آمدن است از رضای خود به دخول در رضای محبوب و راضی شدن به هر چه حضرت خداوند درباره‌ وی ارادت آن چیز نموده باشد، به حیثیتی که هیچ ارادت و داعیه، او را به خلاف ارادت اللَّه نباشد که «‌و ما تشاؤون الا ان یشاء اللَّه» و راضی به حقیقت، آن کس را توان گفت که او را بر تقدیرات الهی اصلاً اعتراضی نباشد.»
[۴۶] لاهیجی، عبدالرزاق، شرح گلشن‌راز، ص۳۲۵.

با پذیرش این، تفسیر و نظر، بنده‌ حقیقی و سالک مجذوب و محبّ صادق هیچ‌گاه تمایل و اراده‌ا‌ی نسبت به چیزی که رضایت معبود و محبوب در آن نباشد، نخواهد داشت و رضا و اراده‌ی حق که خیر و زیبایی و پاکی محض است، هیچ‌گاه به بدی و پلیدی تعلق نمی‌گیرد.
لکن آنچه از واژه‌ی قرآنی «‌مشیت» در آیات مورد بحث فهمیده می‌شود، متفاوت با مفهوم «‌رضا» است، هرچند در مستوا و روی‌کرد دیگری، چنین ترادفی ممکن است.


۱. تکویر/سوره۸۱، آیه۲۹.    
۲. تکویر/سوره۸۱، آیه۲۷-۲۸.    
۳. تکویر/سوره۸۱، آیه۲۹.    
۴. ر.ک:طباطبائی، سید محمد‌حسین‌، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۲۲۰ - ۲۲۱، قم، دفتر انتشارات اسلامی‌، چاپ پنجم‌، ۱۴۱۷ق.    
۵. الانسان/سوره۷۶، آیه۳۰.    
۶. طباطبائی، سید محمد‌حسین‌، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۱۲۰.    
۷. طباطبائی، سید محمد‌حسین‌، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۱۳۱.    
۸. طباطبائی، سید محمد‌حسین‌، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۱۴۰.    
۹. مزمل/سوره۷۳، آیه۱۹.    
۱۰. نور/سوره۲۴، آیه۳۵.    
۱۱. طباطبائی، سید محمد‌حسین‌، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۲۰، ص۶۹.    
۱۲. آشتیانی، میرزا مهدی، تعلیقه بر شرح منظومه، ص۲۷، حکمت.
۱۳. انفال/سوره۸، آیه۱۷.    
۱۴. نساء/سوره۴، آیه۷۸.    
۱۵. قمی، شیخ عباس، مفاتیح الجنان، ص۹۴، دعای جوشن کبیر، بند۵۵.    
۱۶. سبزواری، ملاهادی، شرح الاسماء، ج۵، ص۳۶۹.    
۱۷. ر.ک:طباطبائی، سید محمد‌حسین‌، نهایة الحکمة، ص۲۹۶ - ۳۰۶، قم، مؤسسة نشر الاسلامی، ۱۴۰۴ق، ۱۳۶۲ش.    
۱۸. ر.ک: طباطبائی، سید محمد‌حسین‌، نهایة الحکمة، ص۳۰۷، قم، مؤسسة نشر الاسلامی، ۱۴۰۴ق، ۱۳۶۲ش.
۱۹. ملا‌صدرا، اسفار اربعه، ج۶، ص۳۰۷ - ۳۶۸.    
۲۰. ملا‌صدرا، اسفار اربعه، ج۶، ص۳۷۹ – ۴۱۳.    
۲۱. ملا‌صدرا، اسفار اربعه، ج۶، ۳۱۵-۳۱۶.    
۲۲. ملا‌صدرا، اسفار اربعه، ج۶، ص۳۸۴ - ۳۸۵.    
۲۳. ر.ک: مصباح یزدی، محمد‌تقی، معارف قرآن، ج۳ - ۱، ص۱۳۳ – ۱۴۶، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
۲۴. ر.ک: مصباح یزدی، محمد‌تقی، معارف قرآن، ج۳ - ۱، ص۱۹۵ – ۲۰۲، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
۲۵. مصباح یزدی، محمد‌تقی، آموزش عقاید، ص۸۹ – ۹۰.    
۲۶. مصباح یزدی، محمد‌تقی، آموزش عقاید، ص۱۶۴ – ۱۶۶.    
۲۷. مصباح یزدی، محمد‌تقی، آموزش عقاید، ص۱۸۴.    
۲۸. مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ص۴۲۱ – ۴۲۸.
۲۹. انسان/سوره۷۶، آیه۳.    
۳۰. بلد/سوره۹۰، آیه۱۰.    
۳۱. بقره/سوره۲، آیه۲۵۶.    
۳۲. عطاردی، شیخ عزیز‌اللَّه، مسند الامام الرضا، ج۱، ص۳۷، مشهد، آستان قدس رضوی‌، چاپ اول، ۱۴۰۶ق.    
۳۳. ر.ک:شیخ صدوق، توحید، ص۳۳۶، باب۵۵، باب المشیئة و الارادة.    
۳۴. مجلسی، محمد‌باقر، بحار الانوار، ج۴، ص۱۳۴ - ۱۵۲.    
۳۵. مجلسی، محمد‌باقر، بحار الانوار، ج۵، ص۸۴ - ۱۳۵.    
۳۶. مجلسی، محمد‌باقر، بحار الانوار، ج۵۲، ص۵۰.
۳۷. فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر صافی، ج۲، ص۷۷۵.
۳۸. فیض کاشانی، ملامحسن، تفسیر صافی، ج۲، ص۷۹۳.
۳۹. طباطبائی، سید محمد‌حسین‌، المیزان، ج۲۰، ص۱۴۳- ۱۴۴.    
۴۰. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج۱، ص۶۵ - ۷۰.
۴۱. ر.ک: کاشانی، عبدالرزاق، شرح منازل السائرین، ص۲۰۹.
۴۲. ر.ک:موسوی خمینی، روح‌الله، شرح چهل حدیث، ص۲۱۷.    
۴۳. منسوب به امام صادق، مصباح الشریعة، ص۱۸۲، بیروت، اعلمی، چاپ اول، ۱۴۰۰ق.    
۴۴. موسوی خمینی، روح‌الله، فرهنگ دیوان امام خمینی، ص۱۶۳.
۴۵. موسوی خمینی، روح‌الله، دیوان، ص۱۰۷، (سلطان عشق).    
۴۶. لاهیجی، عبدالرزاق، شرح گلشن‌راز، ص۳۲۵.
۴۷. محمدی باغملائی، محمدکاظم، شرح گلشن راز، ج۱، ص۱۹۸.    



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «گرایش انسان به بدی» تاریخ بازیابی۱۳۹۹/۱۰/۲۸.    






جعبه ابزار