فلسفه عزاداری امام حسین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: امام حسین علیهالسلام،
عزاداری، سوگواری،
حیات حسینی.
پرسش: فلسفه عزاداری امام حسین ـ علیهالسلام ـ چیست؟
پاسخ: با توجه به اینکه دین
مقدس اسلام، کاملترین
ادیان است، و تمامی دستورات آن، بر
حکمت بنا نهاده شده است، پس باید یا تکتک
احکام آن، منطبق بر عقل بوده و یا اینکه مخالف حکم قطعی عقل نباشد.
از آنجا که هر دینی، برای تداوم خویش، نیازمند تبلیغ است تا حقایق و برجستگی آن برای همگان معلوم گردد، و از دستبرد تحریف و تغییر محفوظ بماند، برنامههایی هماهنگ و مناسب، در این جهت، لحاظ شده است، که از جمله آنها مراسم عزاداری و سوگواری برای
پیشوایان دینی و مخصوصاً برای سومین
امام شیعیان حضرت
اباعبدالله الحسین ـ علیهالسلام ـ در ایام مخصوص میباشد. در میان ائمه اطهار ـ علیهمالسلام ـ امام حسین ـ علیهالسلام ـ زندگی ویژهای داشت و شرایطی که برای ایشان پیش آمد، یک
تقدیر الهی بود و یک خصوصیتی به حیات و زندگی آن حضرت ـ علیهالسلام ـ و بهخصوص
شهادت او بخشید که این
برکات و دستجات حسینی و سینهزنی و... میتواند از آن ناشی شود.
هرچند همه
ائمه دینی و
امامان معصوم، نور واحد میباشند و بزرگداشت یکی، تجلیل از بقیه است، چراکه هدف یکی است، بهعلاوه که هر امام دیگری، به جای امام
حسین ـ علیهالسلام ـ بود، باید همین برنامه او را اجرا میکرد.
پس اگر اختلافی در رفتار پیشوایان دینی، نسبت به همدیگر دیده میشود، این اختلاف و تفاوت، به لحاظ شرایط اجتماعی زمان ایشان بوده است؛ چنانچه در «
زیارت جامعه کبیره»، بر
نور واحد بودن
ائمه هدی ـ علیهمالسلام ـ و یک هدف داشتن آن بزرگواران، عبارت زیر را داریم (به زبان عربی آمده):«همه شما
کشتی نجات هستید، هرکس به شما
تمسک جوید، نجات مییابد و هرکس از شما دور و عقب بماند، هلاک میشود»
با توجه به مطالب بالا، باید بگوییم که بزرگداشت مراسم سیدالشهدا علیهالسلام، بازسازی حیات حسینی است تا از آن حیات بهنحو احسن استفاده کنیم، و چون گفتوگو و بحثهای علمی یکی از راههای بازسازی حیات حسینی است که اندکی به بحث میپردازیم:
روانشناسان معتقدند که عواملی که در رفتار آگاهانه انسان مؤثر است، فقط عامل شناختی و
معرفت نیست؛ بلکه عوامل دیگری هم در شکل دادن رفتارهای اجتماعی ما مؤثر است و دستکم، دو دسته از عوامل در رفتارهای ما نقش اساسی ایفا میکنند:
چیزهایی هستند که برای فهم انسان و پذیرفتن مطلبی تأثیر دارند که به عوامل شناختی و معرفتی معروفند.
عوامل درونی و روانی میباشند که همان انگیزهها و به تعبیر دیگر احساسات و عواطف،
تمایلات، گرایشها و
غرایز نامیده میشوند و یا انگیزههای روانی گفته میشود.
اگر در مورد خوردن، انگیزه درونی نباشد که همان اشتهای درونی و باطنی
انسان است، حتی اگر انسان
یقین بداند که فلان ماده غذایی برای بدن او مفید است، تا وقتی که اشتهای او تحریک نشود، بهسراغ خوردن آن غذا نمیرود.
پس وقتی
شناخت، حرکتآفرین است که عامل دیگر که همان انگیزهها و عواطف باشد، در ما بهوجود آید و
احساسات ما برانگیخته شود. و البته نقش اساسی را چیزهایی ایفا میکنند که تأثیر مستقیمی بر احساسات و عواطف، داشته باشند؛ مثلاً
علم به اینکه در جایی مردم محروم هستند، با دیدن یک شخص محروم با یک حالت رقتآور، میتواند در ما تأثیری ببخشد که صرف دانستن، هیچگاه آن اثر را ندارد و خدای متعال انسان را بهگونهای آفریده است که هنگامی که چیزی را میبیند، یا مناظری با مشاهده میکند، اثری میپذیرد که هیچ وقت گفتهها، شنیدهها و دانستهها آن اثر را ندارد.
پس جواب سؤال از اینکه: چرا باید عزاداری کرد، این است که این صحنهها (سیاه پوش شدنها، نصب پرچمهای سیاه و سینه زدنها و...) باید بهوجود آید تا که غیر از عامل شناخت، عامل احساسی، عاطفی نیز در ما
تقویت شود، و اگر این عواطف، تقویت شوند، آنگاه میتواند اثر کند؛ مثلاً دیدن دستهجات سینهزنی در عزای یکی از پیشوایان دینی و مخصوصاً رؤیت مراسم عزاداری برای
سالار شهیدان،
امام حسین ـ علیهالسلام ـ از عوامل مهم تحریک عواطف و احساسات انسان است و
معرفت عینی به انسان میبخشد و همین عزاداریها رمز بقای
اسلام هستند.
«چنانکه
امام خمینی (ره) فرمودهاند: گریه کردن نیز یک مسئله سیاسی، روانی و اجتماعی است، و حضرت
سیدالشهدا احتیاج به گریه ندارد. و اصرار
ائمه ـ علیهمالسلام ـ به عزاداری برای حفظ مکتب و
شیعیان است. دستهجات عزاداری، یک راهپیمایی است با محتوای سیاسی، همان سینهزنی، نوحهخوانی، همانها رمز
پیروزی است. در کجای عالم سراغ دارید که این دستهجات با آن محتوا که یک چنین اجماعی درست کنند و بهطور هماهنگ در کشورهای مختلف اسلامی و غیر اسلامی عزاداری کنند؟ چه کسی اینها را هماهنگ کرده است؟ اینها را سیدالشهدا هماهنگ نموده است که هم نفع دنیایی دارد و هم آخرتی. نفع دنیاییاش، همین جهت روانی مطلب است که قلوب را به هم متصل میکند».
پس معلوم میشود که چرا ائمه دین دستور دادهاند که عزای امام حسین ـ علیهالسلام ـ همیشه اقامه شود. و در نتیجه
مکتب اسلام احیا گردد.
چنانچه استاد شهید مرتضی (ره) در مورد علت ترغیب پیشوایان دینی به اقامه عزای امام حسین ـ علیهالسلام ـ میگوید:
میدانیم که تکالیف شرعی بدون
حکمت نیست، و منظور این نبوده که همدردی و تسلیتی باشد برای
خاندان پیامبر، بلکه مقصود این است که داستان
کربلا بهصورت یک مکتب تعلیمی و تربیتی همیشه زنده بماند. و در جای دیگر میفرماید: «در اسلام، اصلی است به نام
امر به معروف و
نهی از منکر که هرگاه کار از حدود مسائل جزئی تجاوز کند، تحلیل
حرام و
تحریم حلال بشود،
بدعت پیدا شود، حقوق عمومی پایمال شود،
ظلم زیاد شود،...» که این قسمت را از علل قیام حسینی (نهضت کربلا)
ذکر میکند.
پس از آنجا که حوادث گذاشته هر جامعه میتواند در
سرنوشت و آینده آن جامعه آثار عظیمی داشته باشد و تجدید آن خاطرهها، در واقع نوعی بازنگری و
بازسازی آن حادثه است، تا مردم از آن جریان استفاده کنند. و اگر
ماجرای کربلا نقش تعیین کنندهای در
تاریخ اسلام داشته است، زنده نگهداشتن خاطره آن هم میتواند برای آینده ما مؤثر باشد.
و در نتيجه جامعه ما را بهسوی نيكیها و عدالت سوق دهد.
بنابراين نبايد به بحثهای علمی اكتفا شود؛ چون انسان به برانگيخته شدن عواطف و احساسات، احتياج دارد و نبايد به عواطف مثبت (شادی،
خنده) بسنده كرد؛ زيرا زنده نگهداشتن خاطره سيدالشهدا و مظلوميت او، از راه احساسات شورانگيز حزن و
گریه و سوگواری، امكان دارد و بهرهمند شدن از
برکات حسینی، راهش اين است كه با
دوستان حسين ـ عليهالسلام ـ باشيم و
دشمنان او را
لعن و
نفرین كنيم و بر او
سلام كنيم، چنانچه
قرآن کریم میفرمايد: أشدّاءُ علی الكفّار رُحَماء بينهم؛
يعنی از اوصاف كسانی كه به
پیامبر اسلام ـ صلیاللهعليهوآله ـ گرويدهاند، اين است كه آنان در مقابل
کافران، سرسخت، ولی نسبت به
مؤمنان، مهربان میباشند.
سایت اندیشه قم