عمر بن خطّاب
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلید واژه: عمر،
ابوبکر،
خلافت،
غدیر خم.
پرسش: خلاصهای از
زندگی عمر را بنویسید؟
پاسخ: عمر شخص خیلی
تندخو بود و بعد از ابوبکر به خلافت رسید و افراد سختگیر و بعضی وقتها
ستمگری مثل
معاویه را به
حکومت مینشاند.
عمربن خطاب بن نفیل قرشی، سیزده
سال بعد از
عام الفیل به
دنیا آمد، در روزگار
جاهلیت زندگی میکرد که چندان قابل ذکر نیست.
و وقتی که به
خلافت رسید پنجاه و دو سال داشت.
وی در زندگی خود هشت
زن به
نکاح خود درآورده و دارای نه پسر بود.
موافق
تواریخ،
قتل او در
چهار شنبه ۲۶
ذی الحجه سال ۲۳ هجری به دست فیروز،
غلام مغیرة ابن شعبه معروف به
ابولؤلؤ واقع شد.
عمر در دوران
مدینه، در
حوادث و
جنگها حضور داشت گرچه تاریخ خاطره ویژهای از وی به یادگار ندارد، چون چندان
شجاعتی نداشت که نامی از خود در جنگها به یادگار بگذارد.
زمانیکه
دختر او
حفصه به
عقد رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله ـ در آمد، رفت و شد وی با رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله ـ بیشتر شد.
در این زمینه، وی با
ابوبکر موقعیت مشابهی داشت.
عمر و
ابوبکر از کسانی بودند که
رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ میان آنان
پیوند برادری بست.
عمر مردی دراز بالا و سیاه چرده و
تندخو بود،
روزی نبود که بر
رسول خدا برنیاشوبد و بر
کردار و
گفتار آن
حضرت خرده نگیرد.
شخصیت روحی عمر که در کار
فکری سیاسی و اجرائی او نیز تأثیر شدیدی داشت، از نظر فکری
افراطی بود
، او
مدیریت را عبارت از نوعی سختگیری میدید و میکوشید تا با این سختگیری
اعراب بدوی را تحت کنترل در آورد، عمر در همان روز نخستِ
خلافت گفت: خدایا من
تندخو هستم، مرا نرم گردان!
او
گمان میکرد که بدون شلاق نمی توان با این
مردم بسر برد، لذا گفتهاند: او نخستین کسی بود که شلاق «
دره» در دست گرفت.
و این خود بهترین دلیل بر
خشونت ذاتی او میباشد.
به گزارش
عبدالرزاق صنعانی،
ابراهیم نخعی میگوید: عمر در صفوف
زنان میگشت، ناگهان بوی
عطری از آنان به مشامش رسید، در آن حال گفت: اگر میدانستم این بو از کیست با او چه و چه میکردم، زنان باید برای
شوهرانشان خود را
معطر کنند، ابراهیم میافزاید: زنی که در آنجا خود را معطر کرده بود از
ترس بول کرد.
خلق سختگیرانه عمر، از نظر
اقتصادی نیز نمود خاص خود را داشت. او
زندگی ساده را برای خود و
کارگزاران و
خانواده خود میپسندید، در این باره
الگوی زندگی رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ هنوز در میان مردم جاری بود گرچه به مرور کسانی از
حاکمان، راه و
رسم دیگری را پیشه کرده بودند،عمر علاوه بر آنکه به هرروی تحت تأثیر آن الگو قرار داشت شخصاً نیز برداشتِ
زهد گرایانة افراطی از
دین داشت.
نشانة آن برداشت وی از
آیة « أَذْهَبْتُمْ طَیِّباتِکُمْ فِی حَیاتِکُمُ الدُّنْیا
» است که آن را درباره
مسلمانان روا میشمرد.
البته در اینباره مورد
اعتراض قرار گرفت و زمانی که معلوم شد آیة مزبور درباره
کفار است آن را قبول کرد.
عمر برای ادارة امور،
مدیران سختگیر را میپسندید حتی اگر از لحاظ
تقوا چندان پایبند نبودند، منجمله
مغیرة ابن شعبه که به
فسق خود نیز در نزد عمر
اعتراف کرد.
ولی او یکی از نزدیکان و مدیران عمر بود.
او
معاویة ابن ابی سفیان را در طی شش
سال آخر
خلافت در سمت
حاکم دمشق منصوب کرد
، دروقت
مرگ نیز به شورای شش نفره گفت: با یکدیگر
اختلاف نکنید که
معاویه در
شام است
یعنی از
حکومت معاویه در
شام حمایت نمود و جای او را محکم کرد.
عمر به همان اندازه که در عمل
قوی به نظر میآمد از لحاظ فکری
ضعیف بود. او خود بارها به این امر
اعتراف کرده و برای حل مسائل زیادی از دیگران
استمداد کرده بود.
علامه امینی در حدود نیمی از جلد ششم
الغدیر را تحت عنوان «نوادر الاثرنی علم عمر» به این مسائل اختصاص داده است. به دلیل همین ضعف بنیهی علمی بود که چندان از
بحث و
جدل دینی خشنود نبود و یکبار که کسی معنای «و الذاریات زروا» را از وی پرسید او به
کتک زدن وی پرداخت.
یکی از ویژگیهای فکری عمر آن است که او اختیارات خود را به عنوان یک حاکم، بسیار گسترده میدانست. او نه تنها در محدوده
امور سیاسی و اجرائی، بلکه دربارة
تشریع و
قانون گذاری حق خاصی برای خود قایل بود.
حتی اینکه خود را «
زمیل» (
هم ردیف)
محمد ـ صلی الله علیه وآله ـ میدانست.
عمر دارای
اجتهادات شخصی بود که نوعاً بر اساس «
مصالح» مورد نظر او صورت میگرفت؛ از جمله اینکه عمر سهم «مؤلفة قلوبهم» را که رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ از
زکات میپرداخت قطع کرد و گفت:
اسلام دیگر هراسی از آنان ندارد.
او معتقد بود فرد
جنبی که نیاز به
آب دارد، اگر آب پیدا نکند نباید
نماز نخواند؛ زمانی که
عمار یاسر برای او
سنت رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله ـ را در
تیمم یاد کرد، عمر به او گفت: اتق الله یا عمار؛ منظور عمر از این کلمه این بود که مرا
تعلیم سنت پیامبر نکن این
اخلاق از
غرور عمر حکایت میکرد.
و عمار پاسخ داد: اگر
میل تو چنین است،
حدیث پیامبر ـ صلی الله علیه وآله ـ را
نقل نخواهم کرد!
متعة حج و
متعة سناء نیز از مشهورترین امور شرعی اند که رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله ـ
حلال میشمردند و عمر آنها را
نامشروع اعلام کرد.
در دورة او، نخستین بار
عنوان «
امیر المؤمنین»
اصطلاحی برای
خلیفه شد. تا پیش از آن او را «خلیفة خلیفة رسول الله»
خطاب میکردند.
اما بنابر آنچه نقل شده، از سال ۱۷ هجری او عنوان امیرالمومنین را از طرف
مغیرة بن شعبه یا
ابوموسی اشعری و یا
عدی بن حاتم به دست آورد.
۱-از اقدامات اداری عمر که در جهت سازمان دهی
حکومت و
ایجاد دولت نقش مهمی داشته، تدوین «دوا دین» و تشکیل
دیوان در سال ۲۰ هجری بوده است.
۲- در روزگار عمر دیوانهائی به سبک دیوانهای
ایران تاسیس گشت.
۳- دو شهر
بصره و
کوفه به امر او ساخته شد.
۴- درهمها در عهد او نقش
کسری داشت و او در بعضی از آنها جمله «الحمدالله» و در برخی «لااله الاّ الله وحده» و در بعضی «محمد رسول الله» را افزود.
۵- نقش مهر او «کفی بالموت و اعظاً یا عمر» بوده است.
عمر ابن خطاب اول کسی بود که، در منطقه
غدیر خم وقتی که
پیامبر ـ صلی الله علیه وآله ـ
علی ـ علیه السلام ـ را بعنوان
امام و
خلیفه به
مسلمانان معرفی کرد، اظهار
شادی و بشاشت نمود و با جمله «بخٍّ بخٍّ لک یا علی»
امامت و
خلافت آن حضرت را به او
تبریک گفت.
عمر بن خطاب اولین کسی است که نسبت
هذیان گوئی را به
رسول اکرم ـ صلی الله علیه وآله ـ در اواخر عمر شریفشان داد.
تا بدین وسیله اسباب خلافت خود و
ابابکر را حاصل کند.
۱.
تاریخ خلفاء،
رسول جعفریان، صفحه ۶۷.
۲.
ناسخ التواریخ، جلد یک، صفحه ۱، جلد دو، صفحه ۵۴.
اندیشه قم.