• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سهو

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: سهو، نسیان، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، عصمت، وحی، رسالت، تبلیغ.
پرسش: سهو و نسیان پیامبر در اصطلاح یعنی چه؟ آیا این‌که برخی گفته‌اند پیامبر سهو و نسیان دارد درست است؟
پاسخ: مقصود از سهو پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ اشتباه نمودن در امور عادی است؛ یعنی پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ همان‌گونه که در دریافت وحی و تبلیغ آن دچار سهو و اشتباه نمی‌شود، آیا در اموری عادی که مرتبط با وحی و رسالت نیست هم مصون از اشتباه است یا نه؟ قریب به اتفاق فقها و متکلمان امامیه، قائل به عصمت پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ از سهو و نسیان حتی در امور عادی هستند. اما برخی علمای امامیه؛ مانند شیخ صدوق و استادش ابن ولید، سهو نبی در امور عادی؛ مانند نماز و غیره را جایز می‌دانند. علمای امامیه در رد دیدگاه صدوق، دلایلی را بیان نموده‌اند که به برخی از آنها در ذیل اشاره خواهد شد.

فهرست مندرجات

۱ - بررسی پرسش
۲ - واژه‌شناسی
       ۲.۱ - سهو
       ۲.۲ - نسیان
       ۲.۳ - تفاوت سهو با نسیان
۳ - مراتب عصمت پیامبران نزد متکلمان
۴ - دیدگاه‌هایی درباره عصمت از سهو و نسیان
       ۴.۱ - دیدگاه متکلمان اهل سنت
       ۴.۲ - دیدگاه علمای امامیه
              ۴.۲.۱ - اول
              ۴.۲.۲ - دوم
              ۴.۲.۳ - سوم
              ۴.۲.۴ - روایتی از شیخ صدوق
              ۴.۲.۵ - سخن امام صادق
۵ - دلایل عقلی بر عصمت انبیا از سهو و نسیان
       ۵.۱ - نقض غرض‌
       ۵.۲ - توضیح
       ۵.۳ - دیدگاه شیخ صدوق
       ۵.۴ - پاسخ به دیدگاه شیخ صدوق
۶ - دلایل نقلی
       ۶.۱ - آیات
              ۶.۱.۱ - أ. آیه تطهیر
              ۶.۱.۲ - ب. آیه «أُذُنٌ واعِیَةٌ»
              ۶.۱.۳ - معنای اذن واعیه
       ۶.۲ - روایات
              ۶.۲.۱ - روایتی از امام باقر
              ۶.۲.۲ - روایتی از امام علی
۷ - اشکالات وارده بر روایات سهو نبی
       ۷.۱ - اولاً
       ۷.۲ - ثانیاً
       ۷.۳ - ثالثاً
۸ - نتیجه بحث
۹ - پانویس
۱۰ - منبع


یکی از بحث‌های کلامی، عصمت پیامبران الهی از سهو و نسیان است؛ آیا پیامبران از جمله پیامبر اسلام ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ سهو می‌کند یا خیر؟ قبل از وارد شدن در اصل بحث، لازم است معنای سهو و نسیان بررسی شده و سپس به بیان دیدگاه اندیشمندان دینی و نقد و بررسی هر یک پرداخته شود.




۲.۱ - سهو

«سهو»، به معنای فراموشی و غفلت از یک چیز و رفتن قلب از این چیز به چیز دیگر است. سهو در نماز، یعنی غفلت کردن نسبت به چیزی که از اجزای نماز است.

۲.۲ - نسیان

«نسیان»، آن است که انسان، محفوظ در ذهن خود را به‌واسطه ضعف قلب یا غفلت و یا از روی قصد از یاد ببرد تا از قلب او حذف شود و از یادش برود.

۲.۳ - تفاوت سهو با نسیان

در تفاوت میان سهو با نسیان گفته شده: «سهو به معنای زوال و از بین رفتن معنای یک چیز از قوه ذاکره و بقای صورت آن چیز در قوه حافظه است؛ همانند یک چیزی که پوشیده شده است؛ اما نسیان و فراموشی، زوال و از بین رفتن یک چیز از قوه ذاکره و حافظه است».


متکلمان اسلامی مراتب عصمت انبیا را به چهار بخش تقسیم نموده‌اند:السهو
۱. عصمت در گرفتن وحی؛
۲. عصمت در ابلاغ وحی؛
۳. عصمت از گناه؛
۴. عصمت از سهو و نسیان و خطا در تطبیق شریعت در گفتار و کردار، و امور عادی.
[۵] رضوانی، علی اصغر، شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱،‌ ص ۲۳۶، نشر مشعر، تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۴ ش.



اینک به مقتضای پرسش، دیدگاه‌های برخی متکلمان و فقهای شیعه و سنی را درباره قسم چهارم، عصمت از سهو و نسیان نقل می‌کنیم:

۴.۱ - دیدگاه متکلمان اهل سنت

متکلمان اهل سنت ـ چه اشاعره و چه معتزله ـ عصمت در دو بخش اول را قبول دارند؛ اما نسبت به عصمت پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ از گناه و سهو و نسیان، دیدگاه‌های متفاوت دارند و فی الجمله انجام گناه و هم‌چنین سهو را بر پیامبر چه در تطبیق شریعت از جهت گفتار و اعمال، چه در امور عادی جایز می‌دانند.

۴.۲ - دیدگاه علمای امامیه



۴.۲.۱ - اول

اما علمای امامیه همگی و بالاتفاق عصمت انبیا را در سه مرحله اول از مراحل چهارگانه قبول دارند و در مرحله عصمت از سهو و نسیان نیز قریب به اتفاق از فقها و متکلمان امامیه از جمله بزرگانی (مانند شیخ مفید، شیخ طوسی، محقق حلی، علامه حلی، شهید اول، فاضل مقداد، شیخ بهایی و...) قائل به عصمت پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ هستند و سهو نبی را مطلقاً چه در تطبیق دین و شریعت از جهت گفتار و کردار چه در امور عادی جایز نمی‌دانند.

۴.۲.۲ - دوم

ولی برخی علمای امامیه (نظیر شیخ صدوق و استادش ابن ولید)
[۱۰] نقل از خود صدوق.
سهو نبی را در امور عادی (مانند نماز و...) که تمام انسان‌ها در آن اشتراک دارند، جایز می‌دانند؛ ولی سهو را در امور اختصاصی برای انبیا (مانند تبلیغ دین و تطبیق شریعت در عمل و گفتار) جایز نمی‌دانند.

۴.۲.۳ - سوم

پس از شیخ صدوق، قول به جواز سهو نبی به برخی علمای امامیه (مانند سید نعمت الله جزائری،
[۱۲] ابن بابویه، محمد بن علی ـ مدرس گیلانی، مرتضی، ترجمه الخصال، مترجم، مدرس گیلانی،‌ مرتضی، مقدمه، ج ۱، ص ۲۲، سازمان چاپ و انتشارات جاویدان‌، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
فضل بن حسن طبرسی،
[۱۳] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، محقق، بلاغی، محمدجواد، ج ۴، ص ۴۹۰، ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۲ ش.
علامه شیخ محمد تقی تستری)
[۱۴] در کتاب قاموس الرجال باب یازدهم.
و هم‌چنین توقف در مسئله به علامه مجلسی نیز نسبت داده شده است.

۴.۲.۴ - روایتی از شیخ صدوق

شیخ صدوق برای دیدگاه خود به روایتی از حسن بن محبوب از رباطی از سعید اعرج از امام صادق علیه‌السلام استناد می‌کند که شیخ کلینی نیز آن‌ را به سند صحیح و معتبر از سعید اعرجِ نقل نموده است: «حضرت‌ سید المرسلین ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ در حال خواندن نماز چهار رکعتی بودند، ولی بعد از خواندن دو رکعت، سلام دادند، صحابه گفتند: ای رسول خدا! آیا در نماز چیزی حادث شد یعنی منسوخ شد؟ پیامبر فرمود: که چرا؟ صحابه گفتند: دو رکعت خواندید و سلام دادید. پیامبر رو به ذوالیدین
[۱۶] یعنی صاحب دو دست و او را ذو الشمالین نیز می‌گفتند چون دو دست چپ داشت. برخی نیز گفته‌اند چون با هر دو دست چپ و راستش به‌راحتی کارها را انجام میداد او را ذولیدین گفته‌اند.
کردند و فرمود: چنین بود ای ذوالیدین؟ او گفت: بلی، پس حضرت برخاستند و دو رکعت دیگر به‌جا آوردند تا چهار رکعت شد؛ سپس حضرت چون در اثنای نماز سخن گفته بودند، دو سجده سهو انجام دادند».

۴.۲.۵ - سخن امام صادق

امام صادق ـ علیه‌السلام ـ در ادامه فرمود: «خدای تعالی از جهت رحمت به این امت، آن‌ حضرت را به سهو انداخت؛ چون اگر کسی سهو کند، مردم او را سرزنش می‌کنند و می‌گویند: نمازت قبول نیست؛ ولی وقتی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله سهو نمود، دیگر مردم کسی را که سهو کرده، سرزنش نمی‌کنند و در احکام سهو متابعت آن‌ حضرت می‌کنند».
البته برخی علمای امامیه در رد دیدگاه صدوق دلایلی بیان نموده‌اند و روایت مورد استناد صدوق را نیز مخدوش دانسته‌اند که ما به برخی از گفتارشان اشاره می‌کنیم.


برخی نوزده دلیل عقلی بر عصمت انبیا از سهو و نسیان و خطا اقامه کرده‌اند
[۲۰] شبر، سید عبدالله، حق الیقین فی معرفة أصول الدین، ص ۱۴۱ ـ ۱۴۳، أنوار الهدی، قم، چاپ دوم، ۱۴۲۴ق.
که عمده آنها به یک دلیل برمی‌گردد که همان نقض غرض باشد. بنابراین ما به جهت اختصار به همان اکتفا می‌کنیم.

۵.۱ - نقض غرض‌

اگر پیامبران معصوم از سهو و خطا نباشد، نقض غرض بعثت است که نقض غرض هم از مولای حکیم محال است. پس احتمال سهو و خطا بر نبی ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ هم محال خواهد بود.

۵.۲ - توضیح

یکی از هدف‌های بعثت پیامبران و فرستادن انبیا از سوی پروردگار حکیم، ارشاد و هدایت مردم به مصالح و مفاسد واقعی است تا با عمل به دستورهای شرع، تزکیه و تربیت شده، به کمال شایسته انسانی و سعادت برسند. این هدف بدون عصمت پیامبران از سهو و خطا به دست نمی‌آید؛ زیرا با تجویز سهو و خطا بر انبیا، هر آیینه ممکن است آنان در بیان اعمال و دستورات الهی که برای ارشاد و رسیدن بشر به مصالح واقعی وضع شده‌اند، سهو و اشتباه نمایند و انسان در متابعت از آنان به مصالح واقعی دست پیدا نکند و هم‌چنین با احتمال سهو و خطا در افعال و گفتار پیامبران ولو در امور عادی که به امور شرعی سرایت می‌کند، انسان در متابعت کامل از او دچار تردید می‌گردد و ممکن است برخی دستورات او را به جهت تردید به وجود آمده ترک نماید و از رسیدن به سعادت محروم گردد که این امور، موجب نقض غرض از ارسال پیامبران و برخلاف حکمت است و خلاف حکمت از خداوند صادر نمی‌شود».
[۲۱] رضوانی، علی‌اصغر، شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱،‌ ص ۲۳۷، نشر مشعر، تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۴ ش.


۵.۳ - دیدگاه شیخ صدوق

شیخ صدوق در جواب از این ادله عقلی می‌گوید: «این مفسده بر ما لازم نمی‌آید؛ بلکه آنچه دلیل عقلی دلالت می‌کند، امتناع سهو در تبلیغ احکام الهی است؛ زیرا شکی نیست که در بسیاری از چیزها، انبیا و اوصیا با امت شریک‌اند؛ مثل خوردن و آشامیدن و بیت الخلا رفتن و امثال اینها و در احوال مشترکه هرچه بر امت واقع می‌شود، بر انبیای الهی و حضرت رسول ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ نیز واقع می‌شود و آن‌ حضرت نیز همانند بقیه مردم که نبی نبودند، مأمور به نماز، روزه و... بود، و سهو در نماز از وقایعی است که بر غیر آن‌ حضرت نیز عارض می‌شود. پس اگر بر پیامبر واقع و عارض شود، منافات با نبوت ندارد. و اما حالتی که مخصوص پیامبر است رسالت است و تبلیغ از لوازم نبوت و رسالت است و جایز نیست که سهو در آن واقع شود؛ زیرا اگر احتمال سهو در آن رود، نمی‌توان در هیچ امری بر پیامبر اعتماد کرد؛ چون احتمال می‌رود آن حکمی را که بیان می‌کند سهو کرده باشد، و چون تبلیغ رسالت از جمله عبادات مخصوص به آن‌ حضرت است جایز نیست که با امت شریک باشد؛ ازاین‌رو سهو در امور مختص بر انبیا روا نخواهد بود؛ برخلاف نماز که از عبادات مشترک است.
البته سهو آن حضرت مثل سهو ما نیست؛ زیرا سهو ما از شیطان است و شیاطین را تسلطی بر حضرت سید المرسلین و ائمه معصومین و سایر انبیا و اوصیا ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ علیهم نیست. بنابراین ما هر سهوی را بر انبیا تجویز نمی‌کنیم؛ بلکه سهوی که حق سبحانه و تعالی ایشان را بفرماید ـ یعنی اسهاء را ـ تجویز می‌کنیم. و فلسفه اسهای پیامبر از سوی خدا نیز این بود که اولاً: مردم بدانند او بشر و مخلوق است و او را رب و معبود خیال نکنند و فقط خدا را بپرستند و عبادت کنند. ثانیاً: خواست حکم سهو را به سبب سهو نبی به مردم یاد بدهد.

۵.۴ - پاسخ به دیدگاه شیخ صدوق

در جواب صدوق گفته‌اند: «اگر سهو و فراموشی و خطا بر پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ فقط در تبلیغ روا نباشد اما در عبادات روا باشد، هر آیینه لازم می‌آید تمام گناهان و کفر بر پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ قبل از رسالت جایز و روا باشد؛ زیرا قبل از رسالت آن حضرت مأمور به تبلیغ نبوده‌اند، درحالی‌که لازم ـ یعنی جواز معصیت و...، قبل از رسالت ـ به دلیل عقلی و نقلی باطل است. پس ملزوم ـ یعنی جواز سهو و فراموشی و خطا بعد از رسالت ـ نیز باید مطلقاً چه در چیزهای مختص به پیامبر مانند تبلیغ چه در کارها و عبادات مشترک با مردم، بر پیامبر روا نباشد.
[۲۴] شبر، سید عبدالله، حق الیقین فی معرفة أصول الدین، ص ۱۴۱، أنوار الهدی، قم، چاپ دوم، ۱۴۲۴ق.



آیات و روایات متعددی دلالت بر عصمت پیامبر اسلام از خطا و سهو و نسیان دارند که اینک به برخی از آنها اشاره می‌کنیم.

۶.۱ - آیات



۶.۱.۱ - أ. آیه تطهیر

[۴۳] رضوانی، علی اصغر، شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱،‌ ص ۲۴۱، نشر مشعر، تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش.
[۴۴] شبر، سید عبدالله، حق الیقین فی معرفة أصول الدین، ص ۱۳۹، أنوار الهدی، قم، چاپ دوم، ۱۴۲۴ق.

خداوند متعال در شأن پنج تن اصحاب کساء می‌فرماید: «إِنَّما یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیراً»؛ خدا چنین می‌خواهد که هر رجس و پلیدی را از شما خانواده نبوت ببرد و شما را از هر عیب، پاک و منزّه گرداند.

۶.۱.۲ - ب. آیه «أُذُنٌ واعِیَةٌ»

خداوند متعال می‌فرماید: «لِنَجْعَلَها لَکُمْ تَذْکِرَةً وَ تَعِیَها أُذُنٌ واعِیَةٌ»؛ «تا آن (غرق کفار و نجات مؤمنان) را مایه پند و عبرت شما مردم قرار دهیم؛ ولیکن گوش شنوای هوشمندان این پند و تذکر را تواند فرا گرفت»، مفسران شیعه
[۴۷] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، محقق، بلاغی، محمدجواد، ج ۵، ص ۵۱۹، ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
[۴۸] ذکاوتی، قراگزلو، علی‌رضا، ترجمه اسباب النزول، ص ۲۳۴، نشر نی، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
[۵۱] طیب، سید عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱۳، ص ۱۶۳، انتشارات اسلام، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
و سنی
[۵۲] ثعلبی نیشابوری، احمد بن ابراهیم، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج ۱۰، ص ۲۸، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
[۵۵] رشیدالدین میبدی، احمد بن ابی‌ سعد، کشف الأسرار و عدة الأبرار، تحقیق: علی اصغر حکمت، ج ۱۰، ص ۲۰۹، انتشارات امیر کبیر، تهران، چاپ پنجم، ۱۳۷۱ش.
گفته‌اند که این آیه به فرموده پیامبر گرامی اسلام ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ در حق حضرت علی علیه‌السلام نازل شده و مراد از «اذن واعیه»
[۵۷] «گوش‌های حافظ و نگهدارنده».
امام علی علیه‌السلام است.

۶.۱.۳ - معنای اذن واعیه

«اذن واعیه»؛ یعنی گوش‌هایی که ظرفیت و قابلیت حفظ و نگاه‌داری ـ پیام‌های الهی را ـ داشته باشد و این صلاحیت و قابلیت، اختصاص به معصوم دارد که سهو و اشتباه و نسیان و جهل و عدم درک در او راه نداشته باشد؛ وگرنه واعیه نیست.
[۵۸] طیب، سید عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱۳، ص ۱۶۳، انتشارات اسلام، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
این آیه مطلق است شامل تمام امور چه تبلیغ، چه غیر تبلیغ می‌شود و به دلالت این آیه سهو و نسیان و خطا از امیر المؤمنین علی علیه‌السلام نفی شده است؛ پس به طریق اولی دلالت بر نفی سهو و نسیان و خطا از پیامبر اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ دارد و به طریق اولی باید گفت: سهو و نسیان و خطا در پیامبر راه ندارد.

۶.۲ - روایات

در باب عدم سهو نبی و ائمه اطهار ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ بسیار است که برای نمونه به دو روایت اشاره می‌کنیم:

۶.۲.۱ - روایتی از امام باقر

زراره از امام باقر علیه‌السلام می‌پرسد آیا رسول خدا هیچ‌وقت سجده سهو انجام داد؟ امام علیه‌السلام می‌فرماید: «خیر نه رسول خدا سجده سهو انجام داد، و نه هیچ امامی که فقیه در دین هستند، سجده سهو انجام دادند». مراد از این روایت این است که هرگز سهو نکردند تا بخواهند سجده سهو انجام بدهند.

۶.۲.۲ - روایتی از امام علی

امام علی ـ علیه‌السلام ـ در بیان صفات امام می‌فرماید: «برخی از صفات امام این است که امام باید از تمام گناهان ـ چه صغیره چه کبیره ـ معصوم باشد، هم‌چنین در فتوا نماند و در جواب دادن مسائل خطا نکند و سهو و نسیان نیز نداشته باشد...».




۷.۱ - اولاً

متن و مدلول این روایات، مخالف ظاهر آیات قرآن و ادله عقلی دال بر عصمت نبی ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ از سهو و نسیان است و هر چیزی که مخالف آیات قرآن و دلیل قطعی عقلی باشد، به اجماع و به دلیل عقلی و نقلی حجیت ندارد و باید کنار گذاشته شود.
[۶۲] بهبهانی، محمدباقر، حاشیة الوافی، ص ۳۸۹، مؤسسة العلامة المجدد الوحید البهبهانی‌، قم، چاپ اول، ۱۴۲۶ق.


۷.۲ - ثانیاً

بر فرض صحت متن و حکم نمودن به حجیت آن، باز این روایت با روایات دال بر عصمت نبی از سهو به‌ویژه صحیحه زراره
[۶۴] که گفته پیامبر هیچ‌گاه سجده سهو انجام نداده است.
در تعارض است و در باب تعارض هم به ادله عقلی و نقلی ثابت شده است که روایت مخالف قرآن و یا روایتی که موافق عامه است، باید کنار گذاشته شود و روایت موافق قرآن یا مخالف عامه مورد عمل قرار گیرد؛ و صحیحه زراره، هم موافق قرآن است که انبیا را معصوم از سهو و نسیان می‌داند هم مخالف عامه است؛
[۶۶] زیرا آنان سهو و نسیان را بر نبی تجویز کرده‌اند.
پس صحیحه زراره بر روایت سهو نبی که موافق عامه و مخالف قرآن است، ترجیح دارد و روایت سهو نبی باید کنار گذاشته شود و قابل استناد نخواهد بود.
[۶۷] بهبهانی، محمدباقر، حاشیة الوافی، ص ۳۸۹، مؤسسة العلامة المجدد الوحید البهبهانی‌، قم، چاپ اول، ۱۴۲۶ق.


۷.۳ - ثالثاً

قریب به اتفاق علمای امامیه
[۶۹] غیر از صدوق و استادش ابن ولید.
روایات منسوب به امامان معصوم در نقل داستان اسهاء نبی را حمل بر تقیه کرده‌اند؛ زیرا در آن زمان این حکایت در بین عامه بسیار رواج داشت و همگی مبالغه در وقوع آن داشته‌اند؛ ازاین‌رو امامان معصوم مصلحت را در تقیه و جواب بر طبق مذهب آنان می‌دیدند.
[۷۰] بهبهانی، محمدباقر، حاشیة الوافی، ص ۳۸۹، مؤسسة العلامة المجدد الوحید البهبهانی‌، قم، چاپ اول، ۱۴۲۶ق.



پس با عنایت به اشکالات وارده بر روایات سهو نبی نتیجه می‌گیریم که این روایات به‌خودی خود قابلیت تصدیق و اثبات سهو نبی را ندارند؛ هرچند سندشان صحیح باشند؛ ازاین‌رو یا باید آنها را تأویل ببریم یا به دیوار بگوبیم و یا حمل بر تقیه نماییم.
[۷۲] خویی، موسوی، سید ابوالقاسم، موسوعة الإمام الخوئی، محقق و مصحح: پژوهشگران مؤسسه إحیاء آثار آیة الله العظمی خویی، ج ۱۸، ص ۳۴۰ ـ ۳۴۱، مؤسسة إحیاء آثار الإمام الخوئی، قم، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.‌



۱. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ۱۴، ص ۴۰۶، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.    
۲. فراهیدی، خلیل بن احمد، کتاب العین، ج ۴، ص ۷۱، انتشارات هجرت، قم، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.    
۳. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق:داودی، صفوان عدنان، ص ۸۰۳، دارالعلم، الدار الشامیة، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.    
۴. طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، محقق، حسینی، سید احمد، ج ۲، ص ۴۴۳، کتاب‌فروشی مرتضوی، تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.    
۵. رضوانی، علی اصغر، شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱،‌ ص ۲۳۶، نشر مشعر، تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۴ ش.
۶. سبحانی، جعفر، الإلهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل‌، ج ۳، ص ۲۰۰ ۲۰۳، المرکز العالمی للدراسات الإسلامیة، قم، چاپ سوم، ۱۴۱۲ق؛ بین گناهان کبیره و صغیره و بین ارتکاب عمدی و سهوی و هم‌چنین در تطبیق شریعت و امور عادی دارای دیدگاه‌های متفاوت هستند.    
۷. علم الهدی، علی بن حسین‌، تنزیه الأنبیاء (ع)، ص ۲ ۳، دارالشریف الرضی‌، قم، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.    
۸. سبحانی، جعفر، الإلهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل‌، ج ۳، ص ۲۰۰ ۲۰۳، المرکز العالمی للدراسات الإسلامیة، قم، چاپ سوم، ۱۴۱۲ق.    
۹. سبحانی، جعفر، الإلهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل‌، ج ۳، ص ۲۰۰ ۲۰۳، المرکز العالمی للدراسات الإسلامیة، قم، چاپ سوم، ۱۴۱۲ق.    
۱۰. نقل از خود صدوق.
۱۱. شیخ صدوق، محمد بن علی‌، من لا یحضره الفقیه،‌ محقق و مصحح:غفاری، علی‌اکبر، ج ۱، ص ۳۵۹ ۳۶۰، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.    
۱۲. ابن بابویه، محمد بن علی ـ مدرس گیلانی، مرتضی، ترجمه الخصال، مترجم، مدرس گیلانی،‌ مرتضی، مقدمه، ج ۱، ص ۲۲، سازمان چاپ و انتشارات جاویدان‌، تهران، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
۱۳. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، محقق، بلاغی، محمدجواد، ج ۴، ص ۴۹۰، ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۲ ش.
۱۴. در کتاب قاموس الرجال باب یازدهم.
۱۵. سبحانی، جعفر، عصمة الأنبیاء، ص ۳۰۲ ۳۰۶، مؤسسه امام صادق (ع‌)، قم.    
۱۶. یعنی صاحب دو دست و او را ذو الشمالین نیز می‌گفتند چون دو دست چپ داشت. برخی نیز گفته‌اند چون با هر دو دست چپ و راستش به‌راحتی کارها را انجام میداد او را ذولیدین گفته‌اند.
۱۷. کلینی، محمد، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی‌اکبر، آخوندی، محمد، ج ۳، ص ۳۵۷، دارالکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ ق.    
۱۸. شیخ صدوق، محمد بن علی‌، من لا یحضره الفقیه،‌ محقق و مصحح:غفاری، علی‌اکبر، ج ۱، ص ۳۵۸ ۳۵۹، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.    
۱۹. شیخ صدوق، محمد بن علی‌، من لا یحضره الفقیه،‌ محقق و مصحح:غفاری، علی‌اکبر، ج ۱، ص ۳۵۸ ۳۵۹، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.    
۲۰. شبر، سید عبدالله، حق الیقین فی معرفة أصول الدین، ص ۱۴۱ ـ ۱۴۳، أنوار الهدی، قم، چاپ دوم، ۱۴۲۴ق.
۲۱. رضوانی، علی‌اصغر، شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱،‌ ص ۲۳۷، نشر مشعر، تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۴ ش.
۲۲. شیخ صدوق، محمد بن علی‌، من لا یحضره الفقیه،‌ محقق و مصحح:غفاری، علی‌اکبر، ج ۱، ص ۳۵۹، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.    
۲۳. شیخ صدوق، محمد بن علی‌، من لا یحضره الفقیه،‌ محقق و مصحح:غفاری، علی‌اکبر، ج ۱، ص ۳۵۹ ۳۶۰، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.    
۲۴. شبر، سید عبدالله، حق الیقین فی معرفة أصول الدین، ص ۱۴۱، أنوار الهدی، قم، چاپ دوم، ۱۴۲۴ق.
۲۵. احزاب (۳۳)، آیه ۳۳.    
۲۶. احزاب (۳۳)، آیه ۲۱.    
۲۷. آل‌عمران (۳)، آیه ۳۱.    
۲۸. آل‌عمران (۳)، آیه ۳۲.    
۲۹. آل‌عمران (۳)، آیه ۳۳.    
۳۰. نساء (۴)، آیه ۴۱.    
۳۱. نساء (۴)، آیه ۶۴.    
۳۲. نساء (۴)، آیه ۱۰۵.    
۳۳. نساء (۴)، آیه ۱۱۳.    
۳۴. نساء (۴)، آیه ۱۶۵.    
۳۵. بقره (۴۲)، آیه ۱۴۳.    
۳۶. مائده (۵)، آیه ۱۱۷.    
۳۷. انعام (۶)، آیه ۹۰.    
۳۸. مریم (۱۹)، آیه ۵۸.    
۳۹. حشر (۵۹)، آیه ۹.    
۴۰. جن (۷۲)، آیه ۲۶.    
۴۱. جن (۷۲)، آیه ۲۷.    
۴۲. جن (۷۲)، آیه ۲۸.    
۴۳. رضوانی، علی اصغر، شیعه‌شناسی و پاسخ به شبهات، ج ۱،‌ ص ۲۴۱، نشر مشعر، تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش.
۴۴. شبر، سید عبدالله، حق الیقین فی معرفة أصول الدین، ص ۱۳۹، أنوار الهدی، قم، چاپ دوم، ۱۴۲۴ق.
۴۵. احزاب (۳۳)، آیه ۳۳.    
۴۶. حاقه (۶۹)، آیه ۱۲.    
۴۷. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، محقق، بلاغی، محمدجواد، ج ۵، ص ۵۱۹، ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
۴۸. ذکاوتی، قراگزلو، علی‌رضا، ترجمه اسباب النزول، ص ۲۳۴، نشر نی، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
۴۹. فیض کاشانی، ملا محسن، تفسیر الصافی، محقق:اعلمی، حسین، ج ۵، ص ۲۱۸، انتشارات الصدر، تهران، چاپ دوم، ۱۴۱۵ق.    
۵۰. شبر، سید عبدالله، تفسیر القرآن الکریم، ص ۵۳۰، دارالبلاغة للطباعة و النشر، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.    
۵۱. طیب، سید عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱۳، ص ۱۶۳، انتشارات اسلام، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
۵۲. ثعلبی نیشابوری، احمد بن ابراهیم، الکشف و البیان عن تفسیر القرآن، ج ۱۰، ص ۲۸، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
۵۳. ابن عطیه اندلسی، عبدالحق بن غالب، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، تحقیق:عبدالسلام، عبدالشافی، محمد، ج ۵، ص ۳۵۸، دارالکتب العلمیه، بیروت، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.    
۵۴. فخرالدین رازی، محمد بن عمر، مفاتیح الغیب، ج ۳۰، ص ۶۲۴، دار احیاء التراث العربی، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق.    
۵۵. رشیدالدین میبدی، احمد بن ابی‌ سعد، کشف الأسرار و عدة الأبرار، تحقیق: علی اصغر حکمت، ج ۱۰، ص ۲۰۹، انتشارات امیر کبیر، تهران، چاپ پنجم، ۱۳۷۱ش.
۵۶. زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج ۴، ص ۶۰۰، دار الکتاب العربی، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۰۷ق.    
۵۷. «گوش‌های حافظ و نگهدارنده».
۵۸. طیب، سید عبدالحسین، اطیب البیان فی تفسیر القرآن، ج ۱۳، ص ۱۶۳، انتشارات اسلام، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
۵۹. عبدالرسول، غفار، شبهة الغلو عند الشیعة، ص ۲۴۳، دارالمحجة البیضاء، بیروت، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.‌    
۶۰. شیخ طوسی، محمد بن الحسن، تهذیب الأحکام، محقق و مصحح:الموسوی‌ خرسان، حسن، ج ۲، ص ۳۵۰ ۳۵۱، دارالکتب الإسلامیة‌، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.    
۶۱. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار،‌ ج ۲۵، ص ۳۵۱، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.    
۶۲. بهبهانی، محمدباقر، حاشیة الوافی، ص ۳۸۹، مؤسسة العلامة المجدد الوحید البهبهانی‌، قم، چاپ اول، ۱۴۲۶ق.
۶۳. سبحانی، جعفر، الإلهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل‌، ج ۳، ص ۲۰۵ ۲۰۶، المرکز العالمی للدراسات الإسلامیة، قم، چاپ سوم، ۱۴۱۲ق.    
۶۴. که گفته پیامبر هیچ‌گاه سجده سهو انجام نداده است.
۶۵. کلینی، محمد، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی‌اکبر، آخوندی، محمد، ج ۳، ص ۳۵۷، دارالکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.    
۶۶. زیرا آنان سهو و نسیان را بر نبی تجویز کرده‌اند.
۶۷. بهبهانی، محمدباقر، حاشیة الوافی، ص ۳۸۹، مؤسسة العلامة المجدد الوحید البهبهانی‌، قم، چاپ اول، ۱۴۲۶ق.
۶۸. سبحانی، جعفر، الإلهیات علی هدی الکتاب و السنة و العقل‌، ج ۳، ص ۲۰۵ ۲۰۶، المرکز العالمی للدراسات الإسلامیة، قم، چاپ سوم، ۱۴۱۲ق.    
۶۹. غیر از صدوق و استادش ابن ولید.
۷۰. بهبهانی، محمدباقر، حاشیة الوافی، ص ۳۸۹، مؤسسة العلامة المجدد الوحید البهبهانی‌، قم، چاپ اول، ۱۴۲۶ق.
۷۱. مجلسی، محمدباقر، بحار الأنوار،‌ ج ۸۵، ص ۲۱۹، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.    
۷۲. خویی، موسوی، سید ابوالقاسم، موسوعة الإمام الخوئی، محقق و مصحح: پژوهشگران مؤسسه إحیاء آثار آیة الله العظمی خویی، ج ۱۸، ص ۳۴۰ ـ ۳۴۱، مؤسسة إحیاء آثار الإمام الخوئی، قم، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.‌



پایگاه اسلام کوئست.    



جعبه ابزار