حدیث و فقه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: حدیث، فقه،
اجتهاد،
اجماع.
پرسش: تأثیر و نقش حدیث بر فقه را بیان کنید؟
پاسخ: حدیث، یکی از مهمترین و اصلیترین منبع و مأخذ
احکام فقهی پس از
قرآن کریم است که در عصر
پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و امامان معصوم ـ علیهمالسلام ـ و نیز در عصر
غیبت امام دوازدهم
حضرت مهدی عجلاللهتعالیفرجهالشریف، پاسخگوی مسلمانان بوده است. حدیث در اصطلاح، کلامی است که گفتار یا کردار، یا امضا و تأیید
معصوم ـ علیهالسلام ـ را بازگو و حکایت میکند.
پس از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله، با اینکه
اجتهاد و استنباط احکام بهتدریج و به مرور زمان رونق یافت، اما باز هم
سنت نبوی و
حدیث جانشینان آن حضرت اصلیترین منبع استناد و استخراج احکام بود و چون آیات
قرآن کلیات و معدودی از احکام را بیان نموده،
احادیث نقش بهسزایی در استخراج احکام و تخصیص عمومات قرآنی و مقید نمودن اطلاقات آن داشتند و دارند. همچنین قواعد متعددی در ابواب مختلف فقه (مثل قاعده لاضرر) از احادیث به دست آمده است که موجب پویایی و استخراج احکام فقهی شده است.
فقه در لغت، به معنای «فهمیدن و
اندیشه نمودن نسبت به چیزی است».
حدیث در لغت، یعنی هر چیز نو و تازه».
فقه در ابتدا مرادف لفظ
شرع به کار میرفت و علم فقه، یعنی
علم به هر آنچه که بهعنوان
دین از جانب خداوند آمده است؛ اعم از اصول دین، تعالیم اخلاقی، اعمال جسمانی،
معرفت نفس و علوم قرآنی.
کمکم با جدا شدن و استقلال یافتن علوم دیگر از فقه، تعریف اصطلاحی علم
فقه منحصر شد به: «علم پیدا کردن به احکام شرعی فرعی و به دست آوردن آن از روی دلیلهای تفصیلی».
حدیث در اصطلاح، کلامی است که گفتار یا کردار، یا امضا و تأیید
معصوم ـ علیهالسلام ـ را بازگو و حکایت میکند».
اولین خاستگاه و محل به دست آوردن احکام دین و
شریعت اسلام، قرآن کریم است که از سوی خداوند حکیم، نازل، و از زبان مبارک
پیامبر گرامی اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ برای مردم بیان شده است. در زمان آن حضرت،
اجتهاد و استنباط احکام به شکل گسترده و امروزی وجود نداشت؛ بلکه احکام، از آیات قرآن و گاهی هم از
سنت پیامبر، بهصورت گفتار یا رفتار و یا تأیید و امضای ایشان بیان و فهمیده میشد؛ اما با عنایت به اینکه قرآن کریم فقط کلیات احکام را بیان نموده، آن هم نه تمام احکام، جزئیات و فروعات احکام را باید از سنتهای بهجا مانده از پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله، یا روایاتی که از
زبان مبارک جانشینان ایشان که همان امامان معصوم ـ علیهمالسلام ـ هستند نقل شده، به دست آورد.
در آغاز قرن دوم هجری که ممنوعیت تدوین حدیث رسماً لغو شد، محدثان و مورخان آزادانه به انتشار آنچه جمع کرده بودند، پرداختند و بدین ترتیب دهها کتاب تألیف شد.
دانش آموختگان مکتب فقهی
اهل بیت ـ علیهمالسلام ـ به ضبط و حفظ احادیث جانشینان پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ پرداختند که علاوه بر نقل احادیث منقول از حضرت رسول صلیاللهعلیهوآله، روایات زیادی را در قانونمندی شخصی و اجتماعی از سوی اوصیای پیامبر اسلام
روایت کردند و علم فقه از همین منابع روایی رشد و گسترش یافت و اجتهاد فقه شیعه در عصر
غیبت حضرت مهدی
امام زمان ـ عجلاللهتعالیفرجهالشریف ـ به معنای عملیات استنباط احکام فقهی از همین منابع فقه یعنی
کتاب و سنت شکل گرفت و هرگز بهعنوان منبعی دیگر که از طریق ذوق و استحسان یا
قیاس در کنار کتاب و سنت به حکم فقهی برسد، نبوده است.
در زمان
شیخ طوسی با تدوین کتاب «عدة الاصول»، مباحث اصولی آغاز شده و
اجماع و قواعد عقلی بهعنوان یکی از منابع استخراج احکام قرار گرفت. البته خود اجماع نیز زمانی میتواند منبع استخراج احکام قرار بگیرد که برگشت آن به سنت باشد.
خلاصه به مرور زمان، علم فقه مرحله پرفراز و نشیب را طی کرد تا به شکل امروزی درآمد.
حدیث ـ چه از نظر مقدار و چه از نظر چگونگی ـ بعد از قرآن کریم، در عصر حضور پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و امامان معصوم ـ علیهمالسلام ـ و نیز در عصر غیبت
امام دوازدهم عجلاللهتعالیفرجهالشریف، بیشترین و بالاترین تأثیر را بر فقه داشته و منبع استخراج و استنباط احکام الاهی بوده و هستند. حدیث علاوه بر بیان نفس احکام، نقش بهسزایی در تخصیص عمومات قرآنی و مقید نمودن اطلاقات آن دارند. همچنین قواعد متعددی در ابواب مختلف فقه مانند «قاعده لاتعاد»، «قاعده فراغ»، «قاعده درء»، «قاعده لاضرر» و... از احادیث به دست آمده و موجب پویایی و استخراج احکام فقهی گردیدهاند؛ مثلاً:
از حدیث معروف «لَاضَرَرَ وَ لَا ضِرَار»
از رسول اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ که فقها از آن «قاعده لاضرر» را به دست آورده و در برخی از ابواب و مسائل فقهی، به آن استناد نموده
و مفاد آن را از باب
حکومت، بر دیگر ادله
شرع ـ بر فرض وجود ضرر در برخی از احکام نسبت به فردی از افراد مکلف ـ مقدم داشتهاند؛ مثلاَ ادله وجوب
وضو از جمله آیه «
یَأَیهُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِذَا قُمْتُمْ إِلیَ الصَّلَوةِ فَاغْسِلُواْ وُجُوهَکُمْ وَ أَیْدِیَکُمْ إِلیَ الْمَرَافِقِ وَ امْسَحُواْ بِرُءُوسِکُمْ وَ أَرْجُلَکُمْ إِلیَ الْکَعْبَینِْ»؛ «ای کسانی که ایمان آوردهاید! هنگامی که به نماز میایستید، صورت و دستها را تا آرنج بشویید! و سر و پاها را تا مفصل
پشت پا مسح کنید».
عام است، هم وضوی ضرری را شامل میشود هم غیر ضرری را؛ ولی با «قاعده لاضرر»، اثبات میکنیم که اگر
آب برای مکلف، ضرر داشته باشد، وضو بر او
واجب نیست و همینطور در دیگر ابواب
فقه .
یا از
حدیث نبوی «ادْرَءُوا الْحُدُودَ بِالشُّبُهَات»؛
ـ حدود الاهی را با شبهه، دفع کنید ـ «قاعده دَرء»
را استخراج نموده و در باب حدود از آن استفاده میکنند.
اساساً فقه بدون حدیث، نهتنها پویایی ندارد، بلکه پاسخگوی نیاز
جامعه و بشر نخواهد بود و همان بلایی بر سرش خواهد آمد که بر سر فقه دیگر
مذاهب آمده که با
توسل به قیاس، استحسان، سدّ ذرایع و ... استخراج احکام نمودهاند و گفتهاند آنچه را که نبایستی میگفتند.
پایگاه اسلام کوئست.