تبعیّت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: تبعیت از پیامبر، احکام، موضوعات.
پرسش: مسائل موجود در
اسلام را میتوان در دو بخش تقسیم نمود: ۱. احکام؛ ۲. موضوعات. آیا تبعیت از پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ فقط در احکام است و مردم در موضوعات آزاد هستند و حتی ممکن است از پیامبر در آن آگاهتر باشند و پیامبر در برخی موضوعات دچار اشتباه میشدهاند؟، برای مثال، موارد زیر چهگونه قابل توجیه است؟
۱. قبول عذر دروغگویان در جنگ تبوک که خدا در
قرآن پیامبر را ملامت میکند.
۲. داستان گرد افشانی که پیامبر در آن دچار اشتباه بزرگ شد.
۳. ماجرای «بئر معونه» که تعدادی از اصحاب پیامبر کشته شدند.
پاسخ: تبعیت از پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و
امامان معصوم علیهمالسلام در
احکام، ضروری و
واجب است؛ اما در موضوعات تبعیت معنی ندارد؛ چون
عقل انسان خود موضوعات را درک میکند و اگر
شرع هم سخنی بگوید، از باب ارشاد و
تنبیه است، مگر اینکه موضوعات مورد نظر، موضوع شرعی باشد؛ مانند حد مسافر که باید هشت فرسخ باشد و ... که در این موارد نیز تبعیت از پیشوایان دینی لازم است؛ چون درک موضوعات شرعی خاص و تبیین آن از وظایف پیشوایان است.
در ابتدا ضرورت دارد که توضیحی درباره علم پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و
ائمه اطهار علیهمالسلام بیان داریم.
دانش و آگاهی پیامبر اکرم و ائمه ـ علیهمالسلام ـ بر دو قسم است:
اول، علوم و دانشهایی است که از راههای عادی برای آنان فراهم میآید که در اینگونه از دانشها با دیگر مردم تفاوت زیادی ندارند
دوم، علومی است که برای آنان از راههای ماورای طبیعی (
وحی و الهام) حاصل میگردد.
بدیهی است که پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و امامان، وظیفه نداشتند در تمام موارد طبق علومی که از راههای غیر عادی برای آنها حاصل میشد
عمل کنند؛ بلکه
تکالیف دینی آنها همواره بر طبق علومی بوده که از مجاری عادی برای آنها به دست میآمده است؛ مثلاً پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و
امامان علیهمالسلام منافقان را بهخوبی میشناختند و از طریق الهی میدانستند که آنها
ایمان واقعی ندارند، ولی هرگز آنها
معامله با
کفار را انجام نمیدادند؛ بلکه از نظر
معاشرت و
ازدواج و دیگر احکام با آنها، مانند سایر
مسلمانان رفتار میکردند و همچنین هنگامی که در مسند
قضاوت و حلوفصل مشکلات مردم مینشستند، مطابق قوانین قضایی
اسلام و براساس
شهادت و قسم،
حکم میکردند و از علوم غیر عادی خود استفاده نمینمودند.
با توجه به آنچه بیان شد، اولاً باید گفت که تبعیت از پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و امامان
معصوم علیهمالسلام در
احکام، ضروری و
واجب است؛ اما در موضوعات تبعیت معنی ندارد؛ چون
عقل انسان خود موضوعات را درک میکند و اگر شرع هم سخنی بگوید، از باب ارشاد و
تنبیه است، مگر اینکه موضوعات مورد نظر، موضوع شرعی باشد؛ مانند حد مسافر که باید هشت فرسخ باشد و ... که در این موارد نیز تبعیت از پیشوایان دینی لازم است؛ چون درک موضوعات شرعی خاص و
تبیین آن از وظایف پیشوایان است.
اما در موضوعات عادی که عقل و درک همه به آن دسترسی دارد، تبعیت از پیشوایان لازم نیست؛ بااینحال نسبت به موضوعات عادی هم،
علم دیگران نمیتواند بیشتر و برتر از پیامبر اکرم و امامان ـ صلواتاللهعلیهم ـ باشد؛ بلکه در علومی که از راه عادی به دست آمده، ممکن است دیگران به اندازه پیشوایان و امامان باشند؛ ولی بهطور قطع در علومی دیگران هرگز نمیتوانند برتر از آنان باشند؛ زیرا آنان به تمام مسائل و موضوعات، آگاهی و احاطه کامل دارند؛ چنانکه در
روایت آمده است:
«
فو الذی نَفْسی بِیَدهِ تَسئلونی عَن شیءٍ فیما بینکم و بین الساعةِ... الا انبأتکم»؛ «سوگند به خدایی که جان من در
اختیار اوست (از حوادث آینده) و از هرچه که میان شما و
روز قیامت است بپرسید به شما خبر خواهم داد».
اما درباره برخی فضایایی که بهعنوان شبهه در زمینه علم پیامبر از آنها نام برده شد، باید گفت که:
اما توجیهات منطقی در موارد یادشده:
اکنون برخی توجیهات منطقی را از نظر میگذرانیم:
مورد اول، قبول عذر دروغگویان در
جنگ تبوک و ملامت پیامبر از سوی
خداوند است.
آنچه از
آیات قرآن مربوط به عذرخواهی
منافقان و دروغگویان آمده، دو آیه است که ترجمه آن را بیان نموده، آنگاه به
قضاوت مینشینیم:
«
وَجَاء الْمُعَذِّرُونَ مِنَ الأَعْرَابِ لِيُؤْذَنَ لَهُمْ وَقَعَدَ الَّذِينَ كَذَبُواْ اللّهَ وَرَسُولَهُ سَيُصِيبُ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِنْهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ»؛ «و معذوران از اعراب (نزد تو) آمدند که به آنها اجازه (تخلف از
جهاد) داده شود، اما آنها که به
خدا و پیامبرش
دروغ گفتند (بدون هیچ عذری در خانه) خود نشستند بهزودی کسانی را که از آنها کافر شدند (و معذور نبودند)،
عذاب دردناکی خواهد رسید».
در این
آیه هیچ سرزنشی نسبت به پیامبر وجود ندارد و خلاف واقعی هم سر نزده است از آن حضرت، ممکن است گفته شود که چرا عذر دروغگویان را قبول کرد؟ اولاً: باید گفت که آیه نمیرساند که حضرت عذر دروغگویان را باور کرده؛ ثانیاً: اگر به ظاهر قبول کرده براساس همان مطلبی است که در مقدمه اشاره شد که پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ مأمور است طبق ظواهر با مردم رفتار کند، نه براساس علوم واقعی که از طریق الهی به دست آورده.
در آیهای دیگر میخوانیم:
«
يَعْتَذِرُونَ إِلَيْكُمْ إِذَا رَجَعْتُمْ إِلَيْهِمْ قُل لاَّ تَعْتَذِرُواْ لَن نُّؤْمِنَ لَكُمْ قَدْ نَبَّأَنَا اللّهُ مِنْ أَخْبَارِكُمْ وَسَيَرَى اللّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ ثُمَّ تُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُم بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ • سَيَحْلِفُونَ بِاللّهِ لَكُمْ إِذَا انقَلَبْتُمْ إِلَيْهِمْ لِتُعْرِضُواْ عَنْهُمْ فَأَعْرِضُواْ عَنْهُمْ إِنَّهُمْ رِجْسٌ وَمَأْوَاهُمْ جَهَنَّمُ جَزَاء بِمَا كَانُواْ يَكْسِبُونَ • يَحْلِفُونَ لَكُمْ لِتَرْضَوْاْ عَنْهُمْ فَإِن تَرْضَوْاْ عَنْهُمْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ يَرْضَى عَنِ الْقَوْمِ الْفَاسِقِينَ»؛ «هنگامی که بهسوی آنها (که از جهاد تخلف کردند) باز گردید از شما عذرخواهی میکنند، بگو عذرخواهی نکنید، هرگز به شما
ایمان نخواهیم آورد؛ زیرا خدا ما را از اخبارتان آگاه ساخته و خدا و رسولش
اعمال شما را میبینند... . و هنگامی که بهسوی آنان باز گردید برای شما سوگند یاد میکند که از آنها اعراض (و صرف نظر) کنید، از آنها (اعراض کنید و روی گردانید)؛ زیرا آنها پلیدند و جایگاهشان
دوزخ است، به
کیفر اعمالی که انجام میدادند. با
سوگند از شما میخواهند که از ایشان راضی نشوید، اگر شما از آنها راضی شوید، خداوند هرگز از
جمعیت فاسقان راضی نخواهد شد».
آیات فوق بیان میکنند که حضرت عذر آنان را نپذیرفته و تأیید میکند که خدا و رسولش از اعمال آنان آگاهی داشته، و ذیل آیه که میگوید: اگر شما راضی شوید ...، خطاب به مسلمانان است نه شخص پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ پاسخ دیگری که از این نوع قضایا داده شده این است که
علم غیب پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ از طرف خداوند است؛ لذا ممکن است گاهی از سادهترین موضوع اطلاع نداشته باشد، ولی هرگاه
اراده الهی تعلق بگیرد که حضرت را از
غیب آگاه نماید، از پیچیدهترین مسائل غیبی خبر میدهد.
شاهد دیگر بر این مطلب جریان گم شدن
شتر حضرت است در تبوک که عدهای اعتراض کردند که اگر حضرت علم غیب دارد، چرا از محل شترش آگاهی ندارد؟ حضرت فرمود: «من فقط آنچه را خدا تعلیم نماید میدانم، هماکنون خدا مرا به محل شتر راهنمایی نمود، شتر من در این بیابان در فلان دره است، و افسار آن به درختی پیچیده و آن را از راه رفتن باز داشته است. پس بروید آن را بیاورید». بلافاصله چند نفر به نقطهای که پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ فرموده بود، رفتند و شتر را به همان حالت که پیامبر توصیف کرده بود یافتند.
درباره این داستان باید گفت که:
چنین چیزی در منابع و مدارک
شیعه یافت نشده و فقط در منابع
اهلسنت آمده که از نظر سند برای ما اعتبار ندارد، و
شیعه قائل به خطای آن حضرت نیست؛ البته اهل سنت چنین خطایی را میپذیرند.؛ چنانکه
ابن ابیالحدید در توجیه
روایت چنین میگوید: «
فامّا فی اقواله الخارجه عن التبلیغ فیجوز اَن یخطی کما رُویَ عنهُ فی نَهیهِ لأهل المَدینَة عن تأبیر النّخل»؛
«اما خطا در سخنان خارج از
تبلیغ (احکام و...) پس جائز است؛ چنانکه
روایت شده است در نهی آن حضرت از گردافشانی درختان خرما».
ممکن است براساس علوم عادی چنان نظری داده باشد نه علوم غیبی تا به مردم بفهماند که علوم غیبی حضرت ذاتی آن حضرت و از ناحیه خود حضرت نیست؛ بلکه از جانب خداوند متعال است. علاوه بر موارد فوق باید گفت: پیامبر در میان مردمی
زندگی کرد که اکثر آنها با درخت خرما آشنا بودند و
شغل آنها به شمار میرفت چهطور میتوان قبول کرد که پیامبر از این موضوع بدیهی غافل بوده است.؟
درباره واقعه
بئر معونه که چهل نفر از رجال علمی
اسلام و
حافظان قرآن که برای دعوت مردم به
اسلام، به آن سامان رفته بودند، به دست
دشمنان اسلام کشته شدند.
باید گفت حضرت تدبیر لازم را به کار برد؛ زیرا گروه تبلیغی را در حمایت و ضمانت «ابوبراء» (
عامر بن
مالک بن
جعفر) که رئیس قبیله
بنیعامر بود قرار داد، و خود او نیز در
مدینه نزد پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ ماند تا سپاه تبلیغی برگردد؛ و افراد مذکور توسط «
عامر بن الطفیل» به کمک قبیله «سلیم» و «ذکوان» کشته شدند، نه
قبیله ابوبرا که
امنیت آنها را تضمین نموده بود.
۱.
علم پیامبر و امام علیهالسلام، احمد مطهری و غلامرضا کاروان.
۲.
بیست پاسخ، مؤسسة در راه حق و اصول دین، ص ۱۱۳ ـ ۱۱۹.
۳. تفسیر
نمونه،ناصر مکارم شیرازی، ج ۲، ص ۱۸۰، ج ۳، ص ۱۸۸.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «تبعیت»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۸/۰۶.