• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

بی‌حالی در نماز

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: بی‌حالی در نماز، حضور قلب، آداب باطنی نماز، گناه، عبادت، تهذیب نفس، دوستی خداوند.

پرسش: من در نماز حال ندارم، چه کنم؟

پاسخ: نماز دارای ظاهر و باطنی است. همان‌طور که صورت آن دارای آداب و شرایطی است، سیرت آن نیز دارای آداب و شرایطی است. بنابراین همان‌گونه که رعایت شرایط ظاهری نماز (مانند پاکی لباس، رو به قبله بودن، وضو داشتن و ...) باعث صحت ظاهر نماز می‌شود، انجام دادن شرایط باطنی نماز (مانند توجه به خدای متعال، خشوع، طمأنینه و ... باعث صحت باطنی نماز می‌شود و در واقع قبولی نماز را در پی دارد. با توجه به این مقدمه، باید دید که منشأ بی‌حالی در نماز ، ترک کدام‌یک از شرایط باطنی نماز است و با رعایت این شرایط است که می‌توان به نشاط لازم و حضور قلب در نماز دست یافت.




نماز در میان عبادت‌های دیگر در قله و اوج قرار دارد، تا جایی که در روایات ما از آن به معراج مؤمن، یا ستون دین، تعبیر شده است و این تعبیرها نشان از اهمیت این فرضیه‌ی الاهی دارد.


از طرفی تحقق یک پدیده در خارج نیاز دارد که مقتضی آن موجود و مانع آن مفقود باشد. نماز هم از این قاعده بی‌نیاز نیست. در نماز تحقق مقتضی و رفع موانع و وصول به نماز واقعی با رعایت شرایط و آداب ظاهری و باطنی نماز میسور است.


سخن گفتن درباره‌ی آداب باطنی نماز بسیار است؛ اما به‌صورت فشرده به مواردی از آن اشاره می‌شود:

۳.۱ - ۱. توجه به خدای متعال و چرایی عبادت

یعنی نمازگزار باید معرفتی نسبتاً درست از خدای متعال داشته باشد و بداند که با چه کسی رو‌به‌رو می‌شود. خدای متعال کمال محض است و جامع همه‌ی کمالات، بلکه عین کمال است و یکی از کمالات الاهی حکمت است. به همین دلیل تمام افعال الاهی هدفمند است و از افعال الاهی، آفرینش جهان هستی و گل سرسبد آن انسان است و هدف آفرینش، رسیدن به کمال (تکامل) است که این حقیقت جز از راه صحیح (صراط مستقیم) میسر نمی‌شود و صراط مستقیم همان بندگی خداوند است: «وَ أَنِ اعْبُدُونی‌ هذا صِراطٌ مُسْتَقیم‌»؛ یعنی اطاعت از همه دستورها و قانون الاهی که مهم‌ترین و بارزترین آنها، در قالب عبادت تجلی می‌یابد.
اگر کسی فلسفه‌ی عبادت را نداند نصیبی از آن نمی‌برد و فلسفه‌ی عبادت فقط در پرتو بینش دینی قابل دریافت است.

۳.۲ - ۲. منافات داشتن برخی امور با عبادت

باید از اموری که با عبادت منافات دارد، پرهیز کرد. میزان تأثیر اعمال بستگی کامل به زمینه‌های قبلی و توجه و اخلاص افراد دارد، به همین سبب عبادت در افراد تأثیرهای کاملاً مختلفی دارد.
پرهیز از اموری که با عبادت منافات دارد و اثر آن را خنثی می‌سازد، از امور بسیار مهم است؛ مانند: دو مریض که هر دو به دستور پزشک عمل کرده و داروهای خود را به موقع می‌خورند؛ ولی یکی، از چیزهای زیان‌بار پرهیز می‌کند و دیگری بی‌پرواست و اهل پرهیز نیست. در این صورت سفارش و نسخه‌ی پزشک برای دومی بی‌اثر یا کم‌اثر است.

۳.۲.۱ - دوری از گناه

باید از اعمال ظلمت‌زا (گناه) پرهیز کنیم تا عبادت در باطن ما اثر کند و موجب نشاط گردد؛ لذا در روایات وارد شده است، تا آن‌جا که برایتان امکان دارد، از گناه فاصله بگیرید؛ زیرا ظلمت با گناه به باطن راه می‌یابد، «اذا اذنب الرجل دخل فی قلبه نقطة سوداء».

۳.۲.۲ - حدیثی از امام صادق

امام صادق (ع) می‌فرماید: «کان أبی (ع) یقول: ما من شی‌ء أفسد للقلب من خطیئة، إنّ القلب لیواقع الخطیئة فما تزال به حتّی تغلب علیه فیصیّر أعلاه أسفله»؛ پدرم (امام باقر) (ع) می‌فرمود: هیچ چیز برای قلب زیان‌بارتر از گناه نیست؛ چه آنکه قلب با گناه می‌آمیزد و با آن گلاویز می‌شود تا بالاخره گناه بر قلب چیره شده و آن را وارونه می‌سازد؛
یعنی قلب به حساب طبع اولی، ملکوتی و رو به خداست، ولی در اثر گناه چهره‌اش وارونه گشته، ناسوتی و شیطانی می‌شود.

۳.۲.۳ - حدیثی دیگر از امام صادق

امام صادق (ع) می‌فرماید: «إنّ الرّجل یذنب الذّنب فیحرم صلوة اللّیل و إنّ العمل السّیّئ أسرع فی صاحبه من السّکّین فی اللّحم»؛
[۵] جامع السعادات، ج ۳، ص ۴۸.
گناه انسان را از عبادت و تهجد محروم می‌سازد و لذت مناجات با خدا را از او سلب می‌کند و تأثیر گناه از کارد برنده سریع‌تر است.
[۶] مهدوی کنی، محمدرضا، نقطه‌های ‌آغاز در اخلاق‌ عملی، ص ۱۱۶.


۳.۲.۴ - داستان گناهکار و جناب شعیب

مثنوی مولوی در‌این‌باره داستان گناهکار و جناب شعیب را بیان می‌کند و می‌گوید:
آن یکی می‌گفت در عهد شعیب ••• که خدا از من بسی دیدست عیب‌
چند دید از من گناه و جرم‌ها ••• وز کرم یزدان نمی‌گیرد مرا
حق تعالی گفت در گوش شعیب ••• در جواب او فصیح از راه غیب‌
که بگفتی چند کردم من گناه ••• وز کرم نگرفت در جرمم اله‌
عکس می‌گویی و مقلوب ای سفیه ••• ای رها کرده ره و بگرفته تیه‌
چند چندت گیرم و تو بی‌خبر ••• در سلاسل مانده‌ای پا تا به سر
زنگ تو بر توت ای دیگ سیاه ••• کرد سیمای درونت را تباه‌
بر دلت زنگار بر زنگارها ••• جمع شد تا کور شد ز اسرارها ...
از نماز و از زکات و غیر آن ••• لیک یک ذره ندارد ذوق جان‌
می‌کند طاعات و افعال سنی ••• لیک یک ذره ندارد چاشنی‌
طاعتش نغز است و معنی نغز نی ••• جوزها بسیار و در وی مغز نی‌
ذوق باید تا دهد طاعت بر ••• مغز باید تا دهد دانه شجر
دانه بی‌مغز کی گردد نهال ••• صورت بی‌جان نباشد جز خیال‌
چون شعیب این نکته‌ها بر وی بخواند ••• از تفکر همچو خر در گل بماند
[۷] جعفری، محمدتقی، شرح مثنوی، ج ۵، ص ۵۱۲.


۳.۳ - ۳. تلاش برای تهذیب نفس

هدف از تهذیب نفس، کنار زدن حجاب‌‌ها و پرده‌هایی است که میان انسان و فطرت او مانع گردیده و اجازه‌ی تبلور و تجلی به آینه‌ی خدانمای فطرت را نمی‌دهد. این پرده‌ها و حجاب‌ها برگرفته از گناهان، غفلت، و فرو رفتن در عالم ماده و مادیات و فراموش کردن خدا و آخرت و عالم ملکوت است. تمام دستورات و احکامی که در شرع مقدس وارد شده، همگی هدف واحدی را دنبال می‌کند و آن کم‌رنگ کردن و یا کنار زدن این حجاب‌ها و درخشش گوهر فطرت و حقیقت انسان است که در زیر خروارها گرد‌و‌خاک غفلت و عصیان مدفون گشته است. «قد افلح من زکیها و قد خاب من دساها».

۳.۴ - ۴. انجام دادن کارهای مثبت

از سویی روح، همه‌کاره در عالم بدن است و تمام اعضا و جوارح تحت فرمان اویند و از سویی دیگر همو محل نورانیت‌ها و ظلمت‌هاست و از اعمال انسان تأثیر می‌پذیرد.
تأثیر فوری کارهای مثبت و منفی بر روح بر کسی پوشیده نیست و از جمله‌ی اعمال مثبت انجام عبادات است؛ یعنی اگر انسان ده درجه نورانیت داشته باشد و نماز شب هم بخواند و یا در رفع حوائج مردم کوشا باشد و ... این اعمال خوب به نورانیت روح او می‌افزاید و همین باعث توان‌مندی بیشتر روح و باطن او می‌شود و این نورانیت عظیم اسباب نشاط در عبادتی مثل نماز را فراهم می‌آورد. البته عکس این موضوع هم در اعمال ظلمانی صادق است. «قل کل یعمل علی شاکلته».

۳.۵ - ۵. دوستی خداوند متعال

خطا و گناه آدمی، ریشه در دنیادوستی و گرایش افراطی به لذت‌های مادی و طبیعی آن دارد. «حب الدنیا رأس کل خطیئة». بنابراین اگر کسی بخواهد دلش را از گناه خالی کند، باید با ریشه و منشأ آن بستیزد و بکوشد که از شدت محبت دنیا در دلش بکاهد و گرایش به لذت‌های طبیعی را در نفس خویش تعدیل نماید که اگر چنین کند و به استعانت خدای متعال، در این کار سترگ موفقیتی به دست آورد، می‌تواند دلش را از گناه خالی کند و به‌جای آن محبت خدای بزرگ و اولیای او را جای‌گزین نماید.


اگر بخواهیم در نماز حال خوبی داشته باشیم، باید آداب باطنی را رعایت نماییم، با اعمال نورانی زمینه را فراهم کنیم و نور باطن را قوت بخشیم و وجود آدمی را از امراض اخلاقی پاکیزه گردانیم تا به درک لذت عبادت نایل آییم. چه این‌که مریض به جهت مرض از درک لذت بهترین غذاها بی‌بهره است و رغبتی به میل کردن غذا‌ی لذیذ ندارد. البته ناگفته نماند که خوردن غذا و‌لو این‌که این چنینی باشد نقش اساسی در بهبود مریض دارد. از این جهت همان‌طورکه در لابه‌لای بحث بدان اشاره رفت، ما قائلیم که این دو در هم‌دیگر تأثیر متقابل دارند.


۱. آداب الصلاة (آداب نماز)، امام خمینی (ره).
۲. راه‌های خروج از صفات رذیله، سید رحیم، توکل.
۳. سرالصلاة، امام خمینی (ره).


۱. یس (۳۶)، آیه ۶۱.    
۲. کلینی، اصول کافی، ج ۲، ص ۲۷۱، باب الذنوب، حدیث ۱۳.    
۳. کلینی، اصول کافی، ج ۲، ص ۲۶۸، باب الذنوب، حدیث ۱.    
۴. کلینی، اصول کافی، ج ۲، ص ۲۷۲، باب الذنوب، حدیث ۱۶.    
۵. جامع السعادات، ج ۳، ص ۴۸.
۶. مهدوی کنی، محمدرضا، نقطه‌های ‌آغاز در اخلاق‌ عملی، ص ۱۱۶.
۷. جعفری، محمدتقی، شرح مثنوی، ج ۵، ص ۵۱۲.
۸. شمس (۹۱)، آیه ۹ ۱۰.    
۹. اسرا (۱۷)، آیه ۸۴.    



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «بی‌حالی در نماز»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۹/۱۷.    


رده‌های این صفحه : اخلاق اسلامی | حضور قلب | نماز




جعبه ابزار