بهشت رفتن سادات
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: سادات، بهشت، جهنم، عذاب.
پرسش: در حدیثی آمده که میگوید تمام سادات به بهشت میروند، آیا این حدیث صحت دارد؟
پاسخ: تنها انتساب فرد به
امام و
پیامبر سودی ندارد، مگر اینکه در مسیر
حق بوده و عامل به دستورات و قوانین اسلام باشد تا در
روز جزا مورد لطف و عنایت حضرت حق قرار گیرد.
به نظر میرسد چون روایتِ نقلشده با
آیات و
روایات زیادی در تنافی و تضاد است، یا باید توجیه شود که مراد تنها فرزندان بدون واسطه
حضرت زهرا (علیهاالسلام) باشند که حضرت
امام حسن و
امام حسین (علیهماالسلام) و
زینب (علیهاالسلام) و کلثوم باشند و یا روایت رد شود.
در بعضی روایات آمده که این مخصوص امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) است، نه دیگران.
در بعضی کتابهای
شیعه و
سنی، حدیثی به این صورت نقل شده که
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فرمودهاند:
ــ «به خاطر پاک بودن دامن
فاطمه (سلاماللهعلیها) خدا بدن
ذریه او را بر
آتش جهنم حرام کرده است»: «
اَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَحَرَّمَ اللَّهُ وَذُرِّیَّتَهَا عَلَی النَّارِ».
ــ «خدا
گوشت اولاد فاطمه (سلاماللهعلیها) را بر آتش جهنم حرام کرده است»: «
انَّ اللهَ حَرَّمَ لَحْمَ وَلَد فاطِمة علی النّار».
از سوی دیگر،
آیات و
روایات زیادی داریم که هر کس در مقابل
اعمال و کردار خود بازخواست خواهد شد و هر کس هموزن ذرهای کار
خیر انجام دهد، آن را میبیند و هر کس هم وزن ذرهای کار بد کرده، آن را میبیند.
امام صادق (علیهالسلام) میفرمایند: هم خدا را
معصیت میکنی و هم مدعی
محبت او هستی، به جانم قسم که این شیوه شگفتی است، اگر
محبت تو راستین میبود،
اطاعت از او میکردی، این طبیعی است که هر
دوستی مطیع دوست خویشتن است.
امام باقر (علیهالسلام) میفرمایند: به دوستی ما نتوان رسید، جز با عمل نیک و
پرهیزکاری و
دوری از گناه.
در
روایت دیگر،
طاووس یمانی میگوید: حضرت
علی بن الحسین (علیهالسلام) را دیدم که از وقت
عشا تا سحر به دور خانه خدا طواف میکرد و به
عبادت مشغول بود؛ چون خلوت شد و کسی را ندید، به
آسمان نگریست و گفت: خدایا!
ستارگان در افق ناپدید شدند و چشمان مردم به
خواب رفتند، درهای تو بر روی درخواستکنندگان گشودهاند ... و در خلال
مناجات گریست؛ سپس به
سجده افتاد، من نزدیک رفتم و سرش را بر زانو نهادم و گریستم، اشکهای من سرازیر شد و قطرات آن بر چهرهاش چکید، برخاست نشست و گفت کیست که مرا از یاد پروردگارم مشغول ساخت؟ عرض کردم من طاووس هستم ای پسر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)! این زاری و بیتابی چیست؟ ما باید چنین کنیم که گناهکار و جفا پیشهایم. پدر تو [امام حسین|حسین بن علی (علیهالسلام)]] و مادر تو
فاطمه زهرا (سلاماللهعلیها) و جد تو رسول خداست ـ یعنی شما چرا با این نسب شریف و پیوندها در وحشت و هراس هستید؟ به من نگریست و فرمود: نه، نه، ای طاووس! سخن نسب را کنار بگذار، خدا
بهشت را برای مطیع و نیکوکار آفریده؛ هر چند غلام سیاهچهره باشد. آتش را برای افرادی که نافرمانی کنند آفریده و لو آقازادهای از قریش باشد. مگر نشنیدهای سخن
خداوند متعال را: «وقتی که در
صور دمیده شود، در آن حال از نسبها پرسش نمیکنند. به
خدا قسم! فردا تو را سود ندهد، مگر
عمل صالح که امروز پیش میفرستی.
و در جای دیگر آمده که پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) پس از
فتح مکه بالای تپه صفا رفته، ندا در دادند: ای پسران هاشم ...! به خدا دوستان من از میان شما یا غیر شما تنها
پرهیزکاران میباشند و بس، مبادا
روز قیامت بیایند، درحالیکه شما
دنیا را بر دوش بکشید و دیگران
آخرت را. هان که من عذری بین خودم و شما یا بین شما و خدا باقی نگذاشتم و برای هر کس از من و شما عملش خواهد بود.
باز از
امام رضا (علیهالسلام) نقل شده که خطاب به زید فرمودند: این سخنان چیست که تو میگویی؟ اگر سخن تو درست باشد و فرزندان
رسول خدا وضع استثنایی داشته باشند:
خداوند بدکاران آنها را معذب نکند و
عمل نکرده به آنها
پاداش دهد؛ پس تو از پدرت
موسی بن جعفر (علیهالسلام) در نزد خدا گرامیتر میباشی؛ زیرا وی خدا را
بندگی کرد تا به درجات قرب نایل آمد و تو میپنداری که بیآنکه
بندگی خدا کنی، میتوانی در درجه موسی بن جعفر (علیهالسلام) قرار گیری؟
امام آنگاه این
آیه را خواندند: «
یا نُوحُ اِنَّهُ لَیْسَ مِنْ اَهْلِکَ اِنَّهُ عَمَلٌ غَیْرُ صالِحٍ».
پس تنها انتساب فرد به امام و پیامبر سودی ندارد، مگر اینکه در مسیر
حق بوده و عامل به دستورات و قوانین اسلام باشد تا در
روز جزا مورد لطف و عنایت حضرت حق قرار گیرد.
به نظر میرسد چون روایتِ نقلشده با آیات و روایات زیادی در تنافی و
تضاد است، یا باید توجیه شود که مراد تنها
فرزندان بدون واسطه حضرت زهرا (علیهاالسلام) باشند که حضرت امام حسن و امام حسین (علیهماالسلام) و زینب (علیهاالسلام) و کلثوم باشند و یا
روایت رد شود.
در بعضی از روایات دارد که این مخصوص
امام حسن و
امام حسین (علیهماالسلام) است، نه دیگران.
۱. عدل الهی، استاد شهید مطهری، تهران، حسینیه ارشاد، ۱۳۴۹، صفحات ۲۶۵ و بعد از آن.
۲. انوارالزهرا، سیدحسن ابطحی، مشهد، کانون بحث و انتقاد دینی.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «بهشت رفتن سادات»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۳/۲۶.