اثبات خداوند
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: خداوند، اثبات خدا، برهان، برهان نظم،
عقل،
اخلاق، برهان صدیقین،
فطرت، برهان حرکت، برهان امکان و وجوب، ادیان.
پرسش: آیا در قرآن دلیلی برای اثبات خدا ـ دلیل جزمی ـ ارائه شده است؟ میدانیم که برهان نظم و اخلاق و زیبایی و ... جزمی نیستند.
پاسخ: یکی از دغدغههای اساسی انسان، و همچنین، یکی از موضوعات اساسی و محوری ادیان، مسئله وجود خداست. در قرآن براهین جزمی فراوانی درباره اثبات
خداوند ، وجود دارد. برهان امکان و وجوب، برهان تمانع، برهان صدیقین و برهان حرکت از جمله این براهین است. برهان صدیقین و برهان حرکت، در جواب تفصیلی میآید. درباره برهان نظم و برخی اشکالات ظاهری درباره آن، میتوانید به سؤال ۱۹۸ (سایت:۹۹۶) رجوع کنید.
یکی از دغدغههای اساسی
انسان، و همچنین یکی از موضوعات اساسی و محوری
ادیان، مسئله وجود خداست. در باب اثبات و عدم اثبات وجود خدا، نظریات مختلفی وجود دارد که در حد امکان به آنها اشاره مینماییم.
برخی فیلسوفان و متکلمان، وجود خدا را بدیهی و بینیاز از دلیل و به تعبیری فطری میدانند و فیلسوفان و متکلمان
مسلمان برای عقیده خود به قرآن و روایات معصومین تمسک میکنند.
قرآن در این باره میفرماید: «مگر درباره خدا ـ پدیدآورنده آسمانها و زمین ـ تردیدی هست»؟
امیر المؤمنین علی ـ علیهالسلام ـ میفرمایند: «خدایا! تو
قلبها را با ارادت و
محبت خود و عقلها را با معرفت خود سرشتهای».
و آیات و
روایات دیگری که در این زمینه وجود دارد. بنابراین متفکران اسلامی از این آیات و روایات استنتاج کردهاند که وجود خداوند بدیهیتر از هر چیزی است.
در
جهان غرب نیز برخی متفکران نظیر «پلانتینگا» بر این عقیدهاند که
خدا یک امر بدیهی است و بداهتی مانند همه امور بدیهی دیگر دارد.
برهان، ثابتکننده حقانیت امور بهطور قطع و
یقین است. این کلمه، واژهای
عربی است که درباره ریشه آن میان لغتشناسان اختلاف است؛ ولی بعید نیست این واژه در اصل مصدر «بَرِهَ یَبرَه» به معنای سفید شدن بوده و پس از آن بر کلام آشکاری که ابهامی ندارد، یا چیز روشنی که در آن خفایی نیست اطلاق شده است و به معنای
حجت و بیان واضح و دلیل قاطع است.
برهان در منطق قرآن، مطلق چیزهای روشن و واضحی را که حقانیت امری را بهطور یقین ثابت میکنند و جای هیچگونه تردیدی باقی نمیگذارند، شمرده میشود.
با توجه به این تعریف باید گفت:
سه راه کلی و براهین مختلفی در باب اثبات وجود خدا ذکر شده است:
۱. راه روانی یا فطری یا راه دل؛
۲. راه علمی و شبه فلسفی؛
۳. راه فلسفی.
یعنی راهی که از وجود خود انسان، خدا اثبات میشود؛ یعنی در
خلقت و فطرت هر کسی یک احساس و تمایلی وجود دارد که این احساس و تمایل خودبخود انسان را بهسوی خدا می کشاند و این دلیل در برخی آیات و روایات به آن تصریح شده است؛ مانند آیات و روایاتی که ذکر شد.
این راه، راه شناختن خدا از طریق
شناخت نظام مخلوقات و
هدایت مخلوقات است. این راه خود میتواند به راههای جزئیتری تقسیم گردد که یکی از آنها راه نظم موجودات یا همان برهان نظم است.
برهان نظم، یکی از رایجترین براهینی است که بر وجود خدا اقامه شده است.
قرآن مجید، بر
برهان نظم تأکید بسیار دارد.
در قرآن کریم براهین جزمی و قطعی فراوانی درباره اثبات خداوند، وجود دارد. برهان امکان و وجوب، برهان تمانع، برهان صدیقین و برهان حرکت از جمله این براهین است که در اینجا به برهان صدیقین و برهان حرکت اشاره و به را به کتابهای مفصل در این موضوع ارجاع میدهیم.
در وجه تسمیه این برهان گفته شده: چون طریقه حکیمان «أصدق» یعنی درستتر و محکمتر است. و در لغت کسی را نامند که قول راست زیاد از او سر بزند و در گفتار و باور خویش صادق باشد و فعل او قولش را تصدیق کند.
یکی از براهینی که در قرآن به آن اشاره شده است،
برهان صدیقین است:
مانند
آیه شریفه: «خداوند (با ایجاد نظام واحد جهان هستی) گواهی میدهد که معبودی جز او نیست و
فرشتگان و صاحبان
دانش (هرکدام بهگونهای) گواهی میدهند درحالیکه (خداوند)
قیام به
عدالت (در عالم هستی) دارد معبودی جز او نیست که هم تواناست و هم حکیم».
اساس این دلیل با الهام از قرآن و روایات بر این مبناست که بهجای
مطالعه و
تفکر در مخلوقات از مطالعه ذات پاک خدا پی به وجودش ببریم؛ «یا مَن دلّ علی ذاته بذاته».
برهان صدیقین دلیلی است کمی پیچیده، ولی ظریف و روحپرور؛ برهان صدیقین برهانی است که برای اثبات حق تعالی از خود ذات
حق به ذات حق استدلال میشود؛
زیرا در حقیقت خدای سبحان برتر و آشکارتر از آن است که چیزی از مخلوقات و مصنوعاتش دلالتکننده بر او و آشکارکننده او باشد؛ بلکه او هستیبخش و خارجکننده اشیا از قوه به فعل و از
ظلمت عدم به
نور وجود است؛ پس او مقدم بر هر چیزی در وجود و ظهور است و او برهان بر ذات خود و برهان بر هر چیزی است.
این برهان به اشکال متفاوتی از سوی «
ابن سینا»، «شیخ اشراق»، «ملاصدرا» و «علامه طباطبایی» تقریر شده است.
در اینجا دو
تقریر ذکر میشود:
صدرالمتألهین بر مبنای مقدماتی چون اصالت وجود، بساطت و
وحدت تشکیکی وجود و تقسیم وجود به مستغنی به ذات و وابسته به غیر ثابت میکند که در سلسله مراتب تشکیکی وجود، مرتبهای هست که کاملتر و تمامتر از آن مرتبهای نیست و آن مرتبه، وجودی است که در ذات خویش مستغنی است و هیچ نیاز و نقصی در آن راه ندارد،
قائم به ذات است.
و این تقریر را در ذیل آیه شریفه فوق بیان کردهاند.
تقریری که علامه طباطبایی در آیه ۵۳ از سوره فصلت فرمودهاند، عبارت است از اینکه: خدای متعال برای هر چیزی مشهود خواهد بود؛ چون موجودی نیست، مگر اینکه از هر جهت
فقیر و وابسته به اوست و او برپا دارنده آن موجود و قاهر بر اوست؛ پس او برای هر چیزی معلوم و شناخته شده است، اگرچه برخی از معرفتش غافل باشند.
در آیات قرآن به این برهان اشاره شده است: سورههای فصلت، آیه ۵۳،
آلعمران آیه ۱۸،
بروج آیه ۲۰،
حدید آیه ۳
و
نور آیه ۳۵.
ملاصدرا، نخستین کسی است که بهصراحت آیاتی از قرآن، مانند سوره انعام، آیات ۷۵ تا ۷، را بر این برهان تطبیق کرده است.
خداوند میفرماید: «این چنین
ملکوت آسمانها و
زمین را به ابراهیم نشان دادیم تا اهل یقین گردد، هنگامی که (تاریکی) شب او را پوشانید، ستارهای مشاهده کرد، گفت این خدای من است، اما هنگامی که غروب کرد، گفت: غروبکنندگان را دوست ندارم! و هنگامی که ماه را دید، گفت این خدای من است؛ اما هنگامی که افول کرد گفت: اگر پروردگارم مرا راهنمایی نکند، مسلماً از جمعیت گمراهان خواهم بود. و هنگامی که خورشید را دید گفت: این خدای من است این بزرگتر است، اما هنگامی که غروب کرد، گفت: ای
قوم! من از همتایانی که شما میسازید بیزارم. من روی خود را بهسوی کسی کردم که
آسمانها و زمین را آفریده، من در راه
ایمان خود خالصم و از مشرکان نیستم.
تغییر و حرکت موجودات گواه روشنی بر حدوث آنهاست و حدوث آنها یعنی پیدایش از عدم، دلیل بر وجود خالقی است که آنها را ایجاد کرده است. به عبارت دیگر، اثبات وجود خدا از راه ریشهیابی حرکت در جهان هستی.
تقریر عمومی برهان به اینگونه است که: حرکتهای موجود در جهان هستی به فاعلی برای پیدایش نیازمندند و این نیاز تا هنگامی که حرکتی وجود دارد برقرار است و فاعل حرکت اگر خود نیز متحرک باشد باز نیازمند محرکی خواهد بود، تا آنکه سرانجام براساس امتناع
دور و
تسلسل باید به محرکی غیر متحرک برسیم که از آن به محرک اول یاد میشود.
با توجه به این تقریر، در آیه شریفه فوق، رفتن روز و شب و انتقال
روز به شب و شب به روز، و طلوع و غروب، دلیل حرکت در جهان هستی است که نیازمند یک فاعلی است که خود نیازمند هیچ محرکی نیست و آن وجود خدای متعال است.
بنابراین غیر از برهان نظم که یک برهان علمی و شبه فلسفی است، براهین دیگری هم در
قرآن کریم آمده است.
پایگاه اسلام کوئست.