حدیث ثقلین از دیدگاه ابن تیمیه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: حدیث ثقلین، ابن تیمیه.
پرسش: ابن تیمیه قائل است که «حدیث شریف ثقلین آنگونه که شیعه آن را نقل میکند صحیح نیست؛ بلکه متن دقیق و صحیح
حدیث شریف ثقلین اینگونه است: «انا تارک فیکم الثقلین اولهما کتاب الله فیه الهدی و النور، فخذو بکتاب الله و استمسکوا به فحث علی کتاب الله و رغب فیه ثم قال و اهل بیتی اذکرکم الله فی اهل بیتی، اذکرکم الله فی اهل بیتی اذکرکم الله فی اهل بیتی».
پاسخ: به چند دلیل نادرستی روایتی که نقل شده، ثابت میشود: ۱. خود ابن تیمیه در زمان
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) حضور نداشته تا بتواند مستقیم
حدیث نقل کند و بگوید نقل شیعیان صحیح نیست، بلکه هم او و هم شیعیان باید با واسطه نقل کنند و آن واسطهها را باید بررسی نمود.
۲. در خود
روایت قرائنی داریم که میرساند این نقل که در سؤال آمده و سخن ابن تیمیه است صحیح نمیباشد.
۳. همین متنِ مورد تأیید ابن تیمیه نیز، تا حدودی مدعای شیعیان را ثابت میکند مخصوصاً که سه بار درباره اهل بیت تأکید و سفارش نموده است، آیا خود ابن تیمیه به این سفارشات عمل کرده یا وهابیها به آن
عمل نمودند؟ و یا برعکس قبور
ائمه (علیهمالسلام) را تخریب نمودند.
۴. اکثر محدثین
اهل سنت، حدیث را شبیه آنچه که شیعیان نقل نمودهاند، نقل کردهاند.
۵. بر فرض
اختلاف در مورد کلام پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) باید از
اهل بیت او سؤال کنیم که «ادری بما فی البیت» میباشند و اهل بیت هم برخلاف نقل ابن تیمیّه نقل کردهاند.
حدیث ثقلین از
احادیث متواتره اسلامی است که
علما و
دانشمندان آن را از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نقل کردهاند، مراجعه به اسناد و روایات این حدیث، صدور حدیث را از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) قطعی میسازد و هیچ فرد دیرباور هم، نمیتواند در صحت و استواری آن
شک و تردید نماید،
و این حدیث را پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) فقط یک بار نگفته، بلکه بارها و در موارد مختلفی بیان نموده است
که در منابع اهل سنت و شیعیان نقل شده است.
ابن تیمیه کیست؟ ابوالعباس احمد بن عبدالحلیم معروف به «ابن تیمیّه» از علمای حنبلی است که در سال ۷۲۸ در زندان
شام درگذشت.
از چند جهت حرف او و نقل او قابل اعتبار نیست:
چون در زمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) نبوده تا بتواند از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) حدیث نقل کند.
او حتی در نزد علمای اهل سنت هم اعتبار و جایگاهی ندارد، ائمه چهارگانه اهل سنت او را
کافر میدانند.
عناد و
دشمنی سرسختی با ائمه اطهار (علیهمالسلام) و
شیعه دارد.
سند
محمد بن مسلم قرائنی در خود روایت دارد که میرساند جعلی و نادرست میباشد که بعداً بیان میشود.
نکات مهمی که از حدیث ثقلین استفاده میشود: این حدیث شریف خطوط مهمی را در بردارد که به طور فشرده به قسمتی از آن اشاره میشود:
قرآن و
اهل بیت (علیهمالسلام) همیشه همراه یکدیگرند و جداییناپذیرند.
پیروی اهل بیت (علیهمالسلام) مثل قرآن بدون قید و شرط
واجب میباشد.
با توجه به دو نکته قبلی
عصمت اهل بیت بهخوبی اثبات میشود.
در هر عصر و زمان باید فردی یا افرادی از اهل بیت (علیهمالسلام) در کنار قرآن باشند.
جدایی یا پیشی گرفتن از اهل بیت مایه
گمراهی است.
آنها از همه افضل و اعلم و برترند.
«انا تارک فیکم الثقلین اولهما کتاب الله فیه الهدی و النور، فخذو بکتاب الله و استمسکوا به فحث علی کتاب الله و رغب فیه ثم قال و اهل بیتی اذکرکم الله فی اهل بیتی، اذکرکم الله فی اهل بیتی اذکرکم الله فی اهل بیتی».
اکنون
روایت را بررسی، و نکاتی را بیان میکنیم:
که در این نقل قرائنی وجود دارد که میرساند این نقل درست نیست؛ چون در این نقل آمده است: «نساؤه من اهل بیته» و در پایان
زید بن ارقم میگوید: اهل بیت علاوه بر زنها شامل آل علی و آل عقیل و آل جعفر و آل عباس
میشود.
با اینکه
فخر رازی بعد از تطبیق اهل بیت بر خمسة طیبه (علیهمالسلام) در آیه
مباهله میگوید: «و بدان که صحت این روایت بین اهل
تفسیر و حدیث متفق علیه است و همه صحت آن را پذیرفتهاند»
خود صحیح مسلم هم این روایت را نقل نموده است که مراد از اهل بیت خمسة طیّبه میباشد؛
(و همچنین دیگر محدثین عامه همچون حاکم در مستدرک و ... نقل نمودهاند.) پس ذیل روایت مذکور در سؤال دلیل بر عدم صحت آن است.
ثانیاً بر فرض که تنها طریق صحیح
حدیث شریف ثقلین، همان باشد که ابن تیمیّه گفته است، باز هم تا حدودی مدعای شیعیان را ثابت میکند و میرساند که به هر حال دو
ثقل اکبر جا مانده از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) قرآن و اهل بیت (ولو به معنای وسیع آن) میباشد و اتفاقاً در مورد اهل بیت سه بار تأکید میکند که «
خدا را به یاد شما میاندازم در مورد اهل بیتم»؛ هر چند جملات لن یفترقا را ندارد.
ای کاش ابن تیمیه و وهابیها به همین مضمون
عمل میکردند و این همه مضامین قرآن را (که درباره
شفاعت، تحصیل نمودن وسیله به سوی خدا، متوسل شدن به پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) برای
استغفار، نفی
تجسیم) زیر پا قرار نمیدادند وای کاش به تأکید حدیث توجه میکردند که سه بار درباره اهل بیت تأکید نموده است و این همه بیحرمتیها به اهل بیت و قبور آنها در
بقیع و
کربلا و ... روا نمیداشتند.
محدثین دیگری از اهل سنت
حدیث ثقلین را بهگونهای که
شیعه نقل نموده است، نقل کردهاند، که ما به یک نمونه اشاره و بقیه را به مراجع مربوطه ارجاع میدهیم.
ترمذی در صحیحش با سندی منتهی به همان زید بن ارقم که ناقل روایت مذکور در سؤال است، چنین نقل میکند
که پیامبر
اسلام فرمود:
«یا ایها الناس انی قد ترکت فیکم ما ان اخذتم به لن تضلوا کتاب الله و عترتی اهل بیتی؛ ای مردم بیدار باشید که من در بین شما چیزی را باقی گذاشتم که اگر آن را بگیرید و بدان تمسک کنید، هرگز گمراه نخواهید شد. آن
کتاب خدا و
خانواده من اهل بیت من هستند».
مرحوم سلطان الواعظین حدود چهل طریق از علمای عامّه را نام میبرد که حدیث را به این صورت نقل کردهاند: «انی تارک فیکم الثقلین کتابالله و عترتی اهل بیتی لن یفترقا حتّی یردا علیّ الحوض من توسل (او تمسک) بهما فقد نجی و من تخلّف عنها فقد هلک ... ما انْ تمسکتم بهما لن تضلّوا ابداً»
آیا میشود چشمها را بست و گفت نقل دقیق همان است که ابن تیمیه میگوید با اینکه این همه از علمای عامه برخلاف ایشان و موافق با شیعه نقل نمودهاند.
اینکه اگر در مورد نقل کلامی از شخصیتی
اختلاف پیش آید و بر فرض هم آن
شخصیت از
دنیا رفته باشد، باید رفت و در خانه اهل بیت و بستگان او را زانو زد و پرسید که
حقیقت آن کلام او چه بوده است؟ زیرا «اهل البیت ادری ما فی البیت:» اهل یک خانه از هر کس به آنچه در آن خانه است، آگاهاند. با رفتن به در خانه اهل بیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) همان اهل بیتی که ـ همانگونه که قبلاً نقل نمودیم ـ فخر رازی اتفاق اهل
تفسیر و
حدیث را بر آن مدعی شده است، میگویند پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) جدّ ما چنین فرمودند: «انی مخّلف (در بعضی از نقلها تارکٌ) فیکم الثقلّین کتاب الله و عترتی اهل بیتی لن تضلّوا (ما تمسکتم بهما)»
و به عبارتهای دیگری که مقداری با این عبارت تفاوت دارد نیز نقل شده است.
بنابراین نتیجه بحث این است که:
خود
ابن تیمیه در زمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) حضور نداشته تا بتواند مستقیم حدیث نقل کند و بگوید نقل
شیعیان صحیح نیست، بلکه هم او و هم شیعیان باید با واسطه نقل کنند و آن واسطهها را باید بررسی نمود.
در خود روایت قرائنی داریم که میرساند این نقل که در سؤال آمده و سخن ابن تیمیّه است صحیح نمیباشد.
همین متنِ مورد تأیید ابن تیمیه نیز، تا حدودی مدعای شیعیان را ثابت میکند مخصوصاً که سه بار درباره اهل بیت تأکید و سفارش نموده است، آیا خود ابن تیمیه به این سفارشات
عمل کرده و یا وهابیها به آن عمل نمودند؟ و یا برعکس
قبور ائمه (علیهمالسلام) را تخریب نمودند.
اکثر محدثین اهل سنت، حدیث را شبیه آنچه که شیعیان نقل نمودهاند، نقل کردهاند.
بر فرض
اختلاف در مورد کلام پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) باید از اهل بیت او سؤال کنیم که «ادری بما فی البیت» میباشند و اهل بیت هم برخلاف نقل ابن تیمیه نقل کردهاند.
۱. سلطان الواعظین شیرازی، شبهای پیشاور.
۲. سیدهاشم بحرینی، غایته المرام.
۳. صحیح مسلم، ج۷، ص۱۲۲.
۴. سنن ترمذی، ج۲، ص۳۰۷.
۵. سنن دارمی، ج۲، ص۴۳۲.
۶. مسند احمد، ج۳، ص۱۴، ۱۷، ۲۶.
۷. خصائص العلوی نسائی، ص۳۰.
۸. مستدرک حاکم، ج۳.
۹. طبقات محمد بن سعد زهری.
۱۰. پیام قرآن.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «حدیث ثقلین از دیدگاه ابن تیمیه»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۴/۰۳.