منافق
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: منافق،
نفاق،
منافقان،
نماز،
انفاق.
پرسش: نماز و انفاق از دیدگاه منافقان چگونه است؟
پاسخ: منافقان گروهی هستند که در دل خدا و آخرت را باور ندارند؛ ولی در ظاهر خود را نزد مسلمانان صاحب
ایمان وانمود میکنند. با توجه به صفات منافقان در
قرآن کریم، آنها نماز و زکات را قبول ندارند و اگر نماز و یا کار نیکی را انجام دهند، با نیت پاک و با
اخلاص نبوده؛ بلکه از روی
ریا و تظاهر به دینداری است.
منافقان علاوه بر اینکه از صرف مال خود در امور اجتماعی خودداری میکنند، دیگران را هم از این مسیر منع میکنند. طبق فرموده پیامبر، منافق دارای سه نشانه است: هرگاه سخن بگوید،
دروغ میگوید، و زمانی که وعده بدهد، تخلف میکند و چون امین شمرده شود، خیانت میورزد.
نفاق، یعنی دورویی، مخالفت ظاهر و باطن و دو
چهره.
منافق کسی است که
کفر خویش را پنهان دارد و خلاف آن را
آشکار سازد.
منافقان گروهی هستند که در دل خدا و آخرت را باور ندارند؛ ولی در ظاهر خود را نزد مسلمانان صاحب
ایمان وانمود میکنند.
اسلام در یک مقطع خاص تاریخی خود با گروهی روبهرو شد که نه
اخلاص و شهامت برای ایمان آوردن داشتند و نه قدرت و جرأت بر مخالفت صریح. این گروه را قرآن بهعنوان «منافقان» یاد میکند. این افراد در صفوف مسلمانان واقعی نفوذ کرده بودند، و خطر بزرگی برای
اسلام و مسلمانان محسوب میشدند، و از آنجا که ظاهر اسلامی داشتند، غالباً
شناخت آنها مشکل بود؛ ولی
قرآن نشانههای دقیق و زندهای برای آنها بیان میکند که خط باطنی آنها را مشخص میسازد.
این گروه پس از
مهاجرت پیامبر به
مدینه تشکیل شد و رئیس منافقان، «
عبدالله بن أبی» بود.
در
قرآن کریم و در روایات ویژگیهایی برای منافقان بیان شده است که اصلیترین آنها، عبارتاند از:
در دل، خدا و آخرت را باور ندارند؛ ولی در ظاهر خود را نزد مسلمانان صاحب
ایمان وانمود میکنند، تا از احکام اسلام که به نفعشان تمام میشود؛ مانند
طهارت،
ازدواج،
ارث و غیره برخوردار شوند: «بعضی از مردم هستند که میگویند به خدا و
روز قیامت ایمان آوردهایم؛ درحالیکه ایمان ندارند».
ادعای اصلاحطلبی دارند؛ درحالیکه مفسد واقعی هستند: «هنگامی که به آنها گفته شود در روی
زمین فساد نکنید، میگویند ما فقط اصلاحکنندهایم!؛ بدانید اینها همان مفسداناند و برنامهای جز فساد ندارند؛ ولی خودشان هم نمیفهمند».
برای رسیدن به اهداف شوم خود از راه خدعه و نیرنگ وارد میشوند:« به خدا خدعه و نیرنگ زنند؛ درحالیکه در همان لحظات که درصدد چنین کاری هستند، در یک نوع خدعه واقع شدهاند؛ زیرا برای به دست آوردن سرمایههای ناچیزی سرمایههای بزرگ وجود خود را از دست میدهند ».
آنها از خدا دورند و از راز و نیاز با او لذت نمیبرند: «هنگامی که به
نماز برخیزند سرتاپای آنها غرق کسالت و بیحالی است».
پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله میفرماید: منافق دارای سه نشانه است: هرگاه
سخن بگوید، دروغ میگوید، و زمانی که وعده بدهد، تخلف میکند و چون امین شمرده شود، خیانت میورزد.
امام حسین علیهالسلام در اوصاف منافقان میفرماید: از هر چیزی که از آن عذرخواهی میکنی بپرهیز؛ زیرا
مؤمن، بدی نمیکند و عذرخواهی هم نمیکند؛ ولی منافق هر روز بدی میکند و عذرخواهی مینماید.
البته نفاق، هم مانند سایر رذایل اخلاقی دارای مراتبی است و آنچه از نفاق در روایات ذکر شده، بهصورت مرتبه شدید و ضعیف از نفاق است.
نفاق و دورویی منافقان، در عقیده و در گفتار و در کردار او اثر گذاشته و دیدگاههایی را به وجود میآورد. پس صورتهای نفاق، عبارتاند از:
مانند کسی که به
زبان مدعی اسلام و مسلمانی است، ولی
مسلمان شناخته نمیشود و یا تظاهر به ایمان میکند؛ ولی مؤمن شمرده نمیشود.
مانند کسی که سخنی می گوید؛ ولی خود در دل بدان اعتقاد ندارد. با این بیان دروغگو منافق است؛ زیرا که زبان و دلش یکی نیست. و در روایتی از حضرت رسول اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ یکی از نشانههای نفاق دروغگویی شمرده شده است.
مانند کسی که
عمل ظاهرش با
نیت باطنی او متفاوت و متضاد است. همچون کسی که در ظاهر خود را نماز خوان و یا امانتدار نشان میدهد؛ ولی در واقع بینماز و خائن است.
اعتقادات و آموزههای منافقان از صفات آنها در قرآن کریم دانسته میشود که به برخی از آنها اشاره میگردد:
منافقان چون به خدا و روز قیامت ایمان ندارند، اگر نماز و یا کار نیکی را انجام دهند، با نیت پاک و با
اخلاص نبوده؛ بلکه از روی ریاست؛ یعنی تمام انگیزه و تحرک آنها در این عمل، جلوه دادن و اظهار
دینداری برای مردم است، تا آبرو و منزلتی پیدا کنند؛
چنانچه
قرآن مجید میفرماید: «و هنگامی که به نماز ایستند از روی کسالت میایستند، در برابر مردم
ریا میکنند».
و این نفاق با خدا در عبادات است.
پس طبق این
آیه شریفه، منافقان، در اصل، نماز را قبول ندارند و این نفاق در کردار است.
ب:خود را عاقلتر، عالمتر و هوشیارتر از همه مردم و
مؤمنان میدانند؛
قرآن کریم میفرماید: «... میگویند آیا ما همچون این سفیهان ایمان بیاوریم؟!»
و این نفاق در عقیده است و دلیل عاقلتر دانستن خود، آن عقیدهای است که نسبت به مسائل دینی و اجتماعی دارند.
زکات مال خود را نمیدهند و در دل خود آن را قبول ندارند.
چنانچه در
سوره توبه میخوانیم: «و برخی از ایشان (منافقان) کسانیاند که با خداوند عهد کرده بودند اگر خداوند از کرم خود به ما مالی عطا کند، حتماً زکات میدهیم و از شایستگان و نیکوکاران خواهیم بود و چون
خداوند از کرم خود به ایشان مالی داد، بخل ورزیده، روی گردانیدند؛ درحالیکه اعراضکننده بودند، خداوند به سزای این خلف وعدهای که کردند و دروغ میگفتند، در دلهایشان نفاق انداخت تا روزی که دیدارش کنند».
و این هم نفاق در کردار است.
منافقان علاوه بر اینکه خود از صرف مال در امور اجتماعی خودداری میکنند، دیگران را هم از این مسیر منع میکنند.
قرآن کریم این کارشان را اینطور بیان میفرماید: «آنان (منافقان) کسانی هستند که میگویند: بر افرادی که نزد
رسول خدا هستند چیزی انفاق نکنید، تا از اطراف او پراکنده شوند با اینکه خزاین و گنجینههای زمین و آسمانها از خداست؛ ولی منافقان نمیفهمند».
بنابراین نظر و دیدگاه منافقان در مورد نماز و زکات این است که نماز را بهجا میآورند، ولی در دل آن را قبول ندارند؛ بلکه از روی ریا انجام میدهند و ریا هم باطلکننده
عبادت است؛ و زکات را هم خود نمیپردازند و قبول ندارند، دیگران را هم منع میکنند و هر دو جزء نفاق در کردار شمرده میشود.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «قرائت»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۹/۱۴.