معیارهای ازدواج
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: ازدواج، انتخاب
همسر، کفویت،
تقوا،
ایمان.
پرسش: چه شرایط و معیارهایی در ازدواج دو نفر لازم بوده، و چه شرایط و معیارهایی بهتر است مراعات شود؟ معنای
کفویت در
ازدواج چیست؟
پاسخ: باورها و اعتقادات دینی صحیح؛ برخورداری از
حسن خلق؛ کفویّت؛
وتقوی بعضی از معیارهای انتخاب همسر مناسب است.
در کتابهای فقهی برای کفویت در ازدواج میان زن و مرد دو مصداق ذکر شده است: کفویت شرعی و کفویت عرفی.
ازدواج، زمینه ساز مطلوبترین فرصت، برای تجلّی متعالیترین ارزشها و محبوبترین کانون، نزد خدای متعال است. بر همین اساس، در آموزههای اسلامی بر این تأکید شده است که مردم نگاه معنوی و قُدسی به ازدواج داشته باشند. آیات متعدد
قرآن شاهدی بر این مدّعا است؛ مانند:«وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُون؛
و از نشانههای او این کههمسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان
مودت و
رحمت قرار داد در این نشانههایی است برای گروهی که تفکّر میکنند.»
همچنین در قرآن کریم از ازدواج به عنوان (میثاق غلیظ)؛ «وَ کَیْفَ تَأْخُذُونَهُ وَ قَدْ أَفْضی بَعْضُکُمْ إِلی بَعْضٍ وَ أَخَذْنَ مِنْکُمْ میثاقاً غَلیظاً؛
و چگونه آن را باز پس میگیرید، در حالی که شما با یکدیگر تماس و آمیزش کامل داشتهاید؟ و (از این گذشته،) آنها (هنگام ازدواج،) از شما پیمان محکمی گرفتهاند.»، یعنی، پیمان محکم و مقدّس
، یاد شده است. پیمانی که
وفاداری، اعتماد، هم عهدی صادقانه و
عشق بی پیرایه میطلبد، لذا
تمایلات نفسانی و خود کامگی ها و خود محوری های زور مدارانه با اصل این میثاق منافات دارند و طرفین این پیمان در حفظ و قوام و استحکام آن بایستی رعایت اصول ارزشمند زندگی را داشته باشند.
به همین منظور، ازدواج از جمله انتخابهای مهم انسان است که نتیجۀ آن برای تمام عمر، ماندگار خواهد بود. لذا دقت و
دوراندیشی در این گزینش، (البته نه در حدّ
وسواس) امری منطقی و دینی است.
در دستورات اسلامی، علاوه بر ارائۀ راه کارهایی؛ مانند
توکل بر خداوند، برگزاری دو رکعت
نماز و
دعا برای طلب همسری شایسته و
ازدواجی موفق، مانند این حدیث:
امام علی (علیهالسلام) فرمود: «هر کس از شما برای ازدواج تصمیم گرفت، دو رکعت نماز بخواند، بعد
سوره حمد و
یس را قرائت کند و پس از آن حمد و ثنای الهی را بجای آورد، و بگوید: خدایا! زن صالح، با مودّت، پر اولاد، سپاسگزار، قانع و تسلیم و با غیرت نصیب من گردان، که اگر خوبی کنم سپاسگزار باشد، و اگر خدا را فراموش کردم مرا یاد آوری کند، آنگاه که خانه را ترک میکنم حافظ زندگی و آبرو باشد، و آنگاه که به خانه میآیم مرا خوشحال و مسرور کند، اگر به او دستور دادم اطاعت کند، و اگر برای او قسم خوردم آن را بپذیرد، و اگر نسبت به او عصبانی و خشمناک شدم مرا راضی و خرسند گرداند. ای خدای صاحب جلال و بزرگواری! چنین زنی را قسمت من گردان، زیرا من از آستان پر عظمت تو کمک میگیرم، و جز آنچه تو قسمت من میکنی، چیزی را سراغ ندارم. اگر کسی این نماز و دعا را انجام دهد، خداوند خواسته او را اجابت مینماید. و آنگاه هم که شب عروسی میرسد و زن نزد او میآید، دو رکعت نماز بخواند، سپس دست خود را روی پیشانی زن بگذارد و بگوید: اللّهم بارک لی و فی أهلی و بارک لها فیّ، و ما جمعت بیننا، فاجمع بیننا فی خیر و یمن»
برای پیشگیری از ازدواجهای ناموفق، توصیه به دقت و توجه کافی برای انتخاب همسر نموده و معیارهایی را ذکر میکند.
اما لازم است بدانیم که دستهای از این معیارهای اسلامی، جزو معیارها و شرایط اصلی در انتخاب همسر بوده و دسته ای دیگر، جزو معیارهای فرعی است.
در این جا، به شرح و بررسی برخی از این معیارها در هر دو دسته پرداخته میشود:
معیارهای اصلی در انتخاب همسر از قرار زیراند:
بر اساس تعالیم اسلام،
ایمان و باورهای صحیح دینی و مذهبی مهمترین ویژگی لازم برای همسر محسوب میشود. این شرط، در همۀ شرایط زمانی و مکانی، برای یک همسر ضروری است.
بنابراین، اگر فردی از ایمان،
باورهای دینی و مشترکات اعتقادی در حدّ مناسبی برخوردار نباشد، فاقد شرایط محسوب میشود، هر چند ویژگی های دیگر را دارا باشد، و انسان را از
سعادت دنیوی و
اخروی باز میدارد.
در آیات قرآن و روایات بر دارا بودن شرط ایمان در ازدواج تصریح شده است؛ مانند:
«وَ لا تَنْکِحُوا الْمُشْرِکاتِ حَتَّی یُؤْمِنَّ وَ لَأَمَةٌ مُؤْمِنَةٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکَةٍ وَ لَوْ أَعْجَبَتْکُمْ وَ لا تُنْکِحُوا الْمُشْرِکینَ حَتَّی یُؤْمِنُوا وَ لَعَبْدٌ مُؤْمِنٌ خَیْرٌ مِنْ مُشْرِکٍ وَ لَوْ أَعْجَبَکُمْ أُولئِکَ یَدْعُونَ إِلَی النَّارِ وَ اللَّهُ یَدْعُوا إِلَی الْجَنَّةِ وَ الْمَغْفِرَةِ بِإِذْنِهِ وَ یُبَیِّنُ آیاتِهِ لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ یَتَذَکَّرُونَ؛
و با زنان
مشرک و
بتپرست، تا ایمان نیاوردهاند، ازدواج نکنید! (اگر چه جز به ازدواج با
کنیزان، دسترسی نداشته باشید زیرا) کنیز با ایمان، از زن آزاد بتپرست، بهتر است هر چند(
زیبایی، یا
ثروت، یا موقعیت او) شما را به شگفتی آورد. و زنان خود را به ازدواج مردان بتپرست، تا ایمان نیاوردهاند، در نیاورید! (اگر چه ناچار شوید آنها را به همسری غلامان با ایمان درآورید زیرا) یک غلام با ایمان، از یک مرد آزاد بتپرست، بهتر است هر چند (مال و موقعیت و زیبایی او،) شما را به شگفتی آورد. آنها دعوت به سوی آتش میکنند و خدا دعوت به
بهشت و آمرزش به فرمان خود مینماید، و آیات خویش را برای مردم روشن میسازد شاید متذکّر شوند.»
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآله) در این باره میفرماید: «آن کس که دختر خود را به ازدواج مرد
فاسقی درآورد با این عمل از وی
قطع رحم نموده است».
امام صادق (علیهالسلام): «اگر مردی، با زنی به خاطر زیبائی و یا ثروتش ازدواج کند، از هر دو (زیبایی و ثروت) محروم ماند و اگر برای دین و تقوایش با او ازدواج کند، خداوند مال و جمال نیز نصیبش گرداند.»
علاوه بر این، وجود ویژگیهای اعتقادی و اخلاقی، بیش از هر عامل دیگری میتواند اعتماد آفرین باشد؛ زیرا برخورداری از کرامتهای اخلاقی و باورهای دینی نه تنها آدمی را متحول میکند، بلکه باعث اطمینان خاطر طرف مقابل میشود و همین امر زمینه ساز تفاهم اولیه زوجین است و تداوم آن در طول زندگی، نقش تعیین کننده دارد.
در اسلام ویژگیهای اخلاقی مانند برخورداری از
حسن خلق، از ویژگی ها و شرایط لازم برای همسر مناسب به حساب میآید. مراد از حسن خلق، در این جا، رفتارها و تعاملهای مناسب در زندگی، سازگاری و مدارا با افراد است. حسن خلق،
خوش اخلاقی و نیکمنشی به معنای زینت دادن به کلام، شکر و سپاسگذاری، خوش زبانی و
حقیقتگویی،
محبت و
تشویق،
صداقت و... میباشد. اساس زندگی زناشویی، سازگاری، تفاهم و همکاری است که این امور فقط در پرتو حسن خلق فراهم میشود.
انسان آراسته به صفات، عادات، خُلق و خوهای پسندیده، فضائل، کمالات و اعمال و رفتار نیکو بوده و از صفات زشت، بیماریهای اخلاقی و... دور باشد؛ زیرا تنها عاملی میتواند روح سرکش انسان و غرایز طوفانی و عصیانگر انسان را مهار کند و علم و صنعت را در راه آرامش عمومی و زندگی مسالمتآمیز به کار اندازد، اخلاق واقعی است که از ایمان حقیقی به خدا سرچشمه میگیرد. داشتن اخلاق خوب در زندگی که باعث نشاط و جوانی طرفین و سایر افراد خانواده میشود، در رویات آمده همسر بد اخلاق انسان را به پیری زودرس مبتلا میکند.
به همین دلیل، در روایات به صراحت از ازدواج با افراد بد خلق نهی کردهاند؛ مانند این روایات:
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله): «برای یک مرد پس از
قبول اسلام هیچ سودی بهتر و برتر از همسری با یک زن مسلمان درست کار نیست، زنی که مرد را با دیدن خود شاد سازد، از دستورش اطاعت نماید، و در غیاب شوهر حافظ
عفّت خویش و اموال وی باشد.»
شخصی از
امام رضا (علیهالسلام) درباره فردی پرسید و گفت: یکی از بستگان من از دخترم
خواستگاری کردهاست و از جهاتی شایستگی همسری را دارد، ولی بد اخلاق است چه کنم؟ حضرت در پاسخ فرمود: اگر بد اخلاق است به او زن نده.
علاوه بر معیارهایی که از نظر اسلام اصلی محسوب میشوند و به برخی اشاره شد، معیارهای دیگری نیز مورد توجه اسلام است که به لحاظ اهمیت در درجه معیارهای اصلی نیست؛ اما در اسلام توجه خاص به آنها شده، این معیارها، معیارهای فرعی هستند.
برخورداری از تقوا در حدّی که به طور علنی و آشکارا مرتکب گناهانی مانند زنا نشود. در روایات به این معیار و شرط برای انتخاب همسر تأکید شده است؛ مانند:
امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: «مردان مسلمان با زنانی که آشکارا و بیپروا
زنا میدهند ازدواج نکنند و همچنین زنان عفیف و مسلمان مردانی را که علنا زنا میکنند به همسری خود اختیار ننمایند مگر آنکه معلوم شود توبه کردهاند (و واقعاً از اعمال ناشایست و منافی با عفت خویش دست کشیدهاند)».
یکی از گناهانی که باید در ازدواج از آن پاک بود،
شرب خمر است. در روایات متعددی تأکید شده است که از ازدواج با کسی که اهل
شرابخواری است خودداری شود:
امام صادق(علیهالسلام) به نقل از پیامبر گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله) فرمود:«شَارِبُ الْخَمْرِ لَا یُزَوَّجُ إِذَا خَطَب؛
اگر خواستگار اهل شرابخواری باشد، به او زن داده نشود». همچنین فرمود: «مَنْ شَرِبَ الْخَمْرَ بَعْدَ مَا حَرَّمَهَا اللَّهُ عَلَی لِسَانِی فَلَیْسَ بِأَهْلٍ أَنْ یُزَوَّجَ إِذَا خَطَب؛
بعد از اینکه خدا
شراب را
حرام کرده، اگر کسی شرابخواری کند، شایستگی این را ندارد که هنگام خواستگاری به او دختر داده شود.»
در روایت دیگری از امام رضا (علیهالسلام) خطاب به پدر یک دختری آمده: «وَ إِیَّاکَ أَنْ تُزَوِّجَ شَارِبَ الْخَمْرِ فَإِنْ زَوَّجْتَهُ فَکَأَنَّمَا قُدْتَ إِلَی الزِّنَا؛
مبادا که به شرابخوار زن بدهی که اگر چنین کنی مثل این است که او را به سمت زنا کردن بُردهای.»
اثرات این گناه فقط بر شخص شرابخوار نیست، بلکه کل خانواده را خصوصاً فرزندان را تحت تأثرات منفی قرار میدهد. لذا بر اجتناب از ازدواج با این افراد تأکید زیادی شده است.
در زمینۀ
انتخاب همسر، بی شک «کفویت» یکی از معیارهای اصلی اسلام است.
در لغت،«کفو» و «کفؤ» به معنای همطراز و همسنگ و همسان بودن در منزلت و قدر و ارزش است.
در کتاب های فقهی برای کفویت در ازدواج میان زن و مرد دو مصداق ذکر شده است:
یعنی، کفویتی که در صحت و درستی
عقد ازدواج، کفویت شرعی (مانند
مسلمان بودن) معتبر و لازم است. و آن عبارت است از این که زن و مرد، از نظر اسلام (برخی از فقها معیار اصلی کفویت شرعی را «اسلام» دانستهاند؛ مانند حضرت آیت الله العظمی بهجت (ره): «مسلمان کفو مسلمان است و ازدواج آنها اشکال ندارد.)
و یا ایمان (برخی از فقها نیز معیار اصلی کفویت شرعی را «ایمان» میدانند؛ مانند: حضرت آیت الله العظمی تبریزی (ره): «مؤمن کفو مؤمنه است و سایر جهات مدخلیّت ندارد.)
هم سطح و هم طراز یکدیگر بوده و تفاوت زیادی با هم نداشته باشند؛ اگر چه نمیتوان ادعا کرد که این همطرازی و هم سطحی باید از هر دو طرف کامل بوده و به یک مرتبه باشند؛ زیرا ایمان و اسلام در انسانها دارای مراتب قوی و ضعیف است؛ به همین جهت، مفهوم کفو در ازدواج امری نسبی است و مناسب نیست اصل ازدواج که یک سنت مهم پیامبران الاهی است، به دلیل فراهم نبودن همانندی کامل، ترک شود.
بنابراین، در اعتبار کفویت شرعی، ازدواج مسلمان با کافر غیر کتابی و نیز زن مسلمان حتی با کافر کتابی صحیح نیست
و این مورد اتفاق همۀ فقها است، اما در صحّت ازدواج مرد مسلمان با زن کتابی بین فقها دیدگاههای مختلفی وجود دارد، و مشهور میان فقهای متأخّر، حرمت ازدواج دائم با آنان است.
البته، این یک نگاه نخست به کفویت شرعی بوده که لازم و شرط صحت و درستی عقد است.
یعنی، زن و مرد از نظر شئون اجتماعی با هم متناسب باشند.
میان زن و مرد بایستی توافق فکری و تناسب روحی و اخلاقی وجود داشته باشد و دو همسر از نظر فرهنگ خانوادگی و روحیات، همسطح یکدیگر باشند تا بتوانند به خوبی یکدیگر را درک نموده و کانون زندگیشان را گرم و پررونق نگهدارند.
در کتابهای فقهی، در کنار کفویت شرعی، کفویت عرفی هم ذکر شده، ولی مراعات کفویت عرفی لازم نیست؛ مگر در جایی که دختر رشد فکری کافی ندارد، و ولیّ برای او شوهر انتخاب میکند.
با این حال، آنچه دربارۀ معنای کفو بودن در ازدواج، میان کفویت شرعی و عرفی مشترک بوده، عبارت است از: همتایی و هم طراز بودن زن و مرد به لحاظ دینی،
و دارا بودن شرایط مذهبی و اخلاقی، نه همتایی و هم طرازی در مسائل مادّی و مالی.
امام صادق (علیهالسلام) در بارۀ
کفویت در ازدواج میفرماید: «کفو و همسانی آن است که مرد، عفیف و پاکدامن باشد و توانائی تأمین مخارج خانواده را داشته باشد.»
«برخی از مؤمنان، همکفو و همانند و همسان یک دیگرند»؛
یعنی، همسانی که در ازدواج باید رعایت شود هم مذهب بودن است.
برخی از معیارها و شرایطی که بهتر است در ازدواج دو نفر مورد توجه قرار گرفته و رعایت شود عبارت اند از:
خانواده و مسائل روحی و تربیتی و بینش مذهبی نقش مهمی در زندگی مشترک دو جوان دارند. هر چه خانوادهها از جهت بافت و ترکیب و اعتقاد، به یکدیگر نزدیکتر باشند امکان برقراری روابط صحیح و استوار میان زوجین بیشتر است. منظور از اصالت و شرافت خانوادگی
شهرت، ثروت و موقعیت اجتماعی نیست، بلکه منظور
نجابت،
تدین و پاکی است. وقتی کسی در ازدواج با یک فامیل و خانواده وصلت میکند، مسلّم است که بسیاری از صفات اخلاقی، روحی، روانی، عقلی و جسمی آن خانواده فامیل از راه وراثت، محیط، عادت و تربیت به این فرد منتقل شده که او نیز این خصوصیات را از راه ازدواج به خانواده و فرزندان خود انتقال خواهد داد. بر این اساس، از نظر اسلام ازدواج با خانوادۀ شریف و اصیل و دارای محیطی سالم از اهمیت ویژهای برخوردار است که در سخنان معصومین (علیهم السلام)، حساسیت این موضوع فهمیده میشود.
همانطور که در روایتی میخوانیم: روزی
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآله) بر پا خاست و به مردم فرمود: «بپرهیزید از گیاهان سبز و خرّمی که در سرگین پرورش یافته است. عرض شد: یا رسول الله! مقصود از این سخن چیست؟ فرمود: مراد، زن زیبا و خوبروئی است که در خانوادۀ بد و محیط فاسد پرورش یافته است».
امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: «از خاندان شایسته و با فضیلت همسر بگیرید که نطفه اثر (پنهانی) دارد.»
یعنی، صفات و حالات والدین از راه نطفه به فرزند میرسد. بنابراین ازدواج تنها پیوند دو جوان نیست؛ بلکه پیوند بین خانوادهها است و برای این که در این پیوند مصونیت دینی و اعتقادی تأمین شود باید با افراد سالم و صالح پیوند صورت گیرد. اگر چه در امر انتخاب همسر،
اصالت خانوادگی از معیارهای فرعی، محسوب میشود، اما از نظر اسلام بسیار مورد توجه قرار گرفته است. بنابراین، نسبت به سایر معیارهای فرعی، از اهمیت بالایی برخوردار است.
از نگاه عدهای، وجود برخی ویژگیها نظیر زیبایی و جذابیت در زوجین به ویژه در زن، عامل مهمی در ازدواج تلقّی میشود، اگر چه حصول میل و علاقه متقابل و بر طرف شدن نیازهای جنسی، مبتنی بر احساس علاقه و دوستی زن و مرد نسبت به یکدیگر است که اگر در ازدواج این میل و علاقه وجود نداشته باشد، زمینۀ نارضایتی خانوادگی از ابتدا فراهم میشود.
این خصوصیت طبیعی، از نظر اسلام نیز مورد توجه قرار گرفته است، اما باید دید تا چه اندازه باید برای آن اهمیت قائل شد؟ بعضی برای زیبایی ظاهری، اصالت قائل اند و عوامل دیگر را از لحاظ اهمیت در درجه دوم میدانند، در حالی که وجود زیبایی و جذابیت به تنهایی نمیتواند برای تشکیل زندگی کافی باشد؛ زیرا زندگی مشترک، وظایف، مسئولیتها و دشواریهایی دارد که با تأکید بر زیبایی نمیتوان از عهده آنها بر آمد. لذا زیبایی و جذابیت برای پیوند زن و مرد نقطه شروع مناسبی است، ولی شرط و معیار کافی محسوب نمیشود.
از نظر اسلام، زیبایی آن گاه دارای ارزش و امتیاز است که همراه با دیانت و سایر کمالات و فضایل معنوی دیگر باشد. در غیر این صورت، صِرف زیبایی و جذابیت ظاهری، بدون صفات شایسته مورد نظر
اسلام ممکن است مایۀ زحمت و گرفتاری همسر را فراهم آورد. همان طور که به احادیثی در معیارهای پیشین اشاره شد.
نکته قابل توجه آن است که زیبایی امری نسبی است و زیبایی و جذابیت مرد و زن باید نسبت به طرف مقابل و اعضای خانواده هر دو طرف در نظر گرفته شود؛ بنابراین ممکن است دو فرد از لحاظ جذابیت ظاهری با هم متناسب باشند، ولی از منظر شخص دیگری یکی از آن دو زیبا نباشد.
در انتخاب همسر توجه به همتایی و تناسب در سن نیز لازم است. تفاوت سن بلوغ جنسی در دختر و پسر، یک امر طبیعی است، پسر حدود چهار سال دیرتر از دختر به بلوغ جنسی میرسد. از اینرو، بهتر است که تفاوت سن آنها در امر ازدواج نیز حداقل به همین مقدار باشد (پسر بزرگتر باشد)، ولی الزامی نیست.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «معیارهای ازدواج»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۶/۸.