معاد جسمانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: معاد جسمانی، معاد روحانی، جسم، روح،
بهشت، انسان.
پرسش: آیا معاد جسمانی است یا روحانی؟ وضعیت انسانها در بهشت چگونه است؟ آیا با همین جسم دنیایی وارد بهشت میشویم، یا آن که فقط ارواح میتوانند در آنجا باشند؟
پاسخ: هرچند دلایل عقلی، بر لزوم معاد و جهانی جز این زندگی دنیوی گواهی میدهند، اما کیفیت و چگونگی معاد و اینکه آیا معاد تنها روحانی است، یا روحانی و جسمانی و با پذیرش جسمانی بودن، آیا این جسم عنصری و مادی است، یا جسم برزخی و مثالی؟ اینها مسئلهای نیست که از راه براهین عقلی بتوان آن را ثابت نمود؛ به همین جهت گروهی از متکلمان معاد را تنها جسمانی دانسته و به وجود روحی به غیر از جسم و مکانیسم بدن معتقد نیستند. عدهای از فلاسفه بهویژه پیروان حکمت "مشاء" تنها به معاد روحانی معتقدند و میگویند پس از مرگ علاقه روح به بدن قطع میگردد، اما از آنجا که روح موجود پیراسته از ماده است، فنا و نیستی در آن راه ندارد و پس از قطع علاقه از بدن، باقی و جاوید خواهد ماند. اما بسیاری از حکما، عرفا و دانشمندان
علم کلام و عالمان شیعی (نظیر شیخ مفید، شیخ طوسی، خواجه نصیر و ...) به هر دو معتقدند و میگویند: در رستاخیز
روح به بدن باز میگردد، در نتیجه معاد انسان جسمانی است.
آنچه مسلم و قطعی است، این است که
معاد و رستاخیز مانند خداشناسی از عقاید همگانی پیروان
ادیان و
مذاهب به شمار میرود؛لذا افرادی که به مبدأ حکیمی معتقدند ـ گرچه از مذهب خاصی پیروی نکنند ـ بهوسیله وجدان باطنی و شعور درونی خود بدین باور عمومی (رستاخیز) اعتراف دارند؛ ولی در چگونگی آن اختلاف دارند. آیا معاد جسمانی است یا روحانی، در صورت جسمانی بودن آیا بدن اخروی عین همان بدن طبیعی است که انسان در این
جهان با آن زندگی میکرد، یا بدن لطیفتر، که از آن به بدن مثالی و یا برزخی یاد میکنند.
در اینجا بهصورت خلاصه نظریات
دانشمندان را مطرح، سپس نظریه مشهور را بیان میکنیم.
گروهی از متکلمان معاد را تنها جسمانی دانسته و به وجود روحی غیر از جسم و مکانیسم بدن معتقد نیستند.
عدهای از فلاسفه بهویژه
پیروان حکمت "مشاء" تنها به معاد روحانی معتقدند و میگویند: پس از مرگ علاقه روح به بدن قطع میگردد؛ اما از آنجا که روح موجود پیراسته از ماده است،
فنا و نیستی در آن راه ندارد و پس از قطع
علاقه از بدن، باقی و جاوید خواهد ماند. این نظریه از آنجا ناشی میشود که این گروه از فلاسفه نتوانستند اشکالات و شبهات معاد جسمانی را حل کنند، لاجرم به معاد روحانی معتقد شدند و معاد جسمانی را انکار کردند.
بسیاری از حکما، عرفا و دانشمندان علم کلام و عالمان شیعی (نظیر
شیخ مفید، شیخ طوسی، خواجه نصیر و ...) به هر دو معتقدند و میگویند: در رستاخیز روح به بدن باز میگردد؛ در نتیجه معاد
انسان جسمانی است؛ البته نه جسم بدون روح، بلکه جسمی که دارای روح است. دارندگان این نظریه خود به دو گروه تقسیم شدهاند:
برخی از آنان معتقدند روح در
قیامت به بدن طبیعی و عنصری که دارای فعل و انفعالات طبیعی و شیمیایی است، باز میگردد.
عدهای نیز برآنند که روح در سرای دیگر به بدن مثالی و برزخی که لطیف است و جرم و ماده ندارد، اما از مقدار و شکل برخودار است، تعلق میگیرد. این بدن لطیف بهگونهای عین بدن دنیوی است و هرکس آن را ببیند، میگوید این همان انسانی است که در
دنیا زندگی میکرد؛ ولی از این جهت که دارای جرم و
ماده نیست و قابلیت فعل و انفعال شیمیایی و فیزیکی ندارد، با آن تفاوت دارد؛ مانند جسمی که انسان در
خواب و
رؤیا میبیند.
هرچند دلایل عقلی بر لزوم معاد و جهانی جز این زندگی دنیوی گواهی میدهند، اما کیفیت معاد و اینکه آیا معاد تنها روحانی است، یا روحانی و جسمانی و با پذیرش جسمانی بودن، آیا این جسم عنصری و مادی است یا جسم برزخی و مثالی؟ اینها مسئلهای نیست که از راه براهین عقلی بتوان آن را ثابت نمود؛ به همین جهت است که حکیم بزرگ بوعلی سینا میگوید: باید دانست بخشی از معاد از طریق شرع نقل شده و
شریعت آن را پذیرفته است و راهی برای اثبات آن جز از طریق شرع و تصدیق
پیامبر نیست و آن مربوط به زنده شدن بدن است، باید کیفیت معاد جسمانی و جزئیات آن را به دلیل شرع و گزارش وحی بپذیریم؛ زیرا معیار مذکور مطمئنترین و کاملترین معیاری است که بشر میتواند از این راه، حقایق اطمینان بخشی به دست آورد.
بنابراین ضروری است درباره
کیفیت معاد به سراغ آیات
قرآن و
روایات رفته و درباره این امر خطیر از آنان مدد جست.
آیات قرآن بهروشنی گواهی میدهد که معاد انسانها در رستاخیز تنها روحانی نبوده؛ بلکه این بازگشت روحانی و جسمانی است، همچنین جسمی که روح به آن تعلق خواهد گرفت، همان جسم عنصری دنیوی است. آیات فراوانی بر این مطلب دلالت دارد که در اینجا به جهت اختصار تنها به نقل چند نمونه اکتفا میکنیم:
برخی از آیات در پاسخ کسانی است که زنده شدن
استخوانها را محال میپنداشتند؛ مانند:
"
قُلْ یُحْییهَا الَّذی أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّةٍ وَ هُوَ بِکُلِّ خَلْقٍ عَلیم"؛ "بگو استخوانها را آن کس که آنها را بار نخست آفرید، زنده میکند".
"
أَ یَحْسَبُ الْإِنْسانُ أَلَّنْ نَجْمَعَ عِظامَهُ • بَلی قادِرینَ عَلی أَنْ نُسَوِّیَ بَنانَه"؛ "آیا انسان میپندارد که هرگز استخوانهای او را جمع نخواهیم کرد"؟. "آری قادریم که (حتی خطوط سر) انگشتان او را موزون و مرتب کنیم"!
تعدادی از آیات گواهی میدهند که انسان روز
قیامت از قبر برخاسته و پای محاسبه میآید، آنجا که میفرماید:
"
أَفَلا یَعْلَمُ إِذا بُعْثِرَ ما فِی الْقُبُور"؛ "آیا نمیداند در آن
روز که تمام کسانی که در قبرها هستند، برانگیخته میشوند".
"
وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَإِذا هُمْ مِنَ الْأَجْداثِ إِلی رَبِّهِمْ یَنْسِلُون"؛ "... (بار دیگر) در «صور» دمیده میشود، ناگهان آنها از قبرها، شتابان بهسوی (دادگاه) پروردگارشان میروند".
گاه قرآن امکان معاد جسمانی را از طریق وقوع آن در دنیا روشن میکند؛ مانند:
سرگذشت شگفتانگیز عزیر علیهالسلام:
"
أَوْ کَالَّذی مَرَّ عَلی قَرْیَةٍ وَ هِیَ خاوِیَةٌ عَلی عُرُوشِها قالَ أَنَّی یُحْیی هذِهِ اللَّهُ بَعْدَ مَوْتِها فَأَماتَهُ اللَّهُ مِائَةَ عامٍ ثُمَّ بَعَثَهُ قالَ کَمْ لَبِثْتَ قالَ لَبِثْتُ یَوْماً أَوْ بَعْضَ یَوْمٍ قالَ بَلْ لَبِثْتَ مِائَةَ عامٍ فَانْظُرْ إِلی طَعامِکَ وَ شَرابِکَ لَمْ یَتَسَنَّهْ وَ انْظُرْ إِلی حِمارِکَ وَ لِنَجْعَلَکَ آیَةً لِلنَّاسِ وَ انْظُرْ إِلَی الْعِظامِ کَیْفَ نُنْشِزُها ثُمَّ نَکْسُوها لَحْماً فَلَمَّا تَبَیَّنَ لَهُ قالَ أَعْلَمُ أَنَّ اللَّهَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدیر".
داستان
حضرت ابراهیم علیهالسلام در پرسش از
خداوند درباره چگونگی
معاد جسمانی:
"
وَ إِذْ قالَ إِبْراهیمُ رَبِّ أَرِنی کَیْفَ تُحْیِ الْمَوْتی قالَ أَ وَ لَمْ تُؤْمِنْ قالَ بَلی وَ لکِنْ لِیَطْمَئِنَّ قَلْبی قالَ فَخُذْ أَرْبَعَةً مِنَ الطَّیْرِ فَصُرْهُنَّ إِلَیْکَ ثُمَّ اجْعَلْ عَلی کُلِّ جَبَلٍ مِنْهُنَّ جُزْءاً ثُمَّ ادْعُهُنَّ یَأْتینَکَ سَعْیاً وَ اعْلَمْ أَنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیم".
از اینکه
قرآن کریم گاهی از طریق ارجاع به زندگی نخست و گاهی با ارائه نمونههایی از احیای
مردگان (مانند داستان عزیر یا داستان
اصحاب کهف و ...)
سخن به میان میآورد، میتوان نتیجه گرفت که
حیات مجدد انسان با همین بدن مادی همراه خواهد بود.
از سخنان
امام علی علیهالسلام در نهجالبلاغه نیز میتوان فهمید که معاد انسانها در سرای دیگر با بدن طبیعی خواه بود. آن حضرت در این باره میفرماید:
"بدانید که این پوست نازک
انسان را بر
آتش شکیبی نتواند بود، پس به خود رحم کنید ...".
یا آنجا که میفرماید:"... و رستاخیز پیش آید، آنگاه از قالب گورها ... بازشان گیرد و بیرونشان کشد؛ درحالیکه همه در جهت امر خداوندی دواناند و بهسوی معادش شتابان ...".
حضرتش در جایی دیگر می فرماید: "... و هر آنکه را
زمین در درون خود دارد بیرون ریزد، پس خداوند آنان را در پی کهنگی، بازآفرینی کند، و در پی پراکندگی، اجزاشان را فراهم آورد...".
نعمتهای فراوانی که مژده استفاده از آنها در
بهشت به افراد نیکوکار داده شده است؛ مانند:
۱. استفاده از میوههای رنگارنگ؛
۲.
گوشت پرندگان؛
۳.
ازدواج با
حورالعین.
و...، از مواردی هستند که تصور آنها بدون جسمانی بودن معاد، دشوار به نظر میرسد.
مشهور متکلمان، فلاسفه و عالمان دینی با بهرهگیری از آیات و
روایات معتقدند که معاد انسانها در قیامت جسمانی است.
پایگاه اسلام کوئست.